تاریخ : پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
3

اومانیسم,نقاب سرمایه داری

  • کد خبر : 51459
  • 19 خرداد 1393 - 19:18

  بهروز پیری / میرملاس نیوز :  اومانیسم,نقاب سرمایه داریبزرگترین چالشی که گریبانگیر انسان امروز شده است و روز به روز سایه شوم نیهیلیسم و پوچی را بر سر اندیشه او سنگینتر میکند.مسئله شناخت انسان است.انسان امروز با تمام پیشرفتهای معجزه گونه در عرصه علم و تکنیک,متاسفانه در شناخت خود عاجز مانده و در بن […]

بهروز پیری 1 (2)

 

بهروز پیری / میرملاس نیوز : 

اومانیسم,نقاب سرمایه داری
بزرگترین چالشی که گریبانگیر انسان امروز شده است و روز به روز سایه شوم نیهیلیسم و پوچی را بر سر اندیشه او سنگینتر میکند.مسئله شناخت انسان است.
انسان امروز با تمام پیشرفتهای معجزه گونه در عرصه علم و تکنیک,متاسفانه در شناخت خود عاجز مانده و در بن بست بی معنایی هویت خود را از دست رفته میبیند.
بر این اعتقادم که این سرگردانی ماحصل انحراف اندیشه است.خیانت بزرگ و نابخشودنی کلیسای قرون وسطی در حق مذهب(یگانه عامل نجات انسان)سبب ظهور رنسانس گردید.بزرگترین شاخه این بازگشت رنسانس علمی و ظهور مکاتب و ایسمهای مختلف غربی بود.که گر چه به ظاهر سبب پیشرفت مدنی و علمی این جوامع گردید ولی در باطن با زدن تیشه به ریشه انسانیت گوری کندند که اندیشه بشر در ان دفن گردید.و تماما ابزار دست و نقاب چهره استعمار به جهت غارت و چپاول و شکل گیری نظام سرمایه داری و امپریالیستی شدند.
یکی از جمله این مکاتب که عاملی شد مانع بر سر راه هجرت فطری و ذاتی انسان در راه تکامل و شدنش اومانیسم است.اومانیسم همان مکتبی که جهان بینی ان بر پایه ایدئولوژی اصالت انسان در برابر اصالت ظبیعت و خداوند استوار است.
در این مکتب خالق انسان نه خداوند است و نه طبیعت میخواهد با نفی خدا و دین به اثبات انسان بپردازد.
در بینش اومانیستی انسان دارای دو وجود است.یکی وجود عالی و یکی وجود پست.ان هنگامیکه جنبه های سفلی و حیوانی بر او غلبه کرد دچار تنفر از خود شد سپس انچه صفات خوب در درون خود سراغ داشت را در یک موجود مافوق خودش تصور کرد و اسمش را خدا گذاشت.و این مقدمه ای شد جهت شکل گیری اومانیسم به صورت فلسفی بدین معنا که این انسان است که خدا را افریده نه خدا انسان را.پس باید به خود برگردد و خود را بیابد و بفهمد انچه در بیرون سراغ داشته مال بیرون نیست بلکه در خودش است و خودش باید خدای خود باشد.و بدین ترتیب انسان گرایی یا همان اومانیسم شکل گرفت.
اینکه انسان اشرف مخلوقات است و خلیفه خدا بر روی زمین حقیقتیست مقدس و واقعیتی مسلم.که به نوعی بینشی اومانیسمی است.ولی مهم اینست که این حقیقت مقدس در دست چه کسی,در چه زمانی و برای چه کار مطرح میشود.
در قرن ۲۱اوج حاکمیت سرمایه داری و بربریت تمدن که تکنیک جلادیست بیرحم و علم روباهی حیله گر و مکار به دنبال جادوگری به نام هنردر پی دغل بازی فلسفه که میخواهد ماسک نفاق و درویی را بر چهره بشر دوستی و دموکراسی بزند,تا تنها ایده ال انسان مصرف و لذت بشود.اومانیسم نقابیست فریبنده که چهره امپریالیسم و استعمار را پوشانده است و چنگالهای درنده سرمایه داری را تیز و تیزتر کرده برای یافتن بازارهای مصرف تازه تر و بیشتر.
اومانیسم امروز به صورت تزی کاملا علمی به خدمت دنیای غرب و در راس ان امریکا درامده است تا با ایجاد یک ارتباط دروغین میان ملتهای استعمارگر غربی و استعمارزدگان,حاکمیت بر جهان و سرنوشت انسانها را در اختیار پلیدان شیطان صفت غربی قرار بدهد.
استعمار حیران و وحشت زده صدای ملیت را و ناسیونالیسم را بلای جان خود میبیند و دست به دامان اومانیسم شده تا با تکیه بر ان کینه و دشمنی و مبارزه بین خود با مستعمراتش را از بین ببرد و به جای ان شعار صلح انسان پرستانه سر بدهد.
و اومانیسم امروز یک فاجعه انسانی است که نه تنها دیگران بلکه خود دنیای غرب هم از ان در رنج و عذاب میباشد.و عمق این فاجعه ناشناخته ماندن انسان است.زیرا اومانیسم میخواهد که خدا و مذهب را از جهان بردارد و پیداست که با نبودن خدا هر کاری مجاز ,و هیچ کاری نه ملاک دارد و نه معنی و تنها ملاک میشود لذت و قدرت و تنها ایده ال شکم و شهوت.

