دکتر بهداروند/میرملاس نیوز:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا
احزاب/ ۲۳
از میان مؤمنان مردانى اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند
مقدمه
تحلیل از چرایى، چیستى و چگونگى جنگ تحمیلى(دفاع مقدس) از مقولات اساسى در عرصه تاریخ جنگ تحمیلى محسوب مىشود. پاسخ به سؤالات فوق مىتواند از زوایاى جامعه شناسى یا تاریخى مورد دقت قرار گیرد. آنچه در این نوشتار نگارنده در صدد دستیابى بدان است تحلیل دفاع مقدس از منظر جامعه شناسى است که ممکن است در بیان واژگان و دیدگاه خود قدرى به چالش نظرى با مخاطب روبهرو شود.
– سطوح سه گانه تحلیل انقلاب اسلامى
پیشنیاز تحلیل صحیح از دفاع مقدس تحلیل انقلاب اسلامى در سه سطح چرایى، چیستى و چگونگى است. قطعاً هر تعریفى که از انقلاب اسلامى ارائه شود، اهداف، راهکارها و رسالت و پیشرفت و موانع آن نیز تبیین مىشود.
در تحلیل اول مىتوان انقلاب اسلامى را در سطح نازلى در حد انگیزههاى قومى و ناسیونالیستى تعریف نمود که عامل آن رسیدن به جامعهاى قومیتگرا که شعارشان دفاع از خاک و ملیت و وطن بوده و مسلماً تمام اهداف و آرمانهایشان در درون مرزها تعریف مىشود.
در تحلیل دوم، انقلاب اسلامى را به انقلابى ضداستبدادى و استعمارى معرفى مىنماییم. در این تعریف طبیعى است که محدوده خاصى را مدّ نظر خواهد داشت و دشمنان خاصى هم در برابر او صف آرایى خواهند کرد. در این تحلیل، جامعه بر علیه نظام استبدادى که سالها حکومت کرده قیام نموده و آن را ساقط مىنمایند. پس طبق این نگاه مبدأ پیدایش انقلاب اسلامى، ظلم استبدادى است و باید براساس آن بقیه فرآیند انقلاب اسلامى را بتوان تحلیل کرد.
در تحلیل سوم، انقلاب اسلامى، حرکتى از لایه هاى باطنى عمیق جامعه جهانى برعلیه تمدن مادى جهانى است. انقلاب اسلامى در این تحلیل، داراى رسالتى جهانى است که انگیزههاى آن فراتر از ملیت، نفى استبداد و استعمار، نژاد و قومیت بوده و بلکه انقلابى تمامعیار برعلیه جریان لائیتسه جهانى است. این انقلاب دربرابر تمدنى غربى مطرح است که گرچه ذات و زادگاه آن در مغرب زمین بوده ولى فضاى کنونى جهان را در تمام ابعاد سیاست، فرهنگ و اقتصاد مورد تأثیر قرار داده و به شدت در فرهنگهاى بومى و قومى سراسر ملل جهان نفوذ کرده که روح این تمدن هم، روحى ضددینى و بر محور دنیاپرستى و مذهب زدایى از جهان است. بر این اساس طبیعى است که حاکمیت این تمدن مادى، به معناى نفى مذهب در سراسر عالم است که فطرت مذهبى عالم از نقطه ظهور مکتب حق در زمان تاریخى اش، واکنشى را برعلیه این حرکت جهانى انجام داده که در واقع عکس العمل فطرت مذهبى در مقابل دین زدایى و نفى معنویت و قومیت از زندگى بشر است.
بنابراین تحلیل انقلاب اسلامى در سطح توسعه بدین معناست که انقلاب اسلامى از مرزهاى خود عبور کرده و به انقلابى که ایدههاى جهانى دارد تبدیل مىشود. این تفسیر از انقلاب، و ایده هاى آن، قطعاً با یک انقلاب ضداستبدادى محض یا ناسیونالیستى سازگار نیست. زیرا انقلاب ضداستبدادى یا استعمارى ممکن است از یک قدرت رهایى یابد و مستقل شود و یا به قدرت دیگرى گره بخورد اما این که به کانون قدرتى تبدیل شود که مسئله احیاى تمدن اسلامى در آن طرح واصل شود و بحث برخورد و جنگ تمدنها در دستور کار رقیب قرار گیرد، هرگز با یک انقلاب ضداستبدادى یا استعمارى محض سازگار نیست.
