تاریخ : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
7

محبت در قربانگاه شیطان

  • کد خبر : 45185
  • 07 اسفند 1392 - 22:07

  بهروز پیری/ میرملاس نیوز:   چو ملعون پسند امدش قهر ما خدایش بینداخت از بهر ما کجا سر براریم از این عار وننگ که با او به صلحیم و با حق به جنگ فریاد و فریاد و فریاد.محبت این سنبل انسانیت چه مظلومانه و بی صدا و ارام دارد قربانی میشود.او را به صلیب […]

بهروز پیری 1 (2)

 

بهروز پیری/ میرملاس نیوز:

 

چو ملعون پسند امدش قهر ما

خدایش بینداخت از بهر ما

کجا سر براریم از این عار وننگ

که با او به صلحیم و با حق به جنگ

فریاد و فریاد و فریاد.محبت این سنبل انسانیت چه مظلومانه و بی صدا و ارام دارد قربانی میشود.او را به صلیب کشیده اند و به دارش اویخته اند,که مبادا فریاد واویلا برای فرزندان ادم سر بدهد و انان را از خطری بزرگ اگاه نماید.
تیرهای زهرالود شیطان هر لحظه صیدی تازه میکنند و ان را تقدیم به ضحاک امروز که بر اریکه سود و ثروت تکیه زده و نعره و خروش بر میاورد که بکشید فرزندان انسانیت را تا شاید مرهمی نهد بر زخم کهنه ارباب ملعونش که سوگند یاد کرده راه را بر فرزندان ادم سد کند که مبادا لیاقت پیدا کنند و خلیفه خدا بر روی اطلس زمین شوند.
ما امروز شاهد غم انگیزترین تراژدی تاریخ بشریت در پرده زمان هستیم که در ان زیباترین و فرشته خوترین فرزند انسانیت,محبت ,به جهت خوراندن به ماشینیسم و سرمایه داری,مارهای سیری ناپذیر سوار بر دوش امپریالیسم در حال ذبح شدن است.
حذف محبت از جغرافیای اجتماعی انسانیت برابر است با سقوط حیات و زندگی اجتماعی.چرا که کمال فردی به تنهایی نمیتواند تضمین کننده سعادت جمعی و اجتماعی باشد.این کمال هنگامی میتواند مثمر ثمر واقع شود که در اجتماع تعریف شود.انگونه که بسیاری از پیام آوران الهی پس از رسیدن به کمال فردی با حرکت به سوی اجتماع و سیر از حق به خلق و مبارزه با رزیله ها و پستی های حیوانی حاکم بر روابط انسانها و تلاش و کوشش به جهت ساختن ارتباطات مفید و سالم انسانی و اجتماعی بر اساس ارزشهای والای انسانی(که بیشتر انها در دایره محبت قرار ذارد) در مقیاس کوچک جامعه و در مقیاس کلان قافله بشریت را به سمت کمال و سعادت حرکت داده اند.
اما شیطان این ملعون رانده شده همواره در طول زمان و در هر عصری بزرگترین موانع را بر سر راه این حرکت قرار داده و هر بار در لباسی نو و با ایده ای تازه هر کدام از ارزشهای والای انسانی را که نقشی پر رنگ تر و پر بار تر در عرصه اجتماع برای هدایت و نجات به منصه ظهور میرسانند را نشانه رفته است.
در چند قرن اخیر امیدواری شیطان برای تحقق رویای گمراه کردن تمامی فرزندان ادم بسیار پر رنگ تر از گذشته شده و افزایش تعداد لشکریانش این امیدواری را بیشتر کرده است.و اینست سوغات نظام سرمایه داری برای بشریت.
شروع این مصیبت برمیگردد به بعد از قرن ۱۸ و ۱۹ و انقلاب صنعتی که علم را به اسارت سرمایه داری دراوردند و او را غلام حلقه به گوش پول نمودند.در چنین وضعیتی حلقه محاصره فرزندان ادم هر روز تنگ و تنگ تر شده و با قربانی کردن فرزندان انسانیت یکی پس از دیگری در مظلومیت و بی کسی در عین کسان بسیار زمینه ای فراهم شده که با ذبح محبت در استانه معبد کثیف و پلید شیطان کار انسان یکسره شود.
و اینچنین اساس و پایه زندگی اجتماعی تحت تاثیر نظام سرمایه داری در حال فرو ریختن است برای هدایت بشریت به سمت تنهایی و فردیت.
ما امروز در استانه وقوع چنین رویداد تلخی هستیم و اگر دیر بجنبیم و زمان را از دست بدهیم جزء پشیمانی و ندامت همراه با خسران دنیا و اخرت نصیبی دیگر نخواهیم داشت.

