تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
9

دلاوران لرستان / بخش هشتم / سردار شهید حاج محمد آزادبخت

  • کد خبر : 42525
  • 30 دی 1392 - 12:03

امام خمینی (ره) : خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند، خوشا به حال آنان که در این قافله نور، جان و سر باختند، خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند.     سردار شهید حاج محمد آزادبخت ” فرمانده حفاظت اطلاعات لشگر ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) “   […]

امام خمینی (ره) : خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند، خوشا به حال آنان که در این قافله نور، جان و سر باختند، خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند.

 محمد ازادبخت (568)

 

سردار شهید حاج محمد آزادبخت ” فرمانده حفاظت اطلاعات لشگر ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) “

 

تاریخ شهادت    ۱۳۶۵/۱۱/۱

زندگینامه شهید :

شهید در سال۱۳۴۲ در تابستانی گرم در خانواده ای با ایمان در شهرستان کوهدشت قدم به خاک هستی گذاشت. در کودکیش بسیار با ایمان بود و نسبت به احکام شرعی و دینی از خود علاقه نشان می داد چنانکه قبل از فرا رسیدن سن شرعیش به فرائض عبادی-مذهبی خود کاملاٌ عمل می نمود.
وی تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی و راهنمایی به طور کامل و با موفقیت به پایان برد و در رشته اقتصاد اجتماعی تا سال چهارم ادامه تحصیل داد اما بعلت لازم دیدن دفاع از اسلام و میهن اسلامی سنگر علم را رها و در سنگر جهاد به مبارزه علیه کفار شتافت وی به عضویت رسمی سپاه پاسدارن درآمد. در مبارزات جبهه ای خود قابلیت های بسیاری از خود نشان داد و لذا به علت وجود شایستگی های مختلف ، مسئولیت حفاظت اطلاعات لشگر ۵۷ ابوالفضل (ع) را عهده دار گشت. شهید نامبرده در همین مسئولیت چند سال چون سربازی گمنام دوشادوش دیگر همرزمانش با عراقی های از خدا بیخبر جنگید تا سرانجام در تاریخ ۶۵/۱۱/۱ در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه از این عالم خاکی رخت بربست و به سوی عالم ملکوت پرواز نمود. از خصائص ایشان کم گویی بارزترین آنها بود چرا که معتقد بود پرگویی طغیان عقل در نیل به گناه است.
پدر شهید می گوید: چند روز قبل از عملیات کربلای ۵ شهید برای دیدار از خانواده اش به کوهدشت آمده بود حالات عجیبی داشت و تغییر حال وی از چهره اش کاملاٌ هویدا بود. به شهید گفتم پسرم میدانم این بار به شهادت می رسی اما چند روز بیشتر پیش ما بمان او به من گفت درخت اسلام آبیاری می خواهد باید رفت و رفت آری پس از ۱۳ روز جنازه اش را آوردند.

روحش شاد یادش گرامی

 

Untitled-02

(432)

سرداران شهید حاج محمد آزادبخت و علیمحمد کوشکی و شهید محمود رضایی

Image0002

از راست حاج یونس قبادی، سردار شهید حاج محمد آزادبخت، حمید آزادی، حاج بهزاد باقری، حاج اصغر مرادی

Image0072

 حجت الاسلام حاج احمد مبلغی و سردار شهید حاج محمد آزادبخت

029

حاج حسین پیرزادی و سردار شهید حاج محمد آزادبخت

خاطره ی حاج حسین پیرزادی از سردار شهید حاج محمد آزادبخت

خرداد ماه سال ۱۳۶۱ بود که به همراه حاج محمد آزادبخت و تعدادی از دوستان وارد سپاه شدیم. حدود یک سال در سپاه کوهدشت با ایشان همکاری داشتم و بعد به جبهه های جنوب اعزام شدم. حاج محمد به عنوان مسؤول حفاظت اطلاعات سپاه مشغول خدمت بود. ایشان توجه و عنایت خاصی به بچه های جبهه و جنگ داشتند. بدون استثناء برای همه رزمندگان ارزش و اهمیت و احترام ویژه قائل بود. عمده مشکل این قشر عزیز را در ابعاد مختلف حل می کرد. واقعا مشکل گشا بود. روح بزرگ و شخصیت باوقار ایشان به همراه اخلاق نیکویی که داشت باعث شده بود که مورد احترام همه پاسداران و اطرافیان ایشان باشد و به نوعی سنگ صبوری برای بچه های جبهه و جنگ باشد. به خانواده بسیجیان و رزمندگان احترام می گذاشت و از آنان در حد توان سرکشی به عمل می آورد. بعد از مدتی  خدمت ایشان در کوهدشت ب عنوان فرمانده حفاظت اطلاعات لشگر ۵۷ ابوالفضل معرفی شدند عملیات کربلای ۵ انجام شد. ما در بوکان بودیم ولی دلمان پیش دوستان. واقعا به یاد حاج محمد بودیم. تصمیم گرفتیم با سردار باقری به منطقه عملیاتی برویم. با یک دستگاه لنکروز وانت به سمت جنوب و شهر خرمشهر راه افتادیم. نرسیده به خرمشهر به مقر لشگر ۵۷ ابوالفضل رفتیم و به چادر حفاظت اطلاعات مراجعه کردیم. یکی از دوستان به نام آقای احمدی که از بچه های خرم آباد بود از ما پذیرایی کرد و گفت حاج محمد به همراه فرماندهی رفتند جلو. آدرس را از آقای احمدی گرفتیم و به طرف منطقه عملیاتی به راه افتادیم. در پل نو به مقر لشگر رسیدیم. حاج محمد در سنگر فرماندهی بود. مثل همیشه حاج محمد خندان و سرحال بود. درآن شرایط عملیاتی روحیه ای شاد و بشاش داشت و چهره ای روحانی و معنوی داشت . بعد از مدتی حاج محمد به دلیل مدیریت خوب و شجاعت و سلامت کاری که داشتند به عنوان مسؤول حفاظت اطلاعات موفقی شناخته شدند. ایشان علاوه بر کارهای خود و ماموریت حفاظت که نقش و اهمیت فراوانی در عملیات ها داشت، همراه و مورد اعتماد فرماندهی لشگر هم بود و در امورات ستادی به ایشان کمک می کرد. حفاظت اطلاعات با وجود حاج محمد کانون گرمی برای رزمندگان و پاسداران آن زمان بود و همه به ایشان اعتماد داشتند و وی را از جان و دل قبول داشتند. حاج محمد همیشه خود را خادم و کوچک رزمندگان می دانست. هیچ وقت احساس اینکه مسؤولیت حساسی دارد و بخواهد خدای ناکرده از مسؤولیتش سوءاستفاده کند در وجود ایشان نبود و برخورد نامناسبی با هیچ یک از رزمندگان نداشتند. با نظر ایشان و فرماندهی یگان ما به بوکان در خدمت سردار باقری برگشتیم. به بوکان که رسیدیم دوستان با محل کار ما تماس گرفتند و خبر دادند که حاج محمد شهید شده است. بلافاصله برگشتیم. آن موقع به دلیل حضور ضد انقلاب ساعت منع تردد بود. در دیواندره جلوی ما را گرفتند و اجازه عبور به ما ندادند. اما سردار باقری نپذیرفت و از سمت بیجار-قروه و از راههای فرعی خود را به کرمانشاه و سپس به کوهدشت رساندیم. شهر کوهدشت در ماتم بهترین عزیزان خود بود: شهید محمد آزادبخت، شهرام عباسی، حجت و فیروز سرتیپ نیا، مروت طرهانی، علی محمد کوشکی و شهدای دیگری که نامشان را فراموش کرده ام.