بر این اساس این تحلیل، تحلیلى عمیق تر از دو تحلیل گذشته است که علاوه بر این که صبغه ضداستبدادى یا ضداستعمارى را داراست، حرکتى به سمت احیاء مجدد معنویت و گرایش به سوى خداى متعال و احیاى ادیان توحیدى به ویژه اسلام، یعنى مرحله جدیدى از ظهور پرستش خداى متعال در جامعه بشرى است. این انقلاب، حرکت و جوششى به سمت احیاء معنویت در درون دنیاى اسلام و بیدارى اسلام و سپس احیاء معنویت در کل جامعه جهانى است که معادلات حاکم بر جامعه جهانى را تغییر مىدهد. روزنامه واشنگتن پست در نگاهى به انقلاب اسلامى و ایران مىنویسد:
»اگر امریکا برلین را از دست مىداد، هنوز مى توانست از اروپاى غربى دفاع کند، اما خلیج فارس داراى موقعیت قابل قبولى در هرگونه عقب نشینى نمىباشد… در واقع، نتیجه غیرقابل اجتناب یک عقب نشینى بزرگ غرب از خلیج (فارس)، از بین رفتن تمام نظام بین المللى را که امریکا بعد از جنگ جهانى دوم برقرار کرده است، باعث خواهد شد«.(۱)
بر مبناى با تعریف و تحلیل سوم از انقلاب اسلامى، طبیعتاً داراى دشمنان در حد و قوارههاى جهانى است. با وقوع انقلاب اسلامى دو گروه دشمنى خود را در حد اعلاء برعلیه انقلاب اسلامى و اهداف آن شروع کردند: الف( اردوگاه سوسیالیزم و کمونیزم).(۲) ب( اردوگاه سرمایهدارى یا کاپیتالیسم )لیبرال، دمکراسى.
وجه مشترک این دو اردوگاه این بود که هردو با گرایش مذهبى جامعه بشرى و رشد گرایش معنوى که بخواهد در معادلات اجتماعى و به خصوص در مقیاس معادلات جهانى حضور یابد مخالف بودند.(۳)
اردوگاه شرق (سوسیالیزم) بر عدالت اجتماعى تکیه مى کرد و لیبرال دمکراسى بر توسعه و رفاه اجتماعى جامعه مانور مى داد. علىرغم این ادعا در عمل هردو مخالف ابتناء عدالت و رفاه و معنویت بودند که گویى همانند دو تیغ قیچى اهداف واحدى دارند.
– گستره رسالت انقلاب اسلامى توسعه معنویت و گرایشهاى معنوى در زندگى بشر
برخلاف ادعاى دو اردوگاه شرق و غرب، انقلاب اسلامى با رسالتى فراگیر، بین المللى و جهانى درصدد توسعه قدسیّت و جارى ساختن وحى و گرایشهاى معنوى در زندگى و زیست دنیایى بشر امروزى برآمد و پیام او، پیام عدالت و معنویت، توسعه و رفاه بر مبناى معنویت بود که این پیام، محدود به یک مرز و جغرافیاى خاص نبود. شواهدى که بر تحلیل سوم از انقلاب اسلامى وجود دارد
ادامه دارد………
…………………………………..
پاورقی
) Washington Post, 24 June, 1982.(1
۲) نشریهالعالم در شماره مورخ ۲۷ ذىالحجه ۱۴۰۷ تعابیر مختلف شوروى در مورد ماهیت انقلاب اسلامى را که عمدتاً قبل از پیروزى انقلاب در ایران عنوان گردید، به چاپ رسانده است که ذکر آن جالب توجه و حائز اهمیت است:
نخستین تحلیل و تفسیر شوروى در مورد ماهیت انقلاب اسلامى که در سال(۱۹۷۸ )قبل از سقوط رژیم شاه( مطرح شد از این قرار است:
– انقلاب ایران عکسالعمل فئودالیزم به رهبرى مردان تقلیدگر دینى است که بر ضد مدرنیزاسیون و اصلاحات و معاصى شاه صورت گرفته است.
