تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
8

دنیای من

  • کد خبر : 49886
  • 19 اردیبهشت 1393 - 21:38

نجف شهبازی/سرویس منتظران:     داستانی درباره زمانه   باغ کودکی دوش هنوز یاد خاطرم را اولین لحظه گشایش آغاز زمانه مزه طعم شیرین  جهان .سفره رنگارنگ گیتی به گستره فهم و روان کودکانه ام چون سوسو ستارگان در خیالاتم  پرتو افکنی می کرد .       به حکم اشکهای روان برای نهادهای پاک […]

ص1

نجف شهبازی/سرویس منتظران:

 

 

داستانی درباره زمانه

 

باغ کودکی

دوش هنوز یاد خاطرم را اولین لحظه گشایش آغاز زمانه مزه طعم شیرین  جهان .سفره رنگارنگ گیتی به گستره فهم و روان کودکانه ام چون سوسو ستارگان در خیالاتم  پرتو افکنی می کرد .      

به حکم اشکهای روان برای نهادهای پاک آیندگان بازگو میشود باشد که

ازدر این میخانه گشادی طلبیم           به ره دوست نشینم و مرادی طلبیم                                                          

از قضا آغازش با موسوم شکوفایی طبیعت آفریده ها در یادم نقش بسته است. چراکه سبزه ها دیده ها را خیره کرده بود و نوای زیبای پرندگان در صبحگاهان و همنوایشان در دل شب موج آرامش شبانه را با ضرب آهنگ تپش قلب هماهنگ و نظم و  حکمت و یکتایی را برای نهاد پاک کودکانه ام بازگو می کرد.جنب و جوش و گرمای مهربانه ی کانون زندگی. چیرگی بر دیگر آفرینش های جهان نشان از برپای میخانه ودرخواست همراهی دوست داشت

دگرگونی زود هنگام زیبایهای طبیعت  نوای پرندگان , آشیانه های آنان نیز نشان از فرو ریختن رویای جاودانی آنها بود.کندی گذر زمانه ما و دگرگونی های ناپیدا ی آن در پیکرمان از یک سو  و وابستگی به انسانهای پیراسته پیرامونی وکانون گرم زندگی وکاستی های دامنه ی  برداشت فهم و روان کودکی ازسوی دیگر. باور جاودانی و برتری نیرومندانه آدمی بر همه چیز در ذهن و خیال کودکانه ام   نیرو می بخشید. در این بین مرگ یکی از بستگان وابسته خاطر همگان بمانند فرشتگان.ازجنس گل سرشتگان حافظی.آراسته به زیبایی تمام و رفتار و کردار نیکو  همه را بسوگ خود نشاند و خواب را از چشم همه ربود. نبود آن خوش طینت نیکخواه.خوش سیرت خوشنام.در باور کسی نمیگنجید. سایه سنگین از دست دادنش مهمان همیشگی تنهایی کودکانه ام بود.

کفه ترازوی سر گرمی های کودکانه ام بسی سبک شده بود غبار غم تمام هستی ام را فرا گرفته بود.روزانه چگونگی بازگشت و دستیابی دوباره به وی درسرداشتم . به تمثیل بازگشت دوباره ی باران  وشکوفه و سبزه های بهاری خرمی دشت و دمن درافق چشم براه دیدار دوباره جانان بودم . چه سود که این تمثیل خطا بود چرا که بهار همان بهار وباران همان باران نبود و جانان ما نیز ان جانان نبودبلکه جانان دیگر و از ان کسی دیگر بود.                            

پذیرش این سفربی بازگشت  باور فنا پذیری  همه افریده های جهان هستی و گستره ی دا منه ی ان به حیات ادمیان به ما    فهماند که دل در گرو داشتن زمانه  و آفریدهای فناپذیر بسی  خیال  بیهوده است.

 مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم             جرس فریاد می دارد که بربندید  محمل ها

در خاطرمان تنها یاد گرامیمان همچنان جاودان است و جریان زندگی بسان رودخانه روان است و همچنان  پستی  و بلندی روزگار کشتی زندگی دانایان فرهیختگان را می شکند .