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=51459

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 51در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۵۱
  1. نمی دانم برخی ها این تحلیل ها را از کجا در می آورند. آقای نویسنده ! ذهن شما انگار در همان عصر قرون وسطی سکنی گزیده و حق را به اندیشه ای می دهید که بهشت را خرید و فروش می کردند و اگر نظریه علمی یا عقلی بروز پیدا میکرد سریع در مقابل آن قد علم میکردند.
    تمام پیشرفت های بشر امروز چه از نظر علمی و چه عقلی و تکنولوژی حاصل همان رنسانسی است که شما آن را با گرز تحجر می کوبید و آن را تیشه به ریشه انسانیت میدانید. به قول خودتان بر این اعتقادم که تا افرادی مثل شما حامل قلم هستند و در رسانه ها ولو هستند ما همان قرون وسطایی ها خواهیم بود. البته نگران نیستیم. چون “یگانه عامل نجات انسان” هست. شام و ناهارمان را “یگانه عامل” میخوریم و صبحانه “نجات” میل می کنیم و برای شادی روحمان از “انسان”ش استفاده میکنیم.
    گرچه بعید میدانم این نظر تایید شود اما از ما گفتن بود.
    باشد که رستگار شویم.

    • با سلام
      منتظر جوابتان به پاسخم در مطلب عرفان و حماسه فردوسی بودم که چیزی ندیدم.
      خدا وکیلی خودت دانستی چه گفتی ؟من که تفکر قرون وسطایی را خیانت دانسته ام .انوقت شما مرا متهم به ان میکنید؟
      اسلام دینی مختص به یک عصر و دوره خاص نیست.دین ما کاملترین است و همواره با حرکت زمان هماهنگ.
      مصداق چنین گفته ای قران و نهج البلاغه و نصوص دینی و در روزگار ما وجود مراجع عظام که متناسب با شرایط احکام در رساله بیان میدارند و نمونه ای دیگر شورای بازنگری در قانون اساسی که هرچند سال یکبار به دستور مقام معظم رهبری مامور به این کار میشوند.
      پس ما نه متحجریم و نه قرون وسطایی و نه مخالف پیشرفت و تکنولوژی.
      ولی ما میگوییم که این پیشرفتها باید در خدمت ارزشهای انسانی و دینی قرار بگیرد نه در خدمت کفر و سرمایه داری.
      ایا این است ثمره پیشرفت؟اشغال عراق -افغانستان-سوریه -بحرین -یمن -لیبی-مصر-و…تشکیل گروهکهای تروریستی .رواج فساد بی بند و باری شیطان پرستی قتل جنایت تهاجم به فرهنگ ملتها انسان کشی فقر گرسنگی دین ستیزی و مهمتر از همه ایستادن در مقابل یگانه دشمن استکبار و استعمار ایران اسلامی و هزاران مورد دیگر که خود بهتر میدانید.
      باشد که با ظهور منجی همه ملتها به زیر پرچم اسلام اسلام درایند.

  2. جناب پیری به شما تبریک می گویم : به راستی شما ماهیت حقیقی تمامی مکاتب بشری را برای همگان ، فصیح و روشن بیان می دارید .بی تردید شما با احاطه ای که بر مسائل اجتماعی و اخلاقی و سیاسی ، هنری ، ادبی و فلسفی دارید علی رغم سن کم می توانید در آینده ای نزدیک منشا خیرات برای عموم شیعیان سراسر عالم گردید . اجرکم عند الله

  3. باسلام
    برادر پیری مفید ومختصر و قشنگ بود . مثل همیشه ضمن ایجاز و عدم اطاله کلام با نگارش صحیح و اصولی به
    حقیقتی انکار ناپذیر اشاره نمودی که مشکل بشر امروزیست . لطفا ادامه داشته باشد .