– تحلیل دوم: انقلاب ایران یک انقلاب فئودالى است که به وسیله مردان مترقى دین رهبرى مىشود.
– تحلیل سوم: انقلاب ایران یک انقلاب ملى است که داراى مضمون اجتماعى مىباشد.
– تحلیل چهارم: انقلاب ایران یک انقلاب ملى با مضمون آزادىخواهى است که درپى یک برنامه اجتماعى است.تحلیل پنجم: انقلاب ایران یک انقلاب ملى با مضمون آزادىخواهى اجتماعى است. تعابیر تفاسیر متنوع درخصوص ماهیت انقلاب اسلامى حکایت از آن دارد که روسها از شناسایى و ارزیابى صحیح ماهیت انقلاب اسلامى عاجز و درمانده بودهاند.
پس از انقلاب، برژنف صدر هیأت رئیسه وقت اتحاد جماهیر شوروى در بیست و ششمین کنگره حزب کمونیست شوروى اظهار داشت: »انقلاب ایران داراى وجه مشخص ویژهاى است و با تمام ماهیت پیچیده و متناقض خود اساساً انقلابى ضدامپریالیستى مىباشد، اگرچه واکنشهاى داخلى و خارجى مترصّد تغییر ماهیت اصلى این انقلاب هستند«.
۳) کشورهاى خلیجفارس، ثروتمندترین کشورهاى جهانند… آنها بیش از همه، تهدید ناشى از انقلاب اسلامى و شکست امریکا در درک شرایط را احساس مىکنند. سالهاى سال، کشورهاى منطقه ابتدا با حمایت بریتانیا و سپس امریکا وضعیت آرامى داشتند ولى همانگونه که یکى از حکمرانان به ما گفت، اینک آنان بین آب و آتشند، ملتهب از قدرت خمینى و یخزده از ضعف کارتر. اینک خمینى در صحنه است، کسى که مشکلاتشان را فزونى بخشیده، اسلامى جدید را اعلام داشته و اسلام امریکایى خلیج را به اسلام طلایى تغییر داده است«. Times,30 December, 1979)
لس آسپین، رییش کمیته نیروهاى مسلح مجلس نمایندگان امریکا، در این زمینه اعلام نمود:
»باید هدف استراتژى امریکا متوقف کردن ایران در گسترش انقلاب اسلامى بنیادگراى خود، به جهان عرب (به ویژه خلیجفارس) باشد. حتى اگر در این راه استفاده از نیروهاى نظامى لازم شود«. جهان در افق، مرتضى رحیمى، ص ۱۶۱
باعرض سلام وادب واحترام. مطلب بسیار جالب ومفیدی است که امیداست همچین مطالبی ودرج آنها ادامه داشته باشد. از آقای دکتربهداروند وحاج بهزادنیز تقدیروتشکر می شود.
سید جان سلام ازحضورتان سپاسگزارم
انشاالله بتوانیم بیشتر ازنوشته های جناب دکتر بهدارونداستفاده نمایم
باسلام
تحلیل دوران طلایی دفاع مقدس از ضرورت های اجتناب ناپذیر امروز خصوصاً نسل بعد از جنگ است.
این اقدام آقای دکتر بهداروند که خود از یادگاران آن دوره هستند قابل تحسین است .
دعاگوی همه در جوار بیت الله الحرام
خدمت جناب آقای مهکی عرض ارادت دارم با احترام به عرض حضرتعالی می رسانم که سوالات را برای جناب دکتر بهداروند ارسال نموده ام میتوانیدبرای جواب سئوالات خود به سایت شخصی ایشان مراجعه نمایید
سلام و درود بر سردار بی ادعا حاج بهزاد باقری عزیز
از اینکه وارد میدان عمل شده و جبهه و جنگ و شهادت و رشادت را معرفی میفرمایید ممنونیم ؛چون ما جوانترها که در وادی عمل نبوده ایم نیازمندآشنایی با آنهمه فدارکاری هستیم تا بدانیم که این انقلاب چگونه بثمر رسیده و ما بایستی چگونه پاسدار آن باشیم.بدرود