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=45185

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 45در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۴۵
  1. با سلام مردم بنده دنیا هستند متاسفانه اغلب انسانها آگاهانه وبا اطمینان کامل سرباز و غلام شیطان می شوند از روز اول حق و باطل بوده وهست وخواهد بود بیشترمواقع ما خودمان به سمت شیطان می رویم وحتی به شیطان کوچکترین زحمتی برای جذب خود به سویش را نمی دهیم واین کار ماباعث ننگ ونهایت بدبختی است درسته همیشه دو گروه حق و باطل در جنگند وتا روز آخر ادامه دارد خوشا به حال آنان که در سخت ترین شرایط خود را حفظ و در مسیر حق در حرکتند
    باتشکر از شما بخاطر موضوع خوب و مفیدی که تذکر مفید را یاد آوری می کند

    • ادعونی استجب لکم(بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را)
      بله جناب مهری عزیز انچه امروزه شیطان را امیدوار کرده بیعت فرزندان ادم با اوست انهم با کمترین زحمت.
      ما به جای اینکه خدا را بخوانیم دست به دامان شیطان شده ایم چه مستقیم و چه غیر مستقیم برای کسب ثروت و قدرت بیشتر .غافل از اینکه قیامتی در کار است و دنیا فناپذیر.
      سپاسگزار از حضور گرم و همیشگیتان

  2. سلام .واقعاحرف عالی زده اید بخاطرهمین رسولان خداوند گفتند حب الدنیا راس کل الخطیعه. اگه ادمی غرق دنیاوزیورالات ان شود ازاصل خلقت وفطرتش (وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون)دورمیشود. این جامعه امروزی هم تمام تلاشش برای کسب سرمایه ولذت های زودگذر است که اگر کنترل نشود نسل انسانیت نابود میشود .
    باتشکر

    • سلام بر شما دوست عزیز
      دنیا خوب است به شرطی که دلباخته و بنده ان نشویم.هنگامی دنیابرای ما سودمند خواهد بود که او در خدمت ما باشد نه ما در خدمت دنیا
      سپاس از حضورتان

  3. با تشکر از جناب پیری.امیدوارم خداوند به شما عمر با عزت داده تا بیش از این ما را محظوظ گردانید

    • شما لطف دارید اقا مصطفی
      خوشا به سعادت شما که در جوار حرم کریمه اهل بیت و مسجد مقدس جمکران روزگار را سپری میکنید

  4. باسلام

    لطفا بفرمایید این دو بیت شعر از کدام شاعر است؟
    مطلبتون هم کاملا درست و دقیق بود.تمام بدبختیهای بشر امروز زیر سر نظام سرمایه داریست که ریشه ان در زیر سر افکار شیطانی میباشد

    • سلام مهدی جان
      شعر از استاد مسلم ملک سخن شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی میباشد.
      کاملا درست میفرمایید من هم با شما موافقم

  5. با سلام و عرض خسته نباشید خدمت اقای پیری

    زندگی زیباست زشتی های ان تقصیرماست در مسیرش هرچه نازیباست ان تدبیر ماست

    زندگی اب روان ایست روان میگذرد ان چه تقدیر من و توست همان میگذرد
    این خود ما هستیم که به شیطان میدان میدهیم و این چنین در بن بست اجتماعی قرار گرفته ایم و تا زشتی هایی که در رفتارمان وجود دارد از زندگی پاک نکنیم روی سعادت و خوشی نخواهیم دید

    • با سلام خدمت مرادیان عزیز
      در این خاک در این خاک/در این مزرعه پاک بجز مهر بجز عشق / دگر بذر نکاریم
      ما میتوانیم به شیطان میدان ندهیم.زیرا انسان هم اراده دارد و هم اختیار
      پس با اراده در کنار توکل و امید به فضل خدا میتوانیم از بن بست نجات پیدا کنیم.
      سپاس از حضورتان

  6. بهروز جان سلام
    نظام سرمایه داری که شما بدان هجمه برده أید وختم به شیطان کرده أید آنچنان هم بد نیست گاه رقابت برأی کسب منافع بیشتر را نظام سلطه یا نظام سرمایه داری جلوه می دهیم .همه نظامات دارای نواقصی هستند اسلام هم سرمایه داری وکسب مال حلال را رد ونکرده است در بازار رقابت برد با کسی است که بیشترین منافع را برأی خود ویا کشورش کسب می کند گاه به هر قیمتی . چنانکه ما هم مرتکب چنین رفتار هایی می شویم شیطان در ساختار همه نظامات نفوذ می کند برداشت ودرسی که ما از ماحصل آن می بریم مهم است نظامی که اقتصاد پویا ،استوار وتوسعه یافته ای برخوردار است را نمی شود متهم کرد . این که من بهترین ها و بیشترین ها را برای همنوع وهموطن خود بخواهم و بیشترین منافع را در رقابت ها کسب کنم به معنی چپاول نیست . بأید توانست در بدترین شرائط بهترین منافع را برای جامعه خود خواست البته ما که داعیه دین داریم در سایه رهنمودهای دینی وآیینی خویش
    موفق وپیروز باز باشی دوست عزیز

