تاریخ : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
9

عبور سلامت از تونل وحشت با امیر

  • کد خبر : 54218
  • 15 مرداد 1393 - 19:32

    افشین باقری/سرویس منتظران:   بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم   مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا احزاب/ ۲۳   از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى […]

  امیر روئین تن aks2 (2)1

  افشین باقری/سرویس منتظران:

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

 

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

احزاب/ ۲۳

 

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

 

وضعیت تکان دهنده ی اسیران ایرانی به همین ختم نمی شد .

در حیاط استخبارات قبل از ورود به همان سوله راهرویی به اندازه۳۰متر در ۳متر بود .

موقع ورود و یا خروج از سوله قبل از آن حدود۴۰نفر سرباز بعثی بی رحم ومتبحر در شکنجه که واقعا بتمام معنی قسی القلب بودند وهر کدام باکابل ؛دسته کلنگ ،یا همان گرز خودمان و نبشی بدست منتظراسرا بودن مثلا یک گروه ازدژخیمان باسلاح سرد بصورت زیگزاگ دردوطرف سالن می ایستادندودر واقع دو دیوار انسانی تشکیل میدادند که هر اسیر باید از بین این دو دیوار انسانی مخوف عبور می کرد.

اگر اسیری هنگام عبور ازسمت راست کتک نمی خورد از طرف چپ رو حتما مورد ضرب الشتم قرار میگرفت وتا آخر این تونل انسانی بیشتراز سی شلاق نوش جان می کردی.یک بار که میخواستیم برای بازجویی به حیاط برویم امیر گفت بیا پشت سر من ، اون عزیز می خواست من کمتر شلاق بخورم چون خیلی کوچک وضعیف بودم .

یکدفعه یک نبشی به یکی از مجروحان که لنگ لنگان جلوتر از ما بود خوردوبروی زمین افتاد. چند تا ازآن جلادان هم دوره اش کردند واین شلاقها بود که بر تن آن برادرزخمی عزیز فرود می آمد .یهو دیدم امیر خودشو انداخت رومجروحه تا او کتک نخورد.

 عراقی ها هم با دیدن این صحنه برای زدن امیربه او حمله کردند بقیه هم فرار کردیم توی حیاط .واقعا دل وجرات می خواست چنین فداکاری واز خود گذشتگی.امیر داد می زد یا الله یاالله یا حسین  یا مهدی ادرکنی ،وسیل کتکها و شلاق ها بود که بر بدنش می خورد.یکی از عراقی ها دیوانه وار نعره می کشید :ماکو حسین ؛ماکو مهدی ،ماکو الله !انا الله ودیوانه وارکتک میزدیعنی حسین نیست ،مهدی نیست ،خدا نیست من خدا هستم.

بعد از شکنجه صورت وبدن امیر همچون زغال سیاه وکبود شده بود.

 امیر اوج فداکاری ، گذشت وایثار را از خود نشان دادوبعثی ها از این همه عظمت ، صبر وپایداری در این شرایط مرگ آورمات ومبهوت بودند.البته اسرا از فداکاری ورشادت امیرخوشحال بودند واز او بعنوان یک قهرمان ملی که جان آن برادر مجروحش رو نجات داد تشکر می کردند.

باری برنامه منظم شکنجه ها هرروز ادامه داشت وامیر گرسنه وتشنه با صبر ومقاومت بسیاراهانت وحقارت را تحمل میکرد وضرب وشتم را به جان میخرید.من نمیدانم از چه واژه ای استفاده کنم ووضعیت اسفبار اسرای کشورمان رادر اردوگاههای سراسر کفر وظلم عراق بیان کنم که حق مطلب را ادا کرده باشم.

 آیا در این دوره کسی حاضر است بجای هم وطنش کتک بخورد وزیرپوتین های کثیف خون خواروجلاد له ولورده شودوخود را داوطلب مشت ولگد گرگهای درنده کند. بد ترین حالت زمانی بود که با نبشی آهنی که به اندازه های یک سانتی آن را تعمدا شکل داده بودند ووقتی بر بدن انسان وارد میشد تکه ای از گوشت بدن را با خود می کند.

یک روزما را به محوطه بردند وگفتند خمسه خمسه یعنی پنج نفر پنج نفر بنشینیدوشروع کردند به ثبت نام اسرا :اسم ،نام پدر از چه لشگر وتیپ وگردانی هستی .نکته جالب توجه این بودکه تعدادی عکس در دست افسران اطلاعاتی بود وآنها عکسها را با اسرا مقایسه می کردند .بعدها متوجه شدم که آن عکسها متعلق به فرماندهان جنگ بود که منافقین برای بعثی ها فرستاده بودند.اطلاعات دقیقی از نفرات، مهمات ؛منطقه ای که ایران قراره عملیات انجام بده و… خلاصه بازجویی شروع شد که بیشتر از اسرا (عِده وعُده) یعنی تعداد نفرات ومهمات را می خواستندکه اسرا اصلا اسرار نظامی رو لونمی دادند .

 

 

image-712f3cc17825f463978ff3fe5e29b75caa5cc2d87294e7d699791f04c328acd4-V

نوه دلبند زنده یاد امیر روئین تن

 

 

 

+«+ê+»+à +º+¦+º+¦+¬

               

 

 

2014-08-06 (8)

 

 

2014-08-06 (14)

 

 

2014-08-06 (10)

 

 

 

 2014-08-06 (19)

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=54218

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 77در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۷۷
  1. سلام بر آزادگان وآزادمردان سرزمینم ؛درود بر دلاوران گمنام وطنم ؛دورد به روان پاک وعزیز برادر روئین تن وسلام بر آزاده عزیز افشین باقری دل نوشته ات به دلم نشست خیلی زیبا ودلنشین امیدوارم دلنوشته ات را ادامه بدهی ؛شنیدن وخواندن این خاطرات از زبان وقلم شما واقعا جالب است من در شگفتم با آن سن کم چطور آن همه شکنجه را تحمل میکردی وحرفی بجز تحسین وتعظیم در مقابل فداکاری شما نمیدانم ؛منتظر ادامه خاطراتت هستم .یاعلی

  2. آقای باقری به فرزند مرحوم امیر گفتم اینها را بخونه تا بدونه فرزند چه شیرمردیه وچه رسالت خطیری برای ادامه راهش دارد

