تاریخ : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
5

آقای رییس جمهور !

  • کد خبر : 52075
  • 29 خرداد 1393 - 10:46

  حشمت اله آزادبخت / میرملاس نیوز : سفرهیئت دولت  صورت گرفته وچشم تنگ لرستان چون کودکی یتیم بی کس به راه تا پیمانه ی دولت تدبیر و امید چقدر برای محرومیتش به ارمغان آورده است.درجاده ی بی انتهای محرومیت لرستان از پیچ های سخت بی کاری و قحطسالی و تبعیض و…اگر بشودگذشت و اگر از […]

281

 

حشمت اله آزادبخت / میرملاس نیوز :

سفرهیئت دولت  صورت گرفته وچشم تنگ لرستان چون کودکی یتیم بی کس به راه تا پیمانه ی دولت تدبیر و امید چقدر برای محرومیتش به ارمغان آورده است.درجاده ی بی انتهای محرومیت لرستان از پیچ های سخت بی کاری و قحطسالی و تبعیض و…اگر بشودگذشت و اگر از حرف های تکراری خودکشی های برنجی از درد فقر و جیب های خالی دلخوشی و دفن شدن دانشگاهی های این استان زیرآسمان خراش های کارگری تهران و رنگ های زرد تحصیل کرده ها مقابل تبر بیکاری و استخدام های فامیلی و جنگ های خیابانی از سربیکاری وووو که به سختی بگذریم آن چه دردی به وسعت نان دارد و شکم گرسنه ی فرهنگ این مردم را هوار می شود وجود آثار باستانی و تاریخی است که دریک جمله ی ساده ی خبری ” ول معطل مانده اند ” .

صائب تبریزی مدعی ست : سرایی را که صاحب نیست ویرانی ست معمارش / دل بی عشق می گردد خراب آهسته آهسته …

وبدون شک نبود صاحب البته از نوع عاشق دلسوزش اسباب ویرانی و فراموشی آثار باستانی لرستان را به خوبی فراهم آورده است. به نمایندگی از آثار باستانی رهاشده و بی صاحب لرستان ، دست در کیسه ی قرعه فرومی بریم ومیرملاس را بیرون می کشیم .صخره ای در۱۷ کیلومتری شمال کوهدشت مربوط به ۱۲ هزارسال پیش ، بانقاشی هایی از سوار و شکار که می گویند نظیرآن ها را در لاسکوی فرانسه و آلتامیرای اسپانیا دیده اند .

فاجعه این جاست که این نقاشی های به حال خود رهاشده و به نظر من ” دیمی ” را هنوز دلی به مرمت و محافظت تنگ نشده و روزبه روز درهوای بی توجهی ویران تر و ویران تر و ویران تر می شوند .هربار که به دیدار این صخره ی تاریخی می روی و کوره راه کوهستانی اش را بالا می روی با زخم چندچاله ی جدیدی روبه رو می شوی که جویندگان گنج ، دور از چشم متولیان امرش پای صخره اش برجای گذاشته و هربار به نقاشی هایی برمی خوری که به زخم سنگ یادگاری نویسی محوشده اند.سخن اینجاست که اگر هوارهای سالیان نویسندگان لرستان پلک اهمیت مسئولان میراث فرهنگی را تکان می داد حالا بزرگ ترین سهم درآمد لرستان بدون شک ازهمین نقاشی هایی بود که بیشترشان به تیر بی توجهی ترورشد وحالا دیگر تعداد کمی ازآن ها باقی مانده است.

 سال گذشته دقیقا مبلغ سه هزارمیلیارد ، ببخشید۱۵۰ میلیون تومان برای نصب قاب شیشه ای و محافظت از این اثر گرانبهای تاریخی جهانی مصوب شد اما کسی بعدا توضیح نداد این مبلغ …؟!

آیا نگهداری از شناسنامه ی هویت یک ملت آن قدر بی اهمیت و بی ارزش است که حتی مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان هم سهم نگهداری اش نمی شود تا بسترکوچکی فراهم آید پای گردشگران دنیا به این اثر بزرگ باز شود؟!

وحالا سفرامید درراه است و چشم دوست داران این مواریث ارزشمند به دست های بخشنده ی تدبیرش تا سهم بزرگی نه ، که بخور و نمیری به نگهداری و مرمت آثارارزشمند تاریخی لرستان اختصاص یابد . آثاری که تنها در همایش ها و سخنرانی ها و کتاب ها و نامه ها بسیار ارزشمند و بسی فاخر هستند اما گوشه ی چشم هیچ مدیر و مسئول امری تره ی نازکی برایشان خرد نکرده است و همچنان یتیم درگوشه های بی عبور خود پیرمی شوند .

