- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

شهدای هفته چهارم مردادماه/ شهید علی جعفر اسدی فرد ; برادر محمدحسین طرهانی

امام خمینی (ره) : شهادت در راه اسلام برای همه ما افتخار است.

 

1 [1]

شهیدان والامقام ” ابراهیم گاوکش، بگ رضا گراوند، احمد قبادپور، بگلر عزیزپور “

 

2 [2]

 

شهیدان والامقام ” حسین پور امرایی، چراغبگ شیرزادی، جمشید عالی بیگی، جلال سلیمانی “

 

3 [3]

 

شهیدان والامقام ” دوستعلی رومیانی، درویش حسن جوزی فرد، خسرو راستگو، خسرو خانی پور “

 

4 [4]

 

شهیدان والامقام ” شاه کرم تیموری، سید یاراله نورالهی، سعادت قبادی، سام قرلیوند “

 

5 [5]

 

شهیدان والامقام ” علی احمد مومنی، عزیزمراد گراوند، عبدالمراد مرادپور، طیاربگ آیینی “

 

6 [6]

 

شهیدان والامقام ” کرمخدا بیگی، علی محمد کریمیان، علی محمد آدینه وند، علی جعفر اسدی فرد “

 

7 [7]

 

شهیدان والامقام ” محمدحسین عالی پور، مجید قبادی کیا، گنجعلی محمدی “

 

8 [8]

 

شهیدان والامقام ” همایون ساکی، ملک مراد امرایی، مریدعلی امرایی “

 

 

**********************************

 

محمدحسین طرهانی [9]

شهید والامقام علی جعفر اسدی فرد و برادر محمدحسین طرهانی

 

خاطره برادر محمدحسین طرهانی از شهید والامقام علی جعفر اسدی فرد

 

 آنها که از زلال کوثر عشق سیراب شده اند، مظاهر حیات دنیوى ، همچون سرابى است ، که سالکان وادى معرفت را مایوسانه بسوى خود مى خواند و حاشا که این ره یافتگان دل سپرده به معشوق ، به کمند فریبش گرفتار آیند.

نزد وارستگان از تعلقات مادى ، حلاوت ظاهرى دنیاى زود گذر، چونان تلخى شرنگ، آزار دهنده است و طعم رنج و مصیبت در راه خدا در کامشان شیرین تر از انگبین و عسل است. آنجا که جان باختن در راه دوست منتهاى آمال و آرزو هاست ، دغدغه مرگ کجا تواند که آرامش دلهاى اطمینان یافته دریا دلان پاکباز را بر هم زند؟ آنها که طى سالیان دراز در کوره ابتلاء الهى (انقلاب) ذوب و خالص گردیده اند ، آنها که چوبه دار خویش را دیر زمانى است که بر دوش داشته و مرگ خود را انتظار مى کشند،چگونه ممکن است ؟ که از بیم مرگ-یعنى همان چیزى که حیات را در آن یافته اند ، سر تسلیم و سازش در برابر تمنیات شیطانى جنایت پیشگان کافر فرو آورند؟ و اینجاست که صحنه هایى از حماسه و مظلومیت و شجاعت و عشق و إیثار در هم آمیخته .

با شکوه ترین صفحات تاریخ حیات بشر بر تارک تاریخ پر از حوادث این مسجود ملائک نقش مى بندد و شهادت به عنوان برترین بهایى که در تمامى طول تاریخ ، أولیاء خداوند تبارک و تعالى و عناصر مؤمن و خدا جوى ، در ازاء ایستادگى و استقامت بر مواضع بحق خود مقابل طواغیت زمان بدست آورده اند ، سند جاودانه حقانیت حزب خدا در مبارزه بى امان علیه تمامى جرثومه هاى کفر و ستم و الهام بخش ره پویان پشت کرده به علائق مادى براى هماره دوران ها مى گردد٠