    • خدمت سرور عزیز وارجمند جناب مهندس حجت روئین تن
      سلام
      این خاطرات که جمعا ۲۰صفحه می شود فقط جریان ۶روز از همراهی با آن دلاور وجان باز به تمام معنی است تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
      من با روان شاد امیر ۳ماه در جبهه وحدودا چهارماه در موصل ۲افتخار هم سنگری وهم اسارتی را داشتم در تاریخ ۲۰خرداد ۶۲مارا به رومادیه منتقل کردند ودیگر هیچ خبری ازایشان نداشتم ،ولی طبق تحقیقات مفصل از آزادگان نه فقط کوهدشتی بلکه سایر شهرها که افتخار هم بندی با ایشان را داشتند به دلیری ،بی باکی وشجاعت وصف ناپذیر ایشان متذکر ند .من شنیدم وقتی حاج آقا ابوترابی نماینده ولی فقیه وقتی خبر شهادت ایشان را شنید ند ساعت ها گریه کردند وخود نیز برای مراسم خاکسپاری به کوهدشت آمدند وخیلی از آزادگان کشور مدیون فداکاری های ایشان هستند .
      نمی دانم چطوری بیان کنم اینکه چون فرضا من ۱۳سال داشتم وایشان ۲۷سال این نبود خیلی از اسرا که در آن سوله بودند شاید قوی تر وبا بنیه تراز امیر بودند ولی خودشان را روی برادر زخمی نمی انداختند که باتوم بخورند وشجاعت به سن وسال وهیگل نیست. اگر در ادامه توفیقی بود از عموصدام عزیز که پیر مرد شجاع ونترس با اندامی نحیف وضعیف ولی با ایمان وتقوا ی واقعی بود ؛عموصدام که از خطه خوزستان بود خودم شاهد شکنجه های ۲۴ساعته جلوی چشمم بدست بعثیان بود ،فقط بخاطر فحش ندادن به امام،چند نهاد وارگان از من خواستند که در مورد عموصدام خاطراتم را بنویسم انشالله اگر توفیقی بود ادای دین میکنم .گرچه اصلا بنده نویسنده نیستم نویسندگی قواعد خاص خودش را دارد ولی من دل نوشته ام را می نویسم واز آستان کبریای و وجود پر برکت ائمه اطهار کمک می گیرم انشالله مورد پسند خانواده های داغدار وجوانان برومند ایران عزیز قرار گیرد ؛وسلام مخصوص دارم خدمت آقا روح الله عزیز فرزند دلبند مرحوم روئین .
      روح الله جان پدرت علاقه شدیدی به امام خمینی (ره)داشت وچه شکنجه ها که بخاطر عشقش کشید،زمانی که آزادشدیم مارا به مرقد امام بردند من ودیگر اسرای کوهدشتی شاهدبودیم که پدرت مسیر طولانی را سینه خیز خودش را به ضریح مقدس رساند .
      استوار وپاینده باشی

  3. عکس هائی از مرجوم امیر تحویل آقای بالنگ گردید

  4. درود خدا بر همه ی آزادگان سرافراز مخصوصا آقای باقری. خداوند مرحوم امیر را بیامرزد و او را با شهدای اسلام همنشین کند که مردی شجاع و نترس بود

  5. سلام ودرود خداوند بر افشین باقری وتمام ازادگان سرافرازمیهن اسلامی ایران بخصوص شهرستان کوهدشت

  6. درود بر آقا افشین باقری ویاد مرحوم امیر روین تن قاری وحافظ قرآن بخیر
    یک افسر عراقی داشتیم بنام عبدالرحمن ریز قیافه بود زمانی که بچه های هیکلی را میزد واز خودشان مقاومت انجام میدادند از کینه گوش بچه ها را میجوید.
    صبح می آمد بچه ها را خمسخمسه می چید پشت سرهم ریشها را چک می کرد اگر دانه ای ریش در صورت بود با سنگ چقماق آنقدر روی صورت می کشید تا تار مو را بردارد که صورت را پاره وخون آلود می کرد

    • درود بر شما عزیز آزاده جناب آقای حاج محمدی نژاد
      امیدوارم در پست جدید فرمانداری رومشکان منشا خیروبرکت باشید وصمیمانه برای شما دلاور آزاده آرزوی موفقیت وبهروزی میکنم
      سپاس از نظر لطفتان

  7. ضرب المثل معروفی داریم که در قالب شعر می گوید شنیدن کی بود مانند دیدن .
    داستان رشادت ها ، ایستادگی ها و مقاومت های آزادگان عزیز حتی مشمول این ضرب المثل هم نمی شود ! در اینجا دیگر سخن از دیدن و شنیدن هم نیست سخن از با تمام وجود لمس کردن و احساس کردن است !
    آزادگان سرافراز من جمله افشین باقری عزیز اگر هم با تمام جزییات برای ما روایت کنند آیا ما به عمق آنچه که بر آنان گذشته است پی خواهیم برد ؟ ابدا !
    تا خودمان آن شرائط را لمس و تجربه نکرده باشیم ، حقیقت آن را درک نخواهیم کرد !
    پس قدر این اسوه های صبر و پایداری را بیشتر بدانیم

    • خدمت سرور ارجمند وگرامی حضرت حجت الاسلام حاج آقاهادی قبادی سلام
      شما الگوی رفتاری واخلاقی برای بچه های کوهدشت ومخصوصا خودم بودید ومن همیشه به وجود نازنین شما مباهات میکردم ؛پدر بزرگوارت از رزمندگان پیشقدم در خط مقدم بود ومن بارها شما را با لباس بسیجی روحانی درحال سخنرانی در جبهه ها دیده ام وبعد از اسارت ما، شما به گواه دوستان در اکثر عملیات ها حضور موثری داشتید؛وآقا یحیی عزیز که حضوری فعال در جبهه ها داشت وهمچنین آقا مرتضی دوست داشتنی وهمیطور پسر عموهای عزیزیت مرحوم حاج حمید ومرحوم خلیل وآقا یونس شما عزیزان الحق والانصاف از خانواده های بزرگ متدین ومکتبی کوهدشت هستید ،ارادت قلبی من از نوجوانی بوده وتا زنده ام وجود خواهد داشت .خود را لایق الطاف کریمانه حضرتعالی نمیدانم پایدار واستوار باشید

  8. آنقدر غرق در متن خاطرات افشین باقری عزیز بودم که فراموش کردم ذکر خیری هم از آزاده سرافراز امیر رویین تن که در روزهای پس از اسارت در سخنرانی هایش در نماز جمعه و دیگر مجامع گوشه ای از فداکاری های آزادگان را بازگو می نمود بنمایم بر آن اسوه مقاومت نیز صد درود و صد سلام .

