- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

تاثیر جوک های قومیتی در جامعه

 

300000001

 

آرزو غلامی / میرملاس نیوز : 

فرهنگ جوک‌خوانی به معنای عباراتی کوتاه که درون مایه‌ی طنز دارد و موجب خنده می‌شود مدت‌هاست که در جامعه رواج دارد. بی شک لطیفه در قالب عبارتی معنی‌دار که اسباب شادی را فراهم کند هیچ ایرادی ندارد. نشانه‌های بذله‌گوییِ محتوایی در تاریخ کشورمان بی‌شمار است. دلقکان در گذشته با بذله‌گویی و لطیفه نقش زبان انتقادی جامعه را بازی می‌کردند. مثلاَمبارک که اکنون به یکی از نمادهای هنرهای نمایشی و عروسک گردانی ایران زمین بدل شده است در گذشته با زبان طنز و ظاهری متفاوت هر آن‌چه را که مردم عادی نمی توانستند به صاحب منصبان منتقل کنند به آن‌ها می گفت. لطایف نظم و نثر هم در ادبیات ما بی‌شمار است. پندهایی که می خنداند و می آموزاند.اما همین عبارات مفرح می‌تواند به گونه‌ای ساخته و پرداخته شود که تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین معایب یک جامعه و تهدیدی خاموش نسبت به دوستی و اتحاد یک کشور شود.نمی توان انکار کرد که سونامی جوک های قومیتی که سبب رنجش تعداد قابل توجهی از هموطنان می‌شود اکنون بخشی از فرهنگ جامعه ایران است. به گونه‌ای که الزاماً در ساخت و انتقال جوک‌های قومیتی قصد دشمنی و تحقیر وجود ندارد، بلکه آن‌قدر رواج پیدا کرده است که امری عادی و روزمره  تلقی می‌شود. می‌توان علل و ریشه این پدیده ناهنجار فرهنگی را با بررسی جامعه‌شناسانه و تاریخی مورد پژوهش قرارداد که بی تردید اهمیت و وسعت این بحث در این نوشتار نمی گنجد. اما به شکل مختصر تاثیر مساله زبان، غلبه نگاه نژادپرستانه در فرهنگ ایرانی، تاثیر تکنولوژی بر این موضوع و ساختار جغرافیایی و سیاسی کشور با تنوع قابل توجه فرهنگی و زبانی در شکل گیری این پدیده مخرب مورد بررسی قرار خواهد گرفت.به واقع دلیل خندیدن به نگرشِ اغراق گونه‌ی فرهنگ و شیوه زندگی گروهی که ساکنان اصیل کشورمان هستند چیست؟ بی تردید هر شخصی که سوژه‌ی یکی از جوک‌های قومیتی قرار می‌گیرد در درون احساس رنج و نفرت خواهد کرد. ولی چرا رنجش افراد دلیل کافی برای توقف این موج ضد ارزش نیست؟

 

۱- عدم درک متقابل از زبان و گویش

 

در ایران سه قومیت بزرگ ترک، لر و کرد و همچنین شهرها و استان‌هایی که زبانی منحصر به خود را دارند زندگی می‌کنند. زبان از دید زبان شناسان فقط یک ابزار ارتباطی ساده نیست. بلکه بخشی از تفکر و احساس است.ابزاری که تمایز ارتباط با دیگر زبان‌ها را ایجاد می کند. در واقع جامعه نیازمند رسیدن به فرهنگِ درکِ متقابل از زبان متفاوت است. به این معنی که قومیت ترک، لر، کرد یا گویش مازنی، گیلکی و بسیاری از گویش‌های دیگر مفاهیم را با زبان و گویشی مستقل از زبان فارسی منتقل می کنند و فرهنگی که ناشی از این گویش و زبان است منحصر به آن شهر یا قوم است. پس باید این تلقی از فرهنگ وجود داشته باشد که عدم آشنایی با یک زبان و فرهنگ به معنی نامتعارف بودن آن فرهنگ نیست. همه‌ی افراد نمی توانند از یک نوع سبک زندگی، رنگ، فرهنگ،ساختار فکر و عقیده پیروی کنند. این مشکلی یک‌سویه نیست. به همان نسبت قومیت‌ها نیز در برخورد با یک فارسی زبان این تمایز را حل نمی کنند و ابتدا درک متقابل و به دنبال آن احترام متقابل کم رنگ می شود.