 آسمان کشتی ارباب هنر میشکند      تکیه آن به که براین بحر معلق نکنیم

 سال۱۳۵۲ آغازین گروه کودکان روستای بودیم که دبستان تازه ساخته شده بنام شفق را گشایش می نمودیم که روستاییان  برای نخستین بار آنرا تجربه می کردند و از رفتن یکسان فرزندان دختر و پسرشان به کلاس سواد آموزی شگفت زده شده بودند.این نشان ازآهنگ تند دگرگونی های داشت که روستاییان در فراهم شدن بستر آن از پیش نقشی بازی نکرده بودند  و  ساخت آن ارمغان بزرگ وگران سنگ نتیجه خواست آنان نبود بلکه برنا مه ی سراسری آن روزگار بود. حال روز کنونی مدرسه و تبدیل شدن به خرابه سرنوشت غم انگیز وعبرت انگیز است .شاید سرنوشت من و تو نیز چنین باشد. درقسمت بعدی با همراهی شما پاک دلان ومهربانان به آن خواهیم پرداخت.

ادامه دارد……………

IMG_0457

 

آزاده سرافراز  نجف شهبازی قبل از اسارت

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=49886

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 75در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۷۵
  1. درود بر آزاده ى سرافراز جناب آقاى شهبازى .سپاس از اینکه شروع به نوشتن کردید . قلمتان بسیار زیباست منتظر نوشته هاى بعدیتان هستیم.

  2. منتظر کتاب شما از خاطرات زیبای شما هستم

  3. آزادگان برگ های زرین تاریخ انقلاب اسلامی هستند ، آزادگان توانستند در سال های زجر و شکنجه دوران اسارت روحیه خود را بخوبی حفظ کنند.
    این ایستادگی و مقاومت آزادگان سرافراز در طول سال های دوران دفاع مقدس بود که ملت ایران را سربلند کرده و مورد تحسین جهانیان قرار داد.
    امروز باید با اشاعه فرهنگ ایثار و شهادت نسل آینده انقلاب را با این حماسه عظیم آشنا کرد. نقش آزادگان سرافراز در این عرصه می تواند محوری بوده و با بیان خاطرات دوران اسارت هرچه بیشتر ابعاد جنایات مزدوران بعثی را برای ملت عزیزمان بیان نمایند .
    آرزوی صحت وسلامت برای همه این عزیزان خصوصاً برادر عزیز جناب عبدی پور دارم.
    منتظر حضور شما در وبلاگ گردان محبین هستیم

    یا علی مدد

  4. سال۱۳۵۲ آغازین گروه کودکان روستای بودیم که دبستان تازه ساخته شده بنام شفق را گشایش می نمودیم که روستاییان برای نخستین بار آنرا تجربه می کردند و از رفتن یکسان فرزندان دختر و پسرشان به کلاس سواد آموزی شگفت زده شده بودند.این نشان ازآهنگ تند دگرگونی های داشت که روستاییان در فراهم شدن بستر آن از پیش نقشی بازی نکرده بودند و ساخت آن ارمغان بزرگ وگران سنگ نتیجه خواست آنان نبود بلکه برنا مه ی سراسری آن روزگار بود. حال روز کنونی مدرسه و تبدیل شدن به خرابه سرنوشت غم انگیز وعبرت انگیز است. جناب حسینی عزیز خوشحالم که شما هم به خوانندگان میرملاس پیوستید و با کامنت تون کاملا موافقم.

  5. جناب شهبازی دست مریزاد متن زیبا و قلم شیوا” خدا نگهدارتان و همچنین از جناب باقری تشکر میکنم به خاطر درج مطالب و حضور عزیزان و یادگاران واقعی دفاع مقدس .