  9. سلام برافشین عزیز : بانگاه به این عکس خیلی از خاطرات برایم تداعی شد ،خاطراتی که در مقابل هم صف آرایی کردند.یک طرف خاطرات ،ایمان و اعتقاد ،جوانمردی وشهامت وشجاعت ،صبر و مقاومت، ایثار وگذشت، وهمه آن فداکاریها وخوبیها که اسارت را برای ما آسان کرده بود وطرف دیگر این خاطرات شقاوت وبی رحمی، شکنجه وتحقیر، کابل وباتوم ،غروب های غم انگیز اسارت، چهره برافروخته وغضبناک عماد، نگاه های مرموز ومعنی دار رحیم موزی، شکمهای گرسنه ولبان تشنه ،گرمای طاقت فرسای تابستان وکویری رومادی وسرمای سرد وسوزناک زمستان آن که خیلی مشکلات بعدی هم مربوط به همین بدی آب وهوا راتحمل میشد! همه وهمه اینها در تاریخ ماندگار خواهد ماند. آزادگی وسرافرازی این روزها ی آزادگان مرهون آن شرایط سخت است که جز صابران راه حق کسی لایق آن نیست! پایدار باشید.

    • دوست مهربان وهمرزم خوبم جناب آقای موحدی
      بیش از حد انتظار نسبت به این حقیر لطف دارید واین محبت شما افتخاری بس بزرگ است ،سلامتی وتندرستی شما رو آرزومندم.
      مشتاق دیدار

  10. سلام خدا بر شهدا، ایثارگران و خانواده معظم آنها
    و سلام خاص بر آزاده سرافرازمان افشین عزیز و حمد و صلوات و سلام نثار روح مرحوم امیر جوان مرگمان
    افشین عزیز خدا به شما و همه آزادگان سرافراز این آب و خاک عزت و سلامتی عطا فرماید که با وجود سن بسیار اندکتان در آن مقطع حساس انقلاب و جنگ، درس مقاومت و آزادگی به بزرگ مردان جهان داده و موجب سربلندی و افتخار امام و امت امام شدید.
    از قلم رسایتان سپاسگزار و منتظر ادامه نمودار ایستادگی و عزت عزیزان دربندمان هستیم. موفق و مانا باشید.

    • سرور ارجمندم جناب آقای امانی عزیز سلام
      الحق شما از پیشکسوتان دفاع مقدس و از سرداران بی ادعای جبهه هستید،از بذل عنایت ومحبت آن بزرگ سردار نسبت به این حقیر خاکی ،واز تشویق وزیبا دیدنتون بسیار سپاسگزارم .
      پاینده باشی سردار

    • از آقای امانی که از پیشکسوتان دفاع مقدس هستند بخواهید خاطرات شان را برایمان به رشته تحریر درآورند ودر اختیار ما نسل سومی ها قرار دهند. باتشکر

  11. سلام علیکم وخسته نباشید .برادر عزیز وآزاده جناب حاج افشین باقری اجرت با سید وسالار شهیدان .
    هرچقدر بگوییم سخت بوده حق مطلب ادا نمی شود اما چون زجر وسختی تان با ایمان به هدف توأم بوده تحمل کردن را معنی می کند.
    با اینکه ۲۲سال از رجعت حزین مرحوم امیر می گذرد اما باور کنید حتی لحظه ای از یاد آن عزیز سفرکرده غافل نیستیم وبرای علو درجات ایشان دعا می کنیم .
    دیگر همرزمان وی بارها از شلاق وشکنجه مرحوم امیر به جای آنها سخن می گفتند وخدا را شاهد می گیرم بارها از رشادت های افشین باقری وشهریار عباسی وآقای آهنگران ودیگر آزادگان هم سلولی خود سخن می گفت وهیچگاه از خود حرفی نمی زد وفقط می گفت اگر زجری کشیده ایم در مقابل مصائب اهل بیت بویژه کاروان کربلا هرگز قابل گفتن نیست .
    برادر باقری شما حق برادری را درمقابل مرحوم امیر ادا کردید .امیدواریم همواره در پناه امام عصر (عج) سالم وتندرست بمانید تا جوانان این مرزو بوم از رشادت های شما درس فداکاری وگذشت بیاموزند.
    روح الله فرزند مرحوم امیر اینک جوانی برومند است که کارمند حراست مترو تهران است و وقتی این خاطره را از زبان هم بند پدرشان بشنود بر خود می بالد وبه پدرفقیدش افتخار می کند .
    خداوند همه ی آزادگان وایثارگران ۸سال جنگ تحمیلی را در پناه خود نگه دارد وروح شهدای اسلام وامام شهیدان را با اولیا وصلحا محشور فرماید.

    • روح الله ی عزیز سلام
      آرزوی دیدنت را دارم.
      پدرت در ایام بعد از اسارت به تهران رفت و آمد داشت. آنقدر مهربان بود که روزی از روزهای پر مشغله کار و دانشگاه دیدم در غیاب من به منزل ما مراجعه کرده و دو قرزند مرا برای تقریح به پارک ملت برده است و این یکی از بهترین خاطران آنها شده است. حال از شرمندگی چه بگویم نمیدانم . روحش شاد . یادش گرامی باد.

  12. کاش عکسهای مرحوم امیر را نیز ضمیمه این خاطره زیبا می نمودید با تشکر از حاج بهزاد باقری بخاطر اهتمام ویژه ای که در زنده نگه داشتن دوران دفاع مقدس دارند ،خداوند توفیق قرین راهتان گرداند

  13. افشین جان سلام

    منو یاد دوران غمبار اسارت انداختی ولی ازغم اون دوران خبری نیست.

    هرچه هست یاد صفاودوستیهای خالصانه اییست که دیگر هیچ جا وبا هیچکس حداقل برای من تکرار نخواهد شد.

