- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

وجدان کاری و مسئولیت پذیری از دیدگاه قرآن و سنّت

 haghi

 

(حیدر حقی  / کارشناس ارشد جامعه شناسی) / میرملاس نیوز : 

انسان اشرف مخلوقات و خلیفه خدا، بر روی زمین می باشد امّا دستیابی به این مقام، به سادگی میسّر نمی باشد بلکه تلاش و ممارست بسیاری را می طلبد. انسان مختار، در این دنیا که به سان گذرگا هی است؛ درمیان دوراه قرار دارد که یکی به اسفل السّافلبن و دیگری به اعلی علیین ختم می شود. یکی او را به شقاوت و بدبختی و دیگری به سعادت و کمال می رساند. هدف از آفرینش انسان این است که با انتخاب راه صحیح و طی کردن صراط مستقیم به مقام قرب الهی نائل شود و این میسّر نیست مگر این که به دعوت حقّ، لبّیک گوید و با بهره گیری از تعالیم روشنگر وحی، نیک و بد را باز شناخته و پس از آشنایی با وظایف و مسئولیت های خویش در عمل به آن کمر همّت بند.
آشنایی با مفاهیم واژه های کلیدی و ارتباط آن ها با یکدیگر
«مسئولیت»؛ در لغت به معنای موظّف بودن و یا متعهّد بودن به انجام امری می باشد.
«وظیفه»؛ به آن چیزی اطلاق می شود که شرعاً یا عرفاً بر عهده کسی باشد.
«تکلیف»؛ به معنای بار کردن کاری سخت توأم با رنج، بر کسی می باشد.
«تعهّد»؛ به معنای گردن گرفتن کاری۴ و همچنین عهد و پیمان بستن۵ نیز آمده است.
«حقّ»؛ در این مبحث به معنای سهم و نصیب می باشد.۶ هر یک از این واژه ها به نوعی با یکدیگر ملازم می باشند. به عنوان نمونه؛ تا وظیفه ای بر دوش کسی نباشد، مسئولیتی در قبال انجام دادن یا ندادن آن نخواهد داشت و در مورد آن، بازخواست نخواهد شد. واژه«تکلیف» نیز با«مسئولیت» و«وظیفه»، ملازم است؛ چرا که در هر سه مورد چیزی بر عهده شخص می باشد که اجرای آن، لازم و واجب است. واژه«تعهّد» نیز با سه واژه اخیر در ارتباط است؛ چرا که در هر حال فرد متعهّد، موظّف و مکلّف است آن چه را که به آن تعهّد داده است به انجام برساند و در این مورد مسئول می باشد. کلمه«حقّ» نیز با واژه های اخیر تناسب دارد زیرا هرگاه سخن از حقّ به میان می آید، تکلیف و مسئولیتی هم در پی آن خواهد بود و با اثبات حقّ برای یک طرف تکلیف و مسئولیتی هم برای طرف دیگر بوجود می آید.

