تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
10

کاظم صفرزاده معلمی که قبرش به وسعت اندیشه اش بزرگ است …

  • کد خبر : 59345
  • 10 آبان 1393 - 1:29

  راضیه همتی / میرملاس نیوز :  لرستان دیار شیر مردان و شیر زنانی که معشوقه شان تفنگ است و سیبل رو به رویشان متجاوز .دیار معلمانی که مردانه میمیرند .دیار فرهیختگانی که بی هیچ چشم داشتی مدافع حقوق همسایه بی سایه اشان هستند.دیار هزاران شهیدی که بی هیچ مزد و منتی گلوگاه مرگ را […]

IMG_0031

 

راضیه همتی / میرملاس نیوز : 

لرستان دیار شیر مردان و شیر زنانی که معشوقه شان تفنگ است و سیبل رو به رویشان متجاوز .
دیار معلمانی که مردانه میمیرند .
دیار فرهیختگانی که بی هیچ چشم داشتی مدافع حقوق همسایه بی سایه اشان هستند.
دیار هزاران شهیدی که بی هیچ مزد و منتی گلوگاه مرگ را شکافتند و…مردند .
سلام!
به شهیدان وطن ،به معلمان شهید وشهیدان معلم که نامشان برتارک ایران می درخشد.
به کاظم صفرزاده که اندیشه بلندش یعنی شهادت .که مظلومیتش یعنی شهادت.که ماندگارشدنش یعنی شهادت.
سلام به دوستان هم استانی.
به هم دردان لر.به غیوران لر ودست اندرکارانی که چفیه ی چپانده شده دردهان لرها را ندیده اند وتا یک هفته به خودشان زحمت گفتن تسلیتی خشک وخالی راندادند.
سلام به مظلومیت کاظم صفرزاده وتقدیم به یونس ،عرفان ومحمدرضاصفرزاده
لرستان فراموش شده…قیصرامین پور حسین پناهی زرین کوب جعفرشهیدی و…
آقای قاضی !
شاکی منم.
پس حرف میزنم .
ازحنجره ایرج رحمانپور میگویم: کاظم صفرزاده نمرده است
در سرنای احسان عبدی میخوانم :کاظم صفرزاده نمرده است
آبی میگویم.به رنگ جوهرقلم های جلسات هیئت مدیره لرهای مقیم مرکز.
قرمز.به رنگ خون سه دانش اموزپلدختری.
سبز.به رنگ سخنان چهارساله ی رؤسای جمهور درسفرهای کاری.
آقایان محترم!
کاظم صفر زاده نمرده است.زیرا که مرده را قبری است و مراسمی و تسلیتی.
حادثه ی مفقود شدن جسد هم استانی عزیزمان در رود شوراب ویسیان،به ما فهماند که لرستان همیشه مظلوم،لرستان همیشه فقیر،چون مملکتی تازه انقلاب کرده،آشوب و سردرگم است.
و رسالت مردمش چون همیشه دیدن وشنیدن خبرهایی است که اگربه دنیا مخابره شوند دوام نخواهد آورد .
حادثه اینطور گزارش شد :
جناب آقای کاظم صفرزاده معلم پلدختری همراه سه تن ازدانش اموزانش برای مداوای یکی ازانها راهی خرم آباد میشوندو…
پلان آخر:ماشینی که قوطی شده ،وازسرنشینانش خبری نیست .
عمق فاجعه :ازقهرمان داستان چیزی در دست نیست وجسد دانش آموزان به شهرشان منتقل میشود.
زلزله ای چند ده ریشتری که پایه رسانه ملی رانلرزاندوچونان دیگرمسئولین خیلی ساده ازکناراین فاجعه گذشت.
به اطلاع تمام عزاداران وعاشقان حسینی می رساند مظلومیت حسینی یعنی مرگ بی سروصدای کاظم صفرزاده که چشم هیچ عاشقی ازمظلومیتش خیس نشد.
کلام آخر:
کمرتمام قلم هایی که توانایی نوشتن ومخابره ی یک تسلیت کوچک ندارند بشکند،
اگرمعنای تحول دردنیای انسان اینست ،
اگرمعنای تکنولو‍‍زی وصنعت اینست ،
اگربی خبرماندن ازاوضاع هم استانی وهمشهری نتیجه عروج است ٰ
من همیشه عاشق بی سوادی میمانم.