از میان جان باختگان پیروز عرصه ایمان و مقاومت ، چهره تابناک پاسدار شهید على جعفر اسدى فرد در خشش دیگرى دارد ، او که با کوله بارى از صدق و خلوص و عبادت و مجاهدت از دیر باز نام خویش را در دفتر خونرنگ سربداران پاسدار و سربازان امام زمان(عج) به ثبت رسانیده و بر لحظه هاى سر رسیدن آن موعود بزرگ ، آن امید دلهاى عاشق ، آن منتقم ، چشم انتظار دوخته بود، آنکه با دلى مالامال از عشق خدا و ارادتى بى شائبه و پاک نسبت به مکتب أهل بیت (ع) و زیستنى مملو از صفا و تعهد و ایمان و فرجامى همچون مولای شهیدش حسین ابن على(ع) مصداق روشنى از یک انسان موحد و انقلابى بود٠

شهید اسدى فرد، از آن زمان که براى اولین بار عطر خوشایند ایثار را در محفل عاشقان ثارالله استشمام کرد تا آن زمان که با پیکرى غرقه به خون بر سجاده استقامت و بندگى در پیشگاه حق سجده شهادت گذارد و نسیم دل انگیز مینویى، مشام جان رهیده اش را نوازش داد، براى جانفشانى در راه عقیده اش لحظه ایى درنگ نکرد٠

پاسدار شهید على جعفر اسدى فرد فرزندى دلاور، افسرى رشید، رزمنده ای شجاع ، از خطه قهرمان پرور و دلاور خیز رومشگان بود.

این دلاور مرد از برادران سخت کوش و متعهد و شجاع گردان زرهى مقداد از تیپ مستقل زرهى ٧٢ محرم بود که در عملیات عاشوراى٢ در منطقه چنگوله از استان إیلام در حالیکه از مسئولین گردان زرهى مقداد بود به درجه رفیع شهادت رسید٠ او پاسدارى برجسته براى انقلاب اسلامى و ولایت بود ،همیشه سعى مى کرد کارهایش را در نهایت اخلاص و فقط براى رضاى خدا انجام دهد ، از هر فرصتى براى عبادت و ذکر خدا بهره مى برد ، به نماز اول وقت و نماز جماعت اهمیت زیادى مى داد ، به کتاب خدا قرآن مَجید عشق مى ورزید، درانجام وظائف کار بسیار جدى دقیق و کوشا بود ٠

این شهید بزرگوار؛ پاسدارى و خدمت در جبهه را شغل نمى دانست بلکه موهبت و توفیقى الهى میدانست که فقط شامل افراد خاص و لایق می شود و پاسدارى را سعادتى الهى براى خودش تلقى مى کرد .

در مدتى که بنده در خدمت ایشان بودم او را بسیار با نشاط ، خوش اخلاق، متواضع ، اهل انفاق و با گذشت میدیدم ،اهل مطالعه و اندیشه بود، بسیار تلاش مى کرد که با دوستان و هم رزمانش نهایت مهربانى را داشته باشد و به جرأت مى توانم بگویم همواره در جدالى مستمر با نفس خود بود.نیازها و امورات دیگران را به مشکلات خویش ترجیح میداد و بسیار بر خود سخت گیرى مى کرد٠

با صراحت مى توان گفت پاسدارانى که زندگی و حیات خود را وفق جنگ و جهاد در راه خدا مى کردند از اخلاص بالایى بر خوردار بودند٠اصولا اخلاص اکسیرى است که به اعمال انسان ارزشى فوق العاده مى بخشد، اخلاص مقوله اى ذهنى است ولى وقتى به نیروهاى رزمنده خصوصا پاسداران مى رسید مقوله اى عینى و قابل مشاهده تبدیل مى شد٠

