به نام خدای سبحان
حـــاج حــکــمــت الـه امـــانــی
خاطراتی از سال های مبارزه مردم علیه طاغوت
در ایام سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السّلام و اصحاب نیک و وفادارش، در میان شیعیان هرساله مراسم عزاداری برای نقد واقعه ننگین بشریت از یک سو و یادآوری زیباترین لحظات قرب الی الله از سوی دیگر برپا می شود. در کوهدشت ما هم این مراسم از دهه های پیشین تا کنون برگزار می گردد. من در اینجا می خواهم خاطرۀ دوم خود را در خصوص یکی از همین مراسم که محرم در سال ۱۳۵۶ در شهر کوهدشت رخ داده برای استحضار همشهریان گرامی نقل کنم. از خدای سبحان می خواهم که این خاطره اثر معنوی خود را برای مخاطب بجا بگذارد. انشاءالله
طی سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۵ مرحوم شهید آیت الله مدنی رضوان الله تعالی علیه از سوی رژیم طاغوت به خرم آباد تبعید شده بودند. با توجه به اینکه حاج آقای مدنی مجتهد مسلّم و در سطح حوزه های علمیه بسیار برجسته و در عین حال مبارز بودند، لذا از ابتدای حضورشان در خرم آباد، از سوی حضرت امام خمینی (ره) بعنوان نماینده تام الاختیار معرفی می شود. از تمام نقاط ایران برای دیدن معظم له به خرم آباد رفته و ایشان را ملاقات و از محضرش کسب فیض می کردند. از کوهدشت ما هم عده ای به حضور ایشان رسیده و بسیاری از مشکلات دینی و سیاسی را با راهنمایی ایشان حل و فصل می کردند. در این ملاقات ها افراد سیاسی شهرها همدیگر را شناخته و این امر به تداوم مبارزه بر علیه رژیم منحوس گذشته کمک شایانی در لرستان کرد. در واقع منزل ایشان عملاً محل امنی بود برای دید و بازدیدهای سیاسی افراد مطلع و مورد وثوق و ارتباط یشتر آنان با یکدیگر. از مراسم روضه خوانی گرفته تا دعای ندبه و امثالهم. هر کسی سعی داشت به نحوی از انحاء در این مراسمات حضور یافته و کسب فیض نماید
احتمالاً سال ۱۳۵۴ بود که آیت الله حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی به کوهدشت تبعید شدند. با توجه به مقام علمی و شأن مبارزاتی ایشان، روزی آیت الله مدنی برای دیدار ایشان از خرم آباد به کوهدشت آمدند. جناب حاج سبزعلی امرایی در ابتدای ورود ایشان به شهر کوهدشت (در میدان ژاندارمری سابق و توحید فعلی) یک رأس گاو را جلوی پای آیت الله مدنی ذبح کرده و دو رأس گوسفند هم از قبل برای نهار ایشان تدارک دیده بودند. افراد زیادی از ایشان برای صرف نهار دعوت کردند اما ایشان گفتند به منزل حاج سبزعلی امرایی می روند. بعد از دید و بازدید ها، برای اقامه نماز به مسجد حضرت
صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رفته و نماز اول به امامت آیت الله مدنی و نماز دوم هم به امامت آیت الله انصاری اقامه گردید. اقامۀ اینگونۀ نماز جماعت یکی از زیباترین و تأثیرگذارترین حرکات عملی این دو مجتهد بزرگوار برای تقویت روحیه مومنین در کوهدشت گردید.
جناب آقای حاج سبزعلی امرایی از اوایل دهه ۱۳۴۰ تا کنون در منزل خود، در دهه اول ماه محرم مراسم روضه خوانی و عزاداری برپا می کند. از ابتدای امر تا کنون، در این مراسمات روحانیون مقیم کوهدشت و مبلغین اعزامی از حوزه علمیه قم در منزل وی منبر رفته و مسائل شرعی، سیاسی و اجتماعی را برای حضار بیان می کنند. در سال های حاکمیت رژیم طاغوت، این مراسم هرساله محلی بود برای روضه خوانی و عزاداری و بیان مسایل دینی برای عامه حضار در مجلس و بهانه ای برای توضیح و تشریح مسایل سیاسی روز بین عده محدودتری از حضار(بویژه در پایان مراسم). در واقع نطفه حرکات سیاسی حضار در پایان مجالس عزا و ماتم آل الله شکل می گرفت. هرساله بعضی از روحانیون اعزامی به کوهدشت امثال حجت الاسلام و المسلمین حسامی، آیت الله حاج شیخ محمدکریم مروجی و برخی دیگر مانند آیت الله ماشاءالله مروجی، حاج آقا سید علیرضا هاشمی موسوی و امثالهم در این مراسم و مراسمات دوره قرائت قرآن که شب های دوشنبه و جمعه به صورت گردشی در منزل متدینین برگزار می شد، شرکت می نمودند. این گونه تجمعات موجب می شد حرکت جامعه شکل و انسجام یابد. مراسمِ ایام محرم با عنایت به اثر وضعی خون سید الشهداء علیه السّلام و یاران باوفای آن حضرت بر جامعه شیعی ما متفاوت از سایر مراسمات بوده و زمینه طرح مسایل مستحدثه روز جامعه را فراهم آورده و رنگ و بوی سیاسی بیشتری به خود می گرفت. البته در بعضی از منازل که روضۀ سیدالشهدا(ع) اقامه می شد نیز مسایل سیاسی کم و بیش طرح می گردید. لکن یکی از جاهایی که بیشتر به این مسایل می پرداخت روضه ای بود که در منزل حاج سبزعلی امرایی برپا می شد.