    عزتت مستدام دست حضرت حق پشت وپناهت

    التماس دعا

    • دوست عزیزم آقای حاج غلام آزاددرخت سلام
      از اینکه با درج خاطره ام شما را در آن دیار غربت به یاد رنجها ودردهای دوران مشقت بار اسارت افکندم وموجب ناراحتی وغمگینی شما گردیدم ،پوزش می طلبم.
      شادی وتوفیقات روز افزون جنابعالی را از خداوندمنان خواهانم

  14. خدایاااا خودت ببین
    کیااا رفتن ،کیااا موندن…

    • یاد باد آن روزگاران یاد باد هر دم گذر زمانه گلی از گلستان دلاور مردان این میهن را می چیند، و ما را در غم فراقشان و خود در شادی وصل حضرت دوست قرار میگیرند .این هجران را به همرزمان و خانواده ارجمند این آزاده و جانباز بلند مرتبه تسلیت میگویم

  15. سلام بر آزاده سرافراز افشین باقری ودرود خدا برهمه آزادگان وسلام و صلوات بر روح شهید

    امیر رویین تن وآرزوی سلامتی وتندرستی برای فرزند ایشان در صورت امکان تصاویر ضمیمه شود
    با تشکر از زحمات آقایان بالنگ و حاج بهزاد عزیز

  16. چه می توانیم بنویسیم !
    چه می توانیم بگوییم !
    قلم نا توان و زبان قاصر است از بیان درد ورنجی که بهترین عزیزان مان در زندانها و اردوگاههای دشمن بعثی گذرانده اند انچه که این عزیزان را در مقابله با دشمن زبون پیروز وسربلند کرد ایمان واعتقادی بود که با نفس مسیحایی حضرت امام خمینی (ره) در جان و روح جوانان مملکت دمیده شده بود .این عزیزان در زندانها بعث خود را سپر شلاق های بعثی ها می کردند و دیگر عزیزان هم در جبهه های نبرد برای رفتن بر روی مین و سپر جان دیگر رزمندگان شدن از همدیگر سبقت می گرفتند .همه وهمه این رشادتها بوده که حال ما با خیال راحت زندگی می کنیم .
    سلام بر روح بلند شادروان امیر روئین تن
    درود وسلام بی کران بر همه آزادگان خصوصاْ برادر افشین باقری
    وبلاگ گردان محبین

    • درود بر حاج مرتضی دوست داشتنی الحق شما بهتر از من ،ایثارگران را توصیف کردید.
      انصافا قلم شما بسیار توانا وشیواست وحقیقتا بدرستی درد دل ایثارگران را می نویسی .
      از نگاه زیبایتان که سراسر احساس است ممنونم،از اینکه در حوزه نشر وترویج فرهنگ غنی شهادت وایثار هستی ،صمیمانه سپاسگزارم مشتاق دیدار

  17. درود بر حاج مرتضی دوست داشتنی الحق شما بهتر از من ،ایثارگران را توصیف کردید.
    انصافا قلم شما بسیار توانا وشیواست وحقیقتا بدرستی درد دل ایثارگران را می نویسی .
    از نگاه زیبایتان که سراسر احساس است ممنونم،از اینکه در حوزه نشر وترویج فرهنگ غنی شهادت وایثار هستی ،صمیمانه سپاسگزارم مشتاق دیدار

  18. با سلام عرض ادب خدمت دو برادر بزرگوار،ودلیر مرد آقایان حاج بهزاد باقری و حاج افشین باقری که زحمت کشیده اند دل نوشته ها خاطراتی رو از پدرم برایم روشن ساختن واقعا همه ی ما باید بدانیم که فرزندان امام خمینی (ره) برای این کشور پهناور چه رشادتهایی وشکنجه هایی روتحمل کرده اند وما هرچه داریم مدیون این آزادگان وجانبازان هستیم.واین عزیزان شهیدان زنده هستندوآروزی سلامتی رو برای همه ی آنها از خداوند منان خواستارم. باتشکر فراوان خدمت حاج باقری وحاج افشین

    • سلام بر یادگار آزاده وجانباز فداکار ورشید امیر روئین تن
      روح الله جان این قطره ای از رشادتهای پدر ت نیست ،صمیمانه برایت آرزوی سلامتی وبهروزی دارم.
      به امید دیدار

      • پایدار باشی برادر صمیمانه سپاسگزارم مشتاق دیدار

        • روح الله ی عزیز سلام
          آرزوی دیدنت را دارم.
          پدرت در ایام بعد از اسارت به تهران رفت و آمد داشت. آنقدر مهربان بود که روزی از روزهای پر مشغله کار و دانشگاه دیدم در غیاب من به منزل ما مراجعه کرده و دو قرزند مرا برای تقریح به پارک ملت برده است و این یکی از بهترین خاطران آنها شده است. حال از شرمندگی چه بگویم نمیدانم . روحش شاد . یادش گرامی باد.