حاج محمد علاقه عجیبی به شهید شهرام عباسی داشت. شهادت شهرام خیلی ایشان را متاثر کرده بود و ساعاتی نگذشته بود که ایشان هم به شهرام و خیل شهدای کربلای ۵ پیوست.

آن روزها کوهدشت به دلیل بمباران هوایی توسط هواپیماهای عراقی وضعیت مناسبی نداشت. خانواده ها پراکنده شده بودند. متوجه شدیم که پیکر حاج محمد هنوز نرسیده. بنده به همراه برادر عزیزم حاج مصطفی آزادبخت و حسین محمودی و دو سه نفر دیگر از دوستان به اهواز رفتیم. سردار حسن باقری هم به منطقه عملیاتی بازگشت. فکر کنم در آن روزها سردار مرتضی کشکولی مجروح شده بود و سردار باقری به جای ایشان و برای کمک به سردار نوری رفت و در نهایت نتوانست در مراسم تشییع دوستان شهیدش حضور داشته باشد. در اهواز به معراج شهدا رفتیم. جنازه حاج محمد و علی محمد کوشکی و مروت طرهانی و شهید ضرونی را تحویل گرفتیم و به کوهدشت برگشتیم. از اهواز تا کوهدشت ما همدم این شهیدان بودیم. بعد از ورود به کوهدشت با حضور مردم و خانواده های این شهیدان در بهشت زهرا به خاک سپرده شدند. حاج محمد اسوه تقوی و استقامت بود. در اوایل آشنایی با ایشان خیلی صمیمی شده بودیم و همان روزها عقد اخوت خوانده بودیم. حاج محمد فردی شجاع،متدین و بسیار با سخاوت بود. آن روزها که حقوق پاسدارها ماهی دو هزار تومان بود، گاهی پیش می آمد که همه این مبلغ را به افراد نیازمند کمک می کرد. واقعا مشکلات را حل می کرد. بسیار ایثارگر بود. بسیار با گذشت بود و هیچ گاه اهل انتقام جویی نبود. وقتی به مکه مشرف شد مسؤولین قصد داشتند پست ایشان را به شخص دیگری بدهند، ولی شخصیت و روح حاج محمد اینقدربزرگ بود که ناراحت نشد. البته این اتفاق هم نیفتاد. زیرا  می بایست فرمانده لشگر رضایت می داد تا مسؤول حفاظت جابجا شود و فرماندهی به دلیل شناختی که از حاج محمد ،در همه ابعاد پیدا کرده بود با این جابجایی موافقت نکرد. بنده هنوز دست نوشته هایی از ایشان دارم که در آن زمان به مسؤولین مربوطه ارسال داشته است. هیچ گاه مصلحت های شخصی را بر ضوابط ترجیح نداده است و صلاح و خیر را در تصمیم مسؤولین ذکر کرده بود. هیچ وقت از کسی شاکی نبود، کارش، قدمش و نفسش ، حرفش و نوشته اش برای خدا بود. یادش ،خاطره اش و محبت هایش، گذشت ها و ایثارش را هیچ وقت فراموش نخواهم کرد. بعد از چند سال از شهادت حاج محمد، برای فرزند پسرم که تازه متولد شده بود نام محمد را انتخاب کردم و از خدا می خواهم همچون حاج محمد عاقبت به خیر شود.

 

2

سردار شهید حاج محمد آزادبخت و حاج بهزاد باقری

Image0047

از چپ : سردار شهید حاج محمد آزادبخت ، دکتر بهمن هوشیاری، حجت الاسلام حاج هادی قبادی، حجت الاسلام رحیم جعفری، حاج اصغر مرادی

1آزادبخت

 

Image0087

سمت راست نفر اول سردار شهید حاج محمد آزادبخت

از راست صادق عزیزی،منصور قاسمی،حاجی کوشکی،عجمیان، حیدری، حمید آزادی،بهزاد باقری، رضایی،فرهاد بازوند،… نظریان، رضایی

نشسته از راست عبدولی، نوراله براتی،زنده یاد خسرو خسروی

خاطره تحویل حفاظت

حاج بهزاد باقری و سردار شهید حاج محمد آزادبخت

خاطره ی حاج بهزاد باقری از سردار شهید حاج محمد آزادبخت

سال ۶۳ تیپ ۵۷ منطقه زبیدات عراق، برای کا ری به سنگر فرماندهی تیپ رفتم، حاج نوری که فرمانده تیپ بود گفت قرار است یکی از همشهری هایتان بیآید اینجا برای مسئولیت حفاظت اطلاعات تیپ، گفتم اسمش کیست حاج نوری گفت اطلاع ندارم ولی میدانم کوهدشتی. من که خیلی خوشحال شده بودم ازاینکه یکی از همشهری هایمان قراراست بیاید تیپ. رفتم سراغ بچه های حفاظت پرسیدم گفتند قراراست حاج محمد آزادبخت بیاید . من که با حاجی صیغه برادری خوانده بودم سر از پا نمی شناختم برای دیدار ایشان، چند روز بعد حاج محمد با یکی دیگر از دوستانم به نام حسین پیرزادی  که آن زمان در تیپ امام حسن (ع) حضور داشت به مقر ۵۷ آمدند. چند روزی را برای آشنای در تیپ  ماندند. به رسم مهمان وازی آنها را با دوستانم بردیم به شهر دهلران در آنجا استخری بود در یک زمین کشاورزی که بعضی وقتها که فرصتی پیش می آمد برای شنا به آنجا میرفتیم .وقتی به استخر رسیدیم قبل از اینکه وارد استخر بشود گفت این زمین صاحب دارد یا نه گفتم بله گفت آیا اجازه گرفته اید برای شنا گفتم یک پیرمردی هست بعض وقتها که ما می آییم استخر را برایمان پر میکند گفت آیا رضایت دارد گفتم اگر رضایت نداشته باشد که نمی آید استخر را برای ما پر از آب کند البته چون ما به رسم عادت آنجا میرفتیم هیچ وقت به فکرمان نمی رسید که به آن پیرمرد بگوییم آیا رضایت دارد یا نه، حاج محمد گفت چون ما نیروی نظامی هستیم و زمان جنگ هم هست هرکجا که برویم برایمان احترام قائل هستند و شاید هم ایرادی نگیرند و با ما مثل فرزندان خودشان برخورد کنند، ولی به حکم شرع اگر میخواهی از مال کس استفاده کنی باید رضایت آن را داشته باشی، خلاصه پیرمرد پیدایش شد و شروع به خوش آمد گویی کرد. وقتی برای او جریان را تعریف کردم اشک در چشمانش حلقه زد گفت رضایت یعنی چه، من شما ها را مثل فرزندان خود میدانم هر وقت که می آیید بر خود وظیفه میدانم که به شماها خدمت کنم، بعد از آن ساعتها در استخر به آبتی مشغول شدیم ( یاد باد آن روزگاران یاد باد) روحش شاد یادش گرامی                                                                                                                           