در سال ۱۳۷۸ ملاقاتی با حجه الاسلام و المسلمین لزومی امام جمعه شهرستان پاکدشت (از توابع استان تهران) داشتم. وی از من پرسید کجایی هستید؟ گفتم کوهدشتی ام. احوال حاج آقای مهدی نژاد امام جمعه اسبق کوهدشت را پرسید. گفتم که وی ما را می شناسد. ایشان گفتند که من را برای محرم به کوهدشت دعوت کرد. آقای لزومی عنوان می کرد به اغلب منازلی که می رفتم از برخورد مردم لذت می بردم. ولی به حاج آقای مهدی نژاد گفتم من از روضه منزل اون آقا (حاج سبزعلی امرایی) بیشتر لذت می برم. ایشان گفت که در این منزل بیش از پنجاه سال است نماز شب ترک نشده است. بعد علت را متوجه شدم. وقتی به وی گفتم من پسر خواهر ایشان هستم، دوباره بلند شد و با من مصافحه کرد.
با توجه به عملکرد رژیم شاهنشاهی علیه اسلام و مبارزه روشن با دین و دین داری، مسلمانان در هر مقطعی سعی در مقابله با حرکات سوء رژیم داشته و احکام نورانی اسلام را برای عامه مردم بیان می کردند. روز اول آبان ماه ۱۳۵۶ آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (ره) به طرز مشکوکی شهید می شود. برای اطلاع خوانندگان نسل سوم و چهارم عرض می کنم که خبر وی بعد از چندین روز به ایران رسید. لکن روز ۱۷ آبان ۱۳۵۶، رژیم در مقاله ای که در روزنامه اطلاعات چاپ کرده بود به امام خمینی رضوان الله تعالی علیه حمله می کند. حوزه علمیه قم هم به مناسبت شهادت آقا مصطفی(ره) در نوزدهم آبان ۵۶ مجلس ختمی در قم برپا کرده و برای ایشان اقامۀ عزا می کنند. این مراسم توسط ساواک و به وسیله شهربانی قم به خاک و خون کشیده می شود. این خبر پس از چند روز به کوهدشت هم رسید. مومنین شهر کوهدشت از این واقعه بسیار مکدّر گردیده و بدین مناسبت روضه آن سال حال و روز دیگری داشت. یکی از افراد بسیار پرتلاش در این حوزه، جناب آقای حاج سبزعلی امرایی(حفظه الله) بودند. منزل مرحوم حاج سید علیرضا هاشمی، آقای امرایی، حاج ابراهیم هادیان و امثالهم، پیوسته ملجاء و پناهگاه امنی برای روحانیون اعزامی از حوزه علمیه قم بود. هر روحانی که به کوهدشت می آمد اغلب در منزل مرحوم حاج سید علیرضا هاشمی موسوی یا منزل حاج سبزعلی امرایی ساکن می شد. وی همیشه حامی عامۀ روحانیون بود. لکن سیاست افراد مبارز این بود تا به روحانیونی که مبارزه بیشتری داشتند، کمک افزونتری نمایند.