واما جناب رئیس جمهور عزیز!

لرستان با مردمی خونگرم ودانا اما محروم و بی پول ، مستحق جام سرد بودجه ای ست که شاید گلوی خشک سال های فقر و بیکاری اش را طراوتی بخشد .این استان با مردانی کمربسته ، شناسنامه ای روسپید از هشت سال دفاع مقدس درپوشه های افتخار دارند و تاریخ جنگ و صحنه های فتح و شهادت گواهی خواهدداد .اما از تقسیم اعتبارات گذشته تنها سهم لقبی با نام ” غیور ” بردوشش نهاده شد که بارها سوژه ی پیامک ها و فیلم های طنز شد . استانی زخمی و استخوان شکسته که پنبه ی سهم های گذشته ، حتی لب تفدیده اش را ترنکرد .

اگر بشود خانه به خانه ی لرستان را بازدید کنید که امری ست محال درخواهید یافت که درهرخانه چند تحصیل کرده ی بیکار در کوچه های اندوه گرسنگی پرسه می زنند و بسیاری از جوان های تحصیل کرده ی ما سال هاست برزانوی تب کرده ی میدان های پایتخت خم شده اند .و هجوم دست های پینه بسته به کیسه های نامه ی نمایندگان شما و درخواست مبالغ ناچیز کمک گواه وجود فقر و بیکاری دراین استان جامانده است.

درتخصیص بودجه ها نمی شود لرستان بی کارخانه و پروژه و درنهایت بی درآمد را با کلان شهرهایی مقایسه کرد که درآمد از گردن نازک جوان هایش بالا زده .این استان با سال ها سابقه ی فقرش ، دست به زانو، چشم به راه کلید تدبیر و امیدی ست شاید درقفل محرومیتش بچرخد و دری تازه به دلخوشی برایش بگشاید.واین میسرنیست جز نگاهی ویژه از هیئت شما که مدعی ست شاه کلید عدالت دردست دارد . 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=52075

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 20در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۲۰
  1. کاش مسئولین استان متن این نامه رو برای ریس جمهوری عزیزمان بخونن!هرچه که بایدگفته بشه درلابلای هرسطرش هویداست. باسپاس از امین عزیز و سخت کوش . براستی که کوهدشت بایدبه اهل هنرخودمباهات کند! چندنفر مثل امین وحشمت دراین دیاراینگونه درجهت معرفی فرهنگ و داشته ها و کمبودها ،دلسوزانه وبی هیچ چشم داشتی شب وروز دوندگی میکنند.

  2. اینجا… دست هر کس را میگیری برای بلند شدن اماده میشود برای سوار شدن.

    • یک نفر سوارِ بر الاغی از کنارِ یک فردِ علیل وناتوانی عبور میکرد فردِ علیل به راکبِ الاغ ملتمساته گفت عجب الاغی داری ای کاش مرا هم سوار کنی صاحب الاغ دلش به رحم آمد و علیل را بر پشته الاغ سوار کرد ،هنوز چند قدمی نرفته بودند که فرد ناتوان خطاب به صاحب الاغ گفت عجب الاغی داریم صاحب الاغ به خودش آمد و فوری شخص علیل را از پشته الاغ پایین انداخت و گفت یقین دارم چند قدم جلو تر خواهی گفت عجب الاغی دارم

  3. سلام به حشمت اله عزیز استاد فرهیخته .
    با دیدی جامعه شناسانه مشکلات استان را به گوش رییس جمهور رساند ه ای .

  4. کاش صدایی هم برای حمایت از سنگ نگاره های میرملاس به گوش دکتر روحانی می رسید.

    • صدای انسانها هم به گوش کسی نمی رسد چه توقعی دارید ….سنگ نگاره ، نگارهای انسانی در حال سنگ شدنند…

  5. جناب آزادبخت عزیز سلام.بدون تعارف دست به قلم شدن شما برای من همیشه جالب بوده و هست.
    اما برخی تعبیرات شما حقیقتا در شأن مردم لرستان نیست…مردم لرستان گدا نیستند…مردم لرستان
    مردمی با شرافت اند که بی انصافی ومدیران باعث شده تا زندگی بر این قوم صبور سخت بگذرد.
    کاسه گدایی چشم به محبت و بخشش مردم درد ولی لرستان در پی گرفتن حق خود است…
    مردم لرستان همیشه باوجود مشکلات با عزت زندگی کرده لند و بس.
    درست است که لرستان از بیکاری رنج میبرد اما خودکشی های قرص برنج تا جایی که ما میدانیم
    ربطی به فقر نداشته…موفق باشید

    • عبدی عزیز .هیچگاه زحمت رسانه ای کردن مشکلات دیارمان توسط حشمت اله و امین را نادیده نگیر .
      هیچگاه اقای ازادبخت نگفته اند که مردم گدا هستند .
      تمام نابهنجاری اجتماعی مثل زنجیر بهم پیوسته اند و متاسفانه بر دست و پای این مرز و بوم پیچیده اند .