    • سلام بر امید عزیز
      منظور از نظام سرمایه داری در اینجا دید ماتریالیستی نسبت به تاریخ و تفسیر جهان و سرنوشت انسان بر اساس تفکری مادی میباشد.
      سرمایه به معنی داد و ستد و تجارت و کسب درامد و سود لازمه زندگی اجتماعی است.اما اینکه سرنوشت انسان را تابع تکامل تولید و هدف غایی و نهایی زندگی را سود و ثروت بدانیم اشتباه است.
      اینکه ما برای دست یافتن به سود بیشتر به هرکاری دست بزنیم قابل قبول نیست نه اینکه به دنبال سود و سرمایه حلال باشیم.
      امید عزیز انچه که من تحت عنوان سرمایه اری عنوان نمودم حاکمیت تفکریست در دنیا که کمال مطلوب انسان را تنها در اقتصاد و پول میداند و معتقد است از هر راهی که بتوان ان را بدست اورد باید اقدام نمود.
      حتی اگر بمب و اسلحه ساخت و ان را فروخت و مهم نباشد که انسانهای بیگناهی قربانی چنین سودی شوند
      امید جان اقتصاد خوب است و لازم برای موفقیت اما زمانیکه هدف نباشد.بلکه باید اصلی باشد برای رسیدن به هدف.
      نظام سرمایه داری اقتصاد را هدف میداند و پیامد مهم این امر ظهور پدیده کثیف استعمار است و به تبع ان شکل گیری امپریالیسم که کشورهای غربی و در راس انها امریکای جنایتکار پیش قراولان این حرکت هستند.
      و این چیزی نیست مگر مطلوب و مقصود شیطان

  7. با عرض سلام به نویسنده باید بگویم که متاسفانه این سلطه ی نظام سرمایه داری روز به روز در حال افزایش است و ما هیچ کاری برای مبارزه با اینها انجام نداده ایم باشد که این نوشته ی شما تلنگری برای جامعه باشد

    • سلام بر رحمان عزیز
      درست میفرمایید سلطه نظام سرمایه داری به رهبری امریکای خونخوار در حال افزایش و گسترش است
      اما به فضل خدا و وجود نظام مقدس جمهوری اسلامی در اینده نزدیک امام زمان(عج)ظهور خواهد نمود و طومار استعمار و استکبار را در هم خواهد پیچید

  8. سرمایه ،مادی گرایی علت اکثر مشکلات یا تمام مشکلات بشر بوده وهست. ازمطالب شما ممنونم مفید بود.

    • درود بر اسماعیلی عزیز
      سرمایه اگر در خدمت دین و انسان قرار بگیرد خوب است اما نظام سرمایه داری انسان را در خدمت پول و ثروت قرار داده و تبدیل به موجودی مسخ شده کرده است

  9. اقای پیری صاحب قلم شما چطور انقلاب صنعتی را به شیطان ربط میدهید؟
    وانگهی داستان محبت و انقلاب صنعتی از چه قراره؟
    لطفا پاسخ بدهید.
    با تشکر

    • سلام بر ناشناس عزیز
      بنده نه ادعای صاحب قلم بودن داشته ام و نه در سرم چنین خیالی را پرورانده ام.
      باور بفرمایید پاسخ به سوالات شما در این فضا به طور کامل امکانپذیر نیست.اما به سبب احترام به دیدگاهتان چند سطری مختصر میگویم.
      دوست عزیز هنگامی که میگوییم انقلاب صنعتی یعنی برشی از تاریخ در جغرافیای زمان و تاریخ ان اندیشه ایست که طرح نهایی خلقت در ان تحقق میابد.در این مسیر همواره نبرد بین حق و باطل بوده و هست.
      شیطان از ابتدای خلقت و با ترغیب قابیل به قتل برادرش هابیل رهبری گروه باطل را بر عهده داشته و تا روز قیامت چنین فرصتی را دارد.
      بعد از قرون تاریک وسطی و خیانت کلیسا و اروپائیان به مذهب فلسفه هایی در اروپا ظهور نمودند که به هر قیمتی به دنبال ازادی و رهایی علم از دست کلیسا بودند.در اینجا انان مرتکب اشتباهی بزرگ شدند و با طرح ایئولوژی حذف مذهب از زندگی انسان بشر را به پرتگاه سقوط نزدیکتر نمودند .
      بنابراین ماحصل چنین تفکری در این مرحله از تاریخ ظهور رنسانس و پس از ان انقلاب صنعتی بود و به تبع ان کم کم نظام سرمایه داری شکل گرفت.حاکمیت این تفکر قرار گرفتن انسان در خدمت ماشین و گستردگی ماشینیسم در زندگی اجتماعی بود.در چنین حالتی ثروت و سود بیشتر تنها ایده ال و زندگی فردی جانشین زندگی اجتماعی گردید.
      اما هنگامی که میگوییم محبت منظور معنای عام و محاوره ان نیست بلکه منظور بعد اجتماعی این واژه است .در واقع محبت پایه و اساس زندگی اجتماعی است.سعادت انسان نیز در گرو زندگی اجتماعی است.زمینه زندگی اجتماعی هم بر اساس نیاز شکل میگیرد.در واقع نیاز انسانها به یکدیگر انها دور هم جمع میکند.روابط اجتماعی ورفع نیاز هم هنگامی میتواند به درستی شکل بگیرد که محبت و نوع دوستی در جامعه رواج پیدا کند.در غیر این صورت…………..
      بنابر این حاکمیت تفکر سرمایه داری در قرن ۲۱که برگرفته از اندیشه های انحرافی وابسته به شیطان است
      زمینه ای فراهم کرده که انسان تنها و تنها به فکر سود بیشتر و زندگی فردی خود باشد و نسبت به زندگی اجتماعی و حیات جمعی بی تفاوت بماند
      و محبت بزرگترین قربانی این اندیشه است.
      امید که توضیحات مختصر حقیر شما را قانع کرده باشد