با همین نگاه برای مراسم محرم سال ۱۳۵۶ بصورت ویژه و جدای از روحانیون مقیم شهر کوهدشت و اعزامی از قم که در منزل ایشان منبر می رفتند، از مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا سید فخرالدین رحیمی(ره) که دارای سابقۀ روشنی در مبارزه با رژیم طاغوت بوده و مورد تأیید مرحوم آیت الله شهید مدنی رضوان الله تعالی علیه بودند، برای سخنرانی دهه اول محرم از سوی حاج سبزعلی امرایی به منزل دعوت شده بودند. وی هر شب گوشه ای از ستم های رژیم طاغوت به اسلام را در لفافه بیان می فرمود. علی الظاهر، به دنبال پیگیری ساواک، مأمورین ژاندارمری کوهدشت موظف به دستگیری حاج آقای رحیمی می شوند. ایشان از شب اول تا شب نهم سخنرانی کرده و هرشب هم تیغ انتقادهایش به رژیم طاغوت تیز و تیزتر می شد. بالاخره در شب نهم محرم در حین سخنرانی ایشان، یکی از نگهبانانِ نا محسوس خبر داد که اطراف منزلِ حاج سبزعلی امرایی حرکات مشکوکی دیده است. پس از مشاوره بین عده ای از بزرگان حاضر در مجلس، از جمله خودِ حاج آقای رحیمی، حاج سید علیرضا هاشمی موسوی، حاج اسماعیل امرایی، هوشنگ بختیاری، حاج سبزعلی امرایی و افراد دیگری که متأسفانه نامشان را به یاد نمی آورم، به منظور حفظ جان همه افراد بویژه سخنران گرامی، نهایتأ تصمیم جمعی مبنی بر فراری دادن حاج آقای رحیمی گرفته شد.
آن زمان منزل حاج سبزعلی امرایی سه درب داشت: یکی به خیابان رودکی، دومی به کوچه جنوبی ساختمان – سپس به خیابان شهدای فعلی – و سومین درب هم از وسط ساختمان (هال) به منزل پدر خانم ایشان(مرحوم حاج خداداد رحمتی) باز می شد. قرار شد با توجه به خصوصی بودن درب سوم و عدم اطلاع عموم از آن، حاج آقای رحیمی را از این درب خارج کنند. سریعاً هماهنگی لازم انجام گرفت و سپس با پرداخت مبلغ سیصد تومان توسط حاج سبزعلی امرایی به آقای شاپور شهبازی فرزند حاج رضاعلی شهبازی (ساکن در خیابان صاحب الزمان(عج) کوهدشت) وی مسئول بردن حاج آقای رحیمی با پیکان شخصی خودش در همان شب و از بیراهه به خرم آباد می شود. لازم به توضیح است که در آن مقطع، کرایه هر نفر از کوهدشت به خرم آباد با سواری حدود ده تومان بود. سپس برای رفع ضروریات سفر هم مبلغ یک هزار تومان به حاج آقای رحیمی دادند. چون ممکن بود در راه دستگیر شوند برای خرج زندان و یا برای استخلاص از چنگ مأمورین بتواند هزینه کند. حاج آقای رحیمی بعد از تعویض لباس روحانیت و با لباس شخصی اش، به همراه حاج سبزعلی امرایی و آقای هوشنگ شمسی (از بختیاری های مقیم کوهدشت و فعال در امور مذهبی) از درب سوم خارج و از طریق کوچه بانک ملی و خیابان شهید رضایی(دارایی سابق) به سمت روستاهای محدودۀ آزادبخت رفته، سپس از جاده روستای کوتوله به سمت مالمیر می روند. با توجه به خاکی بودن همه راه های روستایی و فصل بارندگی، بارها ماشین آنها در گل گیر کرده، این دو بزرگوار به سختی آن را از گل در آورده، سپس از راه های فرعی ماشین را بالاخره به حوالی روستای مالمیر به راه آسفالته رسانده و راهی خرم آباد می کنند. آقایان هوشنگ شمسی (بختیاری) و حاج سبزعلی امرایی هم با ماشین دیگری به کوهدشت بازمی گردند. حاج سبزعلی در کنار منزلش حیاطی داشت و مقدار زیادی هیزم در آن انبار کرده بود. بعد از رفتن آقایان، مراسم بصورت عادی ادامه یافته و سپس با احتمال ورود مأمورین به داخل مراسم، یکی از اهالی منزل همه کفش های عزاداران حاضر در مجلس را در حیاط مجاور و زیر هیزم ها پنهان کرد. مأمورین ژاندارمری به منزل وارد و در بررسی اولیه آثاری از مراسم ندیدند زیرا کفش های عزاداران مخفی شده و آثاری از مراسم نبود. پس از ورود حاج سبزعلی به منزل، فرمانده گروهان ژاندارمری (احتمالاً سروان عسگری) با ایشان به شدت برخورد کرده که سید را فراری دادی و هر آنچه می توانست به وی اهانت و تهدید کرد: من چه و چه میکنم…
با دعای حضار مراسم آن شب به خیر و سلامتی گذشت. حاج آقای رحیمی دستگیر نشد. هرچند وی بعدها در مسجد علوی خرم آباد دستگیر و بارها زندانی شد. این سید جلیل القدر بعد از انقلاب نماینده مردم پلدختر در مجلس شورای اسلامی بوده و با سید و سالار شهدای انقلاب اسلامی شهید دکتر بهشتی مظلوم در هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ در انفجار عظیم حزب جمهوری اسلامی در تهران بدست منافقین ملعون ، به آرزوی همیشگی اش که شهادت در راه خدا بود رسید. روحش شاد و یادش زنده باد.
