می خواهم
گوش باد را بگیرم
که این همه در موهایت نپیچد
و با زندگی ام بازی نکند
تو هم کاری کن
مثلا
دکمه پیراهنت را ببند
مثلا
دامنت را جمع کن
و فکر کن که پیاده رو خیس است…
می خواهم گوش باد را بگیرم که این همه در موهایت نپیچد و با زندگی ام بازی نکند تو هم کاری کن مثلا دکمه پیراهنت را ببند مثلا دامنت را جمع کن و فکر کن که پیاده رو خیس است…
می خواهم
گوش باد را بگیرم
که این همه در موهایت نپیچد
و با زندگی ام بازی نکند
تو هم کاری کن
مثلا
دکمه پیراهنت را ببند
مثلا
دامنت را جمع کن
و فکر کن که پیاده رو خیس است…
این مطلب بدون برچسب می باشد.
غلامرضا بروسان عالی بود. حیف زود رفت. چه شعر زیبایی انتخاب کردید
گاهی شعری زیبا چون کار”غلامرضا بروسان”
مجبورمان می کند… در تخیل اش غرق شویم.
تا خیس پیاده رو، و دکمه ی باد شویم.
عالی بود
مگه فقط توشعر!!!
ها !!!! چی گفتی باران ؟ گنگه .بیشتر توضیح بده