  10. محبت چه واژه گران و عظیمی
    صحبت کردن از محبت ساده نیست
    باید به خوبی محبت را بشناسیم بعد در مورد ان صحبت کنیم

    • سلام بر شما هنرمند عزیز
      انچه را که در مورد هنر فرمودید کاملا درست میباشد.
      بنده نیز چون شناخت نسبی نسبت به فلسفه محبت در اجتماع پیدا کردم دست به نگارش این مطلب کوتاه بردم
      سپاس از حضورتان

  11. با سلام
    به موضوع خوبی اشاره کردید چون بسیار ی از مشکلاتی که کشور ما امروز با آن روبروست ناشی از تاثیر همین نظام های سرمایه داری زورگوست امیدوارم خداوند به شما توفیق روز افزون عنایت بفرماید

  12. واقعا حرفای شما تاثیر گذاره انشالله پاینده باشی

    • درود بر استاد اخلاق و ورزش حسین طهماسبی
      ممنون از لطفت استاد عزیز
      حضورتان مایه خوشحالی حقیر گردید
      به امید موفقیت روز افزون شما

  13. خداوند عمری بابرکت دستی پرتوان ذهنی پربار به شماعنایت کند که همیشه دست به قلم باشید .عالی بود ممنون.

  14. متن فاقد محتوای معرفتی است وعملا نویسنده هیچ ازمنطق ومعرفت شناسی “epistemology” نمیداند. همین است که بجای توضیح وتبیین صرفا سعی دراستعاره پردازی های کلیشه ای دارد که که هروز ازدر ودیوار رسانه برسرو روی ما فرو میبارد.مثلا معلوم نیست که منظور ازدیدگاه ماتریالیستی که ایشان ان را میکوبند چیست وبه کجا برمیگردد؟ ایشان میگوید: “منظور از سرمایه داری داشتن دیدی ماتریالیستی است نسبت به تاریخ وتفسیر جهان وسرنوشت انسان براساس نگاه مادی میباشد.” دوستان میدانند که تفکر مارکسیستی بنابر ماتریالیسم دیالکتیک ونگاهی مادی است که به تفسیر تاریخ دست میبرد ودرعین حال کاملا درقابل نظام سرمایه داری است! ایشان بازمیگویند: ” اینکه سرنوشت انسان را تابع تکامل تولید وهدف غایی ونهایی انسان را سود وثروت بدانیم اشتباه است.” چه درست چه اشتباه وضع ااجتماعی ومناسبات اجتماعی بواسطه ی شرایط قوای تولیدی است که معین میشود. مثلا اسیاب بادی مستلزم تقسیم کاری خاص خود است که انهم به نوبه ی خود مناسبات اجتماعی رامیسازد وماشین وکاخانه جات امروزی هم تقسیم کاری خاص خود ووضع اجتماعی ای مخصوص را میطلبد. درثانی اینکه سرنوشت انسان را تابع تکامل تولید بدانیم به هیچ وجه مستلزم اینکه هدف اورا سود ثروت بدانیم نیست. این نتیجه گیری را ازکجا اورده اید؟ نگارنده دچار خلط عجیب وغریبی است که به سختی میتوان فهمید چه میگوید. درثانی این نظام مقدسی که شما سنگش رابه سینه میزنید وان را درمقابل نظام سرمایه داری قرار میدهید تجربه ی تاریخی نشان میدهد که عملا درنظام سرمایه داری ادغام شده است:هیچ میدانید که بانک جهانی درپایان ریایست جمهری احمدی نزاد به خاطراجرای موبه موی اقتصاد های لیبرالیستی و فون هایکی ازایشان تقدیر وتشکرکرد؟! خبردارید که قانون استخدام رسمی کارگران که من شما باشیم رادولت خاتمی به قانون استخدام پیمانی تغییر داد؟ میدانید که وزیز ارشاد تازگهی ها افاضه فرموده اند که پروزه ی اصلی ما چپ زدایی است؟!ضاهرا ایشان دشمن اصلی را پیدا کرده اند: سوسیالیسم”! خوب اینها درمقابل نظام سرمایه داری است یادر راستای ان؟ البته من میدانم که شما اینها رانمیدانید ولازم هم به دانستن نمیدانید . غیراین است که شما خود گفتید که هیچ نیازی به مطالعه مکاتب وجریانهای فکری نداریم؟