  19. برادر‏ ‏باقری‏ ‏خسته‏ ‏نباشید‏ ‏وجود‏ ‏شما‏ ‏برای‏ ‏مردم‏ ‏به‏ ‏مانند‏ ‏چراغ‏ ‏وشاخص‏ ‏است‏ ‏.خدایا‏ ‏این‏ ‏چراغها‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏ما‏ ‏نگیر‏ ‏.خدایا‏ ‏شاخص‏ ‏ایمان‏ ‏ومعرفت‏ ‏واز‏ ‏خوگذشتگی‏ ‏را‏ ‏همواره‏ ‏ثابت‏ ‏واستوار‏ ‏بدار.
    خدایا‏ ‏تو‏ ‏خو‏ ‏دشاهدی‏ ‏که‏ ‏این‏ ‏عزیزان‏ ‏چقدر‏ ‏شلاق‏ ‏رنج‏ ‏وسختی‏ ‏وشکنجه‏ ‏را‏ ‏با‏ ‏زهر‏ ‏هجران‏ ‏ودرد‏ ‏دوری‏ ‏از‏ ‏وطن‏ ‏به‏ ‏جان‏ ‏خریدند‏ ‏تا‏ ‏مبادا‏ ‏دشمن‏ ‏چراغ‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏ما‏ ‏بگیرد‏ ‏.ا‏
    ‏آنان‏ ‏که‏ ‏این‏ ‏همه‏ ‏بار‏ ‏سختی‏ ‏ومشقت‏ ‏بر‏ ‏دوش‏ ‏نحیف‏ ‏خود‏ ‏کشیدند‏ ‏امروز‏ ‏این‏ ‏گونه‏ ‏با‏ ‏حجب‏ ‏واکراه‏ ‏از‏ ‏تحمل‏ ‏خود‏ ‏سخن‏ ‏می‏ ‏گویند‏ ‏خدایا‏ ‏زحمات‏ ‏آنان‏ ‏را‏ ‏با‏ ‏چه‏ ‏پاداشی‏ ‏می‏ ‏توان‏ ‏جبران‏ ‏کرد‏ ‏جز‏ ‏این‏ ‏که‏ ‏آنان‏ ‏را‏ ‏محترم‏ ‏بشماریم‏ ‏ ‏آنان‏ ‏را‏ ‏پیامبران‏ ‏صبر‏ ‏ایثار‏ ‏بنامیم‏ ‏.
    مااینک‏ ‏در‏ ‏صلح‏ ‏‏ ‏و‏ ‏صفا‏ ‏وآرامشیم‏ ‏واین‏ ‏تحفه‏ ‏ایست‏ ‏که‏ ‏اینان‏ ‏با‏ ‏دادن‏ ‏جان‏ ‏و‏ ‏تحمل‏ ‏آنهمه‏ ‏رنج‏ ‏برای‏ ‏ما‏ ‏هدیه‏ ‏آورده ‏اند‏ ‏.
    بر‏ ‏ما‏ ‏واجب‏ ‏است‏ ‏قدر‏ ‏این‏ ‏عزیزان‏ ‏از‏ ‏جان‏ ‏گذشته‏ ‏را‏ ‏بدانیم‏ ‏وباغ‏ ‏وبوستانی‏ ‏را‏ ‏که‏ ‏‏ ‏با‏ ‏خون‏ ‏خود‏ ‏با‏ ‏شکنجه‏ ‏و‏ ‏تازیانه‏ ‏غم‏ ‏واندوه‏ ‏ومرارت‏ ‏وسختی‏ ‏چنین‏ ‏باطراوت‏ ‏از‏ ‏دست‏ ‏دشمن‏ ‏گرفته‏ ‏اند‏ ‏بیهوده‏ ‏به‏ ‏خزانش‏ ‏ننشینیم‏ ‏وبر‏ ‏پاسبانی‏ ‏وباغبانی‏ ‏آن‏ ‏بکوشیم‏ ‏.
    انقلاب‏ ‏ما‏ ‏باغ‏ ‏پر‏ ‏شکوفه‏ ‏ایست‏ ‏که‏ ‏برای‏ ‏پاسداری‏ ‏از‏ ‏هر‏ ‏شاخه‏ ‏درختش‏ ‏خونها‏ ‏داده‏ ‏ایم‏ ‏شکنجه‏ ‏ها‏ ‏کشیده‏ ‏ایم‏ ‏سرها‏ ‏قربانی‏ ‏داده‏ ‏ایم‏ ‏دستها‏ ‏وپاها‏ ‏وچشمها‏ ‏نثارش‏ ‏کرده‏ ‏ایم‏ ‏.آیا‏ ‏چنین‏ ‏باغستانی‏ ‏سزاوار‏ ‏پاسداری‏ ‏نیست؟
    قطعا‏ ‏هست‏ ‏و‏ ‏وظیفه‏ ‏همه‏ ‏باهم‏ ‏اتحاد‏ ‏و‏ ‏وحدت‏ ‏وبیداری‏ ‏است‏ ‏.
    شهدا‏ ‏،آزادگان،جانبازان‏ ‏و‏ ‏همه‏ ‏ایثارگران‏ ‏عزیز‏ ‏همواره‏ ‏باید‏ ‏مورد‏ ‏احترام‏ ‏همه‏ ‏باشند‏ ‏وهستند.
    درود‏ ‏خدا‏ ‏بر‏ ‏حاج‏ ‏افشین‏ ‏باقری‏ ‏که‏ ‏با‏ ‏کوچکی‏ ‏سن‏ ‏بزرگی‏ ‏مقام‏ ‏ومنزلتش‏ ‏همواره‏ ‏هویداست‏ ‏خدا‏ ‏محفوظش‏ ‏بدارد‏ ‏.
    امید‏ ‏است‏ ‏دعای‏ ‏خیرش‏ ‏را‏ ‏شامل‏ ‏حال‏ ‏ما‏ ‏محتاجان‏ ‏کند.

    • درود خدا برشما جناب آقای فلاح باور کنید این چندمین بار است که می خواهم پاسخ مطالب ارزشمند شما را بدهم وچند سطر هم می نویسم ولی اینترنت یاری نمی کند بیش از حد انتظار نسبت به این حقیر لطف دارید ومرا شرمنده الطاف کریمانه خود می کنید .بهترین آرزوی من سربلندی وتندرستی شماست .
      پاینده باشی

  20. آزاده عزیز جناب آقای باقری
    ازاین که گوشه ای از سختی هاو مرارت های دوران سخت و طاقت فرسای اسارت و شجاعت های دیگر عزیزان آزاده به ویژه آزاده دلیر مرحوم رویین تن را با زبانی ساده به نگارش درآوردی ومارا با آن موقعیت های سخت ودردناک آشنا کردی تابدانیم ک این عزیزان گمنام برای صیانت از کشور عزیزمان چه جانفشانی هایی کردند بسیار ممنون وسپاس گزاریم.
    سلامتی وسربلندی بیشتر شما را از درگاه حضرت حق مسالت داریم.

  21. درود خدا بر مرحوم روئین تن و با تشکر از آقای افشین باقری

    یادآوری این خاطرات یقیناً برای ازادگان عزیز بسیار سخت و آزاردهنده ست و به نظر من دوباره همون شکنجه ها رو احساس می کنند اما چاره ای نیست جنایتهای بعثیها باید گفته بشه تا نسل جنگ ندیده و حتی بسیاری از جبهه رفته ها که بعد از جنگ راه و روششون عوض شده، بدانند و آگاه باشند.و به نظر من اگر با این کار حتی اگر یک نفر متحول بشه کفایت میکنه.