آرزو می کنم که خداوند سبحان به همه ی مبارزین راهش ، سلامتی و عاقبت بخیری عنایت فرماید.
باتشکر از آقای امانی و خاطره های بسیار شیرینشان که جزئی از تاریخ انقلاب و مبارزات روحانیت و مردم کوهدشت است و درنوع خود جالب توجه . نام حاج آقا انصاری را که سالها از خاطرمان محو شده بود به یادمان آوردید البته من در آن سالها خردسال بودم ولی چند باری که به مسجد جامع تردد داشتم ایشان را میدیدم و فقط در حدامام جماعت از ایشان می فهمیدم .
ایکاش به همین روش دیگرانی که چنین خاطراتی دارند وارد این عرصه شوند که هویت بخش شهر ماست . به خصوص آنها که در سال ۵۷ مسول پخش اعلامیه های امام و شورای انقلاب در کوهدشت بودند . با تشکر مجدد از آقای امانی و آقای بالنگ دبیر سرویس ایثار
ممنون از حضورتون آقای عینی زاده
بله ای کاش تمام دوستان و عزیزانی که خاطرات رو در سینه خود محبوس داشته اند در اختیارمون بگذارید
با سلام و تشکر از صدیق ارجمندم آقای امانی
مرور این خاطرات بسیار مسرت بخش است و انتظار از همشهری های بزرگواری که سن شان اقتضاء می کند این است که دیگران را از خاطرات شنیدنی آن دوران محروم ننمایند .
از معدود روحانیان مبارزی که خاطره مبارزات آنها در ذهن من از همان دوران نوجوانی ولو بصورت کمرنگ باقی مانده است شهید سید فخرالدین رحیمی است که خداوند به او در جوار اجداد طاهرینش علوّ درجه عنایت فرماید .
لطفا اگر ممکن است خاطرات مردم ایران قبل از روی کار آمدن صفویان و عباسیان و بعد از روی کار آمدنشان را بنویسید.
دوست ناشناس
اگر دوستان همت کنند به آنجا هم می رسد . قدری حوصله لازم دارد ! ! !
باتشکر از فرمانده عزیزم در دوران دفاع مقدس .حاجی یادش بخیر موقعی که فرمانده سپاه درب گنبد بودید ….. راستی آن روز و قضیه تصادف با موتور ………. عجب روز تلخی بود برای ما نیروهایت . برقرار باشیدبامید دیدار
عالی بود
با سلام/ بسیار عالی بود ، از آقای حـــاج حــکــمــت الـه امـــانــی و آقا سعید عزیز تشکر می کنم.
با سلام جناب آقای حاج سبزعلی امرایی در سال ۴۰ایشان ۱۸یا ۱۷ساله بودند وهنوز هم ازدواج نکرده بودند.
ظاهراً از سال ۴۰ مراسم روضه خوانی در منزل ایشان دایر شده است و این خاطره مربوط به سال ۵۶ است.
آزادبخت گرامی
من گفته ام اوایل دهه ۱۳۴۰. حضرت ایشان هم متولد قبل از سال ۱۳۲۰ هستند. ازدواج وی هم ۱۳۴۳ بوده است.روضه خوانی این خانواده ابتدا در منزل مرحوم حاج اسماعیل امرایی و سپس با تقاضای حاج سبزعلی به منزل وی منتقل گردید.
ضمن احترام به نظر جنابتان، لطف کنید در جهت قوام موضوع بحث کنید. اینکه وی چند ساله بوده و کی ازدواج کرده هیچ گره ای از کوهدشت من و شما باز نخواهد کرد.