    • سلام بر جناب سیفیان.آقای سیفیان شمایی که مدعی دارا بودن علم فرهنگ هستید چطور به خودتون اجازه میدید بدون هیچ گونه کم و زیاد کردن الفاظ به صراحت یک شبه نویسنده رو بی منطق و نادان معرفی کنید آیا دانش یعنی اینکه شما یاد گرفتید لاتین معرفت شناسی میشه epistemology .حقا که چخوف (نویسنده روسی)در وصف برخی منتقد نمایان جمله کاملی دارند که دعوت میکنم خودتون برید بخونیدش.

      • من در عرصه ی حقیقت طلبی هیچ تعارفی با هیچ کسی ندارم وهیچ احدالناسی رابالاتر ازنقد نمیدانم. خود متن ازلحاظ صوری فاقد ساختار منطقی است یعنی شاهد مقدمه چینی ونتیجه گیری نیستیم واگرهم هست گواهی برای صدق انها اورده نشده است.ونیزازحیث محتوا معرفت بخش نیست. اصطلاح لاتین معرفت شناسی را برای تمایزگذاردن ان از معنای عرفی ومبتذل معرفت بکاربردم.اشکالش چیست؟ حرف چخوف رانیز لطفا نقل کرده وبا دلیل نشان دهید که مشمول بنده نیز میشود.دراخر شاید بد نباشد که ازخویشتن شرم نداشته وخود رامعرفی کنید.

        • جناب سیفیان شمایی که بیرق دانایی را بالا کشیده اید آیا مطلع نیستید که تفسیر به رای کار درستی نیست و کاملا غیر علمی است حال آنکه شما در یک بیان کاملا ادبی و کتابی تمام صحبت های جناب پیری را پوچ و بی معنا جلوه داده اید هر چند که بنده نیز به این اعتقاد دارم که متن بالا کاملا صحیح نیست اما در رد تمام آن نیز مانند شما صراحت ندارم.هر چند علا قه ای به بیان گفته جناب چخوف ندارم اما با توجه به درخواست شما عرض میکنم،که ایشان میفرمایند:منتقد نمایان افرادی عاجزاند که فقط به خاطر ناتوانی در نوشتن و سرودن دست به کار کوبیدن صرف نویسنده و شاعر میزنند .بنده نیز با توجه به کوبیدن صرف جناب پیری توسط شما این مطلب را بیان میکنم و قصد هیچ گونه توهینی ندارم . در ضمن بنده دانشجوی حقوق دانشگاهملی(روزانه) قم و شاگرد جناب دکتر عبدی هستم برید پرس و جو کنید و فقط به دلیل عرق داشتن به لک بودنم اسم کامنتمو لک گذاشتم و اصلا از خود شرم ندارم بلکه افتخار نیز میکنم رتبه کنکورم هم ۳۰۰ شده شما هم لطف کنید خودتون رو معرفی کنید.

      • بنده درعرصه ی حقیقت طلبی هیچ تعارفی با هیچ کسی ندارم وهیچ احدالناسی را بالاتر از نقد نمیدانم. خود متن ازلحاظ منطقی فاقد ساختار منطقی است یعنی ما دران شاهد مقدمه چینی ونتیجه گیری نیستیم واگرهم هست گواهی برصدق انها اورده نشده است.ونیزازحیث محتوا معرفت بخش نیست.اصطلاح “EPISTEMOLOGY” را برای تمایز نهادن معنای فلسفی ان ازمعنای معنای عرفی ومبتذل معرفت اوردم. اشکالش چیست؟ سخن چخوف را هم لطفا بیان کرده وبگویید بنا به چه دلیلی من مشمول ان میشوم؟دراخر شاید بدنیست ازخویشتن شرم نداشته وخود را معرفی کنید.