 

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=59345

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 139در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱۳۹
  1. احسنت بر شما نویسنده ی عزیز،داغ از دست دادن این معلم فداکار را به همه ی داغداران این عزیز خصوصا خانواده محترمش تسلیت می گوییم

    • نه!
      هرگز شب را باور نکردم.
      چرا که در فراسوی دهلیزش
      به امید دریچه ای دل بسته بودم(شاملو)

  2. سلام برغیور مردان لرستان .این نیز نوعی شهادت است به همه پلدختریها و لرستانی هابه ویژه خانواده محترمشان تسلیت می گویم.افرین بر غیرت و احساس لطبف تو جوان لرستانی که زنگ بیدارباشی شدی بر قلب های زنگارگرفته!

  3. من زنده ام به شایعه ها اعتنا نکن
    در شهر کشته اند کسی را شبیه من…
    بعضی چیزا گفتن نداره ،درد داره جانا…کمر جوانیمون شکست و آب از آب نجنبید چاره چیه جز این که کوله بارمون و ببندیم و یه شب که همه خوابن بزنیم به دل آب ؛خواه اقیانوس خواه دریا خواه رود خواه برکه خواه سراب…آسمانمون لبریز شده از فوج فوج ستاره ی وازده ی خاموش،ما نیز چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل ،ستاره چین برکه های شب شدیم…معلوم نیست کشتی من و تو تو طوفان کدوم اقیانوس غرق شده که نای موندن و پای رفتنمون نیست. یاد کاظم صفر زاده ی عزیز به خاک…

    • وقتی که برادران زجان می‌گذرند
      مردانه زهفت آسمان می‌گذرند
      تابوت عزیزان به سر شانۀ‌شان
      فریادی و شیپور زنان می‌گذرند

  4. کلک ات هماره بر قرطاس !

    • با صورت سرخ و زرد باید خندید
      یک بار شبیه مرد باید خندید
      با گریه به زندگی خود می‌خندی
      سخت است ولی به درد باید خندید

  5. درود بر شما خواهر فرهیخه :
    چه زیبا بیان کردید دردی را که در بیشتر گلو ها گیر کرده
    ومن مصاحبه ارشد استان را از شبکه سراسری گوش دادم چه زیبا بیان کرد
    ( ما پیگیری میکنیم اگر مقصر گارد کنار جاده باشد )

    • غروب این حوالی را تـو بـاور می کنی یـا نـه؟!
      غم و درد اهالـی را تـو بـاور می کنـی یـا نـه؟!
      تمـام زندگـی مـان را سکـوتـی تلـخ پـر کـرده
      خیابان های خالی را تـو بـاور می کنی یـا نـه؟!
      کویر داغ و بی باران ، بر این جا سایـه گسـترده
      هجـوم خشک سالی را تو بـاور می کنی یا نه؟!..

  6. آفرین از زبان همه ما گفتی.وچه خوب وزیبا.به خانواده داغدارش وبه جامعه فرهنگی تسلیت میگویم.هرچندتسلیت تسلی کوچکیست دربرابراین غم عظیم…

  7. روحش شاد یادش گرامی

  8. سلام بر روح بلند معلم عزیز،جناب آقای صفر زاده که می تواند الگوی دلسوزی ومردانگی باشد،اما اینکه بخواهیم با سوء استفاده از حادثه تلخ درگذشت این عزیز جهادگر چنگ به صورت حقایق بزنیم نه مردانگی است نه غیرت ونه هیچ تناسبی با فداکاری معلم به حق پیوسته دارد،امید که نویسنده عزیز چنین قصدی نداشته وسوء برداشت بنده باشد.

    • از زور ِ گرسنگی نـَمیری خوب است
      تلقین بکنی به خود که سیری خوب است
      وقتی که درون سفره ات نانی نیست
      هر روز اگر روزه بگیری خوب است
      بلی…زندگی ..و حال همه ی ما،خوب است.اما تو باور نکن.

      بزرگوار!
      نه برداشت شما سوء برداشت است،!!
      نه مطلب بنده سوء استفاده.
      اما به قول آقای خدایگان،شاعر هم شهریم،بی گناهی این کلمات، فراموشی این کلمات است.
      زنده باشید.

