- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

پشتوانه های «تغیرمطلوب»وحرکت به جلو

حمزه

 

حمزه فیضی پور / میرملاس نیوز : 

پشتوانه های «تغیرمطلوب»وحرکت به جلو

ظرف زمانی که نسل ما درآن درحال تنفس است؛با این مشخصه ی اصلی وصف می شودکه«دگرگونی های سریع،همه ی حوزه های حیات بشری رادرمی نوردد»به عبارتی قرن ۲۱قرن دگرگونی های سریع درعرصه ی حیات اجتماعی وفرهنگی وتکنیکی بشرامروزی است که متناسب با این تغییروتحولات، کنشهای تاریخی واجتماعی دربستر جامعه ای درحال تغییر،خودشتاب دهنده یا عاملی برسر راه این پوست اندازی های همه ی«عرصه ها»هستند.اگرکنش تاریخی واجتماعی راتوصیف کننده ی فعالیت عاملین(بازیگران ونقش آفرینان تغییر)بدانیم آنگاه بایداتفاقات وتحولات محیط پیرامونی زندگی را(چه مثبت وچه منفی)نشانه هاوتظاهرات این دو(کنش های تاریخی واجتماعی)دانست. چه بخواهیم وچه نخواهیم  «خواسته ها وانتظارات»درگذرزمان دستخوش تغییر می گردندو چارچوب هایی که تحت عنوان«سازمان ها»،«نظام ها ونهادهای اداری»بایدپاسخگوی این کمیت وکیفیت تغییریافته ی انتظارات بشرمترقی امروزی باشند،همواره طعم دگرگونی رابه طور مستمردرفرایند زمان بایدبچشندوگرنه مجموعه ی حیات سیاسی.اجتماعی،فرهنگی واقتصادی «انسان اجتماعی»بادل مردگی،یأس ویکنواختی مواجه خواهدشدکه نتیجه ی آن«افسردگی اجتماعی»و«انباشت نیازها»ی جامعه می باشد.ازاین روبایدگفت لازمه ی اینکه جامعه درمسیردگرگونی مطلوب والبته بطورطبیعی خودقرارگیردونشاط فرهنگی واجتماعی حاصل گردند (مثلأدگرگونی ازبی تفاوتی اجتماعی به مسئولیت پذیری اجتماعی،تغییرازناکارآمدی وناکارایی افرادوسازمان های اجتماعی به سمت کارآمدی،دگرگونی ازبی نظمی وعدم وقت شناسی افرادوجامعه به نظم اجتماعی ووقت شناسی و…) بطوریکه ارزش ها وهنجارهای اصیل جامعه پویایی خودراحفظ کنندبایدامورزیرموردتوجه قرار گیرند:عوامل،شرایط وکارگزاران دگرگونی که دراین متن  تعریف خواهندشد.ازلحاظ پویایی شناسی اجتماعی هیچ جامعه ای(چه درحال توسعه وچه توسعه یافته)ازدگرگونی وتغییربرکنارنیست ولی برخی جوامع، بسته به عوامل تغییرتندتربه سمت جلوحرکت میکنندودرمقابل جوامعی نیزهستند که برخلاف جوامع پویا براثرعوامل گوناگون تاریخی،جغرافیایی،اقتصادی وانسانی حالت ایستایی دارند وازدگرگونیها باز میمانند.چنین جوامعی نوآوری رامعمولأبرنمیتابندوبه دلائلی ازدگرگونی فرهنگی- اجتماعی سودنمیجویندواوصاف خاص خودشان راداراهستند به گونه ای که وضع خاص خانوادگی وطایفه ای وطبقه ای،نقش اجتماعی وپایگاه اجتماعی وبهره مندی ازمزایای زندگی کردن درجامعه رابرای اوتعیین میکنندواین وضعیت خودمانعی برسرراه«بهره مندی اجتماعی»برای همگان است.وصف دیگرچنین جامعه ای اینکه« اخلاق اجتماعی» بدرستی تعریف نمیشود واسیرعرف میگردد حتی اگرعرف برخلاف هنجارهای رسمی وشرعی فراگیرباشد،این عرف بایدملاک عمل کنش گران جامعه قرارگیرد.همچنان جامعه باوجودآنکه«فضای نوآوری»رااحساس میکندوتحصیل کرده هایی درمقطع عالی بابینش وفکری نوبه لحاظ آماری همه جا خودرابه رخ میکشانند اما همچنان نفوذ کلام آنانیکه بافضای جدید خونگرفته اند روستا،محله،شهریااداره رامیگردانند.محیط اجتماعی باوضع موجود هیچ گونه تحرک تازه ای براشخاص وارد نمیکند وآنان رابه نقادی والبته ابتکارنمی کشاند.هرکاری بروجهی ثابت وقوع می یابد ویک رویه ی تکراری که نتایج مثبت رابرای جامعه وگروه های هدف به بارنمی آورد وباعث رضایتمندی افرادجامعه نمی شود.