صبح های خانواده ی ما
به تعبیر خواب مادر می گذرد
اخیرن خواب دیده
یک لیوان نفت را عینهو آب خوردن سر کشیده
برادرم می گوید :
حفاری های نفتی به بشکه می خورد
پدرم اگر زنده بود می گفت :
ایران خانم تمام بدبختی های ما زیر سر خواب های توست!
خواهرم که همیشه نوک خالی لیوان را می بیند
می گوید:
زکی !
در آمدهای بلوکه شده رو خوردن !یک لیوان آب هم روش
مانا می پرد وسط
شرط می بندم دوباره دیشب ترید عدسی خورده
باید فکری به حال ذائقه
و هدایت به سمت فست فود و لقمه های
سبک تر بکنیم!