- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

اینجا محرومیت بیداد می کند / زندگی زنی که در راهرو بیمارستان زایمان کرد

7 

 

 

به گزارش میرملاس به نقل از خبرآنلاین ؛  منطقه سر کوه هومیان ۵۰ کیلومتر از شهرستان کوهدشت فاصله دارد. تنها ماشین آبادی «دهقان» یک وانت نیسان است که اهالی را به شهر انتقال می دهد.

پروانه یکی از اهالی منطقه سرکوه هومیان است. روستای او خانه هایش از سنگ است و سقفش از چوب. این روستا آب آشامیدنی ندارد. اهالی آب خود را با تراکتور از چشمه ای در آن نزدیکی تأمین می کنند. آب خانواده های سرکوه هومیان در تانکر نگهداری می شود؛ اما در زمستان آبِ تانکر را یخ می بندد و آب به راحتی از گلوی آن ها پایین نمی رود.

پروانه از اهالی این منطقه است. او میان تنگناهای روستا شب ۱۷ مرداد را با درد زایمان در بیمارستان امام خمینی(ره) شهرستان کوهدشت گذرانده است؛ بیمارستانی که او را به زایشگاه راه نداد و پروانه کودکش را در توالت بیمارستان به دنیا آورد.

پروانه ای که با جان خودش بازی کرد

جاده هومیان از شن و خاک است و صعب العبور. پروانه و حسین، برادرش میان جاده ای که نه چراغ دارد و نه علائم رانندگی در شب ۱۷ مرداد با جان خود بازی می کنند. تلفن در آبادی آنتن نمی دهد و بیش تر روزها قطع است. راننده ی وانت سایپا سنگلاخ ها را با سرعت زیر پا می گذارد. کودک، مادرش را چنگ می زند. مادر نمی تواند نفس بزند. پروانه احساس می کند کودکش را می خواهد بالا بیاورد. خودش را به دیواره ی های وانت می چسباند. «یا حسین» از زبان پروانه ترک نمی شود.

جاده صعب العبور و پیچ های آن درد زایمان را شدیدتر کرده است. پروانه دندان می گزد. خون از لب هایش سرازیر می شود. حسین پروانه را در آغوش می گیرد. او هم عذاب می کشد. جاده ی پیچ در پیچ تمام می شود. حالا ساعت دو بامداد است. آن ها به بیمارستان رسیده اند. پروانه به طرف زایشگاه می دود. در زایشگاه با ناله های پروانه باز می شود. پروانه می خواهد خودش را و درد بی پایانش را به میان بیندازد. زایشگاه پروانه را پذیرش نمی کند ! دلیلش؟ معلوم نیست. شاید بازرسان وزارت بهداشت که از مرکز آمده اند ، دلیلش را بفهمند و به پروانه بگویند. او که هنوز هم نمی داند چرا با او آن شب اینطور رفتار شد.

 

8686 

 

عبور از جاده شن و خاک هومیان دو ساعت طول می کشد. فاصله زیاد نیست؛ اما ۳ ساعت در راه هستیم. دوست همکار عکاسمان در حال عکس گرفتن از طبیعت جاندار هومیان است؛ طبیعتی که در بهار، بهشت می شود.

گراوند از کارمندهای شبکه ی بهداشت شهرستان کوهدشت هم ما را همراهی می کند. او بارها برای رفع مشکلات بیمارستان شهرستان کوهدشت تلاش کرده؛ اما تلاش هایش به جایی نرسیده است.

مشکلات بیمارستان شهرستان کوهدشت بارها از سوی رسانه های بومی شهرستان کوهدشت و استان لرستان انعکاس یافته؛ اما بی نتیجه مانده.

 

5

 

 

پروانه دیگر نمی تواند حرف بزند. شیدا فقط گریه می کند. پروانه شیدا را به سینه می گیرد:«از وقتی به خانه آمده ایم؛ فامیل هایمان برای تبریک قدم نورسیده نیامده اند. آن ها ماجرا را می دانند و می ترسند شیدا بیماری داشته باشد.»

 

 

4

 

هوای شیدا را خدا دارد

شایان فرزند خانواده است. او کودک است و لنگ لنگان راه می رود. شایان روی زمین که می نشیند؛ پایش را دراز می کند. پای شایان سوخته است و حالا زخم سوختگی شایان را رنج می دهد. خانواده پول درمان را ندارند و زخم سوختگی را با حنا التیام داده اند؛ اما هم چنان درد سوختگی کودکی اش را زخم می زند.

مادر بزرگ می گوید:«زهرا با عظمت خداوند بزرگ شده است. هوای شیدا را هم خدا دارد.»

شاید به خاطر این است که قصه بزرگ شدن زهرا هم ماجرای شنیدنی دارد. زندگی، اینجا معجزه است!

 

Untitled-1 copy

 

3

 

گزارش : فاطمه نیازی

عکسها: نجمه(نوشین) پهلوانی

 خبر آنلاین