جامعه درچنین شرایطی امیدوانتظاربهبودندارد وزندگی یکنواخت وافسردگی محیط اجتماعی واداری و….رابدنبال دارد.البته عده ای ویا‌گروه هایی ازچنین وضعیتی کاملأ بهره مندمیشوندوهمواره خواهان ادامه وتکرارچنین حال واحوالی اندزیراامتیازات فراوان نصیبشان میشودوچنین گروه هایی منافع خصوصی رابصورتی زیرکانه ومصلحتی درقالبهاوعناوین مختلف ازوضع رکودساختارها وسازمان های اداری(پارتی بازی-عدم شفافیت-مسئولیت ناپذیری-عدم وجدان کاری و…)بدون هیچ هزینه ای برآورده مینماینداین گروه ها رابا اوصافی اینچنینی پیرامون خودمیتوانیم ببینیم که؛اهل دروغ وفریب اند،منافع شخصی رابرمنافع جمع ترجیح میدهند،مردم رابه حمایت ازخودشان اغوا میکنند،پناه گاهشان افرادمسن وسالخورده ای است که اکنون وآینده راموافق حال خود نمی یابند،پس به گذشته پناه میبرند،زشتی های گذشته راازنظردورمی دارندوزیباییهای آن رادرست جلوه میکنند لذاازهرفکرومرام« نو»مطابق باهنجارهای اخلاقی وشرعی پذیرفته شده می گریزند وهراس دارند.البته بایدپذیرفت که هرگونه تغییر ودگرگونی اجتماعی برای پیشرفت،برجامعه وافرادآن هزینه ها وفشارهایی راتحمیل میکندکه این خودباعث نارضایتی مردمی است که به یک«رویه ی عادتی»عادت کرده اندمثلأ درگذشته های دور،ابداع گرمابه موجب نارضایتی ومانع تراشی عطرفروشان شده بودکه این مثال به جامعه ی اروپای گذشته برمیگردد که درنبودگرمابه مردمان ازعطرفراوان استفاده میکردندولی پس ازآنکه به لزوم شست وشوپی بردند،وگرمابه های زیادساخته شد بتدریج نارضایتی اشان رنگ باخت وکمترخواستارعطرشدند!!به نظرمی آیدجهت حرکت به سمت نقطه مطلوب وفاصله گرفتن ازوضعیتی که ممکن است مردمان یک جامعه همواره ازآن بنالند وهمواره خودگرفتارآن باشندومولدآن وضعیت!!لازمه اش پویایی فرهنگی میباشدکه ملازم تغییراجتماعی مطلوب است وازذات زندگی اجتماعی سرچشمه میگیرد.پویایی فرهنگی ازخواست فردبرکناراست وبرای خودنظام وقوانینی دارد ونیازمندیک همدلی اجتماعی وهمراهی گروهی ،ازهمه ی  اقشار جامعه است ونقش پرکارتر نهادهای رسمی وغیررسمی رابه جدمیطلبد،چون قرن حاظر،قرن دگرگونیهای مطلوب است ودراین قرن تاریخ حیات انسان چنان دچارتحول است که همه جوامع(جهان سومی،درحال توسعه وپیشرفته)بایدآن راتجربه کند.جامعه همانندیک موجودزنده است ودارای اجزایی میباشد،همانطورکه اجزا،کارکردیاوظیفه ای برعهده دارند(جهت تأمین آسایش انسان ها،آرامش اجتماعی،نظم اجتماعی ،رفع مشکلات،امیدبه آینده،اعتمادومسئولیت پذیری اجتماعی)جامعه هم به معنای کلیتش،به گواهی تاریخ، وظیفه اش ایجادنشاط اجتماعی است که این نشاط وآسایش ورفاه،لازمه اشان:امکان رفع موانع زنده مانده وامکان تحقق خواست های مطلوب ومشروع ومنطقی انسان ها میباشد.که اگردرقرآن،خداوند«طیبات»رابرای انسان خلق کرده است واگربیان شده است که همه آسمان وزمین بایدبه تسخیرانسان دربیاید(سخرلکم مافی السماوات والارض)امکان چنین هدف مشروع ومطلوبی زمانی میسر است که روابط اجتماعی شایسته ای میان انسان ها درهمه ی حوزه های سیاسی،اقتصادی،نهادی،اجتماعی وفرهنگی وتجاری وآموزشی بوجودآید.