زیر بنای مسئولیت پذیری
پس از آشنایی مختصر با مفاهیم واژه های کلیدی و ارتباط آن ها با یکدیگر، لازم است بدانیم که مسئولیت پذیری، مقدّمات و شرایطی دارد و زمانی می توان مسئولیتی را به فردی سپرد که او این شرایط را احراز کرده باشد. لذا در ادامه مختصراً به این شرایط و مقدّمات اشاره ای خواهیم کرد:
۱- مسئولیت پذیری زمانی تحقّق می پذیرد که رسالت و تکلیفی در کار باشد؛ یعنی انسان، قبلاً کارهایی را با اراده و اختیار خویش پذیرفته باشد و سپس مسئولیت انجام آن را به عهده گیرد نه کارهایی که تحت تأثیر جاذبه میل ها و دافعه خوف ها انجام می دهد.
۲- مسئولیت در جایی اعتبار می شود که فرد، دارای قدرت تمیز و ادراک باشد؛ لذا انسان ناآگاهی که دارای قدرت درک و فهم نمی باشد را نمی توان ملزم به انجام کاری کرد و به او مسئولیتی را سپرد.
۳- زمانی می توان فرد را در مقابل وظیفه ای که داشته است مورد بازخواست قرار داد که آن فرد، قبلاً مسئولیت خود را شناخته باشد و این مستلزم رسایی پیام و دریافت آن توسّط فرد مکلّف می باشد.
۴- تکلیف کردن متوقّف بر قدرت انجام وظیفه از سوی فرد مکلّف است لذا فرد ناتوان هر چند که آگاه باشد به دلیل این که کار از حوزه عمل و قدرت او خارج است مسئول نخواهد بود.
۵- زمانی می توان فرد را مسئول دانست که او با اختیار و اراده خود، انجام یا ترک کاری را به عهده گرفته باشد نه این که مجبور به این کار شده باشد. بدون شروط بالا مسئولیت دادن به کسی و بازخواست کردن از او معنایی ندارد و این مقدّمات، از شرایط اساسی مسئولیت پذیری می باشد.
اهمّیت مسئولیت پذیری در آیات و روایات
نظام حقوقی اسلام نظامی تکلیف گراست؛ به عنوان مثال در متون دینی وقتی صحبت از حقّ انسـان ها می شود بحث از حقوقی است که انسان های دیگر بر ما دارند و به عبارت دیگر مسئولیتی که ما در قبال دیگران داریم. البته چون این حقوق طرفینی است ما نیز این حقوق را بر عهده دیگران داریم امّا بدلیل همان بعد سازندگی و تربیت و هدایت که دین اسلام برای خود، قائل است در بیان به جنبه تکلیف و وظیفه و مسئولیت، توجّه بیشتری می کند؛ لذا امام سجّاد(ع) می فرماید: اِعلَم رَحَمَکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیکَ حُقوقاً مُحیطَهٌ بِکَ فِی کُلِّ حَرَکَهٍ تَحَرَّکتَها وَ سَکَنَهٍ سَکَنتَها اَو حالٍ حَلَّتها اَو مَنزِلَهٍ نَزَلتَها اَو جارِحَهٍ قَلَبتَها اَو ءَالَهٍ تَصَرَّفتَ فِیها فَاَکبَرِ حُقُوقُ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَیکَ ما اَوجَبَ عَلَیکَ لِنَفسِهِ مِن حَقِّهِ الّذی هُوَ اصلُ الحُقوقِ۷ بدان که خدای عزّوجلّ را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرّف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است. بزرگترین حقّ خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقّی که ریشه همه حقوق است. امام سجّاد(ع) نمی فرماید تو بر گردن دیگران حقّی داری که آن ها باید در مورد تو رعایت کنند بلکه می فرماید؛ حقوقی تو را احاطه کرده؛ یعنی حقوقی که دیگران بر گردن تو دارند و تو باید از عهده آن ها برآیی. همان طور که دیدیم اسلام دینی تکلیف گراست و اصولاً دینداری بدون مسئولیت پذیری و تعهّد معنایی ندارد. در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که اهمیت مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی را برای انسان بیان کرده است؛ به عنوان مثال قبول مسئولیت در قرآن، به بار سنگین تشبیه شده است. خداوند در قرآن می فرماید: وَلا تَزِروا وازِرَهً وِِِِزرَ اُخری… هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد
در این آیه«وزر» به معنی سنگین است و در برخی از تفاسیر به معنای«گناه» و «مسئولیت» نیز آمده است. خداوند در این آیه ما را به این معنا رهنمون می شود که بار سنگین مسئولیت را احدی خود انسان بر دوش نمی کشد و در روز رستاخیز هر کس مسئول پاسخگویی به اعمال خویش است.۸ و ابعاد این پاسخگویی به قدری وسیع است که حتّی اعضاء و جوارح انسان را نیز در بر می گیرد خداوند در قرآن می فرماید: وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً ۹ از آن چه نمی دانی پیروی نکن؛ چرا که گوش و چشم و دل ها همه مسئولند. خداوند در وصف مؤمنان می فرماید: اِنَّما المُؤمِنونَ الّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَت قُلوبُهُم ۱۰ مؤمنان کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود دل هایشان ترسان گردد. «وجل»؛ همان حالت خوف و ترسی است که سرچشمه آن گاهی بخاطر درک مسئولیت ها و احتمال عدم قیام به وظایف لازم در برابر خدا می باشد که این حالت به عنوان یکی از صفات مؤمنان ذکر شده است.۱۱ مسئولیت پذیری از چنان اهمیتی برخوردار است که در بسیاری از تفاسیر از امانت الهی، به همان تعهّد و قبول مسئولیت یاد شده است و علّت این که این امانت عظیم، به انسان سپرده شد این بود که او این قابلیت را داشت و می توانست ولایت الهی را پذیرا گردد؛ یعنی در جادّه عبودیت و کمال بسوی معبود لایزال سیر کند؛۱۲ چنان که خداوند در قرآن می فرماید:
اِنّا عَرَضنا الاَمانَهَ عَلَی السَّماوَاتِ وَالاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنهَا وحَمَلَهَا الاِنسَانُ اِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً ۱۳ ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم آن ها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند امّا انسان، آن را بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود. مسئولیت پذیری درلسان روایات نیز همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. امام علی(ع) آن چنان خود را در پیشگاه خدا مسئول می داند که حتّی درباره آن چه می گوید وجود خویش را ضامن قرار داده و می فرماید: ذِمَّتی بِما اَقُولُ رَهِینَهٌ وَ اَنا بِهِ زَعِیمٌ ۱۴ عهده ام در گرو درستی سخنم قرار دارد و نسبت به آن ضامن و پای بندم. و همین احساس مسئولیت بود که ایشان را به قبول خلافت وادار کرد چنان که می فرمایند: هان به خدایی که دانه را شکافت و انسان را بوجود آورد. اگر حضور حاضر و تمام بودن حجّت بر من بخاطر وجود یاور نبود و اگر نبود عهدی که خداوند از دانشمندان گرفته که در برابر شکمبارگی هیچ ستمگر و گرسنگی هیچ مظلومی سکوت ننمایند دهنه شتر خلافت را بر کوهانش می انداختم و پایان خلافت را با پیمانه خالی اوّلش سیراب می کردم آن وقت می دیدید که ارزش دنیای شما نزد من از اخلاط دماغ بز کمتر است.۱۵ امام علی(ع) بارها پیروان خود را به تقوی در قبال مسئولیت هایی که بر دوش گرفته اند سفارش کرده و حتّی آنان را در مقابل زمین و حیوانات نیز مسئول دانسته و می فرمایند: اِتَّقُوا اللهَ فِی عِِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُم مَسئُولُونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ وَ البَهائِمِ وَ اَطِیعوا اللهَ وَ لا تَعصُوهُ ۱۶ از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پروا کنید زیرا دارای مسئولیت هستید حتّی نسبت به زمین ها و حیوانات و خداوند را اطاعت کنید و از نافرمانی او بپرهیزید.