  6. درود خدا بر آزادۀ سرافرارِیکه همچنان منش آزادگی را سرلوحۀ زندگی خویش قرار داده و نانِ بی منت عزت را بر سفره های رنگینِ سرسپردگی ترجیح داده است

    نانِ عزّت نانِ پاکست وعزیز/// نانِ ذلّت نانِ عبدست و کنیز

  7. سلام بر آزاده بزرگوار آقای شهبازی ( عبدی پور)
    و تشکر وعرض خدا قوت به آقا بهزاد باقری که زمینه حضور بیشتر این عزیز را فراهم نموده اند .
    این بخش از خاطرات یک آزاده سرافراز آنهم با این سبک و سیاق که از دوران کودکی آغاز شده است ، نوید بخش شنیدن ناگفته هایی فراوان بویژه از دوران سخت اسارت این اسوه های صبر و شکیبایی است .
    با آرزوی صحت ، سلامت و سربلندی همه آزادگان غیــــــــور و دلاور

  8. با سلام به حاج نجف آزاده قهرمان!کودکی من با رنج اسارت پسرعموی عزیزم به پایان رسید،همانکه امید به بازگشتش رؤیای هرشبمان بود،
    بارها چهره اش را نقاشی نمودم،رنج مادر وپدرش ومادربزرگ سیده اش قلبمان را می فشرد،درواقع آن چندسال اسارت ما عزاداربودیم وهیچ لذتی گوارایمان نبود،درگذشت پدرم غم مضاعفی بود بر اسارت نوگل خانواده ام،خلاصه دیدم غم من از همه زیادتر است ویک تنه تمام بار برادران وخواهران یتیمم را به دوش کشیده ام ،قدونیم قد،تنها ولی متوکل برخدا وبی هیچ منت جز از خدا،دوسه سال گذشت،پسرعموی آزاده ام برگشت با ساز ودهل،در رؤیایی ترین فصل زندگیمان ،دیگر هیچ موضوعی تاکنون چنین شادمانی در من ایجادنکرده است،پسرعمو برگشت نورانی وعارف ومتصل،باسوادوباخدا،همان که انتظارمی رفت مرشد کامل قافله باشد،حافظ قرآن ونهج البلاغه و اشعار حافظ ومسلط بر زبان انگلیسی وصدفضل دیگر که انتظار به لطف خدا برآورده شده بود
    ادامه دارد

  9. سلام ودرود بر شما حاج اقا هادی قبادی که با دلسوزی و پیگیری همیشیگی در دنیای مجازی یاران ودلدادگان دوره هشت ساله ی عشقبازی را در می ابید من هم در گذر یواشکی از تور صیادی شما و دوست گرامیم حاج بهزاد بدام افتادادم باشد که نباشم اسیری که در دام افتاده باشد تنها مانده باشد صیاد رفته باشد
    در کعبه کوی تو هر آنکس که بیاید از قبله ابروی تو در عین نماز است

  10. تقدیم به برادر گرامی حناب اقای امرای عزیز
    رسید مژده که ایام غم نخوا هد ماند چنان نماند وچنین نیز هم نخواهد ماند
    من ار چه در نظر یار خاکسارشدم رقیب نیز چنین مخترم نخواهد ماند
    ………..
    …………
    بدین رواق زبرجد نوشته اند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

    • مژده دهید ای یاوران فصلِ بهاران میرسد/// هنگامــۀ جـــولان گُــل ، عهـدِ هَـــزاران میرسد

      این کــامِ تلخِ روزگــار زدودنیّ و رفتنیست/// چون شهدِ سر مستانه ای از حق گذاران میرسد

      ای تشنگانِ خسته دل قدری تحمل ، دیده ام/// ابــرِ بهاران می دَمَــد نــوبت بــاران میرسد

      آن رَمــزِ عـاشقانه ای که از ازل سروده انـد/// نسیمی از حَـلاوتش بـه میگُساران میرسد

      …………………………………

  11. سلام پسر عموی عزیزم محمود
    بر دوخته ام دیده چو باز از همه عالم
    تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است
    اغازو پایان در باره زمانه ی موضوع داستانم همان است که شما به کوتاهی زیبای و مهربانی تمام گفتید
    سپاسگزار دوستت دارم به امید دیدار

  12. درود خدا بر جناب شهبازی”
    همیشه منتظر این چنین روزی بودم که ببینم و بخونم خاطرات ارزشمند شما و خدا را شکر که این اتفاق افتاد. حقا شما که اسوه مقاومت “سرافرازی آزادگی و اخلاق در زندانهای رژیم بعثی و چه دوران خدمت در مسولیتهای اجراییتون بودید و هستید. از جناب باقری تشکر میکنم که این فرصت را به یکی از یادگاران واقعی دفاع مقدس دادن و میتونیم خاطرات ادامه دار حاج آقا شهبازی را بخونیم.