 

Sh (474)

 

001

سردار شهید حاج محمد آزادبخت و حاج حسین پیرزادی

محمد آزادبخت

 

قهــرمان جبهــه‌ها در روز سخــت                یـاد بــاد از آن یــل «آزاد بخـــت»

جنگجــوی لشگـــر پنجـاه و هفت                 آنــکه بـا لبـخند ســوی مــرگ رفت

” لاله های واژگون کوهدشت “

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=42525

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 83در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۸۳
  1. درود وسلام بر حاج بهزاد باقری وحاج حسین پیرزادی که ما به خاطرات بردند. بردند به دیار عاشقان گلگون کفن روحشان شاد راهشان پر رهرو باد .

  2. خوشا آن روزهای باتوبودن ، افتخار مااین است که مدتی هرچند کوتاه درخدمت برادر بزرگوار شهید سردار حاج محمد آزادبخت درلشگر ۵۷ ابوالفضل (ع) بودیم ودرخدمت وی درسها آموختیم ،خاطرات زیادی ازاین بزرگواردررفتار وبرخورد بادیگران وابتکارات دررعایت امورمربوط به جنگ ودفاع مقدس داریم که هرگز فراموش نخواهد شد .خداوند ما جامانده های از قافله عظیم شهدارا عاقبت بخیر گرداند. آمین یارب العالمین .

  3. خوشا به حال شهدا که باشهادت ازاین دنیا رفتند

  4. در عکس دهم ( عکس دسته جمعی پاسداران سبزپوش در محوطه سپاه کوهدشت ) آن که سینه می زند ” فرهاد بازوند ” است

  5. عکس سوم عجب عکسی است
    السلام علی انصار دین الله

  6. درست که من بعد از شهادت دایی حاجی عزیزم به این دنیا پا گذاشتم ولی تمام رفتار خانواده ی ایشان جلوه ای از حضور دایی ام بود در این بین می خواهم سر تعظیم فرود بیاورم در برابر دو اسوه ی بزرگواری ومهربانی خدمت خانم دایی عزیزم و دایی مصطفی گرامیم که بعد از بیست و هفت سال از نبود دایی حاجی هنوز یادگاران آن عزیز احساس تنهایی نکرده اند از همین راه دور دستشان را میبوسم.

    • سلام حاج بهزاد ماشالله بچهه هات بزرگ شده اند خدا نگهدارد. راستی خیلی وقتست از مصطفی بیخبریم کجا هستند. حاجی یاد اون خزینه ( حمام قدیمی) موسیان وقتی زبیداد بودیم هم بخیر…
      انشاالله توفیق بشه خدمت برسیم

      • از لطف شما سپاسگزارم مصطفی هم خوب است با زخمهای خوده از جنگ دست و پنجه نرم میکند .اگر توفیق زیارت حضرتعالی را داشته باشم باید سراغ چه کسی راباید بگیرم. خودت را معرفی نکرده بودید باز هم ممنون از لطف شما

    • یادمان باشد به دل کوزه آب،که بدان سنگ شکست…….بستی از روی محبت بزنیم….!!

      یادمان باشد فردا حتما ناز گل را بکشیم…..حق به شب بو بدهیم….و نخندیم به ترکهای دل هر گلدان.

      و به انگشت نخی خواهیم بست ،تا فراموش نگردد فردا…!

      زندگی شیرین است!زندگی باید کرد….

      و بدانم که شبی خواهم رفت !و شبی هست که نباشد پس از آن ،فردایی…

      ممنون از پیام قشنگت زهرا خانم باقری

  7. همتا هم ندارى که …وقت نبودنت به دلم وعده بدهم شاید “مثلش” را پیدا کنم . چه سعادتى بالاتر از این که مدت زیادى در خدمت این شهید بزرگوار به کسب ادب و اخلاق ومعرفت مشغول باشى و بسى جاى حسرت براى نسل جدید که از هم صحبتى با شخصى چون شهید حاج محمد محروم هستن . دوستانى که با ایشون رابطه داشتن حرف من رو خوب میفهمن و حتما تصدیق میکنم.

  8. دهمین عکس از راست .شهید حاج محمد آزادبخت.صادق عزیزی.منصور قاسمی.حاجی کوشکی .عجمیان.حیدری .حمیدآزادی.بهزاد باقری.رضایی.فرهاد بازوند…….. نظریان.رضایی نشتسه.از راست کسانی عبدولی نورالله براتی.زنده یاد خسرو خسروی……..

  9. عشق را بـا خـون خـود کردی تـو معنـا ای شهیـد!

    خـویـش را بـردی بـه اوج عـرش اعـلا ، ای شهید!

    زنـدگی تسلیم تـو شد ، مــرگ خــالی از عــدم

    زنـده تــر از تـو نمی بینـم بـه دنیــــا ای شهیـــــد!

    ممنون سعید جان بی نظیر بود

  10. آقای بالنگ
    با سلام و خسته نباشید:
    عکس ردیف چهارم بعد از آقای حمید آزادی و آقای بهزاد باقری برادر حاج اصغر مرادی می باشد که در آن موقع با هم تیپ امام حسن (ع) بودیم که جهت دیدار دوستان به تیپ ۵۷ ابوالفضل رفته بودیم که آقا بهزاد در خاطرات توضیح دادند.
    عکس ردیف هشتم بعد از حاج آقا جعفری.حاج اصغر مرادی است.
    توضیح اینکه حاج اصغر مرادی از دوستان نزدیک شهید حاج محمد و شهید شهرام عباسی و دیگر شهدا می باشد که خاطرات و اسناد ارزشمندی دارد.حتما استفاده کنید.

