امام خمینی (ره) : ملت ما خون داده است تا جمهوری اسلامی وجود پیدا کند.
شهید والامقام حسینقلی آزادبخت و جانباز دکتر کورش هادیان
راستگوی بردبار
زنده نگه داشتن یاد و نام شهیدان، صرفنظر از همهی حاشیهها و کارهایی که برای پر کردن صفحهی گزارش یا بالا بردن آمار انجام میشود، بیش و پیش از هر چیز در گرو تبیین روش و منش آن عزیزان است.
روی دیگر این سخن آن است که هرگاه نتوانیم یا نخواهیم ویژگیهای شخصیتی شهیدان را واقعبینانه تشریح کنیم و هرگاه تلاش نکنیم از این خصلتها درس بگیریم و در زندگی امروز فردی و اجتماعی خویش بهکار بندیم، نتوانستهایم یاد شهیدان را زنده نگه داریم، هرچند هزاران عکس و پوستر و فیلم و کتاب دربارهی آنها منتشر و در و دیوار شهر و صفحهی تلویزیون را از جملههای کلیشهای «گرامی باد» پر کنیم.
دوم خرداد سالروز شهادت شهید بسیار عزیز و متین، حسینقلی آزادبخت است. این مناسبت، بهانهای است تا هرچند بهاختصار برخی ویژگیهای شخصیتی آن بزرگوار را مورد اشاره قرار دهیم.
صداقت و راستگویی
بهخاطر ندارم از آن عزیز، سخن خلاف واقع یا دروغی شنیده باشم. سخنانش اندک، سنجیده و راست بود. با نهایت شرمندگی و افسوس باید به این واقعیت تلخ اعتراف کنیم که این روزها جامعهی ما تا حد زیادی از این خصلت، که ویژگی اغلب شهیدان بود، فاصله گرفته و دروغ بهشکلهای گوناگون و در سطوح مختلف رواج یافته است.
آرامش
شهید حسینقلی آزادبخت در گفتار و رفتار خویش، آرامشی مثالزدنی داشت. اهل شلوغکاری، هیجان، حنجال و پرخاش نبود.
خوشرویی
اغلب لبخندی ملیح بر گوشهی لب داشت و حالت چهرهاش در عین پختگی، نوعی شادابی آمیخته با متانت را القا میکرد.
وجدان کاری
کار و مسئولیتی را اگر میپذیرفت، تلاش میکرد به بهترین شکل آن را انجام دهد. از کمکاری و سهلانگاری و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و باری بههر جهت کار کردن بهشدت بیزار بود و آزرده میشد.
بردباری
در برابر مشکلات و شرایطی که میتوانست واکنش خشمآلود و عجولانه و پرخاشگرانهی انسان را در پی داشته باشد، بردبار و خویشتندار بود. دستکم یک نمونه را میتوانم مثال بزنم که در برابر رفتار اشتباه من چنان با متانت برخورد کرد که من حقیقتاً شرمنده شدم و از آن عزیز درس اخلاق آموختم.
وفاداری در دوستی
دوستیهایش چون حقیقی بود، دوام و استمرار داشت. اگر با کسی دوست میشد تلاش میکرد وفادار و ثابتقدم باشد و در سختیها دوست خود را تنها نگذارد.
فراموش نمیکنم فروردین ۱۳۶۳ جبههی زبیدات، تیب ۱۲ حنین بهتازگی تشکیل شده و مرحوم حمید قبادی مسئول واحد اطلاعات و عملیات بود. من علاقهی زیادی داشتم در این واحد فعالیت کنم اما مرحوم قبادی بههر دلیل موافق نبود و اجازه نداد. این اتفاق برای من خوشایند نبود و بهشدت ناراحت شدم. حسینقلی که آن زمان نیروی اطلاعات عملیات بود وقتی متوجه شرایط من شد، ضمن همراهی و همدردی، مدتی طولانی با من صحبت کرد تا از ناراحتی من کم کند و نشان داد که در هر شرایط، تلاش میکند بهوظیفهی دوستیاش عمل کند.
آن عزیز دستکم یک بار دیگر نیز وفاداری خود را در دوستی نشان داد. چند روز پس از شهادت، حسینقلی در عالم رؤیا به من گفت:
آمدهام تو را ببرم.
و من که به اندازهی او وفاداری و شایستگی نداشتم، پاسخ دادم:
من هنوز کار دارم، نمیتوانم بیایم.
خداوند در دنیا ما را از روش و منش شهیدان و در آخرت از شفاعت آنان بهرهمند گرداند.
شهید والامقام حسینقلی آزادبخت
منبع : وبلاگ روزهای ناب ، یادهای نیک