برای اینکه پاسخ عنوان متن را درجهت تبیین پشتوانه های تغییربه روشنی بیان کرده باشم لازم است عوامل این دگرگونی وفاصله گرفتن از«رویه های نادرست» رابطورمجمل یادآورشوم:۱-عوامل تغییر:عامل تغییر،یک عنصری رامیگویندکه یک وضعیت معین رابیان داشته که به علت وجودداشتن آن عنصرووضعیت(به خاطرعملی که انجام میدهد)زمینه ی تغییر رافراهم می آورد،مثلأ ورودکارخانه به یک منطقه یا یک شهر ویا ورودتکنولوژی های جدید درزمینه های مختلف که باعث میشوند درکل فرآیندکاری،محیطی،فرهنگ رفتاری ومدیریتی دگرگونی ایجادکنندبه عبارتی باتأسیس یک کارخانه ی تولیدی ویا یک دانشگاه دریک روستا یا یک شهر دربازار کاروتحرکات اجتماعی جمعیت آن مکان،دگرگونیهایی روبه جلوایجادمیکنندکه نتیجه اش دگرگونی درعادات رفتاری،اخلاق وفرهنگ ودگرگونی درسازمان اجتماعی آن محیط است۲-شرایط تغییر:شرایط مجموعه عناصری اندمناسب یا نامناسب که اثریاآثاریک یا چندعامل تغییررا فعال تر یاکندتر،شدیدتریاضعیف ترمیکندبرای مثال:بوجودآمدن سازمان های مردم نهاد(NGOها)،سندیکاهاوانجمن هایی که برای بدنه جامعه نقش وکارکرد میانجی وآموزش دهنده درجهت آشنایی گروه های هدف باتغییرات تکنیکی وفنی،وتغییرات اجتماعی جدیدرابرعهده دارد.بایدگفت که اینگونه شرایط باعوامل تغییرمکمل هم اندزیراشرایط تغییرمیتوانند سرعت دهنده به تغییرباشندویاایجادکننده ی مانع برسرراه عوامل تغییر.۳کارگزاران تغییر:به نظرمی آیدکه این عنصرانسانی نقشی پررنگ تر،جامع تر،کیفی ترواساسی تردرایجاد«تغییرمطلوب» دارد،لذامجموعه ای ازانسانها،انجمن ها،گروههاواشخاصی رادربرمیگیرد که چون صاحب فکراندودرحوزه ی اندیشه ورزی وخردگرایی فعال اندپس مولدتغییراندوبه نوعی هم مدیرواداره کننده ی تغییراند وهم زمینه سازواستمراردهنده به زمینه های تغییر،یااینکه بایک رویه ی خاص که بانقص درعمل همراه است وباشیوه ی خاص رفتاری ومدیریتی خود(خودخواه،صرفأ منافع جو،خواهان حفظ وضع موجودکه به نفع آنان است و…)برسرراه تغییرمطلوب مانع ایجادمیکننددردآور آنجاست فرهنگ موجوددرجامعه ی ما همراه با دیگر عناصری پرورش دهنده ی چنین افرادی اند مثلأ یک مدیرتنبل،بیتفاوت،مسئولیت ناپذیر ودوستدارتعریف وتمجیدوناآشنا به وظایف نقش محوله،خودعاملی برای تأخیر«تغییرمطلوب» است ونارضایتی مجموعه ی گروه های هدف نیزبدنبال آن.بایددانست که مدیران وکارکنان وافرادی که بعنوان پرسنل ویاکارگذار،ایفاگرنقش مدیرورهبری اند،خودعامل وپشتوانه ی مهمی درجهت مطلوب حرکت کردن به سمت دستیابی به اهداف عالی برنامه ریزی شده درحوزه های مختلف«خواست انسان ها»و«سازمان های انسانی»است.کنش این بازیگران اصلی بایدمتأثرازچارچوب های تعریف شده ی رسمی وهنجاری باشد نه برمبنای تفسیروتعبیرهای فردی ،که متأسفانه درحال حاضر اگرنگوییم همه، بایداذعان داشت که برخی کارگزاران درسازمانها ونظام های اداری جامعه ی ما دچارغفلت های فردی وباورهای نادرست ناشی ازعادات رفتاری ناپسندورایج درجامعه شده اند که خود تغییرمطلوب رابا مشکل مواجه نموده اند.بعنوان نتیجه گیری ازاین متن بایدگفت که هرانسانی یارای آن دارد وازاین توانمندی برخوردار است که ضمن فراهم نمودن عوامل وشرایط تغییرودرحدودامکانات تاریخی عصرخودبعنوان یک کنشگر وکارگزار درمحیط اجتماعی خود مؤثر افتد همچنان که هر«معلولی» میتواند«علت»گرددوخودبخوددرعلت خودتأثیرگذاردکه این امری معقول مینماید.انسانی که ازبیداری وبینش اجتماعی برخوردارباشدامکانات وسیعی برای تغییرآفرینی می یابدوعمیقأ میتواند«پویش های میراننده ی مرگ آور»را از«پویش های نو زندگی گستر»بازشناسدوبه اقتضای معرفت اجتماعی دستی بردستان سازنده ومولدتغییر برای فردایی بهتر بیافزاید.

جهت مطالعه بیشتر وآشنایی بهتربا مبانی نظری موضوع به کتابهای زیر مراجعه شود:جامعه شناسی تغییرات اجتماعی تألیف دکترغلامرضاغفاری وعادل ابراهیمی-تغییرات اجتماعی تألیف گی روشه وترجمه ی دکترمنصور وثوقی-زمینه ی جامعه شناسی تألیف دکتر آریان پور