تاریخ : پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
7

خاطره ی حاج بهزاد باقری از شهید دکتر اسماعیل هادیان ( زمان انقلاب )

  • کد خبر : 44032
  • 20 بهمن 1392 - 18:12

حاج بهزاد باقری / میرملاس نیوز : خاطره ی از شهید دکتر اسماعیل هادیان ( زمان انقلاب )    سال ۵۷  تمام شهرهای ایران در حال تظاهرات بودند و ما هم آن زمان در اهواز ساکن بودیم هر روز با برادرانم حسن و بهروز به تظاهرات می رفتیم. یکی از روزها که شدت تظاهرات و درگیری […]

حاج بهزاد باقری / میرملاس نیوز :

خاطره ی از شهید دکتر اسماعیل هادیان ( زمان انقلاب )   

سال ۵۷  تمام شهرهای ایران در حال تظاهرات بودند و ما هم آن زمان در اهواز ساکن بودیم هر روز با برادرانم حسن و بهروز به تظاهرات می رفتیم. یکی از روزها که شدت تظاهرات و درگیری ها زیاد شده بود. هر ماشینی که از پل نادری رد میشد جلوی او را میگرفتم برای تفتیش که نکند از چماق داران بیایند داخل نیروهای تظاهر کننده  و هم چماق داران رژیم آن طرف پل جلوی ماشین ها را میگرفتند. تا اینکه بگویند هنوز رژیم طرفدار دارد و یک عکس شاه به آنان میدادند تا وارد شهر شوند . در این بین بود که یک نفر از میان ماشینی که تازه رسیده بود بهروز را صدا کرد من و بهروز جلو رفتیم . دیدم که دایی بزرگمان حاج مصطفی مجیدی است که با  خانواده حاج ابراهیم از کوهدشت آمده بودند اهواز و اسماعیل هم با آنها بود. من اسماعیل را پیاده کردم و دایی گفت که آن طرف پل تعدادی چماق به دست ایستاده اند. اگر کسی شعار به نفع شاه ندهند او را مجروح می کنند. با تعدادی از بچه های تظاهر کننده به طرف آنها هجوم بردیم و اسماعیل که بچه ای تیزی بود هم با ما آمد و توانستیم آنان را تار و مار کنیم. البته با آمدن نیروهای نظامی به کمک آنها دیگر ما توان ایستادن نداشتیم . طبق قرار همیشگی یکی با صدای بلند اعلام می کرد که متفرق شوید فردا خیابان فلان. این بار اعلام شد قرار فردا خیابان پهلوی . با اسماعیل رفتیم منزل و خودمان را آماده کردیم برای شب که باید برویم بالای پشت بام و شعار بدهیم این چیزها برای اسماعیل تازگی داشت . و من برای ایشان همه چیز را توضیح می دادم فردای آن روز چهارشنبه ای بود که معروف شد به چهارشنبه سیاه در اهواز. صبح که شد با اسماعیل و کورش و بهروز به خیابان آمدیم حسن گفت که اطلاع پیدا کردیم که امروز قرار است اگر تظاهرات شود ارتش وارد کار شود . و تذکرات لازم را به ما داد. و سفارش اسماعیل را به من کرد گفت که مهمان است نکند که اتفاقی برایش پیش آید .ما چهار نفری به طرف خیابان پهلوی حرکت کردیم چون روز قبل آ ن طرف پل نادری درگیری شدیدی بود تظاهرات به آن سمت حرکت کرد. تا نزدیکی های دانشگاه اهواز ما هم با تظاهر کنندگان حرکت کردیم تا رسیدیم به دانشگاه جندی شاهپور بعد از سخنرانی یک دفعه چماق داران رژیم و نیروهای ارتشی به ما حمله کردند تعداد زیادی را دستگیر کردند. من با اسماعیل هم شروع به دفاع کردیم با پرتاب سنگ و چیزهای دیگر که یکی از تظاهر کنندگان اعلام کرد که باید از دست نیروهای ارتش فرار کرد. تیراندازی آنان شروع شد ومن و اسماعیل دستانمان میان دست