        • باسلام به شما.اگرمرادتان عباس عبدی است ایشان انسان فاضل وفهمیده ای است.وانگهی با فرض صدق سخن چخوف من برای اینکه مشمول ان شوم باید دوشرط رااحراز کنم:اول ناتوان ازنوشتن باشم ودوم اینکه صرفا دست به کوبیدن وافترازدن ناروا به متن برده باشم. شرط اول برای شما تحقیق پذیرنبوده وشما بیشک نمیدانسته اید که من توانای به نوشتن فهیمانه هستم یاکه خیر؟پس نصف حرف شما به باد میرود. شرط دوم قدری مبهم است.امابکوشیم ان رابفهمیم:شاید منظوراز “کوبیدن صرف نویسنده” خلط “انگیزه”با “انگیخته” باشد.یعنی بیاییم بجای تحلیل محتوای متن وبررسی صحت وسقم ان به انگیزه ها واغراض نویسنده بتازیم واز خبث “علت یاانگیزه”به کذب “دلیل یا انگیخته” برسیم.که این مطلقا غلط است. یعنی ممکن است کسی باانگیزه هایی کاملا ناروا متنی بنویسد ازلحاظ منطقی کاملا صحیح وموجه.ایا منظور این است؟اگر این است بیایید به کامنت های بنده رجوع کنید:من کوشیده ام تاانجا که نویسنده سعی درتوضیح دارد عین انها رادرکامنت خود اورده وسره وناسره انهارا واکاوی کنم. خوب اگرمن حتایک سخن نادرست گفته ام جراکسی انرا نشان نمیدهد؟ پس اگرمن معنای شرط دوم را درست فهمیده باشم چندان مشمول بنده نمیشود وزیراب تمام حرف شما زده میشود.اما اگراین معنارا ندارد ویابا همین معنا هم شامل بنده میشود لطفا بادلیل ونمونه ادعایتان را اثبات کنید. دراخرچون من معنای تفسیر به رای را که ازبابت ان مرا نقد کرده اید را نفهمیدم ازپاسخ بدان درمیگذرم. لطا انرا نیز بطور واضح توضیح دهید تا مفاهمه صورت پذیرد.

    • کی شناسی دولت روحانیون
      در میان حکمت یونانیان
      تا از ان حکمت نگردی فرد تو
      کی شوی در حکمت دین مرد تو
      هر که نام ان برد در راه عشق
      نیست در دیوان دین اگاه دین
      کاف کفر اینجا به حق المعرفه
      دوست دارم زفای فلسفه
      زانکه گر پرده شود از کفر باز
      تو توانی کرد از کفر احتراز
      شمع دین چون حکمت یونان بسوخت
      شمع دل زان علم بر نتوان فروخت
      حکمت یثرب بس است ای مرد دین
      خاک بر یونان فشان بر درد دین

      • میبینیم که نگارنده ازپاسخ منطقی به سه ایراد بنده اجتناب میکند ویامیگریزد وبه جای ان شعری میاورد که ربط ونسبتش را لااقل بنده در نمیابم.به هرحال بنده چندنکته را توضیح میدهم وسپس مادامی که نگارنده به سرعقل نیامده وبه نحو مشخص ومنطقی پاسخ ندهد من نیز هیچ کامنتی نخواهم گذاشت. ایشان میگوید:”اصول مکتب رنسانس…”. درحالیکه رنسانس یک جریان سیاسی وفرهنگی وعلمی است که مکاتب گوناگونی مثل راسیونالیسم و امپریسیسم و…در ان جای میگیرند که ازلحاظ روش شناسی و…بسیارازهم متاوفتند ونه اینکه رنسانس خودش مکتبی باشد که واجد جهان بینی ای کاملا مشخص ووحدت روشی حتا نسبتا واحد باشد. درحالیکه این دوویژگی لازمه ی هرمکتبی است.بنابراین ازهمان ابتدا حرف ایشان دود میشود وبه هوامیرود. اما قصه جالبتر هم میشود:ایشان درتعریف اصول مکتب!رنسانس میگوید:”دراین مکتب باید تمامی اصول وقواعد ازاصول وقواعد علمی سرچشمه بگیرد.”اولا اصول وقواعد چه چیزی؟!ثانیا ایشان اگر به خودشان زحمت میداد وساعتی کتاب “تاملات” دکارت را که طلایه دار رنسانس وپدر روشنگری است تورقی میکرد میفهید که بعکس حرف ایشان این اصول فیزیک وعلوم تجربی است که از متافیزیک ریشه میگیرد ونه برعکس!خوب حالا بگویید شما دچارسوفهم هستید یا ان دوست ناشناس؟ بگذلرید ادامه دهیم:ایشان میگوید:” دراین مکتب مذهب وخداو روح ومعنویات که تابحال انسان را به خود مشغول داشته است حقیقت ندارد جون که از دایره علم خارج است.” گذشته ازگالیله وکپلروبرونو که عمیقا به خداومذهب معتقد بودند من ازشما میخواهم یکبار کتاب تاملات را بخوانید. جایگاه خدا در نظام دکارتی درکل تاریخ فلسفه بیسابقه است!اصلا دکارت را ول کنید وبروید سرلغ برکلی که جزتجربه گرا هاست ودست کم اطلاعات ویکی پدیا رادرباب ایشان بخوانید.دغدغه ی کانت نیز دین بود واخلاق وعلم واساسا نقد اول را که کتابی معرفت شناختی است برای ان نوشت که جایی برای ایمان باز شود. پس این دروغ ها ولاطایلات شما ازکجا میاید؟ ازتوضیح دیگر موارد درمیگذرم چراکه جهل مرکب اقای پیری را به گمانم به اندازه کافی روشن شده کرده باشم.

