- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

جشن تولد شیدا، دختر هومیان

 0 (30)
 
 
 
به گزارش اختصاصی میرملاس نیوز ؛ خبر عدم پذیرش زن باردار روستایی در بیمارستان کوهدشت و تولد نوزادش در راهروی بیمارستان، بازتاب های  گسترده ای به دنبال داشت که جریحه دار شدن احساسات پاک جوانان آن دیار نیز از آن جمله است.
اگرچه واکنش سریع وزیر محترم بهداشت به این خبر قابل تقدیر است اما جوانان پاک دل که با توجه به شناختشان از منطقه،  در ادامه امید چندانی به اقدامات دستگاه های ذی ربط نداشتند، دورهم جمع شده و عزمشان را جزم کردند که ولو به صورت محدود و مختصر، با آن چه که از دستشان بر می آید مرهمی نهند بر دل آزرده این خانواده…
تصمیم بر آن شد تا در فرصتی مناسب تعدادی از فعالان اجتماعی و مستقل با هدایایی به دیدن خانواده نو رسیده  در روستای دهقان هومیان کوهدشت بروند.
 در این میان بانوی جوان خیراندیشی که با وجود جوانی ، دارای تجارب ارزنده ای در کارهای خیر است پیشنهاد داد با توجه به نزدیکی ماه مهر، علاوه بر دیدن خانواده ی عبدی و اهدای کادوی تازه رسیده،  برای تمامی دانش آموزان روستا هم بسته های لوازم التحریر تهیه و به آنها اهدا گردد ، تا با این حرکت از سویی همه ی روستا در جشن تولد شیدا شریک باشند ، از سوی دیگر شیدا برای همه ی روستا “قدم خیر” باشد …
با تلاشهای این بانوی لرستانی، در کنار حمایت های چهره های نیکوکاری از دیار کوهدشت مبلغ قابل توجهی برای این موضوع گردآوری شد و قضیه تا آن جا پیش رفت که علاوه بر کمک های دریافتی از داخل ، حتی هموطنان عزیز خارج از کشور نیز از ترکیه ، انگلیس و آلمان هدایایی برای شیدا فرستادند .
از سوی دیگر هنگامی که دوستان برای تهیه ی اقلام به مغازه  فروش لوازم التحریر در کوهدشت مراجعه می کنند ، فروشنده نیز تحت تاثیر این حرکت مستقل و خیرخواهانه ی جوانان ، در این امر خیر سهیم شده و علاوه بر تخفیفات ویژه مبلغ دو میلیون ریال هم اهدا می نماید.
 
 
0 (5)
 
 
روز موعود فرا می رسد، با عبور از پیچ و خم های جاده خاکی و ناجور هومیان دوستان به محض ورود به روستا ابتدا به دیدار خانواده آقای عبدی، که نام زیبای شیدا را بر کودک نو رسیده شان نهاده بودند، رفته از آنان دلجویی نموده و وعده داده بودند که آن ها را تنها نخواهند گذاشت.
 آن گاه دانش آموزان روستا را که حدود چهل نفر بودند جمع کرده و با دادن هدایا به بچه های دانش اموز، تولد شیداخانم را جشن گرفتند و البته به لطف خیرین بسته های لوازم التحریر برای چندین روستای اطراف هم به معلم روستا که در این سفر همراه جوانان بود سپرده شد.
اما داستان این بازدید به اینجا ختم نمی شود، خانواده ی شیدا که خود نیازمند حمایتند، بزرگوارانه دوستان را دعوت به دیدن محرومیت کلی روستایشان میکنند و حتی میفرمایند که در روستای ما نیازمندتر از ما نیز هست!
 
0 (10)
 
 
دوستان راهی دیدن ده میشوند، به گفته ی دوستان این روستا با حدود ٢۵ خانوار ساکن از ابتدایی ترین امکانات بهداشتی و آب آشامیدنی لوله کشی محروم است، برخی از بچه های روستا دارای نارسایی های جسمی و روحی هستند،کودکانی  با پاهای برهنه که حتی امکان تهیه یک جفت کفش ارزان قیمت را هم ندارند…
 
 
0 (21)
 