    امیدواریم آزادگان عزیز حقی رو که به گردن ما دارند حلالمون کنند

    یا علی

    • باتشکر از نظر لطفتون
      خدا رحمت کند فرمانده گروهان ابوذر گردان محبین شادروان محمدحسین حیدری جاوید الاثر را ؛شجاعت واخلاص ودلاوریهای محمدحسین زبانزد همه بود ؛فرمانده ای که پیشاپیش لشکر بود .خاطره ای خواندم که شهید ابراهیم همت هم همیشه جلوی لشکر بودنه پشت لشکر .
      من شب عملیات را بیاد دارم لحظه به لحظه وثانیه به ثانیه خدایا چه جوانان برومندی به خاک وخون افتادند؛ چه جوانانی نازنینی معبر میدان مین را باز کردند.در آن شب تاریک زمانی که شیرجه میرفتند روی مین، بیابان مثل روز روشن می شد ودستها وپاها بود که به آسمان پرتاب می شد معبر مین پر بود از خون وکاسه های سر جدا شده ،وپاها ودستهای قطعه قطعه شده فقط بخاطر اینکه رزمندگان از معبر میدان مین بسلامت عبور کنند قرعه بنام گردانی از شوش افتاده بود دو برادر بخاطر اینکه از هم سبقت بگیرند برای شهادت ورفتن روی مین نزاع شیرینی بین شان بود،برادر کوچک تر می گفت من میرم تو مواظب مادر باش وبرادر بزرگتر :نه من میرم تو……بلاخره برادر کوچکتر برادر بزرگتر را قانع کرد که چون کوچکتر است پیشمرگ همه شودبا برادر و دوستانش وداع کردو در آن شب تاریک بطرف میدان مین دوید وشیرجه زدتا مینهای بیشتری را خنثی کند، بیابان از صدای انفجار مین روشن شد بدن برادر تکه تکه شد وبرادر بزرگتر که قرار بود مواظب مادرش باشد تحمل نکرد و او هم جانانه بروی مین های خصم دوید وبدنش تکه پاره شد.

      • سلام و عرض ادب خدمت جناب آقای باقری
        بی صبرانه منتظرم خاطرات شما از محمد حسین که بارها برادر بزرگتر خطابش کرده اید به دستم برسه
        خیلی جالبه یک بار که خواب محمد حسین رو دیدم توی خوابم سفارش شما رو کرد خیلی صریح و واضح
        آقای باقری محمد حسین هنوز هم به فکر شماست و نگران شما
        امیدوارم هر چه زودتر خاطرات شما به دستم برسه و انتظارم طولانی نشه
        ان شاء الله

        موفق و سربلند و پیروز باشید
        یا علی

  22. سلام و عرض ادب واحترام خدمت آزاده سرافراز جناب حاج افشین باقری.
    جناب آقای باقری ،مراتب را آنقدر زیبا و قشنگ روی کاغذ ترسیم کرده ای که مخاطب ، وقتی ورود پیدا میکنه انگاری شخصاً تمامی مراحل را به عینه می بینه ولمس می کنه. انشاالله خداوند به همه ی ما کمک کند تا شرمنده ی شهدا وشما آزادگان سرافراز وجانبازان عزیز نشویم.
    یاد وخاطره ی زنده یاد ، آزاده ی سرافراز امیر روئین تن گرامی باد.

    • برادر عزیز ومهربان جناب حاج آقا والی پور سلام
      از اینکه علی رغم مشغله فراوان، روی آثار نا قابل این حقیر وقت می گذارید بسیار سپاسگزارم .
      از شما رزمنده دلیر وشجاع که قلم شیوایی دارید خواهش می کنم از شهدا ی عزیز وهمرزمانت بنویسی ،بی صبرانه منتظر ومشتاق خواندن خاطرات شما دلاور عزیز هستم .پاینده باشی سید جان

  23. با سلام جناب آقای باقری آزاده سرافراز بسیار شیوا به خاطرات اسارت و سختی های آن دوران اشاره کرده اید به یقین همه این مطالب گنجینه غنی برای فرزندان این سرزمین خواهد بود آیندگان باید بدانند که برای بقای این سرزمین رشادتها و شهادتها ی زیادی صورت گرفته است و باید پاسدار خوبی برای این ارمغان باشند.

    • سرور گرامی حاج محمود حاتمی عزیز
      باسلام وعرض ادب واحترام از اینکه همیشه این حقیر را مورد لطف وعنایت خود قرار میدهید صمیمانه سپاسگزارم ؛شما از پیشکسوتان دفاع مقدس هستید ودر اکثر عملیات ها حضوری فعال وتاثیر گذار داشته اید ؛جند بار به وبلاگ وزین یاران سری زدم وحسابی از مطالب نابش استفاده کردم ؛ مراتب سپاس وقدردانی این حقیر را پذیرا باشیدیا علی

  24. درود بر دلاور مردان ممتاز تاریخ ایران و اسلام
    و سلام خاص بر افشین عزیز و روح بزرگ شهید امیر دلاور.
    و اما
    روح الله ی عزیز سلام
    آرزوی دیدنت را دارم.
    پدرت در ایام بعد از اسارت به تهران رفت و آمد داشت. آنقدر مهربان بود که روزی از روزهای پر مشغله کار و دانشگاه دیدم در غیاب من به منزل ما مراجعه کرده و دو قرزند مرا برای تقریح به پارک ملت برده است و این یکی از بهترین خاطران آنها شده است. حال از شرمندگی چه بگویم نمیدانم . روحش شاد . یادش گرامی باد.

    • سلام وعرض ادب خدمت آقای قبادی عزیز من هم بی صبرانه مشتاق دیدار شما هستم. انشاالله من هم بتوانم مثل مرحوم پدرم سله ارحام را بجا بیاورم. وسلامتی تندرستی شمارا از درگاه حضرت حق مسالت دارم…

    • سلام بر برادر جهادگر و فرهیخته دکتر یحیی قبادی عزیز
      از لطف وعنایت همیشگی جنابعالی ممنون وسپاسگزارم
      پاینده واستوار باشید

  25. باسلام وارادت خدمت آزاده سرفراز وبراستی قهرمان جناب باقری عزیز
    من با حرص و ولع خاصی خاطرات شیوا و جذاب شما را دنبال میکنم . جملات منظم ومنسجم شما باعث میشود که خواننده به دنبال پایان مطلب باشدچون استحکام وزنجیره موضوع کاملا مرتبط بوده وازهم پاشیدگی درقلم وذهن شما وجود ندارد وهمین موضوع باعث شده تا خاطرات حضرتعالی خواندنی وگیرا باشند. دست مریزاد وامیدوارم همواره سربلندباشی

    • برادرفرهیخته وشاعر جناب آقای اسدالله آزادبخت
      سلام علیکم
      از حسن نظرشما نسبت به نوشته ی این حقیر صمیمانه سپاسگزارم.از اینکه اندکی توانسته ام بعضی از ارزشها،جانفشانی ها ودوران سخت اسارت آزادگان عزیزوبخصوص روان شاد امیر روئین تن را به تصویربکشانم خوشحالم که تا حدی بر مخاطب تاثیر گذار بوده است.
      از درگاه حضرت احدیت می خواهم که همواره پایداروموید باشید