ضرورت مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی
با نظر به مطالبی که گفته شد، این سئوال پیش می آید که پاسخگو بودن در برابر یک مرجع برتر چه ضرورتی دارد؟ و اگر انسان مسئولیتی را نمی پذیرفت چه اتّفاقی می افتاد؟ همان طور که می دانیم آفرینش انسان و جهان، هدف دار بوده است و هدف از آفرینش انسان عبادت و بندگی خداوند می باشد. خداوند در قرآن می فرماید: وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلّا لِیعبُدُونَ ۱۷ جن و انس را نیافریدم جز این که مرا عبادت کنند.
خداوند متعال راه رسیدن به قرب الهی و طریقه عبادت و بندگی خود را به صورت برنامه هایی به رسول خویش ابلاغ کرده است و پس از پیامبر(ص) اوصیاء او وظیفه آموزش معارف دین را بر عهده دارند. در این میان ما مسلمانان که به این دعوت لبّیک گفته ایم وظایف و مسئولیت هایی پیدا می کنیم که عمل به آن ها ما را به کمال انسانی خویش نزدیک می سازد. بزرگ ترین مسئولیت انسان، در برابر نعمت هدایت و ولایت می باشد؛ چرا که بدون تشریع دین و هدایت انسان،تمامی راه ها به سوی کمال و سعادت او مسدود می شد. امام رضا(ع) می فرمایند: اِنَّ اَوَّلَ ما یسئَلُ عَنهُ العَبدَ یومَ القیامَهِ الشَّهادَهُ وَ النُّبُوَّهُ وَ مُوالاتِ عَلی بنِ اَبیطالِبِ(ع)۱۸ همانا اولین چیزی که در روز قیامت از بنده سئوال می شود؛ شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر و دوستی علی بن ابیطالب(ع) است. لذا اگر ما در مقابل این نعمت های ارزشمند که خداوند برای هدایت بشر به او ارزانی داشته است احساس مسئولیت نکنیم حیاتی پوچ و بی هدف داشته هرگز به مقام والای انسانیت نائل نمی شویم و اینجاست که ضرورت مسئولیت پذیری در برابر خداوند متعال مشخّص می شود.

