- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

داعش و افساری گسیخته

ww

 

سعیدجمشیدی / میرملاس :
در بحبوحه حمله ایالات متحده آمریکا و اشغال عراق و همزمان با صحنه گردانی بازیگران در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا طرح تطمیع معارضه عراق را که به صورت جسته گریخته عملیات هایی علیه نیروهای آمریکایی انجام میدادند در دستور کار قرار داد.در این راستا با تقسیم مبالغی به فراخور شرایط تلاشهایی در جهت کنترل این گروهها که بدنه اصلی آنها را عمدتاً نیروهای وابسته به صدام و تندروهای سلفی- تکفیری تشکیل می داند آغاز کرد.
نظر به تجربه استعمار در ایجاد اهرم فشار بر کشورها برای استفاده در زمان مقتضی، شناسایی مهره های همسو و تربیت این نیروها در راستای منافع مورد نظر، امری ضروری به نظر می رسید. موضوعی که از جمله مهمترین دلایل در ایجاد گروه تروریستی داعش است.
آنتونی لوید خبرنگار روزنامه تایمز در بغداد در مقاله ای خاطرنشان کرد: نیروهای آمریکایی با زندانی کردن “ابراهیم عوض ابراهیم علی البدری” کشاورز ۳۳ ساله عراقی به مدت سه ماه در سال ۲۰۰۵ م به طور غیرمستقیم به تربیت یکی از فرماندهان القاعده در خاورمیانه کمک کردند.البدری عمداً با زندانیان القاعده در یک سلول قرار گرفت و باعث شد به سرعت از یک سلفی به یک افراطی تبدیل شده و با خروج از زندان با افکاری جدید حتی نام خود را به “ابو بکر البغدادی” تغییر دهد.
البغدادی پس از خروج از زندان با همکاری “ابوعبدالرحمن البلاوی” افسر ارتش عراق در دوران رژیم صدام، توانست بزرگترین گروه وابسته به القاعده را از زمان تاسیس طالبان در افغانستان (سال ۲۰۰۱)ایجاد کند. اگرچه فعالیتهای این سازمان در سال ۲۰۱۰ با زد وبندهایی که با نیروهای اشغالگر عراق و بخصوص آمریکایی ها به عمل آمد، به حالت تعلیق در آمد اما سال ۲۰۱۳ با شروع بحران سوریه در راستای منافع غرب و برخی قدرتهای منطقه ای دوباره احیا شد.از آن پس این سازمان با جذب هزاران عضو جدید و تشکیلاتی منسجم تر با نام “دولت اسلامی در عراق و شام” (داعش) اعلام وجود کرد.
در شرایط فعلی آنچه نگرانی ها را در مورد این گروه تروریستی افزایش داده است، خروج افسار این گروه از دست بانیان آن و برقراری رابطه بین این گروه و دیگر گروههای تروریستی شناخته شده در عرصه بین الملل است. سران این تشکیلات در سالهایی که فعالیت خود را تعلیق کرده بودند، با برقراری رابطه با برخی قدرتهای منطقه و فرامنطقه ای، همچنین دیگر سازمانهای تروریستی، تلاش گسترده ای را در جهت انسجام درونی خود و نفوذ در منطقه به عمل آوردند و در این راستا با دور زدن معارضه در سوریه و حتی تلاش برای نابودی آنها و همچنین برقراری روابط نزدیک با حزب بعث در عراق، برای خود جایگاهی ویژه ایجاد کرده اند. در روزهای اخیر خبرهایی از برافراشته شدن پرچم داعش برفراز برخی مساجد بحرین که واکنشی جدی را از سوی آل خلیفه در پی نداشته متتشر شده است و نیز رسانه‌های هندی از تهدید بزرگ ناشی از تلاش لشکر طیبه پاکستان برای آموزش تندروها خبر داد که برای جنگیدن در عراق، نخست در پاکستان آموزش می‌بینند.