    • سلام آقای پیرزادی
      ممنون بابت راهنمایی
      چشم حتما خدمت آقای مرادی هم تماس خواهم گرفت
      بازم ممنون

    • سلام

      حاج آقا پیرزادی ممنون که آقای اصغر مرادی رو به من هم معرفی کردید که در مورد شهید جاویدالاثر محمد حسین حیدری ازشون سؤال کنم

  11. روحش شاد و یادش گرامی

  12. ضمن عرض ادب وسلام خدمت حاج بهزاد باقری وحاج حسین پیر زادی که این خاطرات زیبا را از سردار اسوه تقوا واخلاق باز گو نمودند، روحش شاد و یادش گرامی……….

    آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست،چرا که جاودانند……!

    • عرض ارادت خدمت خانواده پهلوانی. دایی زاده های شهید حاج محمد عزیز. از ابراز لطفتان متشکرم

  13. سلام آقای باقری به نظرم شهید آزادبخت در عملیاتهای اول جنگ بیت المقدس و طریق القدس… حضور داشته اند لطف کنید خاطراتی اگر دارید بنویسید

  14. سلام آقای باقری به نظرم شهید آزادبخت در عملیاتهای اول جنگ ،سر پل ذهاب و فتح المبین و طریق القدس …بوده اند اگر خاطره ای دارید بنویسید

    • علیک سلام کوهدشتی عزیز. بنده به اصرار بعضی از برادران پا پیش گذاشته ام خواستم شروعی باشد برای دیگران عزیزان رزمنده که انشا ا… بیآیند واین جوانان تشنه را از این سر چشمه ای معرفت سیر آب نمایند .کتابی در دست چاپ دارم که انشاا… اگر توانستم به چاپ برسانم خیلی از باهم بودنها دراین کتاب ثبت شده.. بله همانطور که حضرتعالی فرمودی شهید بزرگوارحاج محمدعزیز در مقاطع مختلف در جنگ حضور داشته امید وارم دوستان دیگر حاجی پا پیش بگذارند و ناگفته ها ی ایشان ودیگر عزیزان که برای خیلی ها گمنام هستند را برای تشنگان معرفتشان بازگو نمایند به امید آنروز انشاا…

  15. یک شب از دفتر عمرم صفحاتى خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتى ماندم ! همه دفتر عمرم ورقى بیش نبود “همه ى آن ورق حسرت دیدار تو بود”. سپاس فراوان از آقایان باقرى وپیرزادى و همچنین تشکر ویژه از آقاى بالنگ که روزهاى پرکارى رو درسالگردعملیات کربلاى ۵پشت سر میزارن. خدا قوت

    • درود بر روح بزرگ سردار شهید حاج محمد آزادبخت
      ممنونم آقای منصوری
      عملیات کربلای ۵ تعداد زیادی از شهدا و فرماندهان کوهدشت ب شهادت رسیدند روحشان شاد و یادشگان گرامی

  16. خوشا آنان که با کوله بارهای عزتشان رفتند و حسرتی در دل دوست دارانشان گذاشتند . شهادت چون شمعی و دنیای فانی چون پروانه ای ، که نسیبش جز سوختن برای پروانه نبود . امید است همه ی اونهایی که امید شفاعت از شهدا دارند اندکی در راه امیدشان حرکت کنند .
    روحت شاد و یادت گرامی سردار سربلند اسلام که امر به معروف و نهی از منکر را همیشه به همسایگان گوش زد داشتی و خلق نیکت تا ابد ماندگار شد

  17. سلام، درود بر روح بلند حاج محمد آزادبخت ،نفسش وبوی بدنش معطر و بهشتی بود،این اواخر وصل شده بود پدر بزرگوارش درست فرمودند.یادش گرامی وتشکر از آقا سعید

  18. این شهیدوالامقام کوه حلم وایثاروشجاعت وتواضع بودند

  19. درود بر روح پرفتوح حاج محمد ازادبخت، روحش شاد و یادش گرامی
    سلام اقای بالنگ طبق معمول گل کاشتید، دستتون درد نکنه!

  20. شادی روح پر فتوح شهدا صلوات

  21. درود بر روح ملکوتی سردار شهید حاج محمد آزادبخت
    جناب آقای یاسر منصوری مشتاق دیدار شمارتو ندارم

  22. سلام بر آن مرد خدا شهید حاج محمد آزادبخت که خدا می داند در زمان حیاتش هم در برابرش احساس حقارت می کردم و بعد شهادتش نیز بسیاری از خصال نیکویش همیشه در ذهنم متداعی است .

  23. با عرض سلام وارادت خدمت پدربزرگوار شهید حاج محمد آزادبخت(حاج محمد مراد آزادبخت ) وعرض سلام خدمت برادر ان حاج بهزاد وحاج حسن باقری عزیز یادگاران دوران دفاع مقدس
    امیدوارم فرصتی پیش آید وخدمت شما برسم وخاطرات دفاع مقدس درکردستان وبوکان و همچنین کوهدشت راباهم مرور کنیم .

    • سلام برادر پلدختری رزمنده دلاور.بنده نیز خدمت حضرتعالی عرض احترام و ارادت دارم .انشاا… در پناه خداوند منان باشی .خاطرات کردستان فراموش ناشدنیست .انشاا… دیدار محقق گردد

  24. سلام آقای بالنگ شما ظاهرا هیچگونه نقد سازنده ای را هم ثبت نمیکنید؟

    • سلام دوست عزیز
      نقدهای شما رو با جان دل پذیراییم
      اگر براتون مقدوره از طریق ایمیلم در خدمتون هستم

  25. سلام خدا بر شهیدان بویژه شهدای کوهدشتی و بر پدران و مادران شهید پرورشان.
    در عکس سوم که شهیدان عزیز حاج محمد عزیز، سردار رشید و گمنام شهید علی محمد کوشکی و شهید وارسته محمود رضایی هستند، مرا یاد خاطره ای از شهید رضایی انداخت:
    روزی جناب آقای حاج رضا عاقل(مسئول وقت واحد پرسنلی سپاه کوهدشت) بمن گفت من هرچه کردم که محمود رضایی مسئولیت گزینش سپاه کوهدشت رو قبول کنه نتونستم اونو قانع کنم که قبول کنه. از من خواست باهاش صحبت کنم.
    سر فرصت محمود رو خواستم اومد و بعد از طرح سئوالی راجع به گزینش و … در لفافه موضوع عدم پذیرش دستور آقای عاقل رو جویا شدم. دیدم که من از واقعه ایشون بیخبرم و اصلأ این آقا خیلی وقته شهید شده و من نمی دونم. همه حرفاش، سکناتش، برخورداش و مواضعی که داشت راجع به عالم ثانی بود و دنیاش اساسأ دنیای دیگه ای بود. به رضا گفتم محمود رو آزاد کنه ! پرسید چرا؟ گفتم اصلأ محمود یه شهید زنده است که داره راه میره !! بزار بره جبهه چون صحبت کردن با ایشون هیچ فایده ای نداره.
    آقای عاقل گفت شما بهتر از من خبر از وضعیت خانوادگی ایشون دارید! در واقع منم همین روحیه رو از ایشون سراغ دارم ولی بخاطر تعهدش به سپاه، وضعیت کاری ایشون و اهمیت مسئله گزینش سپاه و دهها دلیل دیگه و همچنین وضعیت جسمی پدر و مادر پیرش نخواستم بره جبهه!
    خلاصه اینکه شهید محمود رضایی از ماهها قبل شهید به حساب می اومد. چون همه رفتارش نمایشگر درون و عطش ایشون برای وصول به محضر باریتعالی جل و اعلاء بود و بس. روح همه شاد باد.
    سرانجام بعد از چند ماه و با اسرار فراوان خودش به جبهه رفت و به مرادش رسید. نکته جالبتر اینکه پدر پیرش در فراق او آنقدر گریه و زاری نمود که پس از مدت کوتاهی جان به جان آفرین تسلیم و به فرزند دلبندش پیوست. روحش شاد.
    خدایا سرانجام ما را چنان تغییری عطا فرما که شرمنده دوستان شهیدمان نشویم.