پایدار و موفق باشید
باسلام حاجی استفاده کردیم ادامه دهید
برادر عزیزم جناب آقای حکمت امانی عرض ارادت خدمت حضرتعالی . حاج حکمت عزیز از اینکه این مطالب را با دقت تمام در اختیار همشریان عزیزمان قرار داری جایی تشکر و قدر دانی دارد .بسیارعالی است که جوانان شهرمان از اوضاع واحوالات آنزمان اطلاع پیدا کنند.هر چند در کتب تاریخی تمام اوضاع مملکت را بیان نموده اند ولی حال و هوایی شهرمان چیز دیگری است .باید افتخار کنیم به بزرگان شهرمان که چگونه با رژیم سابق مبازه میکردند.افتخار هر شهری به نیکان و سابقون خودشان است .از اینکه شروع به این کا ر نموده اید بسیار سپاسگزارم در ضمن در آیند نزدیک قرار است که کار جدیدی در همین سایت وزین میر ملاس انجام بگیرد انشا ا… امید این است که با تمام توان همکاری نمایید. که مرضی خداوندرحیم خواهد بود
سرور گرامی ویرادر ارجمندم جناب آقای امانی با سلام وعرض ادب ،حقیقتا از خواندن خاطرۀ زیبای جنابعالی لذت بردم همانطوری که حضرتعالی اشاره فرموده اید بنده هم اطلاع واثق دارم که در قبل از انقلاب داییهای گرامی جنابعالی (جناب آقای حاج سبزعلی امرایی وبرادر بزگوارش شادروان حاج اسماعیل امرایی ) وزنده یاد حاج سید علیرضا هاشمی و حاج ابراهیم هادیان و…… نقش ممتازی در حمایت وخدمت گزاری به روحانیت مبارز را داشتند ومنازلشان مامن وپناهگاه روحانیت مبارزی بود که به کوهدشت می امدند که قطعا اجرشان در نزد خداوند متعال محفوظ خواهد بود. در این خاطره از بندۀ مخلص خدا آیت ا… انصاری تبعیدی حکومت شاه به کوهدشت نام بردیدکه جای تقدیر دارد ایشان در نزدیکی منزل ما سکونت داشتند واز طریق نیروهای امنیتی مرتب تحت کنترل بودند همه روزه مرحوم پدر وسایر مومنین به دیدار آیت ا… انصاری میرفتند واز راهنماییهای مشفقانه ایشان بهره مند میشدند ، در آن مدت کوتاه وجودشان برکتی برای مومنین بود .از حاج آقا حسام ذکر خیر کردید که هیچگاه نقش سازنده ومثبت وماندگار ایشان از اذهانمان خارج نمی شود هر کجا که هستند برایشان آرزوی سلامتی و موفقیت داریم ازشادروان وزنده یاد حاج هوشنگ شمسی نام بردید که بیاد دارم در احداث وساختن مسجد صاحب الزمان از هرگونه کمک ومساعدتی دریغ نکرده وهمیشه در کارهای خیر از جمله یتیم نوازی وکمک به مستمندان پیش قدم بودند خداوند او را رحمت کند خانواده معزز ودوست داشتنی آیت ا… مروجی (ره)که جای خود دارند ،وجود عزیز وشریف آیت ا… مروجی در زمان حیاتشان مایه برکت بود واینک که دار فانی را وداع گفته اندمزارشان زیارتگاه مردمی است که سالیان زیادی از او درس صداقت وپاکی آموخته اند ای کاش روحانیت ما زندگی ساده وبی آلایش ونیالوده به دنیای ایشان راسر مشق قرار میدادند وخود را آلوده به مال دنیا نمی کردند حضرت ایشان در یک منزل محقر وساده وعاری از تجملات ، دریایی از معرفت وصفا وصمیمیت را در این شهربنا نهادند، هیچگاه راضی نشدند منزل قدیمی وساده اش را تعمیر ویا ساختمان جدید برایش احداث کنند در مدتی که در خارج از کوهدشت تحت درمان بودند از فرصت استفاده کرده وبدون اطلاع ایشان ،ساختمان قدیمی اش را تخریب وتعمیر میکنند ،وقتی برگشته بود با کراهت وارد منزل شده و میفرمایند چرا خانه ام را خراب کردید مگر آن خانۀ قدیمی چه اشکالی داشت ………… یکی از اهالی کوهدشت در مورد ساختما مجللی که ساخته بود، نظر حاج آقا مروجی را جویا میشود با همان لهجه زیبایی که داشت میفرمایند خوبه ولی حیف مِـمونَه جـا ، یعنی حیف توی این دنیا جا میمونه واو نو با خودت به اون دنیا نمی بری . خداوند روحش را با اولیاء خودش محشور بفرماید نام ویاد شهیدان آیت ا… مدنی ورحیمی را گرامی میداریم از جنابعالی بخاطر درج این خاطره صمیمانه تشکر و قدر دانی میشود
حاجی دست به قلم شدین…خووئه اتفاقن..مکتوب کردن خووئه…
باسلام وتشکرازسرور گرامی وبرادر بزرگوارم حاج حکمت امانی که به هرحال خواسته دوستان رااجابت فرمودندو خاطرات زیباوشنیدنی دوران مبارزه رابیان داشتند.درودخدابه روح بلندشهید هادی امانی ودرودخدابرشما برادرمجاهد ومبارز قبل ازانقلاب ورزمنده وجانباز دوران دفاع مقدس،ان شاالله که خداوند عمرباعزت به شما وهمه مجاهدان ومبارزان فی سبیل الله عنایت فرماید.