پاسدار شهید على جعفر اسدى فرد هم از این مقوله خارج نبود و نسبت به رهبرى و ولایت و امام خویش تا واپسین لحظه هاى حیاتش وفادارماند و توفیق این را یافت که عزت دنیا و آخرت را کسب کند٠ او رابطه ایى صمیمانه با أئمه معصومین علیه السلام و ولى فقیه زمان خویش داشت و از دستورات آنها صمیمانه و عاشقانه اطاعت مى کرد٠ سعى و دقت مى کرد با درک و فهم احادیث و روایات حضرات معصومین بر معرفت و عمق ایمانش بیفزاید ،لذاهر موقع حدیث یا جمله زیبا و قشنگى پیدا مى کرد آن را یادداشت کرده و بعضی مواقع روى کاغذى بزرگى مى نوشت به دیوار آویزان مى کرد و همواره دیگران را به شناخت سیره ائمه سفارش و تشویق مى کرد٠

در کلاس هاى اخلاق و عقیدتى شرکت مستمر داشت، همیشه سعى مى کرد روحیه همدردى با نزدیکان و دوستان را در خود حفظ کند، خدا میداند هیچکس از همنشینى و مصاحبت و نزدیکى با این پاسدار احساس خستگى نمى کرد و در شرایطى به دیگران کمک مى کرد که خود در نهایت فقر بود ٠از این شهید بزرگوار خاطرات زیادى دارم .

تابستان سال ۶٣ بود؛ گردان زرهى مقداد به خط پدافندى پاسگاه زید اعزام شد ( معمولا همیشه یک گروهان زرهى از گردان در لجمن (خط مقدم ) مستقر بود و هر از چندگاهى با دیگر گروهانها تعویض میشد و مابقى گردان یک یا دو کیلومتر پشت خط اول موضع مى گرفت ولى در هر صورت تمام گردان همیشه زیر آتش عراقى ها قرار داشت.

من بر اثر انفجار گلوله خمپاره دچار موج گرفتگى شدیدى شدم و به یکى از بیمارستان هاى صحرایى پشت خط اعزام شده و بعد از چند روز بسترى شدن و دوا و درمان به گردان برگشتم ولى سردرد هاى شدیدى داشتم ،حالم خوب نبود و ترکشى که به پاى راستم اصابت کرده بود ،قدرت تحرک را از من گرفته بود، شب ها از شدت درد خواب نداشتم ٠ این شهید عزیز مثل یک طبیب از من پرستارى مى کرد، بیشتر شب ها نمى خوابید و مواظبم بود ، تمام امورات مربوط به سنگر و نگهبانى و غیره را به جاى من انجام میداد، واقعا تحمل زیادى مى خواست٠

هم به جاى خودش و هم به جاى دیگرى ،آن هم در خط مقدم نگهبانى و پاسبخشى و غیره را انجام دهد، همیشه تبسمى زیبا بر چهره داشت و مواظب بود من خجالت نکشم، صفات ویژه ایى داشت، او در همه حال خدا را حاضر و ناظر مى دید، و مى توان گفت توحید را با تمام وجودش حس مى کرد، سعى داشت دیگران زیاد متوجه زحمات و کارهایش نشوند، در خفا عبادت مى کرد، نماز مى خواند ٠

ساده زیستى از صفات ویژه این بنده خوب خدا بود، مثلا اگر لباس نویى یا پوتینى ، کفشى نمى دانم هر چه به او میرسید آن را به رزمندگان دیگر هدیه مى داد و خودش ماه ها با یک دست لباس مندرس خاکى مى گذراند و همیشه همان یک دست پیراهن وشلوار خاکى را به تن داشت٠ علاقه شدیدى به همکاران و همرزمانش داشت، به طورى که اطرافیان او را خیلی دوست داشتند و او بسیار از غیبت، تهتمت و دروغ گفتن بیزار بود و در زندگی و رفتار سایرین به هیچ وجه تجسس نمى کرد و به قول معروف در زندگی دیگران سرک نمى کشید٠

تواضع خاصى داشت، همیشه خودش را از دیگران کوچک تر فرض مى کرد ٠شهید اسدى فرد به معنى واقع کلمه پاسدار بود روحش شاد و یادش براى همیشه تاریخ گرامى باد٠