    • سلام بر دیار پدریم دلفان و مردمان مهمان نوازش و همچنین شما دوست عزیز
      به امید خدا و حمایت شما دوستان ادامه خواهم داد
      سپاسگذار حضورتان

  4. چه بگویم؟ که، نگفتنم بهتر است!
    بُراده ی سخنرانی های غیر علمی و بی بنیادِ رحیم پور ازغدی که در یک منالوگِ یک طرفه از سیما پخش می شوند. اگر کسی هم نقدی وارد کند و بگوید «فضای اندیشه، محل انشانویسی نیست»، میگویند کافری!!!

  5. خواهش میکنیم آقای امین ازادبخت عزیز کامنتهای مربوط به این مطالب را منتشر کنید
    تا بحث صورت گیرد و از دوستان اهل فلسفه و اندیشه خواهشمندیم در این بحث ها شرکت کنند
    من از استاد پیری یه سوال هم دارم/
    چگونه است که با خواندن این مطلب اومانیسم دقیقن در مقابل خداپرستی توضیح داده شده است
    در حالیکه بنیانگذاران اومانیسم مدرن در اروپا یعنی کانت و و دکارت خود از خداباورترین فیلسوفها هستند؟

    • اول که بنده استاد نیستم لطفا به مقام شامخ استادی با خطاب کردن من ناچیز به ان توهین نفرمایید.
      نه تنها نفی خدا و انکار مذهب بلکه ریشه برهنه پرستی و موارد دیگر هم در اومانیسم اروپاست.
      بنده نیز گفته ام و میگویم دوباره. همین اقایان این بلا را بر سر بشریت اورده اند.

  6. باسلام
    هرچه در این عرصه نقد و نظر گام بر داریم در راستای ارتقاء دانش آحاد جامعه گام برداشته ایم و گسترش این حرکت ، نقشی بنیادین در نابودی بزرگترین دشمن بشر که همانا جهل است ایفا خواهد نمود .
    تلاش دوستانی چون آقای پیری در این راستا ستودنی است .

  7. تنور “مزخرف گفتن وجانم شنفتن” ظاهرا داغ است و دوستان هم انصافاخوب هر حرفی درتنبانشان پیچید زرتی درصفحه ی مجازی برمیچسبانند.مسطاب پیری چون سابق افتابه دزدی را ماند که حرف های شریعتی بنده خدا را نفهمیده ونتراشیده درمقام یک طوطی گویای مهمل بلغور میکند وریخته ی ان بنده خدا را باز برای ما بالا می اورد. من ازمونی ابطال پذیر وساده را پیش روی مینهم تا سطح شعور وسواد مسطاب پیری وامثالهم روشن شود: منابعی راکه درباب اومانیسم است و برای این نوشته استفاده کرده اید نام ببرید؟ درضمن شیوه تحقیق خود را دراین باب شرح دهید؟ ازاین ازمون ساده تر؟

    • گفت هر مردی که باشد بدگمان///نشنود او راست را با صدنشان///
      هر درونی که خیال اندیش شد///چون دلیل اری خیالش بیش شد///
      چون سخن در وی رود علت شود///تیغ غازی دزد را الت شود///
      پس جواب او سکون است و سکون///هست با ابله سخن گفتن جنون///
      چه کنم که اگر پاسخ ندهم با سکوتم این گفته ها را تاید کرده ام.
      نمیدانم چرا وقتی که مطلبی بر علیه استعمار و سرمایه داری و اربابان غربی میزنم ملقب به دزد میشوم
      اقای سیفیان عزیز افکار و اندیشه من هیچ سنخیتی با افکار مرحوم شریعتی ندارد .چرا که ایشان اسلامی منهای روحانیت میخواهد و من صد در صد مخالف این تفکرم و معتقدم که ما هرچه داریم از اسلام و روحانیت داریم.
      اندیشه و ایدئولوژی من ادامه راهیست که شهید مطهری در ان حرکت کرده است.
      تا این حد کودن و ابله نیستم که از منبع مستقیمی استفاده کنم و در پاورقی ذکر نکنم.
      انچه که تا حالا به صورت مقاله و مطلب به اشتراک گذاشته ام تماما ماحصل مطالعات و داشته های ذهنیم است.
      و اما منابع مورد مطالعه. به چند مورد انها اشاره میکنم.