هم دادیم برای اینکه از معرکه رهایی پیدا کنیم. همین که رسیدیم به پل نادری تعداد زیادی از چماق داران رژیم روی پل بودنند و هر کس که از آنجا رد می شد او را میان رودخانه کارون می انداختند مانده بودیم که چکار کنیم. اسماعیل گفت خیلی آرام به طرفشان برویم وقتی که به نزدیکی آنان رسیدیم باید به سرعت فرار کنیم من هم با وجود اینکه از او بزرگتر بودم ولی حرفش را گوش دادم. به محض نزدیک شدن به آنها خیلی سریع حرکت کردیم به آن طرف پل که رسیدیم نیروهای ارتشی به هر کس که می رسیدند تیراندازی می کردند. من و اسماعیل با سرعت به طرف منزل میدویدیم که یک دفعه یکی از ماشین های جیپ ارتشی به طرفمان آمد و شروع به تیراندازی کرد. من و اسماعیل خودمان را به مغازه ای که توسط چماق داران تخریب شده بود رساندیم و وارد مغازه شدیم دوباره چند تیر به طرف ما  شلیک شد که من با صدای بلند فریاد میزدم کمک کمک تیر خوردم. اسماعیل باورش شده بود که من تیر خوردم بعد از اینکه نیروهای ارتشی آنجا را ترک کردند به طرف خیابان خودمان حرکت کردیم که بین راه نزدیکی های چهار راه نادری کورش و بهروز را دیدم که با تعدادی دیگر از تظاهر کنندگان دور یک ماشین پیکان را احاطه کرده بودند. و شعار مرگ بر شاه سر می دادند و در این بین یکی از نیروهای داخل ماشین پیاده شد و اسلحه خود را بیرون آورد بهروز که این صحنه را دید فریادش بلند شد که ساواکی ساواکی یک دفعه تمامی نیروهای تظاهر کننده آمدند. به کمک ما زد و خورد شدیدی پیش آمد. یکی فریاد میزد ماشینشان را چپ کنیم همه با صدای یا علی شروع کردند به فشار دادن به ماشین که یکدفعه ماشین را یک وری انداختند. در این بین اسماعیل فریاد میزد بگذارید که سرنشیها از ماشین پیاده شوند. چند نفردیگر هم حرف او را قبول کردند و می گفتند که باید سرنشین ماشین بیرون بیآیند. بعد از اینکه از ماشین یک وری شده سر نشینها بیرون آمدند. یک نفر با خیال راحت کبریتش را بیرون آورد و ماشین را به آتش کشید و ما هم شعار مرگ برشاه سر می دادیم تا اینکه حسن را دیدیم انگار تمام عالم را به ما دادند وقتی که او را دیدم و همگی با هم به طرف منزل حرکت کردیم اسماعیل که  از این قضایا خیلی خوشش آمده بود گفت که برای خانه تعریف نکنیم تا باز فردا هم بتوانیم به تظاهرات بیایم و من هم قول دادم که برای هیچ کس جریان را تعریف نکنم و فردا بازهم صحنه های دیگر از انقلاب برایمان در اهواز با حضور اسماعیل رغم خورد (یاد باد آن روزگاران یاد باد)

 

Untitled-10

حاج بهزاد باقری و شهید والامقام دکتر اسماعیل هادیان

Untitled-09

دکتر کوروش هادیان و حاج بهزاد باقری

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=44032

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 38در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۳۸
  1. سلام بر برادر عزیز و دوست بزرگوارم آقا بهزاد
    درود خدا بر همه ی شهدا بخصوص همرزمان شهیدمان.
    روح شهید اسماعیل شاد

    • محسن عزیز*دوست سالهای آتش و خون یاد باد آن روزگاران یاد باد شما خاطرات تمام خوبی های آن زمان هستید خداوند انشا ا… سلامتی عنایت فرماید