    • سلام مهدی جان مشتاق دیدار امیدوارم در صحت سلامت کامل به سر ببری خوشحال شدم از دیدین اسمتون آرزوی توفیق روز افزون را برای شما دارم

    • سلام دایی جان.امیدوارم که همیشه سالم و سربلند باشی

  13. دست مریزاد داداش دست قلمت مثل خودت عالیه زنده باشید

  14. سلام خدا بر شهیدان، آزادگان و ایثارگران و خانواده بزرگوارشان، سلام بر آزاده پرافتخار شهرمان حاج نحف عزیز
    با کمال افتخار خاطرات شیرین شما را در اوان کودکی خواندم. قلم زیبایی بود. امید و رجاء واثق دارم این قلم فریادهای خاموش عزیزان در بند ظلم و ستم را به منصه ظهور خواهد رساند تا ما بیشتر با رشادت شیران دربندمان آشنا شویم. به امید برآوردن آرزوی خوبمان.

  15. سلام بر بزرگ مرد لرستان ، آزاد مرد آزاده ، سرور عزیز جناب آقای شهبازی دلیر .

    بنده بعنوان همشهری ، دوست ، فامیل ، به شما افتخار میکنم و میدانم دل بزرگی دارید و بس .

    منتظر انعکاس زیباییهای بیشتری از شما هستم که بیشتر انرژی بگیرم

    پیروز وسربلند باشید

    • سلام نورعلی عزیز بزرگواری و رادمردی شما مثال زدنی لست همواره سپاسگزار شمایم

    • سلام ی اقای نورعلی عزیز
      یاد باد انکه نهانت نظری با ما بود
      رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود
      راد مردی مهربانی شما و خانوا ده ات در روزگار سخت ما فراموش نشدنی است
      درود بر شما

  16. آقای شهبازی سرافراز و سربلند در گفتی و در بحر معلق زمان قلاب دیده امان را به سوی تور حساس ماهی کلمات زیبایت فراخوان دادی. شیوا و زیبا و مانا و قشنگ.

  17. درود خداوند واولیاءالهی بر آزاده سرافراز برادر ارجمند نجف شهبازی .زمانی که ایشان در بند نیروهای بعثی بودند بارها صدای او را از رادیو عراق می شنیدم و ندیده به ایشان ارادت زیادی پیدا کرده بودم . تا اینکه بعد آز آزادی خدمت ایشان رسیدیم .در چهره ایشان اخلاص وتواضع و فروتنی موج می زد .از خداوند متعال برای ایشان عاقبت بخیری و سربلندی و سلامتی خواستاریم /با تشکر از برادر عزیز حاج باقری.

  18. با عرض سلام جناب شهبازی اگه از خاطرات دوران اسارت هم تعریف کنی ممنون میشیم

  19. واقعا جا دارد از برادر ارزشی و ایثارگرمان جناب آقای شهبازی تقدیر بعمل آوریم بخاطر مطالب دلنشین و زیباشون و انشاءالله ادامه داشته باشد

  20. درود بر استاد و سرور گرامی جناب آقای شهبازی
    امیدوارم که دیگر در این سرزمین هرگز جنگی رخ ندهد . تا اینکه جوانان میهن طعم تلخ اسارت زخم و …. و دیگر آزردگی های ان را نچشند.