  26. سربلند باشید جناب اقای باقری . خدا را شاهد میگیرم که تا بحال ادبیاتی به این دلنشینی و روانی ندیده ام. من را به یاد ادبیات جمالزاده می اندازد. قلم شما و دانستن اینکه شما هم شهری ما هستید یک نوع حس افتخار و خوشحالی به بنده میدهد. سرافراز باشید. خداوند روح شهید سرافراز امیر روئین تن را با انبیا الهی محشور کند

  27. با سلام و عرض ادب خدمت افشین عزیز
    افشین جان نوشتار شما یادآور رشادت جوانان بی نام و نشان اما صبور و پایدار ملتی است که صبر و تحمل رنجهای بی مثالشان در طول تاریخ موجب پایداری ، سربلندی و عزت اسلام و کشور عزیزمان شد. احسنت به این قلم زیبا و روح بلند شما و سایر دوستان آزادمرد همانند زنده یاد امیر خان عزیز و …. .
    درود خدا و رسول گرامی اش ( ص) و خاندان مکرمش ( ع) بر راست قامتان تاریخ و صابران در راهش. خداوند امیر عزیز و سایر شهدا را قرین رحمت الهی و غریق لطف خویش نماید.
    سپاس از شما افشین جان که با نوشتار خود خاطرات سخت اما عبرت آموز اسارت رشادتهای این عزیزان را زنده و جاودان می سازید.

    • دوست عزیز وهمرزم وهم اسارتی خوبم جناب آقای حمید رضایی عزیز
      بیش از حد انتظار نسبت به این حقیر لطف دارید واین محبت شما افتخاری بس بزرگ است .سلامتی وتندرستی شما رو آرزو مندم . مشتاق دیدار

  28. باسلام ودرود فراوان به روح پر فتوح امام راحل وبا آرزوی سلامتی و طول عمر برای رهبر فرزانه ای که در خطاب به آزادگان میگویند باید خاطرات را بگویید وبنویسید آری این خاطرات از آن روزهای سخت در سیاهچالهای دژخیمترین دزخیم قرن را بایدگفت تابدانند چه حماسه هایی این سربازان کوچک امام همان هایی که به عشق مولا وبفرمان امام خمینی غسل شهادت نموده وجسورانه بسوی دشمن یورش می بردندوعاشقانه به شهادت لبخند می زندند وآنان که اسیر شدند دلیرانه رسالت زینبی خود را بنحو احسنت به انجام رساندند .غریبانه گر چه یاران مان چون امیر عزیز بسوی معبود پر گشودند ولی همیشه تاریخ رشادت های این بزرگواران چراغ راه ماآیندگان خواهد بود.سال ۶۱ چرخاندن اسرا در تمام خیابانهای بغداد در میان هلهله وشادی وکف زنان مردمان آن دیار وپرتاب سنگ های ریز ودرشت به سروصورت اسرا یی که دستهایشان از پشت بسته اند وپذیرای با با فحش وپرتاب آب دهانشان بروی شیران در بند وتن های مجروح وزخم های بربدن که با چفیه های خود اسرا پانسمان شده بود،گرمای سوزان وتشنگی وکام های خشک شده……دل ها را به یکجا میبرد کربلا ..قافله اسرا …شام وبزم یزیدو…امان از دل زینب…وخورشید که دیگر تاب دیدن این همه مظلومیت را نداشت خودش را در پشت آسمان خراش های بغداد پنهان نمود تا اولین شام اسرا شب شام غریبان اسرایی چون امیر رویین تن ویارانش رقم بخورد…شب فرا میرسد امیر خسته از شب عملیات وکیلومترها دویدن …نبردی سخت ونا برابر..وخود را در قافله اسرا دیدن وحالا پس از یکروز چرخاندن در بغداد..بخیال آنکه لااقل شب دمی خواب وخستگی از تن در کردن !!!!غافل از آنکه ایستاده خوابیدن !!!!را در آن سوله می بایست امیرعزیز وهمرزمانش تجربه کنند….
    روحت شاد امیر عزیز راستی هفته دیگه بیست و چهارمین سالگرد ورودت است …روحت شاد ویادت همیشه جاوید

    • خدمت برادر ارزشمند وجهادگر دکتر بشیر محمودی اردکانی عزیز
      سلام علیکم
      الحق که شما از آزادگان شجاع وفرهیخه هشت سال دفاع مقدس هستید از بذل عنایت ومحبت آن بزرگ آزاده نسبت به روان شاد مرحوم امیر روئین تن عزیز ،زبان قاصر وبیان عاجر آید .
      عزت وسربلندی حضرتعالی را از بارگاه حضرت دوست خواستارم .
      خدمت خانواده محترم روئین تن سلام مخصوص دارم لازم است توضیح دهم که برادر آزاده جناب آقای دکتر بشیر محمودی اردکانی از شهر دلاور خیز اردکان یزد می باشد. ودر تاریخ ۶۱/۱۱/۱۸در عملیات والفجر مقدماتی با ما اسیر شدند و به زیبایی ماوقع را توضیح دادند.جا دارد از همشهر یهای عزیزی که با هم اسیر شدیم ولو شده در حد یک خط از فداکاریهای مرحوم روئین عزیز بنویسند و ادای کنند .
      تعز من تشاء وتذل و من تشاء

  29. هیچ وقت از خودمون پرسیدیم قیمت یه روز زندگى چنده؟

    ما که قیمت همه چیزو با پول میسنجیم تا حالا شده از خدا بپرسیم:
    قیمت یه دست سالم چنده؟

    یه چشم بى عیب چقدر مى ارزه؟
    چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنیم؟

    قیمت یه سلامتى فابریک چقدره؟
    و خیلى سوال ها مثل این….
    چیه…؟

    خیلى خنده داره نه؟
    اگه یه روزى فهمیدیم قیمت یه لیتر بارون چنده؟قیمت یه ساعت روشنایى خورشید چنده؟

    چقدر باید بابت مکالمه رایگان با خدا پول پرداخت کنیم؟
    یا اینکه چقدر بدیم تا بى منت نفسمون رو،با طراوت طبیعت پر کنیم….

    اون وقت میفهمیم که چرا داریم تو این دنیا میچرخیم!

