روزگارِ وَصل

دلم تنــگ شهیـدان اسـت امشب که همرنگ شهیدان است امشب

من از خـون شهیـــدان شـرم دارم که خلقی را به خود سرگـرم دارم

زمن پـرسیــد فــرزنـد شهیـــــــدی کــه بــابــای شهیــدم را نـدیــدی

به من می گفت مادر او جوان بود دلیــر و جنگجـــوی و پـرتـوان بـــود

نمیدانم چه سودای به سر داشت به دوشش کوله باری از سفر داشت

قــدم در کـوچـه بـاغ عشق می زد به جان خویش داغ عشق می زد

چه عشقی؟عشق مولایش خمینی کـــه بـوسـد تـربـت سبــز حسینی

بــه امیـدی کـه از آن گِـل کــام گیرد بگـریـــد تــا دلـش آرام گیــــــــــــرد

“از زنده یاد مرحوم آغاسی”
باسپاس از آقای امرایی عزیز
که برای لحظاتی مارا به حال وهوای دهه ۶۰ ودوران دفاع مقدس بردند،امیدوارم روح شهیدان ازماراضی باشد روحشان شادویادشان گرامی باد

با سلام
مثل همیشه بهره بردیم. در اولین فرصت از این ابیات زیبا در وبلاگ یادنیکان استفاده خواهد شد.

سلام بر هم رزم شهدا جناب آقای امرایی .خیلی زیبا و دل نشین بود .یقینا هم نشینی و هم رزمی شما با شهدا سبب بیان این ابیات زیباست .موفق باشید

به نام خدای سبحان
سلام بر حاج حسن آقای عزیز و بزرگوار. سلام خدا بر مجاهد راه خدا و سلام بر بازمانده و یادگار شهیدان سرافراز شهرمان. سلام بر فرمانده لایق، با محبت و عزیزمان باقری بسیار بزرگوار.
جناب باقری عزیز از شما توقع داریم که از شهدای گران سنگمان بنویسید. چرا که استمرار راه پر فروغ آن عزیزان نه از دست رفته بلکه بدست آمده مان است. ما کماکان منتظر نوشتار های خوب شما در وصف زیبایی های عزیزانی هستیم که مدتهاست از آنها دور و یا بهتر بگویم از درگاهشان رانده شده ایم. شما بایستی رابط بین ما و شهیدانمان باشی. چرا که یاد دارم ایامی که از منطقه بر میگشتی و بزمی بود و محفلی، از عملیاتها و ایثار و جنگ و مبارزه عزیزانمان میگفتی و تشویق نیروهایت برای تلاش در راه جبهه و جنگ.
روز وصل دوستداران یاد باد /////// یاد باد روزگاران یاد باد

گل اشکم شبی وا می شد ای کاش شهادت قسمت ما می شد ای کاش

برادر عزیز جناب آقای امرائی از شما سپاسگزارم.

درود خدا برشما جناب امرایی عزیزکه مارا… در زمان وابستگی به دنیای مکار وفریبنده …. به یاد هم رزمان شهیدمان وآرمانهای آنها…. راهنمایی می نمایی صمیمانه از شمامتشکرم .

با درود و سلام. احسنتم. دست مریزاد.

ای خدا دربدرم با غم هجران چه کنم
عاشقم،شیفته ام، بی سروسامان چه کنم

پدرم رانده ی آن روضه ی رضوان که بشد
من گمگشته از آن حلقه ی خوبان چه کنم

تا به کی واله و حیران کندم من سپری
مانده از منتخبان تو،شهیدان چه کنم
. . . . .

شهادت

طلوعی است که غروب ندارد

گرچه اهل ظاهرآن را

غروبی غم انگیز

خوانند

باسلام
همانگونه که وعده کرده بودم این پست با برخی از کامنت هایش در یاد نیکان آمد
http://yadenikan.blogfa.com/

با سلام خدمت دوستان و استاد ارجمند: جناب آقای امرائی

-ضمن تشکر و امتنان فراوان ،من نیز آرزومندم بعنوان یک برادر شهید آنچنان باشم که در این دنیا و آنچه در پیش

روی دارم ، شرمنده خون شهدا نباشم و لیاقت آن را داشته باشم که نام برادر شهیدی را یدک بکشم . ای کاش

فراموش نکنیم روزهای جنگ و دفاع مقدس

را، فراموش نکنیم چرا شهدا اکنون کنارمان نیستند و فراموش نکنیم آرامشی که اکنون داریم مدیون شهدا و کسانی

همچون دوست عزیزمان سردار پاسدار امرائی هستیم که اگر به درجه شهادت نائل نگشتند اما اکنون راه شهدا و

یادشهدا را در سنگری دیگر زنده نگهداشته اند. خداوند حق شهدا و اینچنین عزیزانی را که راهشان را ادامه می

دهند بر ما حلال بدارد.باشد که شرمنده خون شهدا نباشیم.

باسلام
پست جدید وبلاگ : یادنیکان
منتخبی از آرشیو مکاتبات آقای یگانه
http://yadenikan.blogfa.com

نظرلطف شماست قربان،خداوند به شما سلامتی وسربلندی عنایت فرماید.

اگر فرصت کردید شعر (نانِ عزّت) را مطالعه بفرمایید ، صفحه یادداشت