- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

گزارش تصویری و اعلام برگزیدگان ششمین جشنواره استانی شعر دفاع مقدس/ کوهدشت

 

*

 گزارش تصویری و اعلام برگزیدگان  ششمین جشنواره استانی شعر دفاع مقدس/ کوهدشت

اختتامیه جشنواره “به لهجه ی شقایق “  پنجشنبه ۳ آبان ماه ۹۲ در فرهنگسرای ارشاد کوهدشت

محورهای جشنواره: مقاومت ملل/ بهره‌گیری از مضامین عاشورایی/ شعرکودک و نوجوان / شعربومی دفاع مقدس / آثار رسیده به جشنواره ۲۰۰ اثر

*

مهمانان این جشنواره:  استاد سعید بیابانکی، محمدکاظم علیپور، دکتر بهروز مهدی زاده

داوران جشنواره عبارت بودند از آقایان: دکتر محمدرضا روزبه، مرتضی خدایگان و سید محسن حسینی.

*

برگزیدگان ششمین جشنواره استانی شعر دفاع مقدس

بخش دفاع مقدس : نفر اول  مصطفی خدایگان، نفر دوم  علی حاتم‌زاده نفر سوم فرزانه شهسواری 

و تقدیر در این بخش از :  مهدی دوست محمدی، راضیه دارابیان، مرضیه نظامی و امین گندمی 

*

بخش کودک و نوجوان : در این بخش از نظر داوران هیچ اثر ی  حائز رتبه اعلام نشد،

و تقدیر از : از مجتبی قاسمیان، محمدفصیحی، کیومرث عیدی‌پور، مریم میرزایی و فرشته حسن‌زاده

*

بخش مقاومت بین‌الملل: نفر اول اسدفرهمند، نفر دوم فاطمه بیرانوند، نفر سوم علی نیک آبادی

*

بخش مضامین عاشورایی در شعر دفاع مقدس: نفر اول فائزه دارابی/ نفر دوم با توجه به رای هیئت داوران کسی حائز این رتبه اعلام نشد/  نفر سوم محمدحسن شفیعی 

و تقدیر از : احمد کنجوری

*

بخش شعر بومی: ازحشمت خالقی، احمدگوهری، حشمت آزادبخت و هادی مومنی تقدیر شد.

لازم به ذکر است بعد از اختتامیه کارگاه آموزشی با حضور سعید بیابانکی، محمدکاظم علیپور و عبدالرضا شهبازی برگزار شد.

*

این جشنواره به همت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس لرستان و اداره فرهنگ و ارشاد کوهدشت و سازمان بسیج هنرمندان برگزار شد.

**********************

چند شعر از دعوت شدگان و برگزیدگان این جشنواره

**********************

میان خاک سر از آسمان در آوردیم
چقدر قمری بی آشیان در آوردیم
وجب وجب تن این خاک مرده را کندیم
چقدر خاطره ی نیمه جان در آوردیم
چقدر چفیه و پوتین و مهر و انگشتر
چقدر آینه و شمعدان در آوردیم
به حیرتیم که ای خاک پیر با برکت
چقدر از دل سنگت جوان در آوردیم
برای این که بگوییم با شما بودیم
چقدر از خودمان داستان در آوردیم
و آب های جهان تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم
 
سعید بیابانکی
 
*

برقفل دلم کلید گمنامی هست

یک پارچه ی سفید گمنامی هست

ما کوچه ی بی تابلویی می خواهیم

در کوچه ی ما شهید گمنامی هست

 

مرتضا خدایگان

 
*
 
وقتی که تورا به خانه می آوردند
اندوه مرا به شانه می آوردند
خورشید خجالت زده ی روی تو شد
ای کاش تو را شبانه می آوردند

 
حشمت آزادبخت
 
 
*
 
مادر کنار سفره …سال نو…دعا درباد
رقص وسماع صوفیان بر گرد مولانا
انسان عجب موجود ِ!… باید باز برگردیم
ازشمس تا تبریز…تا …یک قونیه معنا
ازآخرین تصویرهای بیست سال پیش
ابهام ها درنیمه  روشن … رو به تاریکی
آتش گرفته کلبه ی تنهایی یک مرد
پشت همین تپه…همین جا…سمت ِنزدیکی
انسان …به ارجاعات روحانی …نباید گفت
درسنگلاخ آدمی ، جاده اگر تخت است
همسایه از همسایه حق ارث خواهد داشت
این روزها انسان شدن بسیار هم سخت است
 
اسد فرهمند خرم آباد
 
*
بچه که بودیم
جنگ همه چیزِ ما بود
هم بازی
هم درس
هم ایده هایی برای نقاشی های سرخ مان
بمب ها توپ های ما بودند
و با گل های بر جای مانده از خان و مان های خشتی
مدرنترین اساب بازی های عالم را می ساختیم
پدرها به متن جنگ می رفتند
و ما در حاشیه ی خیابان های خاکی
دشمنانِ بازی را
با سلاح های دو انگشتی به توپ می بستیم
مثل دفتر دبستان
که هر صفحه اش با خط قرمز شروع می شد
زندگی را شروع کردیم
 
مصطفی خدایگان
 
*
… این جنگ اما جنبه های دیگری دارد

ابعاد پنهان مانده و والاتری دارد
در یک طرف ذکر و دعا بود و غم ناموس
در سمت دیگر فکر فرزندان دقیانوس
مردان ایران با همه دلدادگی هاشان
گم بود غم ها در میان سادگی هاشان
با دست های خالی اما قلب طوفانی
گویی به جای جنگ می رفتند مهمانی
با عشق دنیا را رها کردند، بی تردید
اوراق این پرونده را صدبار باید دید
 
مهدی دوست محمدی
 
*
 

 

001

*

IMG18092392

*

IMG18092503

*

IMG18092461

*

IMG18092740

*

IMG18092573

*

IMG18092269

*

IMG18092163

*