- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

نگاه محوری به “زیرساخت توسعه ی لرستان”

feizi.jpg_2

 

حمزه فیضی پور / میرملاس نیوز :

” یک نظریه ” و نگاه محوری به “زیرساخت توسعه ی لرستان”

توسعه ازجمله واژه هایی است که درترکیب با کلماتی چون فرهنگ ، سیاست ، اقتصاد و اجتماع مفهوم ومعانی پردامنه پیدا می کند. یکی از این معانی ” هر گونه دگرگونی اساسی درساخت های نهادی ،فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ،اداری وهم چنین باورها و وجهه نظرهای عموم مردم می باشد”۱ که یادداشت پیش رو با استفاده از یک نظریه ی فرهنگی به دنبال بیان اهمیت ونقش زیر ساخت توسعه ی لرستان یعنی” فرهنگ” است . خلقت انسان و زندگی اجتماعی او با “فرهنگ ” و ” مجموعه های فرهنگی ” آراسته شده است.این انسان فرهنگی، انسانی نو آور و خلاق بوده که در گذر زمان امر تغییر وتحول را می پذیرد وبا آن” خو” می گیرد .فرهنگ به عنوان یک کل که در برگیرنده ی پنج عنصر مهم (تکنولوژی ، ایدئو لوژی ، سازمان ها ،ایستارها و احساسات ، زبان )وبه عبارتی مجموعه ای از عناصر مادی مانند تکنولوژی که بخش سخت افزاری آن است وعناصر معنوی (مانند عقاید و افکار که بخش نرم افزاری فرهنگ می باشد) ، درتمامیت خود به هم پیوسته اند که اگر در بخشی از آن تغییر حاصل شود این تغییر موجبات فشار بر دیگر بخش ها را فراهم می کند تا در این دگرگونی، آنها هم همراه شوند. اگر دگرگونی ها در عناصر مادی و معنوی فرهنگ، “همگام وهمراه هم” صورت نگیرد از آن به عنوان ” پس افتادگی فرهنگی یا تآخر فرهنگی ” یاد می شود (آگ برن ) که به دنبال آن نوعی ناهماهنگی رفتار ی ، عملکردی و ساختاری در حیات فرهنگی جامعه شکل می گیرد و بازتاب آن را باید در صحنه های مختلف زندگی به نظاره نشست .از آنجا که مبانی توسعه ی فرهنگی ،” انسان ” و محوری ترین نقطه ی مطلوب در این توسعه ” کمال انسانها ” ست ، پس لازمه ی رسیدن به این کمال ” تغییر زمینه های فکری ، فرهنگی وسنتی ” و حرکت به سمت باور داشت های مطلوب تر در راستای توسعه ی سخت افزاری فرهنگ (عناصر مادی ) است. در لرستان با وجود استعداد های زیاد وبستر های فراوان برای توسعه یافتگی متوازن وهمپای بادیگر استانهای کشورمان ایران ، متاسفانه با نوعی “دیرعملکرد” در توسعه ی فرهنگ که پایه واساس دیگرابعاد توسعه است رو به رو هستیم که درگذر زمان همچنان برای مردمان این دیارتاریخی ومتمدن ، «این عدم همراهی و هماهنگی دگرگونی ها درعرصه ی فرهنگ» پیامدهایی چون”ضعف خودباوری وچشمداشت ازدیگران” ،”یأس ونا امیدی ازهمدیگر درانجام وپذیرش مسوولیت های اجتماعی”،”مقاومت های کاذب دربرابر تغییرات”،”بی تفاوتی نسلها وبی انگیزگی کنشگران نقش آفرین درایفای وظایف محول”،”چشم هم چشمی های منفی ( نوعی ستیزه جویی )”،”قوم گرایی وتقویت تعصبات مخرب طایفه ایی”،”بدبینی مطلق نسبت به تکنولویهای نوین”،”قانون گریزی “،”بی تفاوتی اجتماعی نسبت به مسائل پیرامونی “،”سطحی نگری و رفع تکلیف «باری به هرجهت »”،”به هم ریختگی کارکرد نظام ها وخرده نظام های اجتماعی ،سیاسی وفرهنگی”،” جا به جا شدن نقشها به لحاظ کارکردی” ، “سردرگمی وابهام درایفای نقش ها” وبه حاشیه رفتن واحساس تنهایی صاحبان ایده ونظر را به دنبال داشته واین پسآمدهای ناشی ازمقوله ی “تاخر فرهنگی” امر توسعه یافتگی پایدار لرستان (باوربه قانون وقانون گرایی درعمل واجرا ، مسوولیت پذیری همگانی , شوق به مشارکت داوطلبانه ی درسازندگی محیط زندگی , سازگاری با لوازم و پیامدهای توسعه یافتگی ،رواج فرهنگ پرسشگری ازصاحب منصبان, اعتماد اجتماعی و….) را کند کرده است. با کمک نظریه ی فوق،می توان برای سوالاتی که ممکن است درذهن ما مطرح شوند با تحلیل نظری پاسخ هایی درخور پیدا کرد. ازجمله :
– آیا با افزایش سطح تحصیلات افراد ، کنش ها و پذیرندگی های فرهنگی آنها هم مورد پذیرش اطرافیان قرار می گیرد؟ واین نسل جدید تحصیلکرده و آگاه که اتفاقآ بیشتر با فضای جدید خو گرفته اند ودارای ایده های جدیدترند تا چه حد در تصمیم گیریهای جمعی ومشارکنهای اجتماعی،سیاسی وفرهنگی به عنوان “الگو وپیشرو” سهیم اند و انتظاراتشون ازفرادستان ونمایند گان ومنتخبینشان با چه مبنا وکیفیتی شکل می گیرد؟ (نقش عنصرایستارها و عنصر باورمندی ها) به عبارت دیگر تاچه حد بزرگتران وریش سفیدان ،نظرات البته صواب و معقول این نسل جدید را می پذیرندو تا چه حد در این زمینه مقاومت سرسختانه وجود دارد؟(نقش عنصر سازمانها ونهادها مانند خانواده)
– آیا درمیان اکثر خانواده ها بحث “سازگاری ” با قدرت تاثیر گذار فناوری های جدید ارتباطی(اینترنت ، موبایل و…) در شکل دادن به ذهنیت و رفتار افراد و نیز وسایل حمل ونقل توان پذیرش فرهنگ رفتاری جدید والبته درچهارچوب ارزش های اعتقادی را افزایش داده است یانه ؟ (نقش عنصرتکنولوژیها_ مثلا وسایل نقلیه وفرهنگ استفاده از آنها و رعایت قوانین ومقررات راهنمایی ورانندگی)