  21. باسلام خدمت آزاده سرافراز وهمکلاس خوبم جناب شهبازی
    سوای سبک زیبای نگارش این متن جمله ای بسیارجذاب وپندآموز درلابلای مطلب هست که واقعیتی انکارناپذیروحقیتی گریزناپذیراست !اشاره به پیرومهجورشدن دبستان شفق که مرا به یادایوان مدائن خاقانی انداخت. براستی که هرانسانی روزی همچون دبستان شفق به جایی خواهدرسیدکه حسرت نگاهش ویرانه ای بیش نیست . باسپاس ازحاج بهزادباقری

  22. – سلام برآزاده سرافراز حاج نجف عزیز ودوست داشتنی وتشکر وافر ازحاج بهزادباقری ،بر ماست که با اعتراف به عجز خویش ، از رزمندگان عزیزى که با شهادت طلبیهاو رشادتهایشان از میهن اسلامى خود دفاع نموده ، و با خون پاک خود چراغهایى فراراه آزادى تمام ملتهاى در بند برافروختند ، قدردانى نماییم.

  23. درود بر آقای شهبازی
    متن زیبا و دلنشین شما را چندین بار خواندم ولذت بردم که این نشان از سواد،فهم و درک حضرت عالی دارد.
    جناب آقای شهبازی عزیز واقعن نسل جوان امروز باید با عزیزان و بزگوارانی مثل شما بیشتر آشنا شوند و از تجربیات شما نهایت استفاده را ببرند.جا دارد از مدیر محترم سایت آقای آزادبخت و دبیر سرویس منتظران آقای باقری تشکر کنم که خاطرات اشخاص شاخص و با سواد شهر و استانمان را در معرض دید قرار می دهند.

  24. آقای شهبازی درود.
    بسیار زیبا و قشنگ نوشتی مثل همیشه.امیدوارم روزی دست نوشته و خاطرات زیبایتان به چاپ برسند و بیشتر با قلم و تفکرات شما آشنا شویم.منتظر ادامه خاطرات شما هستیم.

  25. سلام بر قهرمان دوره های جنگ و جهاد سلام بر بزرگ مردی که افتخار کوهدشت لرستان است مرد حقوق دانی که امروز هم یک لحظه به جانبداری از عدالت و دفاع حقوق انسانیت همانند دوران جنگ و جهاد خستگی ناپذیر با جهاد علمی لحظه ای درنگ نمی کند.

  26. سلام بر ازاده سرافراز و دوست داشتنی اقا نجف شهبازی
    خاطرات شیرین و دلنشینت را خواندم که با قلم زیبایت با همان صداقت همیشگی ات از زمان کودکی گفته بودی ،وقتی خاطره ات میخواندم
    یاد سالهای اسارتت افتادم که چگونه فامیل و خانواده برای دیدن دوباره ات لحظه شماری میکردند هرازگاهی که نامه ای از شما واصل میشد
    همه خوشحال میشدند و امیدوار…..
    انشاالله با قلم زیبایت خاطرات دوران سخت و طاقت فرسای اسارت را بیان فرمایید،راستی اگر خاطره ای هم از شهید بزرگوار عبدالله شهبازی بیاد دارید بیان بفرما،بی صبرانه منتظر خاطراتت هستم سربلندباشید عزیز برادرم

  27. سلام ودرود خدا برشما آزاده سرفراز جناب شهبازی عزیز،بنده به سبب ارتباط برادری که بدرم با خانواده شما دارد درطول این سالها خیلی از شما شنیدم از رشادت های شما از اسارت شما همیشه مشتاق بودم زیارتتون کنم اما متاسفانه تا حالا موفق نشدم ،من هر روز بیشتر به عظمت شما بی میبرم امیدوارم همیشه بیروز وسربلند باشید..

  28. یک لحظه ایستادن و فکر کردن در باب آنچه گذشت، روشنایی بخش آتیه خواهد بود …
    یک لحظه سفر به درون حتما بیرونی زیبا تر خواهد ساخت…
    جای بسی خرسندی ست که همه سفر را آغاز کنیم …
    و روی به برادر بزرگترم می کنم و می گویم …
    برادر چگونه سفر کردن را به من بیاموز که جاده بس ناجوانمردانه ناهموار است…

  29. قلمت مثل خودت باحال بود.آرزوی فردایی بهتر و روشن تر برای کسی که بین همه عزیزه

  30. سلام متن شیوا وزیبا یتان را خواندم انشالله نگارش تان ادامه داشته باشد که می دانم گنجینه خوبی از خاطرات اسارت را به همراه دارید.