  2. سلام آقای بالنگ عالی بود. انشاالله همیشه موفق باشید در این جا یاید یاد کنیم از شهدای پیروزی انقلاب اتفاقا امروز مجری یه برنامه بودم ویاد کردم از شهدای پیروزی انقلاب انشاالله همیشه در این راه موفق باشید.
    وبلاگ شهدای پیروزی انقلاب کوهدشت:/shenko.blogfa.com
    رنگ سرخ بهاران(سرداران شهید کوهدشت):rangsorkhbaharan.blogfa.com/‎
    حتما به ما سر بزنید.یا علی مدد

    • سلام امیرهوشنگ عزیز
      ممنون از حضورت
      موفق باشی

    • امیر هوشنگ نسل سومی عزیز* تلاش و پشتکارشما مرا به یاد بسیجیان سیزده چهارده ساله می اندازد که از هیچ گونه تلاتشی برای رضای خداوند دریغ نمی کردند. انشا ا… در تمام مراحل موفق باشید…و تلاشهای که برای سایت شهدا انجام میدهی مورد قبول حضرت حق باشد

  3. سلام حاج بهزاد جان
    به شما دست مریزاد وبه روح شهدا صلوات می فرستم
    یادشان گرامی

  4. سلام بر برادر یزرگوارم حاج بهزاد
    جالب بود . خداوند روح بلند شهید والامقام اسماعیل را با امام حسین (ع) ودیگر شهدای کربلا محشور فرماید.
    با تشکر از برادر بالنگ

    http://gordanmohebin.mihanblog.com

    • سپاس از حضورتون آقای قبادی
      با آرزوی سلامتی برای شما و حاج بهزاد

  5. باسلام و تشکر از دوست گرامیم حاج بهزاد باقری و گرامیداشت یاد همکلاسی و دوست سفر کرده ام اسماعیل عزیز که درجاتش متعالی باد ، بخشی از خاطراتم تقدیمتان :
    از نظر فعالیت های اجتماعی، اسماعیل یک عنصر بسیار فعال و کوشا بود.در سالهای اول انقلاب و خصوصا آغاز جنگ تحمیلی در بخش های مختلف حضور داشت.مسوولیت تبلیغات پایگاه بسیج شهید باهنر و برگزاری کلاسهای معارف و احکام در همان سنین نوجوانی، مسوولیت بخشی از آموزش های نظامی بسیجیان در داخل شهر کوهدشت و روستاهای اطراف، در عین حال مسوولیت اتحادیه انجمن های اسلامی مدارس را می توانم به عنوان نمونه ای از فعالیت های ایشان ذکر کنم.
    اولین اعزام به جبهه که با هم بودیم عملیات پیروزمندانه بیت المقدس بود که من به خاطر مجروح شدن پایم به یکی از بیمارستان های اهواز منتقل شدم. در همان عملیات، به سبب اصابت تیر به پایش مجروح شد.با وجود مجروحیت،چند ماه بعد هم در عملیات رمضان شرکت کرد.اینها در حالی بود که هنوز شانزده سال هم نداشت.

    • سلام حاجی جان شما خودتان از یادگاران دفاع مقدس هستی ..یادم نمی رود وقتی حضرتعالی و اخویان به جبهه می آمدید بچه بسیجی ها بین خودشان پچ پچ میکردند .که قرار است عملیات شود .چرا که شما در هر عملیاتی سعی در حضور داشتید.خداوندسلامتی عطا نماید

  6. سلام به دوست قدیمی حاج بهروزعزیز
    ودرودوسلام خدابرشهید والامقام دکتراسماعیل هادیان
    وسلام خالصانه تقدیم به حاج ابراهیم هادیان پدرشهیدبزرگوارکه هیچگاه ازیادنمی برم وقتی دوستان وهمرزمان درشهادت فرزندش گریه میکردندبه انها روحیه میدادوخودنیزهمانندکوه استواربود/یادبادانروزگاران یادباد

