تاریخ : شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
9

موسی قاسمی فتح خرمشهر

  • کد خبر : 51313
  • 17 خرداد 1393 - 0:14

        موسی قاسمی/سرویس منتظران: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم   مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا احزاب/ ۲۳   از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و […]

 

 

 

IMG_2583

 

موسی قاسمی/سرویس منتظران:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

 

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

احزاب/ ۲۳

 

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

 

اردیبهشت ماه سال ۶۱ از پادگان امام حسین(ع) سازماندهی شدیم و به اسم تیپ بدر خرمشهر به فرماندهی برادر علی محمد سوری از پاسداران کوهدشت به آبادان اعزام و در هتل آبادان مستقر شدیم در زمان استقرار ما آن منطقه زیر آتش شدید دشمن قرار گرفته بود تعدادی از برادران به شهادت رسیدند و تعدادی هم مجروح شدند از فرماندهی دستور آمد که آنجا را ترک کنید و به دارخوین برگردید و ما به آنجا رفتیم چند روزی در دارخوین ماندیم و از کنار رود کارون حرکت کردیم و شبانه مرحله سوم به فرماندهی فردی به نام ربیعی که از بومی های آن منطقه بود عملیات را شروع کردیم . برادر علی رضا قهرمانی برای ما نوحه میخواند واین بیت نوحه را به یاد دارم که می گفت  ( ای شهید دوران  مهدی را صدا کن بر گو به مهدی چرا نیایی )   تعداد زیادی از برادران پاسدار لرستان نیز حضور داشتن ما در قالب گروهانی که فرمانده آن گروهان حسین هزاوه نام داشت عملیات را با رمز یا علی ابن ابیطالب(ع)  شروع کردیم وبه سمت دشمن هجوم بردیم صدای تیرها و الله اکبر بچه ها در فضا طنین انداز شده بود. و در این میان تعدادی از بچه ها به شهادت رسیدند یا زخمی شدند من وقتی به جلو می رفتم پایم به جنازه ها میخورد اما فرصت ایستادن نداشتم فرمانده گروهان ما از ناحیه دست زخمی شده بود ما به سنگر عراقی ها رسیدیم عراقی ها به عقب می رفتند و تیراندازی می کردند عراقی ها در حال فرار بودند تعدادی از برادران پاسدار را دیدم به شهادت رسیدند و تعدادی مجروح شدند. از جمله شهدا برادر درویش علی محمدی وبرادر پاسدار کاکا جان عالی نژاد و برادر پاسدار شیر شمس بیرانوند به شهادت رسیدند . برادر علیرضا ابراهیمی وبرادر مصطفی آشنا هر دو آنان دستشان  قطع  شد . برادری را دیدم وبه نزدیکی او رفتم لباس سبز بر تن داشت گفت من سوری هستم که از ناحیه شکم زخمی شده بود . وبه برادران امدادگر گفتم اورا نجات دهید . در گیری ادامه داشت ’عراقی ها مقاومت می کردند ما در حال پیش روی بودیم . فرمانده عراقی ها غافل از آن بود که ما سنگرها را تصرف کرده ایم . برادر شهید زیودار و مرحوم کاظم سعادتی که پدر دو شهید بود از روحیه بسیار بالایی بر خوردار بودند به سنگری رسیدم که داخل آن خیلی بزرگ و روشن بود . تیمسار بعثی و دو نفری که همراهش بودند با ما درگیر شدند و ما  آن دو را به هلاکت رساندیم . تیمسار در حالی که زخمی بود به ما عربی گفت: که من فرمانده این منطقه هستم من را نجات بدهید . در گیری ادامه داشت . ۱۸نفر را در یک سنگر اسیر کردیم . در حالی که آ ن ها را اسیر کرده بودیم . یکی از آن ها فرار کرد. در حال فرارمن به او شلیک کردم و در این حین از دیدم پنهان شد . در گیری همچنان ادامه داشت . عراقی ها مقاومت می کردند . در بعضی از قسمت ها به ما حمله ور می شدند جهت پس گرفتن خاکریزها. تعداد نیروهای ما کم شده بود .  فرماندهان در خواست کمک کردند اما برای ما مشکل بود . عراقی ها ما را دور زده بودند و پشت سر ما بسته شده بود . جهت راهنمای نیروی کمک بنده ویک برادر دیگر داوطلب شدیم نزدیک ساعت ۲ شب بود . ما دو نفر به عقب برگشتیم همدیگر را گم کردیم به احتمال زیاد برادر دیگر اسیر بعثی ها شده بود. من به داخل عراقی ها رفتم فهمیدم که عراقی هستند و آنها در حال ترمیم سنگرهای خود بودند. و داشتن با هم حرف می زدند. من از صحبت کردن آنها فهمیدم که عراقی هستند.من  از اسارت خیلی می ترسیدم  بدون اینکه صحبتی کنم در داخل آنها به این طرف و آن طرف می رفتم سعی می کردم به بعثی ها زیاد نزدیک نشوم که به من شک نکنند . راه برگشت را گم کرده بودم برایم این لحظات بسیار سخت بود . به چند طرف حرکت کردم و بعد صدای بچه های خودی را شنیدم. برگشتم و داخل نیروهای خودی شدم خدا را شکر می کردم وبه برادر ربیعی رسیدم و به او گفتم پشت سر ما بسته  شده است و برای او ودیگر برادران توضیح دادم . ما همچنان در حال جنگ بودیم نزدیکیهای صبح بود که محاصره شکسته شد. عملیات ما در منطقه کوشک بود . برادرم محمد میرزا قاسمی  همان  شب با تیرمستقیم کلانش به  شهادت رسید . ومن اطلاع از شهادت وی نداشتم از بچه های الشتر که به یاد دارم که در آن عملیات حضور داشتند برادر ملک علی پور شیخی و رحیم امیری و حمید نوری و شهید درویش علی محمدی . وبعد از پایان عملیات ما به موقعیت اولیه برگشتیم . تعدادخیلی کمی از بچه ها سالم بودن از ۷۰۰ نفر نیروهای اعزامی ۱۰۳نفر سالم برگشته بودن و بقیه به شهادت رسیدن و یا زخمی شدن ودر این عملیات خرمشهر آزاد شد و امام (ره )فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد وا قعا”که خدا آزاد کرد. وبعد از فتح خرمشهر به لرستان برگشتم و برای اینکه پاسدار شوم به آموزش رفتم.