  6. سلام بر تمامی هم استانی های عزیزم

    ایکاش یک بار هم که میشد یک مسئول با سواد و باعرضه و با جسارت داشتیم تا بتواند حرفمان را به گوش مسئولان بالاسری برساند و ترسو نباشد که مبادا از حزبم بیرونم کنند

  7. حشمت جان غصه ی این مردم رو نخور فردا ببین در انتخابات چکار ها که نمی کنند !

  8. خدمت برادر ارزشمند ونویسنده وشاعر توانا حشمت الله عزیز
    سلام
    مطمئن باش هیچ کاری برای شهرمان نمی شود ولی لااقل دلمان خنک میشود .احسنت بر مقاله زیبایتان حسابی لذت بردم وآفرین بر سایت وزین وارزشمند میرملاس نیوز که این بستر خجسته را هدایت ومدیریت میکند.
    موفق وموُیدباشید

  9. برادر ازادبخت از اینکه مظلومیت مردم لرستان را به قلم تفسیر هوار کشیده اید جای سپاس دارد و شایسته است مسئولان استان بدون هیچ گونه تشویشی با صراحت کامل معضلات و مشکلات استان را به صورت کاملا مدون تقدیم رئیس جمهور کنند و فقط صندلی ریاست را نچسبند.مرگ یک بار شیون یک بار . لرستان تا کی باید زیر بار فقر و بیکاری و…. له شود.

  10. سلام برهمه دوستان عزیزم که نظرلطف داشتهاند .امیدارم روزی لرستان هم به آن چه مستحق است برسد و کارها دراین استان به دست افراد شایسته ، کاردان و دلسوز سپرده شود و دست دخالت فرصت طلبان ازهر طیفش از سرمظلومیت مردمش کوتاه شود…

  11. اگر مسئولین بجای پرداختن به تثیت موقعیت خود ،اینگونه از سرِ صدق و صفا از حقوق مردم دفاع میکردند یقینا این منطقه به فراموشی سپرده نمی شد من بنوبه خودم از دوست ارجمندم جناب آقای آزادبخت بخاطر بیان کردن معضلات دیرینۀ شهرم صمیمانه سپاسگزاری میکنم

  12. اگه این سخنان مکتوب رو رییس جمهور شنیدن پس تاثیرات خودشو بی شک باید بزاره. ممنون از متن برخاسته از عشق به دیارتون

  13. ای ی خدا مگر توو بکین کاری ورنه تا مردن شیونه کارم . خیلی دیر شده فکر نکنم به این زودی ها مشکلی حل بشودچون دردها مثل مرض سرطان ریشه دوانده . از آقای آزادبخت ممنونیم متن جالبی بود

  14. ضمن تشکر از لطف کامنت دوستان عزیزم خوشحالم که دست نوشته ها و گزارش های بنده و برخی دوستان باعث شد بالاخره بحث حفاظت از میرملاس جدی شود.به امید داشتنی شهر و استانی واقعی و آباد برای همه.

  15. همه، کسی، هر کسی، هیچ کس

    ——————————————————————————
    حکایتهای مدیریتی

    یکی بود یکی نبود. چهار نفر به نامهای «همه»، «کسی»، «هرکسی» و «هیچ کس» بودند. یک کار مهم بایستی انجام می‌شد و از «همه» خواسته شد تا آن را انجام دهد. «همه» مطمئن بود که «کسی» آن را انجام خواهد داد. «هر کسی» می توانست آنرا انجام دهد ولی «هیچ کس» آنرا انجام نداد. «کسی» در این مورد عصبانی شد زیرا آن وظیفه «همه» بود. «همه» فکر کرد که «هرکسی» می تواند آنرا انجام دهد. اما «هیچ کس» نفهمید که «همه» آنرا انجام نخواهد داد. نتیجه این شد زمانی که «هیچ کس» آنچه را که «هر کسی» می‌توانست انجام دهد، انجام نداد «همه»، «کسی» را سرزنش نمود.

    بنظر شما چکسی باید برای این استان که از همه کس مینالد کار انجام دهد

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.