    تموم قشنگى هاى دنیا مال ما،مجانى مجانى،مفت مفت

    خدایا به تمام نعمتهایت هزاران بار شکر. که نیست کریمی جزتو@درود بر انسانهای خوب آآنانکه در اندیشه دیگران تصویر زیبامینگارند…..تاآنجا که یادشان زیباو خاطرشان همواره در دل خواهند ماند……وما هرچه داریم و نداریم از این دلیر مردان مانند حاج بهزاد حاج افشین و آقای بشیرمحمودی عزیز انشاالله هرجا که هستید موفق پیروز باشید.

  30. پیشاپیش فرارسیدن روز بازگشت آزادگان سرافرازکه تاریخ ۹۳/۵/۲۶ بیست چهارمین سالگرد ورود این عزیزان رو تبریک عرض می کنم

  31. سلام آقای باقری همیشه وقتی خاطرات شمارو می خوانم چنان فضارو ترسیم میکنی آدم آن لحظات دردناکو حس میکند .خداوند رحمت کند مرحوم زنده یاد امیررویین تن براستی ایشان درعملیات والفجر خوش درخشید هرموقع یادی از امیرمیشود اشک درچشمانم جاری میشود چون ازمظلومیت ایشان خبردارم .ان شاالله خاطرات آن برادر عزیزدرمورد بچه های جبهه تداوم یابد.

    • خدمت برادر ارزشمند وجهادگر حاج داریوش گراوند
      سلام
      یاد شب های قبل از عملیات والفجر مقدماتی وشهیدان حجت وفیروز سرتیپ نیا وسعادت قبادی وجاوید الاثر محمد حسین حیدری وبرادر قادری ودیگر شهدای که متاسفانه فراموش کردم وگردان همشیه سرافراز محبین بخیر .
      سپاس از اظهار لطف ومحبت حضرتعالی
      پاینده باشی

  32. خدمت برادر ارزشمند وجهادگر حاج داریوش گراوند
    سلام
    یاد شب های قبل از عملیات والفجر مقدماتی وشهیدان حجت وفیروز سرتیپ نیا وسعادت قبادی وجاوید الاثر محمد حسین حیدری وبرادر قادری ودیگر شهدای که متاسفانه فراموش کردم وگردان همشیه سرافراز محبین بخیر .
    سپاس از اظهار لطف ومحبت حضرتعالی
    پاینده باشی

  33. با تشکر از جناب آقای باقری برای ذکر خاطرات زیبایت
    از شما برادر ارزشی تشکر دارم به جهت نام بردن از شهید قاسم قادری واز حضرت عالی خواهش دارم که ذکری هم از أیشان از عکس هایش یا خاطراتش برده شود . چرا که تا آخرین لحظه مادر مرحومش منتظر کوچکترین نشانه از فرزندش بود .
    خداوند به شما توفیق بدهد

    • ممنون از حسن نظر حضرت عالی
      اگر امکان داره عکسی از آن دلاور رو به حاج بهزاد بدهید تا ایشان ویا برادر مهندس بالنگ پست اختصاصی را برای جاوید الاثر در نظر بگیرد وخاطرات آن زمان برای رزمندگان واین حقیر تداعی شود .
      حیف است که رشادتهای آن بزرگ مرد و دوستانشان فراموش شود .

      • بسیار متشکریم از توجه وعنایت حضرت عالی
        چشم حتما خدمتتون می رسونم
        خدا به شما توفیق بده

        • از همه همرزمان وفرماندهان گردان محبین که در عملیات والفجر مقدماتی حضور داشتندخواهش میکنم خاطرات خود از جاوید الاثر قاسم قادری ومحمدحسین حیدری مکتوب وبه سایت ارزشمند میرملاس ارسال کنند .انشاالله همین شهیدان شافع روز محشرمان شوند

  34. دورود بر تمام آزادگان عزیز و سر افراز مملک . جناب اقای افشین باقری عزیز دلنوشته های دوران اسارتت را خواندم و از اعماق وجود بخاطر داشتن بزرگانی چون شما به خود بالیدم. خداوند به شما و فرزندان گلت عزت و سلامتی بده

  35. مجید جان بهترین آرزوی من سربلندی وتندرستی وعاقبت بخیری شماست

  36. خدمت سرور عزیزم برادر بزرگو ار ازاده قهرمان حاج افسین باقری
    سلام وعرض ادب دارم خاطرات شما هم چون خودت زیبا و جذاب بود موفق و موید باشید
    از این که یادی از همرزم عزیزمان مرحوم رویین تن مینمایید واقعا سپاسگزارم
    باور کنید او مردی شجاع و قهرمان و دوست داشتنی بود .خیلی ها به او رشک ورزیدند .همین حسادتهای مغرضین
    یار عزیز ما را زود از ما گرفتند .گل زیبای ما را از گلستان ما چیدند .او صادق و مخلص بود .خداوند او را قرین رحمت خویش قرار دهد

    • خدمت برادر ارزشمند وجهادگر جناب حاج عباس شمس الله زاده
      سلام
      انصافا شما هم از اسرای پر افتخار ومبارز ،در دل دشمن بودید ،مگر چند نفر اسیر زیر ۱۴سال در عراق داشتیم؟ شما هیچ موقع جلوی شکنجه های بعثی های بی دین کم نمی آوردی وهمیشه مایه مباهات وافتخار دیگر اسرا بودید .بنده قلبا بشما ارادت دارم ،حاج آقای عزیز وسردار بی ادعا ،دوام توفیقات ومزید عزت وسلامت آن برادر مکتبی وجهادگر را از در گاه باریتعالی مسئلت دارم

  37. با سلام
    برادر عزیز م جناب آقای افشین باقری واقعا این رشادتهای که شماها در مقابل ان جلادان بعثی انجام دادید دست وزبان هر دو قاصر است در این کامنتها اوصاف شماها دلاوران این مرزو بوم را توصیف کند . عزت وسربلندی وسلامتی همه آزادگان سرافرازبخصوص همکار عزیزم جناب آقای افشین باقری از خداوند باریتعالی مسئلت دارم.مشتاق دیدار

  38. اسارت آنهم اسیر عراقی بودن برای یک لحظه تصورش هم سخت است. اسرا آزادگانی هستند، آزاد از قید و بندهای دنیایی.

  39. خیلی ممنون اقای باقری که برایمان رشادت های دایی ام را روشن ساختید

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.