      قران-نهج البلاغه- بعضی کتب امام خمینی-سخنان رهبری معظم-شاهنامه-گرشاسب نامه-دیوان عراقی-مثنوی مولوی-کلیات نظامی- سعدی-حافظ-شیخ محمود شبستری-رودکی- خیام- عبدااله انصاری-اثار دهخدا-اثار عطار-تارخ کامل -اثار سقراط و افلاطون که ظاهرا همه به قلم افلاطون است-دو سه کتاب از مرحوم شریعتی-تاریخ کامل ادبیات-چند کتاب از دکارت داستایفسکی-هگل -فوئرباخ-نقدهایی بر اثار مارکس.-چندن اثر از عارفان نامی چون ابن عربی-حلاج و…-تارخ اروپا بخصوص قرون وسطی
      و مجموعه های زیاد دیگر که امیدوارم منتظر نباشید که اسم همه انها را بنویسم
      و بالغ بر چهل جلد از شهید مطهری.
      از این روان تر و شفاف تر؟

    • جناب سیفیان! سلام و پوزش؛
      بنا به نگاهِ من، شما از منظرِ واقعی تر یعنی حقیقی تری(جنگ بین حقیقت و واقعیت بماند برای بعد) به موضوع می نگرید و میراثِ معرفتی بشر دیدگاه شما (دیدگاهی که در کامنت هایتان مشهود است) را غالباً تایید می کند. همچنین موافق سوال شما از جناب پیری هستم. اما سرزمین اندیشه جای بی حوصلگی و تندی به اندیشه ی مخالف نیست. تندی بیشتر از کسانی بر می آید که مطلق اندیش اند نه شما که ظاهراً اندیشه تان با نسبنی گرایی میانه ای دارد. نکته ی دیگر اینکه مرحوم شریعتی به اومانیسم اسلامی معتقد است که اشتراکش با اومانیسمِ غربی کمتر از اختلافش نیست. لذا روحِ دیدگاه آقای پیری در راستای دیدگاه شریعتی نیست؛ هر چند از واژگانی استفاده کرده باشد که شریعتی وارد ادبیات دینی کرد. من قبول دارم که شما به اندازه ی آقای پیری آزاد نیستی که حرفت را شفاف بزنی و همین ممکن است شما را از کوره به در کند اما حرف های صحیح را اگر به زبان ناصحیح گفت، مردم ازآنها دور می شوند.

      • با سلام
        جناب گراوند وقتی که اقای سیفیان اساتید محترمی چون شهید مطهری با ۷۴اثر مکتوب و استاد دینانی که شما بهتر ازبنده او را میشناسید که حدود۱۵جلد اثر مکتوب دارند را به اسم امثالهم صدا میزند و حافظ را متهم به نظربازی و دنیاپرستی میکند.و فردوسی را بیگانه با معرفت و عرفان میداندانتظار دارید مرا به باد ناسزا و تمسخر نگیرد؟

      • مادوبار جوابی برای شما نگاشتیم ولی میبینم که درج نشده است.وضع اسفناکی است.

    • ضمنا مستطاب صحیح است که در هر دو مورد اشتباه مرقوم فرموده ای . “صرفا جهت اطلاع”

  8. اومانیسم معتقد است که طبیعت سراسر از حقیقت ساخته شده، که ماده و انرژی اساس جهان است و ماوراء الطبیعه وجود ندارد. غیرواقعی بودن ماوراء الطبیعه به این معناست که اولاً در سطح بشری، انسان‌ها دارای روح غیرمادی و جاودان نیستند، و ثانیاً در سطح جهانی، عالم صاحب خدای غیرمادی و فناناپذیر نیست.

    بیشتر افراد نظر مثبتی نسبت به «اومانیسم» یا بشرانگاری دارند. این انگاره مفاهیمی چون نوع‌دوستی، صلح و برادری را به ذهن بسیاری متبادر می‌کند. اما معنای فلسفی اومانیسم فراتر از این است.
    اومانیسم طرز تفکری است که مفاهیم بشری را در مرکز توجه و تنها هدف خود قرار می‌دهد. به عبارت دیگر بشر را به رویگردانی از خالق خویش و اهمیت دادن به خود وجودی و هویتی فرا می‌خواند. لغت اومانیسم را در یک فرهنگ لغت ساده چنین می‌یابید: «نظام فکری مبتنی بر ارزش‌ها، خصایص و اخلاقیاتی که پنداشته می‌شود فارق از هر گونه قدرت ماوراء الطبیعی، درون انسان وجود داشته باشند.»
    روشن‌ترین تعریف را از اومانیسم حامیان آن ارائه داده‌اند. «کرلیس لامنت» از سخن‌پردازان برجسته اومانیسم می‌باشد. وی در کتاب فلسفه اومانیسم می‌نویسد:
    [به طور خلاصه] اومانیسم معتقد است که طبیعت سراسر از حقیقت ساخته شده، که ماده و انرژی اساس جهان است و ماوراء الطبیعه وجود ندارد. غیرواقعی بودن ماوراء الطبیعه به این معناست که اولاً در سطح بشری، انسان‌ها دارای روح غیرمادی و جاودان نیستند، و ثانیاً در سطح جهانی، عالم صاحب خدای غیرمادی و فناناپذیر نیس.