بنا بر گزارش رسانه‌های هند(ری‌دیف)، تروریست‌های اهل چچن و نیجریه در اردوگاه‌های لشکر طیبه برای جنگ در عراق و سوریه آموزش می‌بینند. این موضوع با توجه به افزایش علاقه لشکر طیبه برای آموزش شهروندان هند نگران‌کننده‌تر خواهد شد، زیرا یافتن نیروهایی مناسب برای انجام حملاتی به امنیت هند در راهبرد لشکر طیبه مسبوق به سابقه است.
نوک پیکان حملات لشکر طیبه به سمت کشور هند است و پادگان های آموزشی آن عمدتاً در منطقه کشمیر تحت کترل پاکستان قرار دارد، لذا احساس خطر مسئولین هندی در این زمینه جدی است. (لشکرطیبه در دهه ۱۹۹۰ به وسیله افرادی مانند عبدالله عزام در افغانستان ایجاد شد و در شبکه گروه‌های شبه‌نظامی مرتبط با هم در منطقه شرقی ایران است که گاهی با گروه‌های تروریستی فعال در شهرهای مرزی ایران نیز همکاری می‌کنند.)بر اساس گزارشات منابع اطلاعاتی هند، زیربنای همکاری داعش و لشکر طیبه با آموزش نیروهای داعش به وسیله این گروه ریخته شده ‌و در ماه‌های آتی دو طرف برنامه همکاری خود را گسترش خواهند داد.نظر به ایدئولوژی مشترک و با محوریت رهبر لشکرطیبه،برقراری رابطه بین داعش، طالبان و مدارس مذهبی پاکستان دور از ذهن نیست. موضوعی که با خروج نیروهای غربی از افغانستان در سال آینده از اهمیت بیشتری برخوردارمی شود.
اگر چه برقراری رابطه گروههای تروریستی با ملاهای مذهبی پاکستان به عنوان پایگاه عملیاتی و مکانی برای تغذیه ایدئولوژیکی گروههای تکفیری موضوع تازه ای نیست، لکن میزان و نوع برقراری رابطه با مدارس مذهبی پاکستان، موضوعی است که در شکل دهی به قوام این نیروها تاثیر بسزایی خواهد داشت.
نظر به اختلافات درون گروهی، که در میان کانونهای قدرت حامی داعش(اردن،عربستان،قطر،ترکیه،کشورهای غربی…) وجود دارد و عدم پیگیری استراتژی منسجم از سوی این گروه،به فراخور شرایط، میزان حمایت از آن در بین کانونهای حامی دستخوش تغییر است. از این رو نوعی سرگردانی در برنامه های این گروه تکفیری در حال و چشم انداز آینده مشاهده می شود. به همین دلیل سران این گروه در مواقعی اقدام به تهدید عمده ترین حامیان خود در منطقه(اردن،عربستان سعودی…) و حتی تخریب کعبه می کنند.
گروه تروریستی داعش در ابتدا با اهدافی خاص در جهت منافع برخی قدرتها ایجاد شد، لکن با پیوستن اعضا و افکار جدید و در نتیجه ی تاثیر پذیری از این قدرتهای عمدتاً متضاد که بحران سوریه آنها را دور هم جمع کرده بود، تبدیل به خطری جدی برای کل منطقه شده، به گونه ای که که عملاً به ابزاری خشونت آمیزبرای پیگیری اهداف قدرتهای ذی نفوذ در منطقه تبدیل شده است. ابزاری که با تطمیع از طریق پول و سلاح از دست زدن به بدترین و فجیع ترین کارهای ممکن نیز فروگذار نیست.
در هر حال با توجه به مطالب پیش گفته و نیز شرایط میدانی جنگ، اگرچه داعش شرایط افول خود را آغاز کرده است، اما تا زمانی که عزمی جدی در لایه های قدرت در بعدمنطقه ای و جهانی برای مقابله با خطر روبه رشد آن ایجاد نشود، نمی توان امید چندانی به نابودی کامل این گروه تروریستی داشت و کماکان با شدت وضعف هایی شاهد فجایعی غیر انسانی از این گروه که نه تنها باعث تخریب چهره اسلام، بلکه خدشه دار شدن وجهه بشریت است خواهیم بود.

منبع روزنامه ابتکار۱۴/۵/۹۳