بسیار خوب است بیلن خاطرات وچه خوبتریادی از خانواده های مذهبی که بامردم کوهدشت بودنندمانند اقایان معماری نژاد برادر بزرگترشان مرحوم محمد مداح تنها هیت زنجیرزنی جوانان قمربنی هاشم به سرپرستی حاج ابراهیم هادیان در دوره استبدادی پهلوی ودیگر عزیز ان هیتی که الان میان مانیستند نامی برده شود به نوعی این عزیز ان هم نقشهای مهمی دراگاهی دادن به مردم نجیب وفهیم مردم کوهدشت داشتند
بله همین طور است یاد کردن از انسانهای شریف وخدمتگذار حداقل تاثیری که دارد اینست که دیگران را وادار میکند که خوب ونیکو زندگی کنند تا خاطرات خوبی از خود بجای بگذارند .باد خاطره مداح اهل بیت زنده یادمحمد معماری نژاد را گرامی میداریم
با تشکر از برادر بزرگوار و مجاهد طریق اسلام و اهل البیت علیهم السلام جناب آقای حاج حکمت عزیرم
بی شک پیروزی نظام مقدس جمهوری اسلامی مر هون مجاهدت ها، بذل جانها و صرف اموال و … سابقان در دینداری همچون این عزیزان ، همچنین شهادت شهدای والا مقام، ایثار ایثارگران، جانبازی جانبازان، و مقاومت آزادگان عزیر و صبر مثال زدنی خانوادهای گرانقدر آنان است.
در جوار حریم ملک پاسبان غوث لهفان، امام دنیا و دین، سلطان سریر ارتضا، مولانا ابی الحسن علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء، نایب الزیاره و دعا گوی شما، مدیران محترم سایت میرملاس نیوز هستم.
سپاس از حضورتون آقای امرایی
التماس دعا
سلام خدمت برادر گرامی حاج حکمت امانی
خاطرات بسیار جالب و آموزنده ای بود دستت درد نکند و تشکر از سایر خوانندگان عزیز این سایت .از همه پیرغلامان اباعبد الله الحسین در کوهدشت یاد کردند که جای تقدیر دارد. ولی جا داشت از پدر شهید مصطفی کونانی (علی صفر کونانی ) هم یادی میشد زیرا این بزرگوار همه ساله از عزاداران امام حسین (ع ) هییت زنجیرزنان کوهدشت به مدیریت پیرغلام هادیان ظهر عاشورا با قربانی کردن گاو پذیرایی میکرد . و کل هیت را نهار میدادند.
به هر حال دستت درد نکند که ما را به آن دوران بردی.
ببخشید گویا اسم شهید را اشتباه گفتم شهید مرتضی کونانی صحیح است
سلام بر آقای امید عزیز
نیک میدانید که اگر قرار به بردن نام بود، حداقل بایستی دهها نفر رو بر می شمردم. ولی الآن هم برایم این امکان مقدور نیست. من فقط بخشی از اسامی افرادی را نام بردم که در سالهای تنگ و تاریک رژیم منحوس گذشته برای کمک به روحانیت مبارز کاری کرده اند. در همین بخش هم عده زیادی را نام نبردم چون اسامی همه یادم نبوده ولی بر من و شما لازم است هر آنچه از آن دوران بیاد داریم برای ثبت در تاریخ مکتوب و منتشر شوند. موفق باشید.
با تشکر از برادر بزرگوار حاج امانی .روایت داریم که در هنگام یاد کردن نیکان رحمت الهی نازل میشود .. در این خاطرات عبرت های زیادی نهفته است . دوستان عزیز نباید کم لطفی کنند . این ماجرا ها اگر ذکر نشوند از بین خواهند رفت . واینها سرمایه فرهنگی شهرمان است .
وقتی کار برای خداباشد لازم به گفتن برای خلق خدا نیست آقای امانی عزیز مطمن هستم خیلی از این عزیزان که اسمشان برده شد راضی نبودند و کسانی هم بهره خود را از این زحمات بردند … اقای امانی عزیز شنیدم رزمنده بودی فرمانده درب گنبد از نماز شب بچه های بسیجی بگو از دلاوری شیر مردان کوهدشت بگو از کسانی بگو که شبها تاسحر در میان سنگرهای دشمن پرسه میزدند و شناسایی میکردند
ایران عزیز گفتن خاطرات حتی اگر اون کار برای خدا باشه لازمه چون جوانانی مثل من حق دارن بدونن تو شهرشون چه اتفاقاتی افتاده من خودم واسم جالب بود وقتی خوندم شهید رحیمی وشهید مدنی تشریف اوردن کوهدشت چون این رو نمیدونستم در ضمن خاطرات شهدا وشیر مردان کوهدشتی جای خود رو داره وخاطرات دینی جای خود. اگر شما نهار بخورید دلیل نمیشه دیگه صبحانه و شام نخورید هر کدوم وقت و جای خودشو داره
اقای امانی خسته نباشید جالب بود لطفاخاطرات بیشتری برای ما جوانان بنویسید تا با کمک شما بیشتر از گذشته کوهدشت عزیزمان بدونیم
هر کسی که در به ثمر رسیدن این انقلاب نقش داشته، نزد خداوند مأجور و دارای اجر و پاداش نیک است . ایران عزیز ما قادر نیستیم ، تعیین کینم که اجر کدام بیشتر است ….