  9. شاعرگوید ، چراعاقل کندکاری که بازارد پشیمانی.همین تفکرات رسانس واومانیسم بود که الان دنیاراباجنگ باانسانیت وارزشهای ان وادارکرده که الانم سردم داران همان افکاراعتراف کردذند که ای کاش این تفکر رارواج نمیدادیم.وای کاش وای کاش…

  10. سلام جناب پیری عزیز/اگر موافق باشید و فرصت دارید مناظره ی کتبی را ترتیب دهید تا اندیشه هایمان را به تیغ نقد بکشیم/من تقریبا با تمام مطلب شما مخالفم اما از کلی گویی بیزارم پس بیایید از مبنای زیرین تری سخن بگوییم و شرط استدلال را(مقدمه بدیهی یا اثبات عقلانی شده که به نتیجه مطلوب می انجامد) ملاک قرار دهیم/ انتخاب بحث مناظره هم با شما/ سربلند و پیروز باشید

    • سلام بر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
      منکه نمیدانم افتخار همصحبتی با چه کسی را رارم
      نهایت این پنهان کاری اینست که شما از دوستان نزدیک و صمیمی بنده باشید.
      لزومی ندارد که با نام مستعار کامنت بگذارید.
      شما که حرف بیربط و نامربوطی نگفته اید.
      در هرصورت بنده حاضر به این کار هستم.

  11. همین تفکر اومانیسم و پول پرستی است که انسان را وادار کرده به اینکه بخوریم تا خورده نشویم بکشیم تا کشته نشویم و خر امراینکه نهایتا بعد از۸۰سال کود و تفاله میشویم برای کرمان زیر خاک.
    ایا انسان با این غایت امر ارزشی دارد؟؟؟!!!!!!!
    این تفکر است که در حال موجب پیدایش تروریسمها و زور گویان شده است.
    انسان که خود پول را میسازد خود برده پول شود این یک دور منطقی و مزخرف است که تمام عقلا ان را باطل میدانند.
    البته این وسط افرادی هم پیدا میشوند که تفکرات صحیح را غلط میدانند و این دلیل بر حق بودن انها نیست .تفکر درست درست است.هرچند دشمن زیاد داشته باشد و همیشه قلت دلیلی بر ناحق و نادرست بودن نیست.
    با تشکر از برادر عزیزم اقای پیری که ما را به حق و فکر درست رسانیدند.و ممنون از عوامل این سایت پربار

  12. با سلام خدمت تمامی دوستان و کاربران عزیز
    ابتدا پس از سلام تبریک صمیمانه به مدیریت محترم و عوامل سایت میرملاس
    بنده از طریق اقای اسماعیلی دوست و همکار عزیزم که اهل لرستان میباشد ادرس این سایت را دریافت کردم.
    انچه که در این سایت مشاهده نمودم تنوع در افکار و داشتن اخلاق حرفه ای دست اندرکاران این سایت بود.
    از هر تفکر و سلیقه ای در این سایت به چشم میخورد بر عکس خیلی سایتها که متعلق به گروه و جناح خاصی هستند.
    مطلب شما هم جناب پیری خوب بود البته خالی از اشکال نیست.
    سرافراز و سربلند باشید

  13. جناب اقای پیری مقاله ی بسیار زیبا و مبسوطی بود
    در جواب اقای همشهری انلاین باید بگوییم که همه میدانند در تمام مقالات اقای پیری موضوعیت کامنتهای شماانتقاد با مغالطه به منشاء است نه مغالطه به موضوع مورد بحث
    لطفا اقا یا خانم “همشهری انلاین “خودتان را اصلاح کنید