 

 

از راست؛ شهید محمدمیرزا قاسمی - شهید داوود علی پناهی - موسی قاسمی-----------

 

شهید محمد میرزا قاسمی ،شهید داود علی پناهی ،موسی قاسمی

 

موسی قاسمی شهریور ماه سال 65 1حرکت جهت شرکت در عملیات کربلا 2 منطقه حاج ع�

موسی قاسمی :هنگام اعزام نیرو

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=51313

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 14در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱۴
  1. با عرض سلام و ادب خدمت فرمانده دلاور موسی قاسمی
    بی صبرانه منتظر خاطرات ارزشمندتون از شهدای کوهدشت هستیم

  2. ای کاش با شما بودم، وبه رستگاری عظیم شهادت میرسید

  3. سلام وعرض ادب خدمت فرمانده دلاورم جناب آقای قاسمی عزیز امیدوارم همواره سلامت باشی یادشهیدداودعلی پناه اون جوان خوش قامت ورعناگرامی بادایشان درمنطقه بوکان محورعملیاتی امام حسین به شهادت رسیدند.حاج بهزادعزیزمتشکر

  4. بعد ازسالها وقتی با سردارگمنام وبی ادعا ومخلص ویکه تازصحنه های سخت جنگ به قول معروف زاهد شب وشیر روز حاج موسی قاسمی دیداری تازه کردم .بغض گلویم رامی فشرد باورم نمی شداین همان حاج موسی باشدزیرا به عینه دریافتم داغ دوستان شهیدمان ونارسایهای امروز واجحاف فراوان ویرا چنان شکسته که ناخواسته چشمانم پرازاشک شد .امیدوارم نسل جوان بتوانند ازتجربیات باارزش وی استفاده نمایند .