ودر نهایت ابن سوال که تاچه حد باور داشت های سنتی طایفه ای (به عنوان عنصرمعنوی فرهنگ ما ) خود را با دگرگونی های عناصر مادی فرهنگ مانند : تکنولوژی ها و سازمان های جدید همراه می سازند؟. با پاسخ به این سوالات که درمجموع بیانگر رابطه ی میان “تاخرفرهنگی و دیرتوسعه یافتگی” است، بایدباور داشته باشیم که پیشرفت لرستان مانند دیگراستانهای برخوردار بدون توجه به زیر ساخت توسعه یعنی فرهنگ (هم عناصر مادی وهم عناصر معنوی و هم پذیرش دگرگونی در هردوعنصر) وحل مشکل عدم همگرایی میان نسل ها در پذیرش دگرگونی ها (مثلا توسط نسل پیشین سرسختانه پذیرفته می شود که نسل جدید “درس خوانده” مدعی ابراز وجود ومشتاق ارائه ی ایده وفکروباور جدید مبتنی بر فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی می باشندواین باورمندی خود معلول تحولات تکنولوژیکی وشرایط زیست جامعه ی جدید است ) اگرنگویم شدنی نیست اما با موانع فراوان وسختی های دیرگذرمواجه خواهد شد.
(۱و۲: جهت مطالعه ی بیشترموضوع نظری به کتابهای “مقدمه ای برجامعه شناسی توسعه یافتگی روستایی ازدکترمصطفی ازکیا” و “مبانی جامعه شناسی منصور وثوقی وعلی اکبر نیک خلق”و”درآمدی به مبانی جامعه شناسی بروس کوئن، ترجمه ی محسن ثلاثی ارجاع داده می شود)