شرق: مردی که به دلیل سیلیزدن به همسربرادرش با برادران این زن درگیر شده و یکی از آنها را به قتل رسانده بود در دادگاه کیفریاستان البرز محاکمه شد. به گزارش خبرنگار ما، این درگیری در آخرین روز تیرماه دو سال قبل اتفاق افتاد و طی آن جوانی به نام «امیر» با ضربه چاقوی برادرشوهر خواهرش به نام «سروش» به قتل رسید. نماینده دادستان کرج در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه حاضر شد و گفت: زمانیکه ماموران در جریان دعوای دستهجمعی در خیابانی در کرج قرار گرفتند بلافاصله خود را به آنجا رسانده و تحقیقات را آغاز کردند. هرچند درگیری هنوز تمام نشدهبود که ماموران جسم نیمهجان امیر را که با ضربه چاقو زخمی شده و روی زمین افتادهبود پیدا کردند. مرد جوان به بیمارستان منتقل شد اما نتوانست در برابر ضربه عمیقی که بر قلبش وارد شدهبود مقاومت کند و جانش را از دست داد. در حالیکه عنوان پرونده از جرح عمدی به قتل تغییر کردهبود ماموران جنایی پلیس آگاهی کرج وارد عمل شدند و سروش را بازداشت کردند. متهم که فروشنده لباس عروس بود اتهام قتل را پذیرفت و جزییات آن را شرح داد. براساس شواهدی که ماموران بهدست آوردند درگیری به دلیل سیلیای بود که سروش به پریا همسربرادرش زد. آنها به دلیل رقابت شغلی که داشتند باهم درگیر شدند و سروش به سمت پریا رفت و او را کتک زد. بعد از آن برادر پریا- مقتول- وارد ماجرا شد و در نهایت به قتل رسید.نماینده دادستان کرج ادامه داد: مدارک موجود در پرونده جزییات این قتل را نشان میدهد و از نظر دادسرا جرم متهم محرز است و من بهعنوان نماینده دادستان درخواست مجازات متهم را دارم. در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضرشدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. سپس متهم در دفاع از خودش گفت: اتهامم را قبول دارم و میدانم کاری که کردم قابلگذشت نیست. من فروشنده لباس عروس بودم و وضعیت مالی خوبی هم داشتم: زمان حادثه فقط یک ماه از ازدواجم گذشته بود و من برای پیشرفت در زندگیام تلاش بیشتری میکردم اما پریا مشکلی خانوادگی برای ما درست کرد. او گفت: چون من درآمد خوبی داشتم پریا برادرم را مجبور کرد که آنها هم کنار مغازه من مغازهای اجاره و کار کنند. آنها هم لباس عروس میفروختند. من مشکلی با این کار نداشتم اما پریا به من گفت باید مغازهات را جمع کنی و جایی دیگر بروی تا مشتریانت به ما برسند. من فکر میکردم شوخی میکند اما بعد دیدم حرفش جدیاست. این موضوع باعث درگیری بین ما شد. پریا و برادرم تهدید کردند و گفتند من را پشیمان میکنند. تا اینکه چند روز قبل از دعوا وقتی که داشتم مغازه را باز میکردم متوجه آتشسوزی شدم که بلافاصله به ماموران آتشنشانی خبر دادم. متهم ادامهداد: وقتی آتش مهار شد ماموران گفتند آتشسوزی عمدی بودهاست. حدس میزدم کار برادرم و همسرش باشد اما باز چیزی نگفتم البته خسارتی هم وارد نشدهبود. چند ساعت بعد پریا به مغازه من آمد و گفت او مغازه را به آتش کشیده است و اگر مغازهام را جمع نکنم دوباره آنجا را آتش میزند. بین من و پریا درگیری ایجاد شد و من سیلی محکمی به وی زدم. او رفت اما میدانستم به برادرانش میگوید تا من را بزنند. تا اینکه قبل از حادثه امیر و برادرانش را دیدم که بهسمت مغازه میآیند برای اینکه درگیر نشوم به خانه رفتم. آن شب میهمان داشتیم. به خانه رفتم. داییهای همسرم آمده بودند. شب چند نفر از مشتریها زنگ زدند و گفتند فاکتور فروش میخواهند من هم برای اینکه تنها بیرون نروم و با برادران پریا درگیر نشوم از داییهای همسرم خواستم همراهم بیایند. مقابل مغازه که رسیدیم متوجه شدم آنها منتظر هستند. سه برادر پریا و برادر خودم به سمت ما حمله کردند، ما سه نفر بودیم اما آنها پنج نفر بودند. پریا هم کمکشان میکرد. آنها با قمه ما را میزدند و من هم زخمی شدم. متهم گفت: در حالیکه زخمی بودم امیر را دیدم که با چاقو جلویم ایستاده و چاقو را به سمت من گرفتهبود. برای اینکه کشته نشوم یک ضربه به او زدم و روی زمین افتاد. اصلا قصد کشتن او را نداشتم و فقط میخواستم کاری کنم که کشته نشوم. بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیل مدافع او، هیات قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان البرز برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
رنگ خون روی لباس عروس
شرق: مردی که به دلیل سیلیزدن به همسربرادرش با برادران این زن درگیر شده و یکی از آنها را به قتل رسانده بود در دادگاه کیفریاستان البرز محاکمه شد. به گزارش خبرنگار ما، این درگیری در آخرین روز تیرماه دو سال قبل اتفاق افتاد و طی آن جوانی به نام «امیر» با ضربه چاقوی برادرشوهر […]
لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=4639
- ارسال توسط : امین آزادبخت (مدیر سایت )
- 913 بازدید
- ۳ دیدگاه
با سلام امین جان
متن رو یه بار بخون یه کم مشکل دستوری و نگارشی داره
با
ارزوی موفقیت
سلام اقا همایون(معلم املا-انشا و نگارش) امین چندتا غلط داره تا نمرشو بفرستیم ثبت نمرات.
سروش جان خوبش کردی جواب آدم زبون نفهم، البته ببخشید (مرحوم)نفهم همینه وگرنه تو این دوره آدم دعوا میکنه؟؟؟؟؟