  31. سلام بر پسر دایی عزیز تر از جانم ، واقعا از قلم رسا و زیبایت لذت بردیم و به تامل فرو رفتیم که باز می توانی این بار در عرصه ای دیگر افتخار آفرینی کنی

  32. درود وسلام خدا وائمه ی اطهارش بر آزاده سرافراز جناب آقای نجف عبدی پور.
    ازطرف یکی ازهمسایگان قدیمی مقیم کوچه حضرت رقییه. یادباد ان روزگاران یادباد

  33. ای سرو ناز حسن که خوش میروی بناز
    جان عشاق را بناز تو هر لحظه صد نیاز

  34. جناب شهبازی بزرگوار” بهتون تبریک میگم به خاطر قلم و بیان زیبایتان . و باید از شما تشکر و سپاسگزاری کنم به خاطر فرصتی که به خیلی از جوانهای کوهدشتی از جمله بنده در دادسرای تهران در سالهای نه چندان دور بدون هیج چشمداشتی فقط و فقط به خاطر خدا و ضمیر پاک و اخلاق والای انسانی که نشات گرفته از اتصال خالصانه شما بعنوان حافظ بخشی از قران کریم و مفسر نهج البلاغه (به گواه همرزمان دربندد)دادید. منتظر ادامه خاطرات شما مخصوصا دوران اسارت و ایستادگی شما و همرزمانتون هستیم. پایدار باشید.

  35. سلام دوست عزیز ازقلمت بوی هنرمی آید موفق باشید.

  36. با سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما حاج اقای شهبازی ازاده وبسیجی سرفراز
    واقعا که قلم شیوا ورسایت همانند نسیم بهاری روح و جسم را نوازش میکند .
    دبستان دکتر رضازاده شفق پس از چندین سال فراموشی ودر حالی که خرابه ی بیشتر از ان باقی نماده و به قول اقای ازادبخت انسان را به یاد ایوان مدائن می اندازد از اینکه شما یکی از محصلینش بوده ای به خود می بالد .
    بسیاری از دانش اموزان دبستان شفق به بالاترین مرتبه های علمی دست یافته اند وخیلی از انها در ادارات ودفاتر دولتی وغیره مشغول خدمت هستند وجنابعالی یکی از بارز ترین ان دانش اموزان هستید که هم در جبهه علم موفق بودید وهم در جبهه های حق علیه باطل شاید خود تان ندانید اما همه مردم ان دیار به وجود شما واز اینکه با شما در یک ولایت بوده اند به خود افتخار می کنند .
    امیدوارم در پناه خدای بزرگ سایه تان مستدام باد

  37. سلامی به کسرت درختان بلوط از دیار زاگرس، به صداقت و استقامت کوه چنگری، به زیبایی دره هایش، به همت والایش، به سرسبزی بهارش، به غروب دلگیر و غم انگیزش، بر تمامی وارثان خون شهدا یادگاران جبهه و جنگ که دوستشان داشتیم و به خاطر خلوصشان میراث دار انقلابند، باشد روزی که ما سختی ها و جان فشانی های شما را در زمان اسارت با جان و دل درک کنیم و قدردان آن همه شهامت و شجاعت شما باشیم. دوستدار همیشگی شما همنشین چنگری

  38. دوستت دارم چرا که لایق دوست داشتنی و بی صبرانه منتظر دل نوشته های بعدیت که تسکین دهنده آلام دوران سخت زندگی است می مانم.