مسئولیت حقیقی در مقابل خداست
دو واژه حقّ و مسئولیت با یکدیگر ملازم هستند؛ لذا هر کجا سخن از حقّ می شود متقابلاً و غیر مستقیم، به مسئولیت و تکلیف در قبال آن حقّ نیز اشاره شده است. بر اساس بینش دینی، ما می توانیم برهان اقامه کنیم که چون همه هستی از آن خدای متعال است و او مالک همه چیز است، هر کجا حقّـی باشد، اصالتاً از آن خداست و هیچ حقّـی برای کسـی به خودی خود ثـابت نمی شود؛ مگر این که خداوند، آن حقّ را به آن موجود اعطا کرده باشد. لذا خداوند حقّ تصرّف در هر موجودی را خواهد داشت و از آن طرف هیچ موجودی، حقّی بر خداوند و سایر موجودات ندارد؛ چون هیچ گونه مالکیت و خالقیتی نسبت به آن ندارد. پس نتیجه می گیریم که مسئولیت واقعی ما در مقابل خداوند است.۱۹در اثبات این که مسئولیت حقیقی در مقابل خداوند است دلایل نقلی بسیلری وجود دارد که ما در این جا تنها به روایتی از امیرالمؤمنین علی(ع) اشاره می کنیم که می فرمایند: و لَو کانَ لِاَحَدٍ اَن یجرِی لَهُ وَ لا یجرِی عَلَیهِ لَکانَ ذلِکَ خالِصاً لِلّهِ سُبحانَهُ دُونَ خَلقِهِ لِقُدرَتِهِ علی عِبادِهِ وَ لعَدلِهِ فی کُلِّ ما جَرَت عَلَیهِ صُرُوفُ قَضائِهِ وَلکِنَّهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَی العِبادِ اَن یطِیعُوهُ وَ جَعَلَ جَزاءَهُم عَلَیهِ مُضاعَفَهِ الثَّوابِ تَفَضُّلاً مِنهُ وَ تَوَسُّعاً بِما هُوَ مِنَ المَزِیدِ اَهلُهُ ۲۰ و اگر کسی را بر دیگری حقّی ثابت است و آن کس را بر وی حقّی نباشد این حقّ فقط برای خدای سبحان است نه غیر او؛ بخاطر احاطه قدرتش بر بندگان و عدالتش در تمام آن چه که فرمانش در آن جاری است ولی حقّش را بر بندگان چنین مقرّر فرمود که او را بندگی کنند و مزد عبادت را بر عهده خود، برای بندگان، چند برابر قرار داد به علّت تفضّل و کرمی که دارد و افزون دهی که شایسته و اهل آن است. حضرت در این روایت تنها خداوند را صاحب حقّ میداند که این حقّ همان اطاعت و بندگی خداست

پی نوشت ها:
۱- علی اکبر، دهخدا، لغتنامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، بی تا، ج۳۴، ص۴۴۷٫
۲- علی اکبر، دهخدا، همان، ج۱۵، ص۲۳۲۱۱٫
۳- ر.ک، علی اکبر، دهخدا، همان، ج۵، ص۶۹۱۳٫
۴- محمّد، معین، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات فردوس، چاپ اوّل، سال ۱۳۸۱ه.ق، ص۳۰۷٫
۵- علی اکبر، دهخدا، همان، ج۵، ص۶۸۲۳٫
۶- لویس، معلوف، المنجد، ترجمه محمّد بندر ریگی، تهران، انتشارات ایران، چاپ چهارّم، ج۱، ص۳۰۸٫
۷- محمّد بن بابویه، شیخ صدوق، خصال، ترجمه سید احمد فهری زنجانی، شیراز، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا، ص ۶۷۴٫
۸- ناصر، مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶- ۱۳۵۳، ج۱۸، ص۲۲۴٫
۹- اسراء(۱۷)، آیه ۳۶٫
۱۰- انفال(۸)، آیه۲٫
۱۱- ر.ک، ناصر، مکارم شیرازی و دیگران، همان، ج۷، ص۸۶٫
۱۲- همان، ج ۱۷، ص۴۰۹٫
۱۳- احزاب(۳۳)، آیه ۷۲٫
۱۴- سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه حسین انصاریان، تهران، انتشارات پیام آزادی، چاپ هفتم، سال ۱۳۷۹، خ ۱۶، ص۷۲٫
۱۵- همان، خ۳، ص۶۱٫
۱۶- همان، خ۱۶۶، ص۳۸۲٫
۱۷- ذاریات(۵۱)، آیه ۵۶٫
۱۸- فتح الله، کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، سال ۱۳۴۴ش، ج ۱۰، ص۳۳۵٫
۱۹- ر.ک، محمد تقی، مصباح یزدی، نظریه حقوقی اسلام، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۰، ص۱۱۴٫
۲۰- سید رضی، نهج البلاغه، ترجمه حسین انصاریان، خ۲۰۷، ص۴۷۲٫