    • تو هم که برای هر موضوعی می نویسی: مغالطه به منشاء است نه مغالطه به موضوع مورد بحث…
      عزیزم این که نشد کامنت گذاشتن.. کمی بیشتر مطالعه کن و بییخود و بی جهت در هر موردی اظهار نظر نکن…تا کامنتهای تو را می بینم و می خوانم، بی اختیار به یاد مولوی می افتم که می فرماید:
      دلایل قوی باید و معنوی نه رگهای گردن به حجت قوی

      • دخو عزیز شمایی که جسارت نمایان کردن هویتت را نداری پس بی هویت بمان . اظهار نظر در مورد یک بحث و موضوع ابتدا به ساکن باید از یک موضع برابر و بین دو هویت حقیقی انجام گیردشما که هویتی برایتان تعریف نشده است پس در خور جوابی نمی بینمت ای دخو عزیز
        نه با شما موضع برابری می بینم و نه منیت برابری .
        هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش

    • سلام بر شما
      دقیقا همین است که شما میفرمایید
      بعضی دوستان تحمل حضور بنده را ندارند و دست به چنین ………….میزنند
      در هر صورت ما به راه خود ادامه میدهیم
      سپاس فراوان از حضورتان

  14. سلام برهمگی ،از خواندن مطالب جذابتان لذت میبرم خصوصا از سبک وسیاق نقادی جناب صیفی، انصافا جذاب ومنحصر به فرد است باعث غنا بخشی مطالب ودقت نظر گوینده و حاضران میشود همگی موید باشید.

    • البته این “صیفی” !که شما میگویید مسلما بنده نیستم ویک نوع سبزی است که سبزی فروش ها حکایتش را بهتر دانند. درهرحال من بحث راجدی میدانستم وبنابرهمان سوالی مطرح کردم.ولی پاسخ نگارنده هم مضحک است وهم نگران کننده.من پرسیدم منابعت درباب “اومانیسم چه بود؟ جواب:دیوان عراقی وشبستری ومولوی وگرشاسب نامه وفردوسی! والبته خیلی هم جای تعجب نیست ازنگارنده وقتی که فردوسی عارف دانسته میشود احتمالا نگارنده درشهودی بی زمان واتصال به عقل فعال برتر دستی براتش مکمن غیب دارند وبه لطایف الحیلی این چرندیات را دریافت داشته است.وانگهی من قضاوت رادراین باب به ارباب معرفت وامینهم گرچه حقیقتا هیچ کس رادراین سایت شایسته ی قضاوت نمیدانم مگر یکی دوچهره انهم به نحوی حداقلی.

      • وصد البته فرصت خود راببطالت سوزاندن است ! وقتی سرکار کسی را در این فضای مجازی (سایت وزین میرملاس) شایسته نمیدانید
        بهتر است سرکی به وب سایتهای مریخ و اورانوس و … بکشید شاید هماوردی در شان خود بیابید ! که مطمئنا نخواهی یافت.

  15. با سلام به تمام مخاطبان گرامی و مدیریت و عوامل میرملاس نیوز
    در بعضی کامنتها متاسفانه دوستان تنها از زاویه دید خود به موضوع نگاه کرده اند.
    ایا ما میتوانیم منکر بن بست امروز دنیا بشویم؟مسلما نه زیرا میبینیم که تمام کشورهای غربی دچار رکود اقتصادی شده و جنبشهایی همچون وال استریت در حال شکل گیریست.
    وهزاران مورد دیگر که نیازی به گفتن نیست.من جمله سقوط عاطفه و انسانیت.
    پس تمتم تینها دلیل دارد و. بدون علت نیست.
    پیشنهاد میکنم که جلساتی ترتیب دهید بدون نگاه سلیقه ای و احساسی و به نقد دیدگاهها بپردازید