 
از همه تلخ تر ملاقات با فرد مورد نظر خانواده ی شیدا بوده است، مردی جوان که کر و لال و عقب افتاده ذهنی بوده و به سختی راه می رودو فرزند خردسالش نیز مشکل خونی دارد .
این فرد همراه با خانواده اش دراتاقی زندگی می کنند که حتی تصور زندگی در آن نیز برای گروه باور نکردنی بوده است، با همه ی این اوصاف، نقطه ی درخشان این موضوع همسر جوان این مرد است که با وجود این شرایط سخت و بدون امکانات اولیه ی زندگی، فداکارانه تمام جوانی خود را وقف این شوهر و فرزند نموده است …
 
 
0 (7)
 
 
یا بچه نارس پنج ساله ای را مشاهده می نمایند که انگار یک ساله است و مادری با پسربچه ای مریض  که دارای نرمی استخوان است و …
 این ها تنها گوشه ای از عمق محرومیت حاکم بر این منطقه است…
طعم شیرین توفیق این حرکت انسان دوستانه که در بدو ورود به ده همراه گروه بود به زودی با مشاهده ی این همه محرومیت تلخ می شود ، تا حدی که بسیاری از دوستان این روز را یکی از دردناک ترین روزهای عمر خویش می دانند، آن ها اگر چه در ابتدا شاهد خوشحالی خانواده شیدا کوچولو و ذوق کودکانه لوازم التحریر اول مهر بچه ها بودند و با لبخندی که بر لبان خشکیده کودکان دانش آموز هنگام دریافت هدیه نقش می بست دلشان شاد میشد؛ اما در مقابل ، نگاه مظلومانه جوان معلول و همسر و فرزندش و دیگر فجایعی که در روستا قابل مشاهده بود سینه ی هر انسان دغدغه مندی به درد می آمد.
این گروه با سینه ای مالامال از درد و رنج و غم ، روستا را ترک کرد ، اما  کم کم درد و رنج جای خود را به امید و تلاش می دهد.
 
 
0 (12)
 
 
 
جوانان با عزمی گسترده تر برای کمک به پا خواسته اند و امید آن دارند تا با همدلی و همیاری دیگر همشهریان و هموطنان و سازمان دهی و جلب مشارکت بسیاری از خیر اندیشان ، فارغ از هیاهو و حاشیه پردازی های سیاسی و تعصبات طایفه ای این حرکت را استمرار بخشند.
ما بر آنیم که در حد وسع و توان ، پیام محرومیت ناعادلانه این عزیزان و موارد مشابه آن که در دیار ما هم کم نیستند را به گوش همگان رسانده و با انسان های نیک اندیش اتمام حجت کنیم .
ما بر آنیم تا با محور قرار دادن یکی از موسسات یا بنیاد های مردمی غیر دولتی و یا تاسیس یک بنیاد جدید ، این حرکت را با در نظر گرفتن تمامی ابعاد موضوع و با همفکری نیک اندیشان سازمان دهی نماییم.
 
 
0 (4)
 
 
ما بر آنیم تا اجازه ندهیم این حرکت به اختلافات محلی و بازیهای سیاسی بی فایده آلوده گردد و در این راستا از تمامی همشهریان و هموطنان خیر اندیش مدد جسته و انتظار حمایت داریم.
سخن آخر این که داستان غم انگیز عدم پذیرش مادر شیدا در بیمارستان کوهدشت و تولدش در راهروی بیمارستان و بازتاب های این خبر، تهدیدی بود که اینک می تواند یک فرصت طلایی باشد برای گام نهادن در راهی به سوی ریشه کن کردن محرومیت از شهرمان ، فرصتی که تک تکمان تجربه کنیم مسئولیت پذیری، باور به توانستن و به هم پیوستنمان را …
این اتفاق را به فال نیک گرفته و همین جا به شیدای کوچولو می گوئیم:
تولدت مبارک و قدمت پرخیر و برکت بادا، دختر هومیان!
 
 
0 (3)
 
 
 
 
0 (1)
 
 
 
 
0 (6)
 
 
 
 
 
0 (8)
 
 
 
 
 
0 (9)
 
 
 
0 (11)
 
 
 
 
0 (13)
 
 
 
 
0 (14)
 
 
 
 
0 (15)
 
 
 
 
0 (16)
 
 
 
 
0 (17)
 
 
 
 
0 (18)
 
 
 
 
0 (19)
 
 
 
0 (23)
 
 
 
 
0 (26)
 
 
 
 
0 (28)
 
 
 
 
0 (27)
 
 
 
 
 
0 (30)
 
 
 
 
0 (29)
 
 
 
 
0 (31)
 
 
 
 
0 (32)