        • بله سیفی عزیز مشکل شما همینست که در نمیابی توصیه میکنم که شعر را با دقت بیشتر بخوان شاید که دریابی

      • من ساعت ۲و۳۵ دقیقه کامنتی برای این پاسخ نگارنده گذاشتم ولی ظاهرا باز درج نشده است. به هرحال بعید میدانم این امور اتفاقی باشد.

  15. ازمدیریت سایت میخواهم که لطفا توضیح دهند که چرا از درج کامنت بنده جلوگیری شده است؟

  16. از درج کامنت بنده جلوگیری شده است لطفا مدیریت سایت دراین باب توضیح بدهند

  17. شرط عقلانیت بود که کامنت بنده را نیز درج میکردید. واگر هم چنین نمیکنید لااقل توضیح دهید که به کدامین دلیل؟ ایا این انتظار زیادی است؟ ایا این ترسو بودن شما را نمیرساند؟ مگرمن چه گفته بودم که چنین پنهان کرده اید خود را جناب مدیر سایت؟به نظر نمیرسد که چنین کاری به سود سایت تمام شود مادامی که معلوم نباشد معیار درج کردن/نکردن یک کامنت چیست؟ نشان دهید که به طور ذوقی وشخصی این کار را نمیکنید.

  18. با تشکر از میرملاس دوست داشتنی
    جناب آقای پیری با سلام
    متأسفم این را می گویم که شناخت شما از رنسانس و انقلاب صنعتی و ماهیت نظام سرمایه داری و منطق تاریخ بسیار اندک است و البته جسارت شما قابل ستایش است که با این بضاعت علمی پر چالش ترین حوزه های علوم انسانی را با دیدگاهی مدرسی ( که معجونی عجیب و غریب از درس اخلاق و زهد و پارسایی و چپ مارکسیستی است) مورد حمله قرار می دهید . بزرگراهی یکطرفه است و شما تنها مسافر این مسیرید و خوش به حالتان که دهان منتقدان مطالب شما بسته است.
    اما دوست من اندکی آرام تر !! من و شما ، شهر ما ، نظام اداری و نظامی ما، مجلس و سیاست و حقوق و دانشگاه ما، از سبزی خوردکن و آبمیوه گیر ما تا وسیله ی نقلیه ای که با آن بوق می زنیم و لعنتی نثار سرمایه داری می کنیم، تا فرهنگ و پزشکی و انرژی هسته ای و سد و نیروگاه ما و همین مانیتور و اینترنت شیطانی که به ما اجازه داده است فحش های آبداری نثار دنیا کنیم همه و همه برآیند رنسانس و عصر روشنگری هستند.
    اگر من و شما در غاری نشسته بودیم و مشغول ذکر و راز و نیاز بودیم و دنیا را سه طلاقه کرده بودیم ، آنوقت شاید محق بودیم با دنیا و مافیها درآویزیم. شما می فرمایید نظام سرمایه داری زمینه ای فراهم کرده که انسان تنها و تنها به فکر سود بیشتر و زندگی فردی خود باشد و نسبت به زندگی اجتماعی و حیات جمعی بی تفاوت بمانند . ادعا کردن که کنتور ندارد …
    یک نمونه اش در همین جامعه ی سالم ما شما بنزینتان در جاده تمام شود مگر خداوند ارحم الراحمین به دادتان برسد و وسیله ی نقلیه ای برایتان توقف کند تا پمپ بنزینی در چند کیلومتری پیدا شود و تازه اگر بر گشته باشید و کسی به وسیله ی شما آسیب نزده باشد.
    اما در همین غرب کافر پیشه ی سرمایه دار لعین لحظه ای توقف کنید دهها انسان با فرهنگ پیش پای شما توقف می کنند و حاضر به هر گذشت و فداکاری در حق شما هستند .
    لطفاً فکر نکنید تمام مخاطبان شما می پذیرند که با یک بحث اخلاقی به اساسی ترین مفاهیم علوم انسانی امروز پشت کنند. یکی از انقلاباتی که نتیجه ی همین انقلاب صنعتی بود عدم موضع گیری اخلاقی در برابر علوم محض بود. برادر من با درس اخلاق که نمی توان اقتصاد و علوم تجربی غرب را به چالش کشید.
    یادم هست که در روستای ما ملایی بود که وقتی مردم رادیو گوش می کردند می گفت: ای مردم عمله ی شیطان نشوید… این فسق و فجور را ترک کنید. بیچاره فکر می کرد دارد امر به معروف و نتهی از منکر می کند. نمی دانست که آقای کافی از پشت همین رادیو داشت قرآن را تفسیر می کرد … تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ـ
    ضمنن در جمله ( محبت این سنبل انسانیت چه مظلومانه و بی صدا…) سمبل یا سمبول ( به معنی نماد و نشانه ) درست است نه سنبل ( که اسم یک گل است ) ـ موفق باشید @ با تشکر