  39. درود خدا بر آزاده سرافراز جناب اقای نجف شهبازی که با قلم شیوای خود مارا به فیض میرساند ودرضمن چندین نامه اززمان اسارت از ایشان دارم که از همان زمان اسار ت نابغه بودن وبا تشکر از جناب آقای حاج بهزاد باقری که حضور ایشان رامحیا نمودندکه مااز خاطرات ایشان استفاده ببریم
    حاج نجف هر کجا هستید موفق باشید

  40. برادرآزاده به یاد زمان اسارت که باهم درعراق اردوگاه دو کنارحضرتعالی روزگاراسارت راسپری میکردیم

    • سلام مجید مشتاق دیدار

    • خدمت جناب مجید بیراوند عزیز سلام و عرض ارادت دارم :
      همچون شیر مردان بیرانوندی ما را از خاطرات خودتان بهره مند نمایید.
      مخاطبین میر ملاس چشم براهند

  41. بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد***جناب شهبازی مرحبا بر این قلم زیبا و رسا بی صبرانه منتظر متن ها و خاطرات زیبایتان هستم.

  42. دورود خدابربرادرآزاده حاج نجف شهبازی که به نگارش قلم خود مارابه فیض رسانده امیداست به یاد وستان دوران اسارت ومردان شهادت که طم شیرین شهادت رانوشیده وعین جزیره مجنون جنون واربه سوی یاران سفرکننده تابافداکردن خوددل رابه دیاردهلاوی بزنندتاباشهادت خودعین بهمنشیرخفته درخون خویش دربرابرطوفان دشمن نعره بکشند لذا قلم مبارکتان رابیشتر به این اهداف نگارش دهید
    هرکجاکه هستی بعداز۱۵سال ازآخرین دیداربرای شماآرزوی سلامتی دارم

  43. سلام
    تقدیم به همه دوستانیکه با کامنت های زیبای شان بمانند خم ها ی در جوش خروش به میمنت میرملاس مستانه حقوق صحبت را بجا اوردند
    المنه لله که در میکده باز است
    زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
    رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
    با دوست بگوییم که او محرم راز است

  44. آزاده سرافراز برادر گرامی نجف شهبازی

    بسیار زیبا بود و به شما تبریک عرض میکنم به خاطر این صلیقه و نوع ابداعی نگارشِ متن شما که برای درک بیشتر از خودش خواننده را مجبور مینماید مطلب را با دقت بیشتر مرور نماید.

    اینشالاه که همیشه اینچنین با عشق و با انرژی باشی ای هنرمند آزاده.

  45. با سلام
    خسته نباشی آزاده سرافراز خیلی خوب بود منتظر ادامش هستیم

    • سلام
      خانم عزیزی خسته نباشی بدرستیکه بدون همراهی شما ناهمواری های ان روزگار سخت بر ما هموار نمیشد
      همراهی کنونی شما مایه دلگرمی خانواده تورج است درود بر شما

  46. سلام جناب شهبازی همچنان منتظریم

  47. بی نظیری ای هدیه خوب خداوندی ،بنگار خاطرات شیرینت ، که درس روزگار ، بسی زیبا و دلنشین و آموزنده است ،الخصوص اگر با زبان و قلم افراد پاک سرشت بیان گردد

  48. سلام داداش همه اون خاطراتت رو بنویس منتظریم ولی زود زیاد منتظرمون نزار.دوست دارم

    • سینه مالامال درد است.ای دریغا مرهمی
      دل زتنهای بجا امد. خدا را هم دمی
      چشم اسایش که دارد ار سپهر تیز رو
      ساقیا. جامی بمن ده تا بیاسایم دمی

      • حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

        ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

        چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند

        • از وقتی که رفتی
          صدای باد می آید

          حتی باد هم نبودنت را به رویم می آورد

          از وقتی رفتی

          باد موهایم را نوازش می کند

          دست هایش گرمی دست های تو را ندارد

          باد هم می خواهد جای خالی تو را برایم پر کند

  49. دلنوشته نوستالژی و بامحتوای است

  50. از فرسنگها دور دراین دیار غربت دست تک به تک خانواده شهبازی مخصوصاً شما آقا نجف آزاد مرد ، آقا جواد عزیز

    را میبوسم . . . من لایق این همه الطاف شما نیستم اگر نیم قدمی برداشته ام برای برادر خودم بوده وبس .