  26. سلام و درود خدا بر روح شهید حاج محمد ازادبخت.
    شهادت درجه رفیع و تکامل نهایی انسانی است که با مرگ خویش به مطلق میرسد.زیرا مرگ خویش را انتخاب کرده است.ونه همچون حادثه شومی است که حاکی از غلبه دشمن باشد.بلکه همچون سلاحیست که در دست داردو بر فرق خصم مهاجم فرو میکوبد.

  27. با سلام:
    دهمین عکس دوست عزیزی اسامی آنها را ذکر کرده.در محوطه سپاه کوهدشت گرفته شده آقایی که کنار برادر فرهاد بازوند ایستاده ونگاهش پایین است شهید عزیز شمس اله مرادی می باشد بنده با این برادر عزیز همکلاسی بودم
    بسیار آدم با نجابت. متین.متدین بود.از لحاظ درس در زمره شاگردان نمونه و زرنگ کلاس بود.
    با توجه به روحیات و صفات خوب ایشان وی را برای سپاه انتخاب کردند و پذیرش سپاه شد.در سپاه هم از پاسداران نمونه بود ار لحاظ دینداری و شجاعت اخلاص و معرفت زبانزد همه بود.
    عشق و علاقه اش و آرزویش حضور در مناطق عملیاتی بود.که نهایتا به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود رسید و در روز سوم خرداد دقیقا روز آزادی خرمشهر پیکر پاکش در روستای دیالی اولادقباد تشییع و به خاک سپرده شد.روحش شاد و یادش گرامی باد.

    • سلام بر حاج حسین عزیز
      فکر کنم ایشون آقای یارالله مرادی اخوی شهید شمس اله مرادی باشند. لطفأ دوباره ببینید ممنون

  28. با درود فراوان به حاج حسین پیرزادی وحاج بهزادباقری.
    کارشایسته وبی ادعای شما عزیزان باعث شده تا ناگفته ها ی بیشماری درحافظه نسل حنگ ندیده ماندگارشود. خیلی از جوانان این دیاربه دنبال مستندات وواقعیات جنگ هستندتابراساس آن قهرمانان هم قبیله شان راالگو قرارداده تامایه مباهات وافتخار چه درگفتار وچه درنوشتارشان شوند. بدا به ملتی یا قوم وقبیله ای که فاقدقهرمان باشد. درطول تاریخ همواره قهرمانان هر سرزمین شایسته ترین الگوی نسل بعدبوده وبراساس مستندات بجا مانده ،نسل های بعدی تمام قدازشیوه زندگی وشهرت آنها پیروی کرده ومیکنند. امروز شما عزیزان یادگاران وهمرزمان همین قهرمانان هستیدووظیفه سنگین انتقال داشته ها واندوخته هایتان ،راهگشای مسیرجوانان این دیار است . هزاران درودبرقلمتان . مانا باشید

    • اسد عزیز استاد بزرگوار بعداز ۲۷سال از شهادت این دلاور مرد آزادبخت شاید هم طایفه ای ها یشان هم ایشان را خوب نشناخته باشند. ولی حالا که برای ما فراموش شده گان یا به قول یکی از کامنت گذارها که خودش را از یاد رفته نام نهاده بود مجالی پیدا شده تا بگویم هر آنچه را که در سینه داریم. یقیناٌ وظیفه ای سنگین بر دوشمان هست .از تمام دوستان و همرزمان میخواهم که در این کار یاری گر اصحاب قلم باشند .تا بماند برای تاریخ این مرزو بوم بزرگ مردی ودلاوری این عزیزان .از اینکه گاه گاهی به دیدارمان می آیی سپاسگزارم

  29. .صدها رزمنده قدیمی و زخمی و زجر کشیده هستند که متاسفانه حضورشان بسیار بسیارکم رنگ است تلاش بسیار بیشتری باید کرد که این عزیزان بیایند . بعضی دوستان شاید اینان را بشناسند مثلا میشود رزمندگان و تخریبچی و نیروهای اطلاعات در آن شب عملیات کربلای چهار را پیدا کنید و ثبت خاطره کنید کار مشکلی واقعا نیست نیروهای فتح المبین و والفجر مقدماتی و کربلای پنج را بیابید و ثبت خاطره کنید سخت است؟!! اصلا لیست گردان محبین در والفجر مقدماتی و کربلای پنج ،و گردان عاشورا و محبین در ماووت یا گردان کمیل در کربلای پنج و نیروهای شرکت کننده در طریق القدس بیت المقدس و … و نیروهای اطلاعات و تخریب در ۵۷ ابوالفضل را از سپاه شهر یا لشگر ۵۷ بگیرید و بدون هیچ گونه حساسیتی نسبت به افراد باقیمانده از آن حماسه ها خاطره بگیرید و ثبت کنید و پای دوربین و فیلم را هم باز کنید . و منسجم و هدف دار قد به قدم جلو بروید ای کاش کارگردان بودم . ولی خیلی از دوستان و جوانان و رزمنده های قدیمی قدیمی این توان، وقت و انرژی را دارند . خیلی از کار اصلی عقبیم و عقب . و سعی بسیار باید کرد که حد اقل یک ساعت از آن شب عملیاتهای والفجر مقدماتی و کربلای چهار و پنج و تصرف شاخ شمیران بدست عراق و باز پسگیرش و ماووت و گرده رش و والفجر نه و بیت المقدس و …. ثبت خاطره شود . این تصاویر و خاطرات نیم بند خوبست ولی راه بسیار و البته سهل و آسان وشیرین در پیش است .در باب وصایای شهدا و محورها و نکات و دقدقه هایشان و کار و تلاش مفصل بر روی آنها جای صحبت و بحث بسیار است که بماند .انشاالله موفق باشیم و عاقبت به خیر.

