تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
5

ازطایفه گرایی تا قوم گرایی و قوم پرستی

  • کد خبر : 43823
  • 18 بهمن 1392 - 2:20

  علی گودرزیان(ع- پایدار) / میرملاس نیوز :  امروزخلاف روزگار مدرنیسم که از ریز و درشت گذشتگان را به باد انتقاد می‌گرفتند، مردم میلی به فراموش کردن هست ونیست خود و دل سپردنِ بی‌کم وکاست به تجدد ندارند. گویی تجربه ای پشت سرگذاشته اند و کارآزموده تر، با مفاهیم و عناصر زیست محیط خود برخورد […]

GPEG

 

علی گودرزیان(ع- پایدار) / میرملاس نیوز : 

امروزخلاف روزگار مدرنیسم که از ریز و درشت گذشتگان را به باد انتقاد می‌گرفتند، مردم میلی به فراموش کردن هست ونیست خود و دل سپردنِ بی‌کم وکاست به تجدد ندارند. گویی تجربه ای پشت سرگذاشته اند و کارآزموده تر، با مفاهیم و عناصر زیست محیط خود برخورد می کنند و شاید همین رفتارهای دلواپس‌گرایانه است که آن ها را به«پسامدرن» (۱)رسانده است.
در قرن هیجدهم و نوزدهم، دنیای‌غرب، سراز پا نشناخته چهارنعل، به سمت وسوی قله‌ی مدرنیته شتافت. دوسه نسل ازآدمیان را از داشته های خود تهی نمودند و به تعبیر دکترشریعتی«انسان بیخود»ساختند! قرن بیستم قرن شک و تردید درسبک زندگی بود، قرن بعد از مدرنیسم و قرن زمزمه های«بازگشت به خود» نام گرفت.
اگر چه ما کشورهای این سوی آب ها، بخیر! یا بشر! هرگز موفق نشدیم سیکل مدرنیته را کامل طی کنیم اما این بزنگاه تاریخی نصیب مان شد تا بتوانیم از تجربه های آنان بهره ببریم! و پیش از آن که با هردوپا درخور مدرنیته بیوفتیم به پسامدرن نیزدرنگی تازه و از روی تأمل داشته باشیم!
چندی پیش برای سیاحت و زیارت، به بخشی از اقلیم سرزمین جاویدمان گشت وگذاری داشتیم؛ شانس یاری نمود تا در یک جشن زادروز و آیین عروسی و سوگ حضوریابیم. میزبان هرسه آیین، همتباران لربختیاری مان بودند، دراین میان نکات خردورزانه ای یافتیم شایدخالی از فایده نباشد با دوستان خود درمیان بگذاریم!
نکته اول این که: درآیین شادی، همتباران بختیاری، خیلی روشن، متمایز، افتخارآمیز، فاش و آشکارا، غرورآمیز و سربلند از همه ی ظرفیت های موسیقی بومی وقومی خود، برای ایجاد شادی و رقص و پایکوبی بهره می برند! با چشمان خود دیدیم که موسیقی بومی بختیاری خیلی راحت، حجم احساسات و هیجان بختیاری های عزیز را پر می‌کند و نکته‌ی دیدنی و زیبای این قصه، زمانی است که انبوه جوانان همتباربختیاری، با سازسرنای بختیاری به شکلی شکوهنده، می رقصیدند، چنان که هربیننده ای خیلی راحت از بازی و پایکوبی جوانان به عنوان نمود حرکتی به لایه های زیبا وباریک زبان موسیقی بختیاری پی می برد و از این همه هماهنگی و هارمونی به وجد می‌آید!