    • سپاس از حضورتون آقای امرایی
      ممنون میشیم اگر خاطرات و تصاویر ارزشمندتون رو در اختیارمون بگذارید

  7. روحش شاد ویاد ش گرامی

  8. سلام،تربیت در خانواده ای که ذکر وتوسل ودعاوعزاداری برای اهل بیت عصمت وطهات در آن بوده وهست وهمیشه درودیوار ومحله آنجاپژواک این عناصر معنوی است، باید گلی مثل شهید اسماعیل پرورش داده شود که بوی معنویت وصداقت وجسارت مودبانه وایثار و فداکاری دهد ودر نهایت به فیض عظیم شهادت برسد و در سن نوجوانی هم انقلابی باشد.درود خداوند بر پدر صبور وبردبارش که بنده بعد از حدود ۲۷ سال از شهادت این فرزند ارشدش اشک اورا برای اسماعیل ندیده ام.یادآن رفیق صدیق گرامی وتشکر از آقابهزادعزیز آقاکورش عزیز که ما سالهاست توفیق زیارتش را نداریم . همچنین تشکر از آقاسعید نام آور ویادآوروسایت میرملاس

  9. برادرگرامی جناب اقای بالنگ
    ازتلاشهای بی وقفه حضرتعالی درراستای اشاعه فرهنگ ایثاروشهادت صمیمانه سپاسگزارم سربلندباشید

  10. به نام خدا
    روح همه شهیدانمان شاد. بهروز عزیز با توجه به سن و سالتان هرگز توقع نداشتم قبل از پیروزی انقلاب در تظاهرات بوده باشی. اما وضعیت خانوادگی شما، پدر مرحومتان و دایی های بزرگوارتان این موضوع کاملأ بدیهی است که با هر سن و سالی هنر مبارزه داشته باشی. خدا به نیکی از شما بپذیرد. روح شهید دکتر اسماعیل هادیان شاد و به شما و خانواده گرامیتان صحت بدن عنایت فرماید. بعد از سالیان سال که عکس دکتر کوروش عزیز را دیدم خوشحال شدم. هرجا هستید موفق باشید.

    • کوهدشتی مقیم مرکز باعرض سلام ..شما که خودت از سابفون هستی خداوند به شما و خانواده محترمتان سلامتی عطا فرماید .و انشاا.. خداوند برادر شهیدتان را با شهدای کربلا محشور نماید

  11. با تشکر از زحمات برادر بسیجی سعید بالنگ که ما نسل سوم انقلاب را با شهدا و دلاوران دیارمان آشنا میکند

  12. ای شهید ! صبر در صلابت تو می ماند
    صدا در سکوت تو می میرد
    نگاه در چشمان تو می روید
    تبسم بر لبهای تو می شکفد
    خستگی در قامت تو خسته می شود
    وخاطرات دهه فجر و جنگ و دفاع مقدس در تصویر تو جان می گیرد .

    روحشان شاد و یادشان گرامی

    • سلام سعید گراوند عزیز.. هر موقع نام شما را در این سایت می بینم به یاد اسماعیل و کورش می افتم . خداوند به شما سلامتی عطا نماید.

  13. سلام بر شهدا و امام شهدا
    سلام بر جناب باقری و همه ی سرداران و فجر آفرینان بی ادعا

    سلام بر آن نسل طلایی که هر چند نبودیم همسنگرشان ولی بهره ها می بریم از ذکر خاطره و عطر جهاد و تصاویر دلپسندشان.

    به برکت اخلاص آن جد و جهدها و شهادت ها، ۲۲بهمن هست یوم الله و سرشار از عزت و سربلندی ها.
    به برکت هر قطره از خون دکتر هادیان ها، ایران در خاورمیانه ی سرشار از خون ریزی هست سرچشمه ی همه ی امنیت ها .
    کیست ۲۲بهمن را درک کرده باشد و ندیده باشد عزت و با برکت بودن خون شهداها؟ بنده که بودم در میان اقیانوس قمی ها بارها درود فرستادم بر روح شهدا و غبطه ها خوردم به حال شهید هادیان ها.