دوست عزیز باعرض سلام در جواب نظرجنابعالی باید به عرض برسانم این انقلاب فقط خلاصه در خاطرات دفاع مقدس ومسائل مربوط به بعد از انقلاب نمیشود بلکه پایمردی ومبارزات و از جان گذشتگیهای مبارزان متعهد در قبل از انقلاب جزء لاینفک این انقلاب بوده ونسلهای بعد از انقلاب حق دارند از شرایط زندگی سیاسی واجتماعی نسلهای قبل از خود آگاهی داشته باشند و لذا انتشار خاطرات قبل از انقلاب توسط کسانی همچون برادر متعهد و ارجمندم امانیِ عزیز که خود از نیروها ِی موثر وفعال در آن شرایط سخت مبارزاتی بوده اند برای نسلهای بعد امر مبارک و روشنگرانه ایست که میتواند در آگاهی بخشی به نسل جوان امروزی موثر واقع شود اگر نسل امروزی تاریخ وگذشتۀ خودش را نداند با پیشینۀ خودش بیگانه شده و هویّیتش را به باد نسیان وفراموشی میسپارد. به ثمر نشتن این انقلاب محصول خون دل خوردنها ،تبعید وشکنجه وبخون نشستن هراران انسان متعهد واز جان گذشته بوده که همۀ سختیها را بجان و دل خریدند تا این انقلاب به رهبری ِ پیر فرزانه خمینی کبیر به ثمر نشست و صد البته بعد از انقلاب نیز این دستاورد ارزشمند ، با دلاوری وازجان گذشتگیهای شیر مردانی همچون نوجوانِ شهید هادی امانی وهزارا شهید بخون خفته دیگر تثبیت گردیده است. در پایان از برادر ارجمندم جناب آقای امانی بخاطر نوشتن این خاطره صمیمانه تشکر میشود انشاءا… شاهد درج مطالب ونوشته ها وخاطرات موثر شما باشیم
باتشکرفراوان ازسرور و دوست ارجمندم جناب آقای حاج حکمت عزیز
بیان خاطرات خوب موجب ماندگاری وپایدلری بیشتری خواهدشد.باتشکر
باسلام وتشکرازعزیزبرادرم حاج حکمت امانی
بسیارخرسندم که خاطرات قبل ازانقلاب به قلم فردی اصیل/مذهبی/متدین وانقلابی که حقا درتمام مراحل انقلاب چه قبل وچه بعدازپیروزی سنگ تمام گذاشته اند بیان گردید خداوند به شما اجرخیرعنایت فرماید باخواندن این مطلب یاد زمانی افتادم که برای سیستم برق وروشنایی مسجدصاحب الزمان حاج حکمت اقا فی سبیل الله این کار را انجام میدادند من هم حدودا نه ساله بودم وجلوی دست ایشان بودم ووسایل راجلوی دست ایشان می اوردم ایشان در تمام کارهای خیر پیش قدم بودند
درپایان یاد وخاطره شهید این خانواده هادی امانی را گرامی میدارم یاد شهیدان رضا اخوندزاده وعزت الله هاشمی هم بخیر
با سلام و عرض ارادت خدمت حاج حکمت امانی
از اینکه این چنین خاطرات دلچسب و شیرینی را از متدینین کوهدشتی برای پیروزی انقلاب و به ثمر رسیدن آن با بیان زیبایتان نقل کردید بسیار ممنونیم.
به طور قطع بیان این گونه خاطرات باعث دلگرمی هرچه بیشتر ما به تاریخ شکوهمند شهرمان و نقش آن در مبارزه با رژیم طاغوت شاهنشاهی دارد.
لطف کنید از این گونه خاطرات مجددن بیان کنید
با تشکر و سپاس فراوان از شما و مدیریت محترم سایت
با سلام، شمااحتمالا از رومشکان باشید،
رهگذر عزیزسردارعلی محمدامرایی فرزندعاشق ومداح اهل بیت مرحوم قاسم امرایی است کوهدشتی.رومشگانی و…..همه برادریم من مخلص شما رهگذرعزیزم
با سلام خدمت شما رهگزر عزیز
نه بنده کوهدشتی هستم
دست چنین افرادی را باید بوسید
اگر سرمایه ای داریم همین بزرگان و پیشکسوتان اند
با سلام
بسیار زیبا و جالب بود
با سلام و عرض ارادت خدمت برادر جانباز وایثارگرم ، حاج آقا امانی . خاطره دلچسب و تاثیر بر انگیزی بود . خداوند جنابعالی و بزرگان و متدینین شهرمان را در پناه خود محفوط دارد . افراد متدینی که از ایشان نام بردید جزء کم ادعاترین ها هستند ولی در مواقع لزوم به خوبی وارد میدان عمل شده اند .
