داریوش جعفری / میرملاس نیوز :
هنوز عصبیت!
اشاره: ضمن عذرخواهی از شهروندان متمدن و با شخصیتمان، در متن زیر سعی شده به صورت ساده، رک و پوستکنده، یکی از معضلات اجتماعی که گریبانگیرِ شهری با مردمی اکثراً فرهیخته و اجتماعی، بیان شود. لذا پیشاپیش امیدوارم به کسی بر نخورده و باعث آزردهخاطر شدن احدی نشود چرا که هدف صرفاً تلنگری برای یادآوری و اصلاح است.
اما: اینجا شهرِ من است! در خیابانها که میگردی تقریباً هر روز سر چهارراه یا گذرگاهی عمومی درگیریهای لفظی و بدنی را میبینی که با توجه به اینکه آدمها آدماند و سنگ نیستند، ابتدا طبیعی به نظر میرسد. بالاخره در مواجههی آدمها برخورد هم پیشمیآید!
اما موردی که قابل توجه است، وجود تعصبی خاص در رفتار برخی از مردم اینجاست که گاهی به توحش هم نزدیک میشود. مثلاً کسی با کسی درگیر شده، آنطرفتر بستگان آنها بدون توجه به علت دعوا و حق و باطل بودن موضوع و حتی بدون توجه به انسانیت، صرفاً به خاطر وابستگی فامیلی یا طایفهای، از هر وسیلهی قتالهای که دم دست داشته باشند استفاده کرده و به طرف مقابل یورش برده و به قول خودشان جنگِ خیابانی راه میاندازند. بعضاً و به ندرت در بین طرفین نزاع گاهی طیف تحصیلکرده، فرهنگی، نظامی و … هم دیده میشود که جای تأسف مضاعف دارد!
اگر به دادسراها و دادگاههای این شهر مراجعه فرمایید خواهید دید که دو واقعه، بیشترین انرژی این محافل را -نسبت به جاهای دیگر- میگیرد: ۱- اختلافات خانوادگی و معمولاً آدمهای اول بخت که در سرحد طلاقند. ۲- دست و پا شکستهها و چاقوزدهها و چاقوخوردهها و گرفتاران دست توحش!
برای تأیید عرایضِ حقیر، سری به آمار اعدامیهای قصاص مربوط به نزاعهای خیابانیمان، بزنید!
از طرفی در شهرمان، درگیریهایی هم داریم که به هیچ وجه به دادسرا کشیده نشده و طوایف شریف بهصورت کدخدامنشی آنها را حل و فصل کرده و از آمار پروندههای دادگاه خارجند. در این دسته از نزاعها طرف زیاندیده شخصاً یا به ندرت عفو و آشتی کرده، یا مثلاً با رزم شبانه یا روزانه دست به قصاص و احقاق حق میزند و مستقل از تشکیلات انتظامی و قضایی و مملکتی عمل میکند!
البته پروندههایی هم هستند که پیش از تکمیل و ارجاع به دادگاه در پشتصحنه (بازهم کدخدا منشی) مختومه شده و حتی رضایت محضری خورده و محافل قضایی را با سردرگمی مواجه کرده و ختم به خیر میشوند! هر چند هنوز آثار کدورت و جرم در آنها ختم نشده باشد! که معمولاً آتش زیر خاکستر آنها پس از مدتی سر باز خواهد زد.
اما پایان تلنگر:
شهروندانِ از این دست باید متوجه باشند در روابط اجتماعی و برخوردهایشان خدایی هم هست!
آیا ما مسلمانان نمیدانیم که حتی کبود کردن صورت یک انسان، گناهی بزرگ است؟! پس چرا ما به راحتی دکوراسیون همدیگر را تغییر میدهیم؟!
آیا اگر در خیابان کسانی را در حال نزاع دیدیم که نسبت فامیلی یا طایفهای با ما دارند، همین دلیل کافی است که مثلاًبا قفلفرمان ماشینمان بدون پرسو جو چهار دستو پای طرف مقابل را خورد و خاکشیر کنیم؟!
کاش کسی از جنگ و گریزهای خیابانیمان فیلم میگرفت که بتوانیم حالت چهره و عملیات انجام شدهمان را ببینیم و پی ببریم این حرکات، در دنیای متمدن، چهقدر مضحک و ملال آور است!
داریوش جعفری- مدیر مسؤول ماهنامهی کودکان و نوجوانان پیشوک