نکته دوم: همتباران لربختیاری آیین ویژه ای درسوگواری دارند، در بیرون از مسجد یک تن سازنواز(سازنه) و یک تن، دُهُل‌زن برروی صندلی نشسته اند. هرگاه کسی به محوطه ی مسجد وارد می‌شود سازعزا به صدا درمی‌آید و درپی آن، دُهُل‌کوب بردُهُل می کوبد و این گونه، تازه واردها را از سوگ عزیزاز دست رفته، باخبرمی‌کنند! درمسجد یا هرجایی که آیین سوگواری برگزار شده است از سوگ نوازان بنام دعوت می‌شود تا سوگ نوازی نماید! صدای سوزناک نی، موی بدن انسان را سیخ می کند ونی‌نواز، تمام رنج تاریخی قوم لر را در نی می‌دمد و ضجه می‌کشد. الله و اکبر! چنان سوزنده و چنان اصیل و چنان بُرنده می نوازد! همپای آن «گاگریو»(۲) می موید! «موسیقی سوگ بختیاری ها دارای چند شکل سازی، آوازی و ترکیبی از سازی و آوازی است. سازهای متداول در این نوع موسیقی، کرنا و سرنا و دهل و نی هستند که همه آنها از سازهای باستانی ایران به شمار می روند.
بختیاری ها برای موسیقی‌سوگ از واژه ای به نام«چپی» بهره می گیرند. چپی یا وارونه نوازی، نقطه مقابل راست نوازی شامل همه‌ی نغمه‌های کار و جنگ و عشق و شادی است.» (۳) همنوا با سوزِنی«گاگریو» گریزی به ابیات شاهنامه فردوسی می‌زند و همچنین سرداران لربختیاری را به حماسه می‌موید! واشک وغرور را به هم می‌آمیزد!
دربرخی ازشهرستان های غرب کشور، مسئولین از برگزاری آیین سوگ بختیاری درمساجد جلوگیری کرده اند؛ اما همتباران بختیاری با سماجت و منطق روشن و گویا، توانسته اند مسئولین را دراین باره باخود همراه سازند! لرهای بختیاری برای هویت بخشی به قوم بختیاری، تلاش های زیادی کرده و می کنند، بختیاری ها کم‌کم دارند خود را از دیگران متمایز می کنند و خیلی ساده و هدفمند، لباس، موسیقی و زبان خودرا طرح می کنند! امروز جوانان بختیاری بدون لکنت با زبان مادری خود حرف می زنند وموسیقی خودرا گوش می دهند! وبا ملودی خود می رقصند!
اما نکته سوم را می خواهیم به این بپردازیم که دراین میانه، ما دستمان خالی است! قوم یک‌پارچه‌ی لر تکه پاره شده است! امروز همتباران بختیاری خود را با همین عنوان از« قوم لر»جدا کرده اند، برخی دیگر به تاریخ «ماد» برگشته ودرست براساس مستندات تاریخی خودرا باعنوان«لک»ازاین قوم جدا می‌دانند! خیلی راحت می‌شود«ماد و پارس» درقالب یک هویت شکل بگیرند درکتیبه های سنگی تخت جمشید مردان ماد(لک ها) با کلاه نمدی و پارسیان (لرها) با کلاه نمدی شیاردار، یک درمیان به عنوان نجیب زادگان دستگاه هخامنشی حکاکی شده‌اند!
امروز،اقوام«ماد» و«پارس» به عنوان «قوم لر» با کمال تأسف برای هویت قومی، تره خرد نمی کنند! باید اعتراف کنیم که تنها قومی که دراین«بازگشت به خویشتن» سرش بی‌کلاه مانده است «قوم لر»است! لرها با این بی توجهی، آگاهانه یا ناآگاهانه تیشه به ریشه ی خود می زنند!