    • سلام بر شما دوست گرامی
      ابتدا بابت تذکر غلط املایی سپاسگزارم ولی چه کنیم اینهم جزء نقاط ضعف ما میباشد با اینکه دوران تحصیل دانش اموز تنبلی نبودم ولی همیشه این مشکل برایم درد سر ساز میشد.
      اما در مورد نقد شما باید بگوییم که نیاز به بحث مفصلی داریم که در اینجا مجال چنین کاری فراهم نیست اما به صورت اختصار بگویم هنگامی که از سرمایه داری میگوییم منظور روبنا و زیر بنای اجتماعی ان است.
      مشکل نظام سرمایه داری بنزین و مانیتور و…………نمیباشد بلکه مشکل ان در زیر بنا دانستن اقتصاد در اجتماع و رو بنا دانستن سایر امور بخصوص فرهگ میباشد.
      در نظام سرمایه داری جوهر و ماهیت اصلی سرگذشت جامعه بشری اقتصاد است.و امور دیگر هر چه هست اثار و عوارض اقتصادند.
      در ایدئولوژی سرمایه داری چه انسان بخواهد و چه نخواهد این روند جبری ابزار تولید است که او را میسازد
      نه اراده انسان.اما در بینش و جهان بینی اسلامی این اراده انسان است که سرنوشت و نظام اجتماعی اورا میسازد.خود سازی بر اساس ارزشهای اخلاقی و اسلامی.
      و قران چه زیبا میفرماید(ان الله لا یغیرو ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم)
      البته این بدان معنا نیست که اسلام به اقتصاد اهمیت نمیدهد.اما اختلاف بر سر زاویه دید است.سرمایه داری اقتصاد را هدف میداند و لی اسلام ان را اصلی میداند برای رسیدن به هدف.
      به قول سعدی خوردن از بهر زیستن است نه زیستن از بهر خوردن.
      ایا سقوط اخلاق- رواج خشونت-به ابتذال کشیدن هنر- اسارت علم-استعمار-استضعاف-استحمار-رواج فلسفه پوچی-بهره کالایی و اقتصادی از زن-رواج شیطان پرستی -تصویب قانون ازدواج دو همجنس-و…………….از ثمرات حاکمیت نظام سرمایه داری نیست؟
      امید که این مختصر توضیح شما را قانع کرده باشد اگر هم مشتاق بودید بنده حاضرم حضورا در خدمت شما باشم.
      اما در مورد اینکه اطالاعات بنده ناچیز و اندک است تنها به بعضی از اصول مکتب رنسانس اشاره میکنم تا سوء تفاهم به وچود امده رفع گردد.
      ۱- در این مکتب تمامی اصول و قوائد باید از قوانین تحلیل علمی سرچشمه بگیرد.
      ۲-مذهب,خدا,روح و معنویات که تاکنون انسان را به خود مشغول داشته حقیقت ندارد زبرا در دایره علم قرار نمیگیرد.
      ۳-بسیاری از عادات و غرایز خرافه است.زیرا علم برای انها تحلیلی ندارد
      ۴-انطباق متد تجزیه و تحلیل عقلی بر همه زمینه های تفکر و احساس انسانی
      ۵-اصالت هر چیز که با تجزیه و تحلیل عقلی درک نمیشود قبول نمیکند.

  19. سلام خدمت اقای پیری
    بنده تنها از طریق این فضای مجازی شما را میشناسم.اما اگر جانب انصاف را رعایت کنیم دوستان منتقد شما تنهااز دیدگاه خودشان موضوع را میبینند.مثلا شما نگفته اید که سرمایه بد است بلکه اگر هدف نهایی انسان باشد بد است و………..
    انچه که گفته اید عین حقیقت است.
    مرگ بر امریکا
    مرگ بر اسرائیل
    و مرگ بر استعمار

    • سلام بر ولی فقیه زمان امام خامنه ای و تمامی سربازان او
      هنوز و هنوز سرمست از سخنان عید گذشته مقام معظم رهبری هستم که فرمودند ما اسرائیل را کوچکتر ازان میدانم که دشمن به حسابش اوریم اما اگر رژیم صهیونسیتی در فکر تجاوز به خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران باشد.تل اویو و حیفا را با خاک یکسان خواهیم کرد.
      به امید نابودی امریکا و اسرائیل و تمامی دشمنان اسلام
      سپاس از شما

  20. باعرض سلام وخسته نباشی خدمت دوست عزیزم جناب آقای پیری وهمه ی عزیزانی که ابراز نظرفرموده اند پیشاپیش سال جدیدراخدمتتون تبریک عرض می نمایم امیدوارم درسال آینده نیزمطالب ارزشمند شمارابخوانیم درضمن بدینوسیله ازتمامی دست اندکاران ومدیریت محترم میرملاس نیوزتشکروقدردانی می نمایم وبرای همه عزیزان سالی پرازسلامتی وسرافرازی راآرزودارم

  21. سلام جناب اقای منتی
    از لطف و عنایت شما سپاسگزارم
    سال نو بر شما هم مبارک باد

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.