    خاطر آن اسم را داشتند که حذف شد!!!

    • برادر عزیز شما که خیلی خوب از جبهه تعریف میکنید . ونام بیشتر مناطق را میدانی اگر رزمنده هستید پس شروع کن پیشنهاد دادن بسیار خوب است ولی اگر میخواهید نام شهدا را زنده نگه دارید به دور از تمام مسایل دنیوی وسیاسی شروع کنید.حتی اگر بقول خودتان نیم بند هم باشد. باید از دست اندر کاران این امر مهم تشکر و قدر دانی کرد. اگر دستت میرسد بر دیگر عزیزان اگر میتوانی آنان را متقاعد نمای که بیآیند و در این زمنیه کار کنند بسیار عالیست انشاا… خداوند خیر تان دهد .

  30. سلام .ممنمون آقای بالنگ به خاطر زنده کردن تمام خاطرات این شهدا عزیز مخصوصا برادر عزیزم شهید حاج محمد امیدوارم ه که این راه رو ادامه بدین

  31. با سلام و صلوات به روح سردار شهید حاج محمد آزادبخت

    در جواب دوست گرامی ثبت خاطرات در جبهه
    باید عرض کنم این تصاویر و خاطرات نیم بند نیستند. به نظر شما چند در صد مردم فهیم کوهدشت و مخصوصاً جوانان از کارها و فعالیتهای شهدایی که نامشان سر خیابانها و کوچه ها ثبت شده است اطلاع داشتند بجز اینکه فقط میبینند خیابان شهید یا سردار شهید …. بدون هیچ اطلاعی از عقبه آن و اینکه این سرداران چه کارهای مهمی انجام دادند که به اینجا رسیدند.
    اتفاقاً من فکر میکنم این کار آقا سعید بالنگ که خودشون یکی از جوانهای خوب کوهدشتی هستن خیلی کار یزرگ و درستی است در مسیر معرفی شهدا و آشنایی بیشتر مردم با دلاوریهای آنها . ایشوون هم که خاطره ایی را از زبان خودش نقل نکرده چرا که اصلاً در اون دوران نبوده اما عشقش به شهدا باعث شده که تمام وقت خودش را روی این کا بگذارد و از بزرگانی چون حاج آقا هادی قبادی و حاج بهزاد باقری رزمندگان قدیمی که خاک جبهه را خورده اند و خودشان هم به نوعی شهید زنده هستند استفاده نماید و در ضمن حاج بهزاد باقری خودشون از نیروهای اطلاعات عملیاتی بودند و فکر میکنم خود حاج اقا هادی هم بودند که اگر هم نبودند همسنگر سردار دلاوری چون حاج حمید قبادی بودند که کار ثبت خاطرات را آغاز نمود اما متاسفانه فرصت بیشتری پیدا نکرد اما راهی را که آغاز نمود انصافاً باعث دگرگونی در بین جوانان کوهدشتی گردید.
    مطمن باش این دو یزروگوار عزیز حاج بهزاد باقری و حاج آقا هادی قبادی ضمن اینکه خاطرات نابی از آن روزها و از شهدا دارند این از لطف و بزرگوارایشان است که من و شما را با خاطرات خودشان شریک و با شهدا بشتر آشنا میکنند.

    اما به عنوان یکی از بازدیدگنندگان این پایگاه خبری با این قسمت از دغدغه شما کاملا موافقم باید رزمندگان و بیشتری تخریبچی و اطلاعاتی پای کار بیاییند و آقا سعید بالنگ را در این راه یاری کنند که فکر میکنم جواب شما را خود آقای باقری در چند کامنت بالاتر داده باشند که گفتند به اسرار دیگران پا پیش گذاشتم تا شروعی باشد برای آمدن رزمندگان دیگر و در ضمن کتاب هم در دست تالیف دارند که آن هم یکی دیگر و رسمی تر از راهای ثبت خاطرات جبهه است.
    دیگه واقعاً برای ثبت خاطرات چه راه دیگری وجود دارد که به نظر شما اینها نیم بند هستند؟؟ این را هم فراموش نکنیم که این عزیزان خودشون هم زندگی دارند کار و مشغله روزانه دارند و بدون هیچگونه مزدی وقتشون را صرف نقل و ثبت این خاطرات میکنند که ما اگر هم تقدیر نمیکنیم حد اقل نمیگم کمی بی انصافی اما کم لطفی است که ایراد بگیریم.

    شاید دغدغه شما به این خاطر باشد که احساس میکنید نقل و ثبت خاطرات و تصاویر روی تعداد خاصی از شهدا زوم شده است که البته این هم توسط سعید آقا در حال مدیریت است ودر کنار ثبت خاطراتی از سرداران این شهر خاطرات یا تصاویری از شهدای دیگر از خیل عظیم شهدای کوهدشت را منتشر میکنند که گاهاً بعضی از این شهدا واقعاً گمنام هستند و شاید خیلی از مردم کوهدشت هم برای اولین بار نام و تصویر آنها را در اینجا میبینند.

    و حرف اخر اینکه ثبت خاطرات هم به این سادگیها نیست و نیازمند حساسیت زیاد است .خاطرات سندیت لازم دارد یا اینکه توسط چه کسانی نقل شود بسیار مهم است . به عنوان مثال چند روز پیش دیدم که خاطره ایی را حاج بهزاد باقری نقل کرده بودند و دوستی از جای دیگر ادامه اتفاقاهایی که در همان روز در مورد همان خاطره رخ داده بود را یادآوردی کردند.
    و به این خاطر هست که اگر خاطراتی از این بزرگواران نقل شده است یکی از دلایل مهمش همین سندیت صحبتهایشان است و برای همه شناخته شده هستند و اگر خاطره ایی با نام این دو عزیز در جایی باشد نه تنها فقط مردم کوهدشت بلکه مردم رزمندگان دیگر جاههای استان نیز با نامشان آشنایی کامل دارند. که امیدوارم تعداد بیشتری از این دوستان هم به این درک مهم برسند و افرادی مثل سعید بالنگ را در این راه یاری کنند.

    ببخشید من نباید جواب شما رو میدادم ولی به خاطر زحماتی که سعید آقای بالنگ و مدیر این وبسایت در این راه میکشند و احترام به بزرگانی که ایشون رو یاری میکنند و ظیفه خودم دونستم که جواب بدم اونهم فقط جهت اطلاع .

    موفق باشید.

