- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

خبرنگار

301697_101650169939293_7957864_n1

 

علی بالنگ / میرملاس نیوز :
تو خبرنگاری
همدرد درد کشیده ام جناب آقای امین آزادبخت تو خبرنگاری
ما هنوز در دورانی بحرانی زندگی می کنیم که روزنامه نگار را با انگشت اتهام نشان می دهند و در دادگاهای اختصاصی او را بر صندلی متهمان می نشانند.آیا در کدام کشور به اصطلاح جهان سومی حرف خبرنگار به کرسی نشسته است؟یا خبرنگار را بر صدر نشانده اند؟تو همین که درد نوشتن داری و از سر درد می نویسی خبرنگاری.تو همین که مطالبات مردم شهرت را برملا میکنی، همین که مشکلات را به گوش ناشنوای مسولین میرسانی خبرنگاری.
می دانم چقدر روحت به عرق می نشیند تا می نویسی و می دانم چقدر درد می کشی تا جمله ای را قلمی می کنی باز می دانم از اینکه مطالبات مردم شهرت برآورده نمی شود چقدر به خود می پیچی.آیا اینها کافی نیست که تو خبرنگار باشی؟
امین عزیزم در روزگاران قدیم در دهی بسیار ویرانه و خراب ،نقاشی زندگی می کرد، نقاش تمام روستا را نقاشی کرد وبه خدمت پادشاه شرفیاب شد و نقاشی را به رویت پادشاه رساند، پادشاه گفت: این روستا در کشور من است؟نقاش گفت بله! این نقاشی یکی از روستاهای کشور شماست. پادشاه وزیر را طلبید و گفت :چگونه است که در کشور من این چنین ده ویرانه ای وجود دارد؟ وزیر گفت: قبله ی عالم سلامت! نقاش دروغ می گوید. آنگاه پادشاه نقاش را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید: اگر حرف وزیر درست باشد تو حاضری به سزای اعمال دروغ آمیزت برسی؟! نقاش می گوید آری . وزیر به پادشاه وعده می دهد که ظرف دو ماه آینده در معیت پادشاه همراه نقاش به روستا بروند و از نزدیک روستا را مشاهده کنند.در این مدت دو ماهه وزیر دستور می دهد روستا را آباد می کنند. بعد از دو ماه هنگام سفر فرا می رسد،پادشاه و وزیر و نقاش به روستا می روند،پادشاه با یک روستای آباد و سرسبز و بسیار زیبا مواجه می شود و دستور اعدام نقاش را می دهد. نقاش می گوید:برای اعدام حاضرم چون که با نقاشیم به رسالت خودم که همان آبادی روستایم بود رسیدم.کار خبرنگار کار آن نقاش است.

 alibalang@gmail.com