- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

آغاز سخن برای یک گفتمان / جاوید کاظمی

132 [1]

جاوید کاظمی / پاتوق هنری میرملاس نیوز:

آغاز سخن برای یک گفتمان 

آغاز سخن و انتخاب موضوع برای گفتمان، شاید بزرگ ترین رسالت شخصی است که در تفکر اصلاح امور انسان و جامعه است.که در این میان اهالی منزل علم و دانش و هنر ما با نقدهای بسیاری مواجه هستند و در رسالت خویش از گام های نخست برای هوشیاری جامعه آغاز نکرده اند، و با انتخاب مضامین خود برای گفتمان پا بر پله های دانش تخصصی نهاده اند و با فراموش کردن دانش عمومی به جهت افزایش معرفت جامعه، چشم به آینده ای روشن دوخته اند.حال آنچه موجب ایجاد موانع، در مسیر خوش نقش ترقی می شود بی شک انتخاب نا به جای شاخص های پیشرفت است و این خود خفته در درک و دریافت جهان بینی شخصی و گروهی توده انسان مخاطب است.این دورهای باطل گفتمان جهانشناسی به جای جهان بینی متاسفانه در خرده فرهنگ هایی که دقیقا نیازمند روشن شدن مقوله های ایدئولوزیکی هستند شکل میگیرد(که البته با توجه به تاریخ و گذشت قرون، این خود موضوعی است با مصداق های فراوان). حال که این بستر بسیار عظیم چنان است که به سختی میتوان خود را بیرون از آن افکند تا در نگاهی مشرف بر آن به تحلیلش پرداخت رسالت عمده ی روشنفکر جامعه بی هیچ گزاره ای دیگر تفسیر درست و پایه ای آن برای توده مردم است تا شاید راهی باشد برای برون رفت از این جریان ناشیرین و بی ثمر روزمرگی.چندی پیش در جمع چند نفر از دوستان دانای شهر بودم که از رسالت های خویش صحبت می کردند اما در نهایت اتمام سخنشان جمله ای بود که شاید رمق گیر ترین سد مقابل آگاهی بود.«برای جه کسی وقت خویش را هدر دهیم». اما شاید دوستان عزیز فراموش کرده اند که ارجح ترین شاخص روشنفکری و دانایی تحمل رنج و مرارت بسیار در قبال تفکر غالب و توده وارانه ی جامعه است.پا پس کشیدن و رنجش کودکانه رسالت انسان گونه را جز به اوهامی تیره و تار مبدل نمی سازد.هدف، ماندن و جانانه ایستادن و روح درست اندیشی به جامعه تزریق کردن است. و اگر ماندنی است برای اصلاح عمومی، نباید تمام گفتمانمان در مقوله های دانش تخصصی باشد که خود در بستر آگاهی از پایه های تفکری و مکتبی استوار خواهد ماند.هنرمند اگر رسالت هنر را در مکتب خویش درست تعریف نکند، خود نیز ابزارآن شده است. به همینگونه است صنعت و صنعتگر، طب و طبیب و … و چه بسا داستان سیاست و حزب بازی ناآگاهانه که بی تعلل عامل مستقیم فلج شدن جامعه و مردم است.از دیگر گزینه هایی که میتوان به عنوان ضعف ارائه ی مسائل آگاه کننده ی مطالب و گفتمان های مختلف مشاهده کرد،عدم تعریف و مشخص کردن درست جامعه ی هدف آنها می باشد. جامعه ی هدف، در آغاز راه بدون هیچ تردیدی باید تمام اقشار جامعه باشد. از آن گونه که ما هنوز در ابتدای راه یا قدم را نگذاشته ایم یا هنوز قدم اول را حتی به پایان نرسانده ایم، نمیتوانیم جامعه ی هدف تخصصی را در تمام مباحث، معیار گفتمان خود کنیم.(هر کسی و در هر شرایطی و در جایگاه متخصص باید بتواند با عامه ی مردم سخن بگوید.)چه بسا گاهی دانش تخصصی مانع انگیزه برای بستر سازی دانش عمومی که پله اول است، خواهد شد.به عنوان نمونه، زنان ما در این میان به صورتی ناآگاهانه در این حرکت راهگشا کنار نهاده شده اند که شاید دلیل عمده آن باز هم عدم شناخت درست جهان بینی آن می باشد.سند معتبر آن را می توان در میان مخاطبان رسانه ها مشاهده کرد که متاسفانه در میان انبوهشان، زنان، دختران یا حتی کودکان به صورتی بسیار عجیب نادرند.
ما کماکان نیازمند به تفکر افکندن جامعه هستیم. تفکری با آغازی بی غرض. در این راستا از دوستان خود طلب یاری دارم که به جامعه ی خود بیاموزند که قبل از هرگونه قدم نهادن در راه دانش تخصصی، پایه های مکتبی و ایدئولوزیکی خویش را روشن بینانه و با توجه به قوای جسمی و فکری خود انتخاب کنند. شاید این بزرگ ترین قدم ترقی باشد.عامه را باید به عرصه ی همکاری کشید. به عرصه تفسیرهای ولو ساده. به عرصه ی دانستن ها و شناخت های شهروندی.به عرصه ی احساس بودن ها و توانستن ها. باید بیاموزیم که به تفکر درست دست یابیم و به مدینه ی فاضله ای بیاندیشیم که در آن برای هرگونه اندیشه ای راهی استوار و بلند باشد.مدینه ای نه در اختیار نادانی و هر کو به دری کوفتن.جامعه ای برگرفته از انسانیت و ایده آلهای درست انسانی.و اینگونه می توانیم کورسویی از امید را در آینده ی خویش و جامعه ی خویش نظاره گر شویم.باشد که در این مهم همدل و هم صدا بانگ حق برآریم تا بتوان به یافتن و آفریدن راهی بگشاییم.