  16. با تشکر از شما.عالی بود

  17. سپاس از حضورتان

  18. صد هزاران فضل داند از علوم/// جان خود را می نداند ان ظلوم///جان جمله علمها اینست این///که بدانی من کیم در یوم الدین///
    با سلام مجدد و تشکر از همه مخاطبین این صفحه.لازم است که نکاتی را به عرض برسانم.
    روی سخنم بیشتر با اقای سیفیان است که ………….
    بیشتر کامنتهای انتقادی از روی احساتس بود نه علم.منظور بی ایراد بودن مطلب نیست.اشتباه برداشت نشود.بلکه منظور کسانیست که حتی بدون تفکر در عنوان مقاله صرفا به این جهت که عکس من پایین این مقاله است.تحمل ………..ندارند.وخیال میکنند که این اقا مال این حرفها نیست.اما بدانند که سخت در اشتباهند.
    اومانیسم,نقاب سرمایه داری.یعنی چه؟یعنی من نگفته ام که اومانیسم خوب یا بد است.روی سخن من با امپریالیسم است.
    در پاراگراف ششم اینکه انسان اشرف مخلوقاتو………….اما مهم اینست که این حقیقت بزرگ در دست چه کسانی در چه زمانیو…..است.
    مطمئن نیستم ولی به گمانم اقای انیشتین مخترع اتم میباشند.ایا ایشان به خاطر کشتن مردم هیروشیما اتم را کشف نمود؟مسلما خیر اما دولت وقت امریکا از ان استفاده نمود که………
    پس این دولتمردان اروپایی و غربی بودند که دست به ساخت بمب اتم زدند حال روشن شد که اتم در ذات بد نیست بلکه……………اومانیسم من نیز چنین حالتی دارد.این استعمار و امپریالیسم است که میخواهد با اتمی به نام اومانیسم به مقاصد امروز خود برسد.اگر غیر از این است دوستان روشن نمایند.پس نتیجه میگیریم که نقد دوستان کاملا سلیقه ایست نه علمی
    اما اقای سیفیان که عرایض بنده را چرندیات خطاب میکند و دزد.
    دوستان دزد کسیست که مطلب را از کسی دیگر و به نام خود ثبت میکند.
    اگر اقای سیفی از خط اول این مقاله تا اخر تعریفی چنین از اومانیسم در هرکتابی از مرحوم شریعتی پیدا کردند.من همینجا اعلام میدارم که تا ابد دست به قلم نخواهم برد و …..اما اگر چنین نیست کمی هم جانب ادب رعایت شود بد نیست بدانید همین اقای سیفیان در گذشته نه چندان دور با افتخار بر خود میبالید و در مسجد فاطمیه جلوی نمازگزاران کتابهای مرحوم شریعتی را از حفظ برای انان قرائت میکردند.
    حالا همان حرفها شده اند بلغور ریخته و ما شده ایم طوطی
    مدیر محترم سایت از شما درخواستی دارم
    اقای سیفی گفته اند که من مطلب را دزدیده ام .یعنی انچه را که بنده گفته ام عین گفته اقای شریعتیست.
    ایشان لطف کنند که خط به خط مطلب را بنویسند با ذکر منبع.حال ممکن است چند کلمه مشابه وجود داشته باشد .ان را نمیگویم(مگر فقط حافظ غزل گفته.دیگران هم گفته اند).اگر حتی یک پاراگراف دزدی پیدا کردند من سر حرف خودم هستم.در غیر اینصورت لطف کنید و کامنت این عزیز را در مطالب بنده درج نفرمایید.زیرا ایشان دارد با حیثیت اجتماعی بنده انهم در محیطی مثل کوهدشت که همه همدیگر را میشناسیم بازی میکند.
    با تشکر

    • مدیرسایت دردرج کامنت ها شیوه ای کاملا سلیقه ای دارد که امیدوارم یا تغییررویه دهد یا عوض شود وبه هرحال وضع برهمین شیوه نماند.

  19. اقادرج کنیددیگه مگه مرض دارید خداوکیلی؟

  20. با سلام به همه دوستان اهل قلم و اندیشه.
    قلم به دست بگیرید برای تربیت بشرنه تخریب بشر.
    قلم انقدر مقدس و مهم است که به ان سوگندیاد کرده اندلطفا حرمت ان را حفظ کنید .
    هر حرف و لغطی که از زبان انسان صادر میشود حامل انرزی و نیرو میباشد و ما انسانها را به گفتن کلمات نیرو زای مثبت توصیه کر ده اند چون هر لغت منفی که به کار میبریم مقداری بار منفی و تنش اولیه ایی در درون خودمان میکاریم که درصورت تکرار ریشه درخت انسانیت ما میخشکد .
    سخن اخر :پشه کی داند این باغ از کی است/زادش در بهار و مرگش در دی است
    کرم کاورا پوست گیرد سست حال /غنچه ها را کی داند وقت نهال
    با عرض پوزش از همه برخی کامنتها نشان از انحراف و حاشیه های بی ثمر دارد بهتر است هرکس با هر اموخته ایی که دارد باری را از دوش مسلمانان بر دارد نه به مشگلاتشان بیافزاید
    انیشتین گفت:دو چیز سر وصدا میکند یکی خرده پول ودیگری خرده معلومات مواظب باشیم خرده معلومات هلاکمان نکند
    به امید دیدار کامنتهای خوب وانسان ساز همه دوستان چون به قول استادحسن زاده آملی انسان کاری مهمتر از خودسازی ندارد
    ضمنا در این ماه مهمانی خدا که شیطان در غل وزنجیر است بیاییم غل و زنجیر های شیطانی فکر و اندیشه امان را باز کنیم تا شکوفه های رنگارنگ در دل و فکرمان بروید وتبدیل به درختان تنومندی گردیم که دیگران از میوه وسایه وحتی از چوب خشکیده امان بهره ببرند
    سالم وبانشاط و چون کوه استوار وبه فضل آفریدگار امیدوارباشید