    • سلام آقای مرادی
      خیلی ازتون ممنونم که همیشه با وجود دوری و کار و مشغله فراوان باز هم به بخش شهدای میرملاس سر می زنید و پیگیر مطالب هستید
      براتون آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون دارم در پناه خدا

      • سلام سعید جان خواهش میکنم زحمات شما عشق به شهدا و مرور خاطرات همرزمان شهدا آدم رو خود به خود به اینجا میکشونه. اینشلاه روز به روز موفقتر باشید.

    • باتشکر از آقای مرادی عزیز که حتی دور از وطن هم در این عرصه حضور جدی دارند و ما را همواره شرمنده می فرمایند .
      بنده آنقدر به این کار اعتقاد دارم که حتی در این دو هفته حضور در سرزمین وحی که دعاگو و نائب الزیاره همه بودم با وجود مشغله زیاد و نبود امکانات و قطع شدن متناوب شبکه با تحمل سختی و رنج سعی نمودم با حضور موردی در این فضا لااقا مشوق عزیزان باشم .
      به امید آنکه تمامی دوستان به میدان بیایند آن وقت با عنایت الهی و حضرات معصومین و خود شهیدان کاری خواهد شد کارستان .

      • سلام حاج آقا هادی عزیز
        نظر لطف شماست حاج آقا قبادی. قبل از این یاد آوری شما که در حال حاضر افتخار تشریف داشتن در خانه امن الهی و در جوار پیامبر عظیم و اهل بیت ایشان را دارید, خدا می داند از اینکه شما در حال مسافرت آنهم به این مهمی از لطف نسبت به فعالیت آقای بالنگ در مورد شهدا دریغ نمیکنید و همیشه یاریشان میکنید صمیمانه خوشحال شده بودم و بنده به عنوان برادر کوچکتر قلباً شما را تحسین کردم.

        اینشلاه که زیارت قبول حق باشدو همه ما هم از شما التماس دعا داریم

      • حاج آقا هادی عزیز و بزرگوار

        سلام. خواهش میکنم, دشمن شما انشلاه شرمنده باشد و امیدوارم که همیشه سربلند باشید .امیدوارم در پناه خداوند بزرگ سالم و تندرست باشید و زیارت و حج شما مورد قبول درگاه احدیت واقع شده باشد.

        التماس دعا داریم و دعاگوی شما هستیم.

  32. جناب آقای مرادی سلام علیکم *از لطف حضرتعا لی بسیار متشکرم. از اینکه با این حساسیت مدافع خاطرات جنگ هستید خدا را شکر میکنم. بنده شما را نه دیده ام نه میشناختم از کامنت او لی شما فکر کردم یکی از رفقای کوهدشتی بنده باشید. ولی از آقای بالنگ پرسیدم گفت که حضرتعالی برادر داریوش عزیز هستید .اشک شوق برای حضر تعالی و اشک فراق از غم داریوش امانم نمی دهد . باید بگویم که خدا فقط از شجاعت داریوش خبر دارد و بس. اگر یک کتاب هزار صفحه ای در مورد شجاعت این عزیز سفر کرده بنویسند باز هم پایانی نخواهد داشت. خاطره ای بسیار جالب در یکی از شناسایها با داریوش دارم که اگر عمری باشد در اخیتار برادران میر ملاس قرار خواهم داد. .خلاصه در میان تاریکی هوا ودر ختان آن منطقه تونستیم با درایت این شیر مرد لر از محاصره عراقیها خلاصی پیدا کنیم .خداوند شما خانواده شهدا را در امان خود نگهدارد انشاا…

    • سلام آقای باقری عزیز

      امیدوارم که هم جنابعالی و هم خانواده محترمتان خوب و سلامت باشید. خیلی ممنون از ابراز لطف شما برداربزرگوار. بنده هم وقتی متوجه شدم که شما حاج بهزاد باقری عزیز همراه و همسفر شهدا هستید خیلی خیلی خوشحال شدم و مشتاقانه خاطراتتان را دنبال میکنم . و خواهش میکنم این گستاخی بنده را ببخشید چرا که قبلاً عرض سلام و احترام خدمت جنابعالی داشتم اما متاسفانه خودم را معرفی نکرده بودم.

      شماها یادگاران واقعی دوران دفاع مقدس هستید و برای خانواده شهدا هیچ فرقی با شهدا ندارید چرا که سالیان سال همنشین شهدا بودید.
      امیدوارم که قدر امثال شماها بیشتر دانسته شود و اینجور محافل تبدیل به محافل اجتماع به صورت فیزیکی بشود و امثال شما بزرگوار عزیز, حاج اقا هادی عزیز و اخوی بزرگوارتان و خیلی دیگر از همرزمان واقعی شهدای لرستان که در نوعی غیبت و گمنامی هستند یک اجتماع بزرگ سالانه داشته باشند و یک اجتماع محفلی کوچکتر ماهانه و هر ماه در یکی از شهرهای استان که کنار هم خاطرات روزهای نبردتان را یاد آوری کنید.
      یقیناً اگر کسی از مسولین استانی قدمی در این راه بردارد بنده هم به عشق شما عزیزان حاضرم خیلی همکاری بکنم.
      مطمعن باشید شما هم برای ما خیلی قابل احترام هستید و زندگی های ما مدیون جانبازی های شماست.

      انشالاه که خدا شما را در پناه خودش موفق و پیروز نگاه دارد.

  33. درود بر همه آنانیکه برای زنده نگهداشتن نام شهدا و رزمندگان تلاش میکنند. انتقاد آقا یا خانم « ثبت خاطرات جبهه » بد نیست ولکن هر کاری بزرگ یا کوچک بایستی از یک جایی شروع بشه. میگویند بزرگترین آتش سوزی تاریخ بشر از یک جرقه کوچک شروع شده! پس باید به کار میرملاس و برادر خوبم آقای بالنگ (که هنوز او را ندیده و نشناخته ام) ارزش گذاشت. بر بزرگتران این حماسه تاریخ ملت ایران – که چه عرض کنم حماسه تاریخ بشریت – است که بیش از پیش تلاش نموده که بخشی از خاطراتشان به نسل های بعدی منتقل کنند. با آرزوی سربلند برای همه ایثارگران ایران عزیز اسلامی. موفق باشید.

    • سلام و درود بر شما دوست عزیز
      جواب ایمیل رو ارسال نمودن خدمتون

  34. سلام هنوز نرسیده

  35. ضمن عرض سلام وادب واحترام خدمت کلیه برادران وموسسین میرملاس.
    بنده به تازه گی از راه اندازی این سایت باخبرشدم واونم ازطریق برادر ودوست بسیارخوبم آقای داریوش ابراهیمی، که امیدوارم همیشه موفق ومویدباشند.
    خدمت دوست قدیمی وعزیزم آقای حاج بهزادباقری نیزسلام دارم وامیدوارم که هرکجاهستنددرپناه حق بسرببرند.
    یادوخاطره شهدای گرانقدر کوهدشت هیچگاه فراموش شدنی نیست .ازاینکه برادران عزیز تونستند با راه اندازی این سایت خاطره ویاد این عزیزان را دوباره زنده کنند بسیارجای تقدیروتشکر دارد.امیدوارم که درتمامی مراحل پیروز وسرافرازباشند انشاالله.
    حاج بهزاد عزیز،اگه بتونم شماره تماسی ازشما داشته باشم بسیارخوب است شایدازطریق تماس بشناسی وگرنه معتقدم که بخاطر دوریهای بیش ازحد ، هیچوقت اینجانب را بخاطر نمی آوری . منتظر شماره ی تماس شما هستم .

