- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

شلمچه سرزمین من

IMG_۲۰۱۴۰۹۲۸_۱۹۲۹۵۶ [1]

دکتر کورش محمدی/ سرویس منتظران :

 

ایران من؛ ای سرزمین مردان خدا؛ ای مهد دلیران، ای دفتر آیه های زرین عشق؛ با غرور جاودانه ات بر خود ببال!  که ذره ذره خاکت را سرمه ی چشم کردن و بسان مشک بوئیدن رواست. ای که خانه ات از الست تا ابد گلگون از گلواژه های عشق است؛ به چکاوکهای بازمانده از قافله بگو که سرایت بهشت گمشده ی مسافران است.

سرزمین من، تو خود شاهد باش؛ که بلاجویان کوی دوست را مشهد تویی، ای ضریح فاتحان قله های سرخ، ای مدخل شلمچه و حاج عمران، ای تندیس هشت ساله ی غرور؛ به آن نسیم که از کنار خرمشهرت برفراز اروند می وزد بگو سلام ما را به شهیدان برساند؛ بگو که ما مانده ایم از پرواز؛ بگو که در ساحل امن عافیت لنگر انداخته ایم. راستی کجایند ساکنان غلطیده در خون سرزمین تفتان جنوب؟ کجایند پرگشایان؟ آنانکه جسم خویش از قلعه خاک برگرفتند و تا ملکوت اعلی اذان عشق زمزمه کردند! کجایند غواصان جوی خون؟ آنانکه عطر خدا را با جانشان بوئیدند و با وضو در شط خون به کهکشان ها پیوستند!

راستی از شلمچه چه خبر؟ هنوز هم دستان بی رمق بچه های خط شکن زیر آفتاب سوزان، سوسوی ستاره های شب را می جویند؟ سرزمین من؛ تو خود شاهد باش…. که شلمچه، میقات عاشقان رخساره خداست، سرزمین من؛ تو خود شاهد باش…. که شلمچه بوستان آلاله هاست، پر از هیاهوی شقایق، مملو از غزل، با ترانه های مستانه، سرزمین من؛ تو خود شاهد باش…. که شلمچه بزرگ است، آنقدر که ترم های پیچیده دانشگاهی در سترگ خونین اش شرمسارند!

سرزمین من؛ تو خود شاهد باش…. که شلمچه بوی کربلا می دهد، آری! کربلای پنج نام آشنای خاکریزهای آن دیار است!  شلمچه مملو از نشانه های پررنگ پایداریست! تانک های به گل نشسته، کلاه و قمقه های ترکش خورده، نخل های  بی سر و آسمانی که ریشه در خاک سرخش دارد.  

سرزمین من؛ تو خود شاهد باش…. که شلمچه سایه عشق است و جرقه ای از آفتاب،  برآیند فاصله هاست و ناظر بر جاده ای که رو به آسمانهاست… و انعکاسی رنگین از جبهه های حماسه.

سرزمین من؛ تو خود شاهد باش…. که شلمچه تندیس مردانی است که سرافرازانه بر بالای دارها جان سپردند. شلمچه شهر صوفیان خرقه پوش خانقاه شهیدان است، شلمچه زادگاه عشق است و معراج دلها؛ شلمچه زنده است به برکت قلب خونینی که هنوز زیبا و دلنواز می تپد و در گردش حیات انگیزش شعر بلند پایمردی هشت سال دفاع با عزت مردمان ایران زمین را زمزمه می کند. سرزمین من؛ تو خود شاهد باش…. که خاک بی جان شلمچه، ناقوس زندگی است برای سبکبالان عاشقی که دغدغه شان نه نان بود و نه نام! بلکه نام و نان شان صعود به خاستگاه معرفت  و شهادت بود وصال دوست…

آری! شلمچه مثنوی بلند شهادت است، فرازی ازعاشقی است با ادبیات حماسه و خون که قافیه های شعرش را در معراج شهدا یافته است. آری! شلمچه کتاب هشت سال دفاع مظلومانه ماست که سطر سطرش مملو از شعور و آیه های ایثار است. شلمچه قتلگاه ستاره ها و توضیحی رسا در وصف کربلاست. شلمچه تاریخ هشت بهار سربلندی ملت ایران زمین است و تقویم لحظه های ماندگار لبیک گویی به ندای ابوذر است.

سرزمین من؛ تو خود شاهد باش…. که شلمچه بازار معامله با خداست، بازار عشقبازی و جانبازی در حریم دوست، شلمچه مشهد مسافران عاشقی است که عاشقانه به مولای عشق پیوستند و زیباترین ترانه بندگی را با فنای وجودشان و با پیام خون سرخ شان سر دادند.

خوشا به حال آن یعقوبهای بی قراری که برای رسیدن به یوسف زیبای شهادت بی قراری کردند و زلیخای دنیا از جذب شان باز ماند و بدا به حال آنان که هنوز از دشمن نفس خویش رها نشده اند و دلشان عرصه تاخت و تاز شیطان است!  براستی اینان در برابر مجاهدانی که در کوله پشتی دلشان جز عشق و ایثار نبود شرمسار نیستند؟  و بدا به حال آنان که عزتشان را در زرق و برقهای این دنیای فانی یافته اند و بر سریر جاه و مقام های گذرا لم زده اند غافل از آنکه بر سریر خون پاک ترین انسانهای عصر خویش لم دلده اند! همان معلمان شرف و آزادگی که دنیای شان عاری از عافیت طلبی و مملو از رفاه مردم شان بود! کسانیکه به بهای جانشان بهشت برین را صاحب شدند….

شلمچه؛ ای گنجینه ی هشت سال زندگی در اوج خدا؛ ای مطلع غزل ایثار و رادمردی ایران؛ مبارک بادت این شهد و این هشت سال غرور آفرینی ….