    امیدوارم تا هست مرا نفسی معطر باشد به یاد و نام شهدا .
    به عنبر فروشان اگر بگذری

    شود جامه تو همه عنبری

    اگر بگذری سوی انگشت گر

    از او جز سیاهی نیابی دگر

    و نیز متشکر از زحمات آقا سعید و نیز دیگر برادران میر ملاسیم

    • سپاس از حضرتون حاج آقا
      محتاج دعا

    • علیک سلام برادر وفایی متن زیبایی داشتی خداوند شما و همه دوستان ورفقایی اسماعیل را سلامتی عطا فرماید. از لطف شما نیز بسیار سپاسگزارم

      • حاج بهزاد عزیز
        باسلام
        حجه الاسلام والمسلمین سید صادق محمدی وفایی از روحانیون فاضل و در عین حال فعال در فضای مجازی است و چند وبلاگ خوب و بسیار سودمند دارد ، از جمله وبلاگ یک شهید را هم مدیریت می کند : صراط صادق http://smsv.blogfa.com/ حضور ایشان مایه دلگرمی دوستان است .

  14. سلام دوستان تهرانی و همدانیم

    ممنونم از این همه لطف و محبتی که در حق این حقیر گم در قم داشتید.
    زنده بودن تنها به تپش قلب نیست،اگر انسان با خدا بود ، روح و قلبش زنده ست . و کیست که نداند شهدا همیشه زنده اند.به تصویر شهدا و همرزمان آنان می نگرم و از شهدا می نویسم تا تاکیدی کرده باشم بر ارادتمندیم و شاید بیابم زنده بودن حقیقی و دائمی را.

    و باز متشکر از اهل و آل میر ملاسی ها که تهران را به همدان ، قم و کوهدشت و …پیوند داد .

  15. سلام حاج بهزاد عزیز : امیدوارم همیشه سالم باشید. روز ۶۲/۵/۲۵ به همراه خیل بسیجیان کوهدشتی عازم جبهه شدیم ۱ شهید اسماعیل هادیان . حاج حمید مروجی . محمد سورنی و شادروان صادق طرهانی معروف به صفت قلی در جنگل عنقر یا زلیجان ۴۵ روز در یک سنگر بودیم و وقتی هم به جفیر نقل مکان کردیم باز هم تا آ خر ماموریت در یک سنگر بودیم یادش بخیر شهید هادیان با آن لهجه شیرین پا رو پایمان میگذاشت و میگفت : تنبلا وریسیت و وریسیت نماز صبح داره قضا میشه میخوام بگم این شهید بزرگوار آ نقدر به نماز اول وقت اهمیت داد تا عاقبت بی صبرانه ندای حق را لبیک گفت و در پناه نماز اول وقت به دیدار معبود شتافت . سر زمین نینوا یادش بخیر . کربلای جبهه ها یادش بخیر روح همه شهدا شاد با ذکر صلوات

  16. سلام برسرداران جبهه های جنوب غرب لرهای غیور آفرین برشماکه زنده نگهداشتن یاد شهدارافراموش نکردیده اید با فعال سازی این برنامه ها. واقعا دل خانواده شهدا را شاد کردید خداوند حافظ عزیزان باشد و به امید اینکه ادامه دهنده راه شهیدان باشیم

    • سپاس از حضورتون
      فقط اگر لطف کنید تصاویر و مطالب که از شهید والامقام اسدی فرد دارید در اختیارمون بگذارید

  17. خداقوت برسعید بالنگ دمت گرم . خداوند یارت باشد

    • ممنونم دوست عزیز ولی چرا نام مستعار ؟!!
      ای کاش نام واقعی خودتون رو درج کنید

  18. صلوات برای شهدا فراموش نشود

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.