بسیار ضروری می نماید که« قوم لر» برای هویت بخشی به داشته های خود و هویت قومی، تلاشی درهمه ی سطوح جامعه داشته باشد! همه می توانند دراین هویت بخشی سهیم باشند! نویسندگان، هنرمندان، شاعران وهمه ی مردم دراین باره شایسته است تلاش کنند! هرچه به جلو می‌رویم هویت قومی کم‌رنگ‌تر می‌شود و جای‌خود را به «هویت طایفه»ای می‌دهد! در«طایفه‌گرایی» هیچ خیری نیست! طایفه‌گرایی هیچ توجیهی جزء نوعی نژادپرستی و تعصب ندارد! طایفه‌گرایی عامل بسیار مهم و شکننده ای درترویج ارتجاع و واپسگرایی است! طایفه‌گرایی اندیشه نیست! تعصبی پَست و عقب مانده است. آنان که برای طایفه در پیشبرد احزاب و تشکل‌های مدنی نقش می‌تراشند! سخت به بی‌راهه رفته و می‌روند! لرستان، زخمی تعصبات کورکورانه‌ی طایفه گرایی است. طایفه‌گرایی وقتی شکننده و ریشه سوز می شود که کارکرد سیاسی داشته باشد! همه می‌دانیم درسال‌های اخیر، برخی از کاندیداهای مجلس و حتی شورای شهر چگونه برای نیل به کالای دنیوی یعنی مناصب دولتی از وکیل گرفته تاوزیر، چطوری برطبل طایفه گرایی کوبیدند! وازاحساسات وعواطف فامیلی و طایفه‌ای مردم، برای راه‌اندازی کارناوال‌های انتخاباتی سوءاستفاده کرده وبازهم خواهندکرد! تنها راه برون رفت از باتلاق طایفه گرایی روی‌آوری به تشکل‌های مدنی حزب، انجمن و تشکل های مردم نهاد است و بس!
هویت قومی اما، مقوله‌ی دیگری است. «قوم» فرهنگ ویژه دارد! «پوشش» ویژه دارد! «موسیقی» ویژه دارد! «زبان و گویش»ویژه دارد. روی‌آوری به این فرهنگ، پوشش، موسیقی و زبان، نه تنها عامل ارتجاع نیست، بلکه به اعتراف آموزه های علمی، باعث تقویت حافظه و تثبیت شخصیت و نوعی خود باوری مثبت خواهد شد! درجهانی که می‌رود تا«فرهنگ جهانی» مثل سیلِ بنیان‌کن، انسان ها را از خود بی‌خود و تهی نماید و مانند خار وخاشاک با خود ببرد! توجه به فرهنگ مادری به عنوان بُن‌مایه وریشه، تکیه‌گاهی برای خودبودن برای ایستادن برای ماندگاری وبرای آرامش، شادی و سرزندگی خواهد بود!
خلاف حجم بسیار گسترده ی جوک هایی که در قالب پیامک، مغرضان یا سبک مغزان این روزها، نثار همتباران لر می کنند، لرها در تاریخ ایران به عنوان مرزداران راستین ایران زمین، شناسایی شده اند ودراین باره، نام و آوازه‌ای به یادماندنی به جای گذاشته اند! کیست که نام«گودرز وگیو و بیژن» و داستان جانفشانی‌ها و دلاوری‌های آنان را درهمه‌ی جنگ‌های« ایران» و «انیران» نشنیده باشد؟ سلسله بزرگ هخامنشی که امروز همه‌ی ایرانیان، به نام و آوازه‌ی پادشاهان آنان،«کوروش» و «داریوش» و «خشایارشاه» افتخار می کنند، لرتبار بوده‌اند! «هرمزان»که یک‌تنه دربرابرعرب های مهاجم به خاک ایران، ایستاد تا جان برسرقصه‌ی شیرین ایران، نهاد«لر»بود! «کریم خان زند» شگفت انگیزمردی که درحدودبیست سال، الگویی ازیک حاکم عادل درتاریخ ایران به ثبت رساند، یک لربچه بود! ودیگرکسان لر! و لرهای دلاوری که درهشت سال جنگ، چون دماوند، دربرابردشمن صف کشیدند. بی‌خود نیست که امیرکبیر،مردنام آورایران، شجاعانه درستایش کریم خان زند می‌نویسد«ای کاش! هر چند وقت یک‌بارشیربچه ای لر، درایران شاه می شد تا مردم مزه‌ی عدالت را می‌چشیدند».