سپاس از حاج حکمت عزیز
باعرض سلام وادب واحترام خدمت استادبزرگوارحاج آقاامانی که بانوشتن این خاطره ، همه خوانندگان سایت وسیع میرملاس را به دوران قبل ازانقلاب برد ویادوخاطره آن زمان را زنده کرد . امیداست آقایان بزرگوار ،همچون ایشان وحاج علی محمدمحمدی و……….هیچ وقت دریغ ننمایند وآنچه را که درتوان دارند جهت آگاهی نسل جوان بیان کنند .چون شما اساتید گرامی میدونید جوانان نسل جدید درچه مرحله ای از زندگی قرارگرفته اند.
دیگران کاشتند وما خوردیم ، ما بکاریم تادیگران بخورند. انشاالله .
جناب آقای امانی بزرگوار
با سلام و تحیت
بیان خاطره ای شنیدنی و زیبا از جانفشانی های مردم بی ادعای شهرمان ، با نگارش و قلم شیوای حضرتعالی ،بر دل نشست. انشاء لله راه و روش مبارزین و شهدای بزرگوار این انقلاب تا ظهور امام عصر(عج) تداوم داشته باشد.
ایام عزتتان مستدام انشاءلله.
سلام بربرادر بزرگوار جناب امانی ،خاطرات زیبا وگویا ومانایی است ،ثبت وضبط این وقایع بخشی از فرهنگ وهویت هر جامعه ای است. بخصوص اسامی بعضی افراد که دنبال گمنامی بوده وهستند وجلسات ومحافل ومنازل ویژگی مهم این تیپ کارهاست که بسیار جالب است. صمیمانه از شما سپاسگزارواز آقا سعید عزیز هم به خاطر درج آن تشکر میکنم.
از روایت مستند-جالب حاج امانی تشکر میکنم یقینا گفتن این موضوعات زوایای مختلفی از گذشته را روشن میکند
حاج حکمت امانی عزیز سلام .
سال نو بر جنابعالی وخانواده محترم وهمه اهالی میرملاس مبارک باد .
در بیان خاطرات زیبا .شیوا وشیرینت اشاره داشته ای به فضای بسیار روحانی ومعنوی ۴۰ سال پیش ( حدود سال ۵۲)شهر ودیار عزیزمان کوهدشت . وآن برگی از اوراق زرین وتابناک وملکوتی چهار دهه قبل است .یعنی
«اقامه نماز دو عالم ربانی دومجتهد مسلم ومبارز ونستوه .دوشخصیت عرفانی . شهید حضرت آیه الله مدنی و
شیخ اشراق حضرت آیه الله انصاری در مسجد حضرت صاحب الزمان (عجل )که نقطه عطفی در تاریخ شهرمان کوهدشت بوده است .وزیباتر ومعنوی تر اینکه نماز اول و دوم به امامت هر دو شخصیت اقامه میگردد.باید توجه
داشت بنا به گفته مبارزین اوج قدرت شاه دیکتاتور وساواک جهنمی واختناق رژیم در سالهای ۵۲تا۵۵بوده است.
همچنین شهید والامقام سید جلیل القدر شهید فخر الدین رحیمی که فریاد رسا وتندش برعلیه رژیم سفاک پهلوی هیچوقت از یادها نخواهد رفت وبرای نسل جوان باید بیشتر شناخته شوند .
بنده هم افتخار آشنایی با دایی بزرگوارتان حاج سبز علی امرایی (حفظه الله)را از سال ۵۲ زمان تبعید شدن شیخ اشراق .
آیت الله انصاری به کوهدشت وحرکت پروانه وار وعاشقانه وبی ریای ایشانرا حول محور این عالم ربانی میدیدم
که از دل وجان وبخشش مال ابایی نداشت .در بخش دوم خاطراتم در ارتباط با حوادث قبل از انقلاب انشاءالله
از شیخ اشراق در کوهدشت خواهم گفت .
ا
جناب آقای محمدی سلام و تبرک سال نو و یا آرزوی سالی خوش برای همگان.
با توجه به شرایط فرهنگی امروز جامعه ما، بنظر می رسد وظیفه بزرگوارانی که در جریان مبارزه با رژیم منحوس پهلوی بوده اند در بیان خاطرات و مبارزات مردم شهرمان در آن دوران بیش از بیش نمایان باشد.
به امید هر فعال تر شدن بزرگواران در این زمینه.