  5. سلام بر ارواح مطهر شهدا

    و درود بر رزمنده دلاور آقای موسی قاسمی

    ان شاء الله موفق و مؤید باشید

    یا علی

  6. در واقع سپاه لرستان با چهار گردان در عملیات بیت‌المقدس شرکت کرد، آری خونین شهر بعد از ۲ سال غریبی اسارت به دست دلاور مردان ایران زمین آزاد شد و از جمله کسانی که در کنار گلدسته‌های مسجد جامع خرمشهر برای نخستین بار این مسجد مظلوم را زیارت کردند، قهرمانان همیشه پیروز لرستانی بودند.
    یاد وخاطره دلاور مردیهای رزمندگان لرستانی در این عملیات گرامی باد.
    وبلاگ گردان محبین

  7. سلام بر یادگار روزهای حماسه و ایثار برادر موسی قاسمی
    درود بر شهیدان جان بر کفی که عزّت آفریدند و زیر بار ظلم و زور نرفتند .

  8. باسلام وا رادت بهتر و لازم است تا لحظه به لحظه آن خاطرات بسیار ارزشمند تان را برایمان تعریف کنید و اگر فرصت بیشتری برای این کار بگذارید ممنون می شویم در عین حال ضمن روایت لحظه به لحظه آن حواد ث که مارا از دنیای ظاهری دور می برند ، حالات روحی و درونی تان را هم روایت کنید این کار مارا به عمق معانی و انگیزه های درونی و تعالی روحتان نزدیک می کند و در نهایت می شود روایتی متمایز از صحنه پردازی های جنگی ساده . متشکریم

  9. سلام برسردار حاج موسی قاسمی فرمانده شجاع ودلیر جنوب وغرب کشور یاد عملیات ارتفاعات ماووت بخیر امیداست هرکجا هستی خداوند یارو نگهدارت باشد انشااله

  10. با عرض سلام و ادب و احترام مردم قدر دان زحمات شما هستند.

  11. با عرض سلام و احترام امنیت امروز سرزمینمان مرهون خون شهدا و دلاوری رزمندگانی شجاع چون جنالعالی می باشد به امید موفقیت روزافزون شما.

  12. باسلام برروح پرفتوح شهیدان وسلام بر حاج موسی قاسمی فرمانده دلیر جبهه های حق علیه باطل،باور کنید دوستان امسال حاج موسی افرادی اندک هستند که بی ادعا وبا این همه افتخارات برای نظام وانقلاب ، در گوشه ای از این دنیای فانی با یک دنیای ماندگار از شجاعت ودلیری وتجربه به فراموشی سپرده شده اند،واقعا نسل امروزی هرچه داریم به برکت رشادت وجان فشانی این عزیزان هست ،آنهای که با یک خط ومش آمدند وتا آخر درآن هستند ودنیا باتمام تجملاتش مسیرشان را نتوانست عوض کند درود بر عزت وراهتان .

  13. موسی قاسمی یک مخ جنگی بود من خودم به شخصا دیدم چه طراحی بود حزب دمکرات خیلی رو رزمندگان لر حساب میکردواین به دلیل مدیرت حاج موسی بود خیلی خوب عمل میکردبخدا قسم گروهان ضربت گردان امام حسن یک لشگر را حریف بودن همه ورزشکار و ورزیده شجاع بودن و عاشق حاج موسی بودن خیلی دوران خوبی بودگروهان ضربت شامل علیار صالحی.کرم محمدی.صمد امیری.احمدبهرامی.ضرغام علیجانی.چنگیزحسنوند .پرویزحسنوند.محمدبهرامی.و……

  14. با سلام و دورود به شما یادگار روزهای سخت حماسه وجنگ
    شما وهمه رزمندگان هشت سال دفاع مقدس افتخارات این مرز و بوم هستید،انشاالله که در صحت وسلامت باشید،
    من نام پدرم را در خاطراتتان دیدم برایمان باعث خوشحالی وتجدید خاطرای شد که همرزمان ایشان نقل کرده بودند با تشکر وآرزوی موفقیت

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.