با این همه ظرفیت! با این همه مدال سرافرازی! با این همه «نام و آوازه»ی نیک درتاریخ! راستی چرا به هویت قومی خود نپردازیم؟ چرا به داشته های خود ننازیم؟ چرا به نام خودنبالیم؟ «قوم لر» درتاریخ روسفید بوده است! چرا ازاین همه افتخار بگریزیم؟ همه باید تلاش کنیم تا مردم را از دامن«طایفه گرایی» به «هویت قومی»خود دلالت کنیم! نگذاریم چنین، بیش ازاین درتعصبات پوچ و ریشه سوز طایفه گرایی بپوسیم!
البته نکته ای که شایسته است یادآوری شود این است: هوشیار باشیم ازچاله به چاه نیوفتیم! بگذارید زلال بگویم: خیلی راحت می‌شود از طایفه گرایی به «قوم‌پرستی افراطی» یا تفکرات شووینیسمی (۴) افتاد! چندی پیش برای معارفه ی مدیرکل جدید یکی از دستگاه های اداری دراستان، برخی آگاهانه یا ناآگاهانه ذهن ها را با این تفکرمنحط، آلوده کردند واذهان عمومی را تشویش نمودند و برای نیل به خواسته های نفسانی و دنیوی برطبل قوم گرایی افراطی و تفکر«شووینیسمی» کوبیدند!
این هم یکی از پاشنه های«آشیل» ماست! گاهی با چُماق«شهری» و «روستایی» دماراز روزگارهم درمی‌آوردیم وگاهی با «الشتری» و«بروجردی» و «کوهدشتی» و… برداشته های خود چوب حراج می‌زنیم! روزگاری هم برکوس ناخجسته‌ی«لکستان و لرستان» می‌زنیم! مختصر! عینهو«برادران غیور»، یوسفِ خودرا به هرشکل ارزان فروش می‌کنیم! و سرازپا نشناخته، تمام نیروی خود را به کارمی‌گیریم تا شانس(تلاقی بزنگاه و تلاش) را برباددهیم و به دست خود، خودرا از موهبت‌های خدادادی بی بهره کنیم! یادش بخیر! یکی ازمسئولان پیشین استان دراین باره گفته بود:«برخی دراین استان، قدرت تخریب شان به گستردگی یک «بمب»است! اما به اندازه‌ی یک دانه«جو» توانایی سازندگی ندارند» هوشیار باشیم! خودآگاه و ناخودآگاه، به این دام‌های نابودکننده نیوفتیم! تابزنگاهی دیگر، بدرودتان!
……………………………………………………..
(۱) فلسفه پست مدرن که ماحصل طرز نگرش پیشگامان مکتب پست مدرن است، به مجموعه پیچیده ای از واکنش هایی مربوط می‌شود که در قبال فلسفه مدرن و پیش فرض‌های آن صورت گرفته اند، بدون آن که در اصول عقاید اساسی کمترین توافقی بین آنها وجود داشته باشد اساساً به معارضه با شالوده گرایی مورد اعتقاد مشترک فلاسفه برجسته قرون شانزده، هفده و هجدهم میلادی می پردازد. فلسفه پست مدرن اغلب به تردید در مورد تقابل های دوگانه ساده می پردازد.(ویکی پدیا)
(۲) اصطلاح «گاگریو» به معنی گاه یا زمان گریستن، آوازهای متنوعی را شامل می شود که هر یک در گوشه ای از مناطق بختیاری نشین شکل گرفته اند و امروزه به همه بختیاری ها تعلق دارند.
(۳) منبع آفتاب
(۴) شووینیسم: قوم پرستی افراطی، این عنوان از نام نیکولا شوون یکی از سربازان بسیار وفادار ناپلئون گرفته شده است( دهخدا)