    بگذریم ………. آقای شهبازی عزیز، قلم زیبایت را دوباره به حرکت در بیاور تا گرد غریبی و دلگیری و دلتنگی را از

    دل ودیده مان بزداید . مرحبا بر مدیر این سایت که دوربین غربت نشینا ن شده است. دست خدا همراهتان .

  51. کشوری که مقتدر است استقلال دارد دشمن بحثی طی هشت سال استقلال وآزادی مارا به چالش کشاند اما با اثبات اقتدار نظام توسط رزمندگان.استقلال کشور نیز تضمین شد .اگر همه آحاد ملت وبه خصوص احزاب سیاسی کشور .استقلال وآزادی ایران اسلامی را مرهون مجاهدت رزمندگان واسیران وخون شهدا ندانند. میتوان گفت باالفبای سیاست آشنایی ندارند.نجف جان خسته نباشی منتظر قلم گویایت هستیم با اشتیاق دست حق نگهدارت باد

    • هزار حهد بکردم که یار من باشی
      مراد بخش دل بی قرار من باشی
      چراغ دیده شب زنده دار من باشی
      انیس خاطر امیدوار من باشی

      • دوست عزیز و گرامی برادر بزرگوار شهبازی
        سلام علیکم بما صبرتم
        اردت خالصلا نه خود ودوستان عزیز ازاده ام را نثار شما مینمایم
        ما به شما برادر ازاده عزیز و قهرمان اسوه صبر و استقامت افتخار مینماییم هر کجا هستی خدای مهربان نگهدارتان باد .دست لایزال حق همراهتان

  52. سلام اقای شهبازی گذشته ازنوشته الان،انچه شما وهمرزمانتان بر مغز استخوان پیکره تاریخ نگاشتید وتوصیف کردید غیرت علوی و ایثار حسینی را خواندنی تر است واما در مورد نوشته عرض میکنم جان خودت زیر دیکلم بنویسید ما هم متوجه شویم منتظر فسمتهای بعد هستیم وامیدواریم انچنان جذاب باشد که همه لحظه شماری کنند برای سفر به سرزمین خاطرات شما که همه مردم ایران لحظه های شیرین خود را مرهون ان لحظه های تلخ و سخت واموزنده هستند ارزوی توفیق شما را داریم… نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
    در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست
    چون چشم تو دل می‌برد از گوشه نشینان
    همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست
    روی تو مگر آینه لطف الهیست
    حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست
    نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم
    مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست
    از بهر خدا زلف مپیرای که ما را
    شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست
    بازآی که بی روی تو ای شمع دل افروز
    در بزم حریفان اثر نور و صفا نیست
    تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
    جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست
    دی می‌شد و گفتم صنما عهد به جای آر
    گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
    گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت
    در هیچ سری نیست که س

    ری ز خدا نیست
    عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت
    با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست
    در صومعه زاهد و در خلوت ص
    جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست
    ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ
    فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست

  53. قلمتان پایدار … بسیار زیبا بود

  54. جناب آقای شهبازی بسیار متن زیبا و قابل تاملی بود ، منتظر ادامه مطالب شما هستیم

  55. خدمت برادر ارزشمند وفرهیخته جناب آقای نجف شهبازی
    سلام علیکم
    خیلی بدلم نشست انشالله همیشه با یک خاطره ناب اسارت ما رو مهمون کنی .دوام توفیقات ومزید عزت وسلامت آن برادر جهادگر را از خداوند منان مسئلت دارم
    استوار وپاینده باشی حقیرت افشین باقری

    • سلام اقای باقری
      شما لطف دارید تعداد بازدیدکنندگان موضوع انتخابی شما نشان از سلیقه عالی شما دارد دست مریزاد، باشد که بازگو نمودن سرگذشت جوانان پاک ایران زمین در روزگار سخت کشور گامی در اگاهی نسل اینده کشور باشد

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.