 

۲- شیوع جک های قومیتی

 

متاسفانه رد و بدل شدن جوک‌هایی که حرمت و شان گروهی را به تاراج می‌برد، در میان قومیت ها یا شهرهایی که موضوع این جوک ها هستند نیز بسیار رواج دارد. به عنوان مثال لر زبان‌های بختیاری، لر زبان‌های لرستان را به سخره می‌گرند یا بر عکس. در خطه شمال کشور شهرهای کوچک و نزدیک به هم به شکلی از فرهنگ و شیوه‌ی زندگی یک‌دیگر سخن می‌گویند که گویی از مردم کشور همسایه حرف می‌زنند. در حالی که آن‌قدر شهرها به هم نزدیک هستند که نمی‌توان مرز دو شهر را تشخیص داد. دو مورد ذکر شده فقط مثال‌هایی از این معضل جامعه است. در تمامی شهرها و روستاهای ایران می توان این نگرش را مشاهده کرد. اگرچه این نگرش تنها منحصر به کشور ایران نیست و در دیگر کشورها نیز به چشم می خورد. اما در کشورمان این امرمعیاری از تمدن، پیشرفت و توانایی  سازش افراد در یک جامعه است.

 

۳- رابطه مرکز و شهرستان ها

 

با یک بررسی ساده می‌توان به این نتیجه رسید که عمده‌ی جوک‌های توهین‌آمیز قومیتی از زبان مرکزنشینان است. به عبارتی دیگر این پدیده هجومی از شهرهای بزرگ‌تر به شهرهای کوچک‌تر است. خواه آنکه پایتخت‌نشینان در مورد دیگر شهرستان‌ها و قومیت‌ها جوک بگویند یا مراکز هر استان در مورد شهرستان‌های تابع آن استان. شاید دلیل این امر عدم توازن امکانات فرهنگی، رفاهی و اقتصادی در کشور باشد. روستائیان در صدد مهاجرت به شهرها هستند و شهرستانی‌ها در تلاش برای مهاجرت به شهرهای بزرگتر. این باور غلط در جامعه که مرکزنشینان فرهنگی برتر دارند در کنار فرصت‌های شغلی و مشارکت در اجتماع انگیزه مهاجرت را تقویت می‌کند.بنابراین نگاه خودبرتربینی از شهرهای بزرگ‌تر به سمت کوچک‌تر و از ساکنان تهران به سوی دیگر شهرها و قومیت ها روانه است.

 

71047_6981

 

 

۴- ضعف شخصیت

 

معمولاَ وقتی فردی بی‌دلیل به دیگری توهین می‌کند و دست به تحقیر و تخریب شخصیت دیگری می‌زند ناخودآگاه در تلاش است که خود را در جایگاه برتری قرار دهد. به‌دست آوردن احساس بزرگ بودن با تلاش در کوچک دیدن دیگران شیوه‌ی ناپسندی است. حال آن‌که فرهنگ چهارچوب مشخص ندارد و اصطلاح بی‌فرهنگ از دید جامعه‌شناسی اصطلاحی غلط است. می‌توان به عنوان مثال جامعه‌ای را که مردم، زباله های‌شان را از شیشه ماشین به خیابان پرت نمی‌کنند را نمودی از فرهنگ درست دانست. ولی بی‌تردید نمی‌توان برای تشخیص فرهنگ، خصیصه‌هایی مانند ساده‌بودن، زود‌‌فریب خوردن، خسیس بودن و دیگر مضمون‌های جوک‌های مورد بحث را معیار قرار داد.

 

۵- ایرانی ها مردمی نژاد پرست هستند

 