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=43823

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 11در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱۱
  1. سلام بر جناب گودرزی عزیز!
    استفاده کردیم سپاس ، ولی عزیز برادر خوب تنهایی میری و به اخوی سرمیزنی ها؟!.بختیاری و موسیقی و گشت و گذارتان هم که براه بوده است!.
    خوشحال شدم که از اینطریق زیارتتان کردم عزیز.

  2. با تشکر از آقای گودرزی
    اما به راستی چگونه میتوان مردم را از طایفه گرایی به سمت هویت قومی هدایت کرد.
    شاید بتوان پس از برگزاری انتخابات مجلس یا شورای شهر و البته مشخص شدن نتیجه آرا و همچنین تعیین افراد نزدیک به منتخبین ، مردم همیشه پشیمان را تشویق به این نگرش عالی نمود.اما به محض رسیدن به هیاهوی انتخابات بعدی باز همان مردم به علت فراموشی با تهیه وسیله نقلیه سعی در حضور پر رنگ در کارناوال های کاندیدا می کنند.این به دلیل نابالغ بودن آینده نگری مان است.زیرا منفعت شخصی بر آبادی دیارمان ارجعیت دارد.به نظر من می بایست انقلابی در طرز تفکرها صورت گیرد.عشق بدست آوردن میز ریاست در میان افراد به ظاهر تحصیل کرده(مطمئنا به عزیزان عالم بر نخواهد خورد) و خانواده هایی که بنا به هر دلیلی به دنبال گنجاندن فرزندشان در یکی از صندلی های ادارات هستند خود دلیلی بر طولانی تر شدن این کارناوال تبلیغاتی است.البته نمیتوان از آمار وحشتناک بیکاری ، توزیع نابرابر امکانات و بسیار مشکل دیگر که به این نوع تفکر دامن زده است به راحتی عبور کرد.
    اما با وجود این مشکلات یه سوال باقی می ماند:آیا سایر استانهای محروم هم به این شدت طایفه گرا هستند!؟

  3. سپاس از همه!
    به ویژه جناب دکتر عزیز و مهربان و دوست داشتنی ام! دکتر شهمرادی آره جاتون خالی بود مهربانم!

  4. باسلام
    با اینکه در میر ملاس به ندرت مجال مطالعه غیر از صفحه شهدا را دارم اما همان روزی که این پست را گذاشته بودند خواندم و جداً استفاده کردم ولی فرصت اظهار نظر را نداشتم ، اینک در این فرصت کوتاه چند نکته :
    ۱ – ای کاش با اتکاء به این پیشینه ای که داریم با بهره مندی از سرمایه های موجود ( که در بسیاری از ابعاد واجد آنیم ) قدری از این وضعیت فعلی که اصلاً شایسته ما نیست رهایی یابیم .یکی از راه های آن احیاء فرهنگ و اندیشه شهیدامان است .
    ۲ – این مطلب را که می خواندم به یاد جمله ای از آیه الله حائری امام جمعه سابق شیراز افتادم که گفته بودند : ما در گریه و عزاداری دکترا و فوق تخصص داریم اما در شادی و سرور دیپلم هم نداریم .

  5. با سلام بر نویسنده محترم مقاله
    متاسفانه ما یک اتحادیه بنام استان تشکیل داده ایم بر علیه همدیگر-بجای تقویت هم کوچکترین مشکلات را به رخ می کشیم-بروجردی علیه خرم آبادی و برعکس- نورآبادی بر علیه الشتری و…….تمام انرژی خومان صرف تخریب هم می کنیم و جوی مملو از بی اعتمادی را در بین خودمان ایجاد کرده ایم -شاید در ظاهر این بحثها نوعی شوخی جلوه کند اما در حقیقت در تصمیم گیریهای روزمره اقتصادی ما بسیار اثر گذار است .

  6. انرژی قوم لر سبب دعواهای داخلی می شود چون مطالبات ما بجای اینکه قومی باشد طایفه ایست.

    • دمت گرم آقای هاشمی
      برای رسیدن به جایگاه بهتر بایستی ابتدا به هویت قومی برسیم .متاسفانه بعد از دوره رضاخان قوم لر آن همبستگی دیرین خود را از دست داده و انرژی های فکری و اقتصادی ما جهت دار نیست و خواستگاه مشخصی ندارد و بقول شما هر ایل و طایفه ای فقط و فقط خود را می بیند

  7. جناب آقای گودرزیان خسته نباشی ،خوشحالم که از این طریق تونستیم زیارتون کنیم منتظر مطالب شیرین شما هستیم

  8. جناب آقای گودرزیان خسته نباشی ،خوشالم واز نوشته های شما لذت بردیم.منتظر مطالب شیرین شما هستیم

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.