    • سلام دوست عزیز
      خوشحالم که شما هم به جمع دوستان میرملاسی پیوستین
      اگر تصاویر و خاطراتی از زمان جبهه و شهدای کوهدشت دارین خوشحال میشیم در اختیارمون بگذارید

  36. ضمن عرض سلام وادب واحترام.
    حاج بهزادعزیز ازاینکه امروز بعد ازبیست وهشت سال دوری ازطریق تماس تلفنی موفق شدم اون صدای گرم ودلنشین همیشگی ات را بشنوم خیلی خوشحال شدم گرچه همانطورکه عرض کردم هیچ وقت منو بجا نمی آوری تا اینکه بعداز بیست سوالی باز هم مجبور شدم خودم را معرفی کنم . ولی بزنیم به تخته ماشاالله صدایت اصلاً تغییر نکرده همان طراوت وشادی وشیرینی دوران جوانی را دارد گرچه الان هم جوانی وبقول حاج مرتضی قبادی ماشالله میمانی به قالی کاشان .
    انشاالله همیشه موفق وموید وپیروز وسرافراز باشید .

    • سید عزیز قبلاٌ خدمت حضرات میر ملاس عرض کرده ام که به اصرار بعضی از دوستان پا پیش گذاشته ام حقیقتاٌ با مشکلاتی که دارم برایم خیلی سخت بود که همکاری داشته باشم .ولی از زمانی که شروع کردم شاید باورت نیاید خود دوستان شهیدمان راهنمای میکنند .امروز میخواستم در مورد شهید داریوش مرادی بنویسم که تمام فکرم رفت به طرف داش مصطفی میرشاکی از فرماندهان گردان ۵۷ .وادار شدم در مورد ایشان بنویسم انشاا… در اولین فرصت در اختیار خواهم گذاشت.و از تمام دوستان و دیگر عزیزان عاجزا نه درخواست دارم که نگذارند این خاطرات عزیزان در پیچ وخم روزگار گم شوند خداوند به تمام مجاهدان را حق سلامتی عنایت فرماید.

  37. سلام و درودبه روح پاک ومطهرحاج محمد آزادبخت وشما سرداران بزرگ
    آقایان باقری و پیرزادی
    ممنونم ازاین همه خاطرات زیباکه ازاین سرداربا اخلاق واسوه تقوا باز گو کردیت.
    روحش شادوجایش همیشه درقلب ماست.

    • سلام آرمین عزیز* پسر عموی دلاور شما را هنوز کسی نتوانسته به جامعه بشناساند. ولی آنچه از دستمان برمی آید باید برای نسل جدید بازگو کنیم.. باید بدانند که زمانی که حاج محمد با تمام توان و مسئولیتی که داشت حتی یک ریال برای خودش خرج نکرد… باید بداند وقتی که میخواهد خواهر زاده خودش را به دکتر ببرد ماشین سپاه را کنار منزل شان پارک میکند و با تاکسی اورا به دکتر می رساند . راستی شنیدن این داستانها در این زمانه شبیه به افسانه نیست. پس باید تمام دوستان و آشنایان بگویند.. از این سرداران دلاور نه اینکه بازگویی خاطرات باشد . به خاطر اینکه رفتار آنان را الگوی خودمان قرار دهیم تا در این وانفسای دنیا بدانیم چگونه زندگی کنیم .از اینکه سری به دیار شهدا زدید سپاسگزارم در خاطرات بعدی منتظرحضورتان هستم

  38. سعیدجان شهیدفرجام عبدالهی آزادبخت در سال ۸۶مورد ترور ناجوان مردانه کروه پژاک قرار گرفت و در کردستان به درجه شهادت نایل شدند.در این باره اگردوست داشتی خبرم کن تاباهم بریم خونشون وچندتاعکس ازآن شهیدوالامقام تهیه کنیم

  39. سبکبالان خرامیدندو رفتند،مرازخمی رها کردند و رفتند.خداوند حق شهدا رابرما حلال کند.

  40. سلام

    دستتون درد نکنه خیلی عکسهای خوبی بودند.

    آقای بالنگ از آقای حسین پیرزادی که کرمانشاه هستند شماره تماس یا آدرس دارید؟

    فکر میکنم شهید حیدری رو بشناسند

  41. سلام
    بینهایت ممنونم آقای بالنگ
    ان شاء الله خداوند دستتون رو رها نکنه که خیلی به من کمک می کنید
    التماس دعا

  42. سلام و درود بر سردار گمنام شهید حاج محمد آزادبخت.

  43. والسلام علی من التبع الهدی…
    اللهم الرزقنا بشهاده فی سبیلک بحرمت محبین شهدا
    صلوات

  44. با درود فراوان به حاج حسین پیرزادی وحاج بهزادباقری و ارزوی سلامتی برای دوتا برادر عزیم حاج حسین و حاج بهزاد . با سلام و ارزوی توفیق برای شما عزیزان.
    واز خدا شاکرم که از فامیلای نزدیک شهید حاج محمد و پسر عمه اش شهید بهزاد هستم و تمام سعی و تلاشم اینه که اسوه اخلاقی و رفتاریم این شهیدان باشه و از شما دوستان عزیز تشکر میکنم که خاطرات این شهدا رو زنده کردید –

  45. در محضر عشق امتحان میدادی/گویی که به خاک اسمان میدادی/ای شهره ی شهر اسمان هفتم چه غریب/ان شب به دل شلمچه جان میدادی

  46. روحش شاد

  47. سلام خسته نباشید واقعا
    تو رو خدا اگه خاطره ای، عکسی ، فیلمی وحتی نوشته ای از شهید شمس الله مرادی دارید یا برام ایمیل
    کنید یا تو پست هاتون بزارید؛
    (خواهر زاده شهید)

  48. سلام برتمام کسانیکه رفتند تا ما سر زنده بمانیم وبا تمام دنیا سر یک میز برای مذاکره دورهم جمع شویم
    من از دوستان صمیمی حاج اصغر مرادی هستم هر کدوم از برادران شماره ای از ش دارند به ایمیلی که دادم برام بفرستند چون چند وقتی است که مدام خوابش میبینم

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.