ما مردمی نژادپرست هستیم. نژادپرستی ایرانی‌ها در برخورد با دیگر کشورهای همسایه نیز تایید این خصیصه است. به عنوان مثال نگرش و ادبیات مردم ایران در مورد کشورهای عربی رفتاری نژادپرستانه است. این‌که همواره فرهنگ اعراب را نسبت به تمدن و فرهنگ ایران حقیر و پست معرفی می‌کند و نام ایشان را با پسوندهای ناپسند به زبان می آورند حیرت آور است. این در حالی است که ایده‌آل مسافرت ایرانی‌ها، سفر به کشورهای حوزه خلیج فارس است و کمتر شنیده‌ایم در این سفرها با عادات زشت و ضد ارزش در جامعه اعراب مواجه شوند.در ایران حتی نسبت به کشورهای فارسی زبان مانند افغانستان و تاجیکستان و پاکستان هم ذره‌ای احساس برابری وجود ندارد. این امر اما زمانی جلوه‌ی نادرستش را به خوبی نشان می‌دهد که از زبان یک تبعه غیر ایرانی دشواری های زندگی در ایران را بشنویم. فارسی زبانان کشورهای همسایه نیز پس از مهاجرت، دوران زندگی‌شان در ایران را مانند کابوسی تلخ به زبان می‌آورند. در کوچه و خیابان با چنان لحن و نگاهی با افغان‌ها برخورد می‌شود که گویی عده‌ای خلافکار پا به مدینه فاضله‌ای گذاشته‌اند که از هرگونه زشتی و پلیدی به‌دور است. (در این مورد در مقابل انتقادهاحاضر به بحث و تبادل نظر با منتقدان هستم.)

 

۶- ورود تکنولوژی

 

ورود تکنولوژی در زمینه ارتباطات در جامعه ایران در کنار تمامی آثار مفید و تاثیرگذاری که در زندگی روزمره دارد، آثاری مخرب را نیز به همراه داشت. این از معایب پدیده نوظهور تکنولوژی است که کنترل و حفظ سلامت آن بسیار دشوار و گاهی ناممکن است. در این زمینه فرستادن پیامک‌های جوک به صورت گسترده در تلفنهای همراه و فضای مجازی اینترنت امری رایج است. رواجی که به سختی می توان ترمزی برایش قرار داد. اگرچه اساس اندیشه و نگرش افراد به این امر باید تغییر کند. اگر نه منع ارسال و دریافت پیام غیرممکن است.

 

۷- آتش زیر خاکستر

 

تکرار این عادت غلط فرهنگی تا چه زمان باید ادامه پیدا کند؟ بی تردید این معضل اکنون آتشی است زیر خاکستر، آتشی که شخصیت، فرهنگ، حرمت و عزت نفس افراد را از درون می‌سوزاند و زمانی رنجش‌ها عیان خواهند شد که نه در قالب جوک و طنز و کنایه، بلکه شاهد برخورد و پرخاش‌های مستقیم در جامعه باشیم. هر چیز رایج را نباید کورکورانه پذیرفت و از آن پیروی کرد. هر فرد قدرت تامل و تفکر دارد و حداقل می تواند هم‌ذات پنداری کند. این ضد فرهنگ تا اندازه‌ای در جامعه رواج پیدا کرده است که قانع کردن افراد بر نادرست بودن این رفتار بسیار دشوار است. ولی اگر از کسانی که این جوک ها را می‌سازند یا به عنوان مصرف‌کننده فرهنگی به آن می‌خندند بپرسید که آیا مصداقی از این جوک ها را در شخصیت آن شهر یا قوم دیده است یا نه هیچ توضیحی ندارد. به عبارتی گروهی متهم به عادات و فرهنگ نادرست می‌شوند که در واقع از آن عاری هستند یا اگر نشانه‌هایی باشد در حد رفتارهای متعارف است. زیرا در دوره ای زندگی می‌کنیم که حتی تاثیر خانواده در شکل‌گیری شخصیت افراد به حداقل رسیده است و عمدتاَ رسانه ها تاثیر غیرقابل انکاری دارند. از طرفی در زمان ارتباطات و اطلاعات صحبت از دهکده جهانی است و فرهنگ ها در هم عجین شدند و پرواضح است که نمی‌توان افراد را به‌واسطه این‌که اهل کدام شهر یا کشور هستند پیش داوری کرد. جامعه‌ای که برای هموطنان زلزله زده‌اش جوک بسازد و عده‌ای به آن بخندند جامعه‌ی خطرناکی است. این بحث بسیار وسیع و مفصل است و اهل رسانه در تغییر این فرهنگ غلط تاثیر بسزایی دارند و باید بیش از این به آن پرداخت. علت و راه درمان این تب مزمن باید از طرف جامعه شناسان مورد پژوهش واقع شود و پیش از آن‌که تخریب شخصیت، خرد و عزت افراد به بهانه خندیدن، هزینه فرهنگی جبران ناپذیری برجای بگذار از فرهنگ گفتاری و نوشتاری جامعه حذف شود.ادامه دارد….

منبع : سایت کهگیلویه و بویر احمد  ( k-b.ir )