  21. به مدیرسایت توصیه میکنیم که جایش رابه ادم باشعورتروازاداندیش تری بدهد.

    • بنده بابت این رفتار اقای سیفیان از شما عذر خواهی میکنم

      • این جواب اقای پیری درکانتکس فروید به معنای دقیق کلمه میشه”فرافکنی”! البته معنای این اصطلاح پیچیده تراز کاربردعرفی ان است ونشان ازنوعی روان رنجوری دارد.

  22. مااخرنفهمیدیم که منابعی راکه اقای پیری ازماخواسته بودند وماذکرکردیم چرادرج نشد؟ میشه یکی توضیح بده؟

  23. چنین میتوان گفت که سرمایه داری نه فقط در غرب بلکه در بسیاری از کشور ها از جمله آسیا کشور های پیشرفته ای همچون ژاپن چین کره جنوبی را فرا گرفته است میتوان چنین گفت در بسیاری دیگر از کشور ها میتوان شاهد زایش سرمایه داری بود و ایدئولوژی غیر سرما یه داری موفق نبوده و نظام سرمایه داری به مطلوب ترین نظام اقتصادی در جهان تبدیل میشود در کشور های که دوموکراسی در آن استقرار یافته است نظام سرمایه داری را به عنوان نظام اقتصادی برگزیده اند در واقع بعد از این که در کشوری انقلاب دموکراتیک انجاام میشود مردم به دنبال اقتصادی هستند که مطلوبیت بیشتری برایشان داشته یاشد که شاید نظام سرمایه داری میتواند فقط یکی از از آنان باشد وبا وجود اینکه نمیتوان گفت دموکراسی لزوما نیازمند یک نظام اقتصادی خاص هست. در واقع از یک منظر هم سرمایه داری دارای انعطاف هم هست این که سرمایه داری در چین کمونیستی و سرمایه داری دموکراتیک امریکا که انعطاف نظام سرمایه داری را نشان میدهد ولی نظام سرمایه داری در چین به دلیل ساختار سیاسی چین نظام سیاسی چین را را تحمل نمیکند وتهدید بزرگی است که نظام سیاسی چین فروبپاشد ولی در نظام سرمایه داری در امریکا باوجود دموکراسی و ساختار سیاسی مطمئنا استمرار و پشتوانه بیشتری دارد. وقتی نظام اقتصادی در چین تغییر میکند و ایدئولوژی کمونیستی در جامعه چین تضعیف میشود این خود نوید بخش این است که نظام سیاسی در چین هم تغییر میکند اما در مشئله اومانیست با وجود کشورهای سرمایه داری اهم از در اسیا اروپا امریکا هر گونه نظام سرمایه داری در هر کشوری با وجود فرهنگ عرف اخلاق هر جامعه ای وجود دارد مثلا ساختار نظام سرمایه داری در ژاپن و امریکا برابر است اهم از واگذاری تمامی بخش ها به بخش خصوصی و هم دموکراتیک سازی بدنه ی دولتی و کنترل ونظارت در بخش خصوصی و ایجاد نهاد های مدنی اجتماعی همگی یکی است ولی در مسئله فرهنگی وعرفی تفاوت دارد ممکن است در ژاپن با وجود اومانیسم وحدت و تعاون که ریشه در قدمت و تمدن ژاپن هست و وجود دارد همانند امریکا نباشد ولی این به این معنا نیست که اومانیست و وحدت وتعاون در غرب دیده نمیشود. نظام سرمایه داری یک از نظام های مطلوب جهان که با دموکراسی هم سازگار است زیرا ما شاهد اقتصادی مردمی و پایدار هستیم. نظام سرمایه داری باوجود اینکه ازبین نرفته است بلکه شاهد استقرار و گستردگی آن در جهان هم هستیم. وحتی زایش نظام سرمایه داری در کشورهای در حال رشد وتبدیل شدن آن به الگویی برای کشور های جهان سومی

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.