  9. از تمام مردم عزیز لرستان درخواست میکنم که در این ایام،برای پیداشدن جسد این شهید بزرگوار دعا کنند…

    • اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
      دنیا برای از تو نوشتن، مرا کم است

      اکسیر من! نه اینکه مرا شعر تازه نیست
      من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است

      مجال نوشتن نیست…وگرنه تا ابد بر مظلومیت و محرومیت باید نوشت و گریست

  10. خداوند متعال این بزرگمرد لرستانی را مورد رحمت قرار دهد…فاتحه

    • رفتنت نقطه ی پایان خوشی هایم بود
      دلم از هرچه و هر کس که بگویی سیر است

      سایه ای مانده زمن بی تو که در آینه هم
      طرح خاکستریش گنگ ترین تصویر است

  11. “سلام!
    به شهیدان وطن ،به معلمان شهید و شهیدان معلم که نامشان بر تارک ایران می درخشد.
    به کاظم صفرزاده که اندیشه بلندش یعنی شهادت. که مظلومیتش یعنی شهادت. که ماندگار شدنش یعنی شهادت.”

    سلام بانو! گرچه موضوع مطلب جان گداز و جگرسوز است اما نوشتار شما بس زیبا و دل انگیز است. همان طوری که در داخل متنتون هم اشاره کردین، مرحوم صفرزاده یک شهید است؛ شهید محرومیت، شهید مظلومیت، شهید فقر، شهید نداشتن گاردریل استاندارد، شهید ایثار و جان فشانی، شهید مهربانی، شهید نوع دوستی و شهید راه عشق! که معلمی همه عشق است و ایثار!
    همیشه میگفتند و میگفتیم و میگوییم که “معلمی شغل انبیاست”؛ شکی نیست که هر معلم یک پیامبر و پیام آور است شهید صفرزاده نیز با فداکاری مثال زدنی خود رسالت پیامبرگونه اش را به بهترین نحو ممکن به انجام رسانید. اکنون وظیفه ماست که رهرو خوبی برای راه پاکش باشیم. راهی که مقصدش همه زیبایی است و مهر و عشق!
    بانو! باز هم تشکر؛ که ساکت ننشستید و به سهم خود در جاودانگی این رخداد جگرسوز فریاد کردید و کنج عافیت نگزیدید.
    به قول خودتان “کمرتمام قلم هایی که توانایی نوشتن ومخابره ی یک تسلیت کوچک ندارند بشکند”!

    همین! و سپاس بیکران…

    • با کدامین بهانه ها امروز زیستن باورم شود بی تو؟!
      مرگ هم مثل آب خوردن شد ؛ فارغ از حرف این و آن برگرد!

      .
      .
      بگذار یک بار هم شده فارغ از روابط تشریفاتی انسان باشم…خودم را می گویم آقای رامین…انسانیت سرک می کشد و مهمان نمیشود.باید غافل گیرش کرد.

  12. درود بر شما شاعر خوب شهرمان و درود بر قلم تان

  13. دردمندی وجاری شدن اشک قلمت از ماتم محرومیت لرستان را میستایم و به پدر معلمت در تربیت چنین فرزندی تبریک می گویم.
    مسئولین ما خصوصارسانه های رسمی همچون گذشته به وظیفه ی خود عمل نکردند و از مردم عقب ماندن

    • در سایه ی این سقف ترک خورده نشستیم
      بی حوصله و خسته و افسرده نشستیم
      خاموش چو فانوس که در خویش خمیده است
      پیچیده به خود با تن تا خورده نشستیم
      یک بار به پرواز پری باز نکردیم
      سر زیر پر خویش فرو برده نشستیم
      بر سنگ مزار دل خود مرثیه خواندیم
      یک عمر به بالین دل مرده نشستیم
      بر گرده ی ما خاطره ی خنجر یاران
      با جنگلی از خاطره بر گرده نشستیم
      آیینه هم از دیده ی تردید مرا دید
      با سایه ی خود نیز دل آزرده نشستیم
      برخاست صدا از در و دیوار ولی ما
      با این همه فریاد فرو خورده نشستیم.
      .
      .
      بی نهایت از لطفتون ممنونم استاد.

    • متاسفانه برخی از مسئولین ما بجای اینکه به فکر شناسایی جسدهمکارشان دررودخانه باشند فقط به فکر عزل ونصب هستند وبس!اخبار آموزش وپرورش را نگاه کنید.درمحضرخداوند ودرمقابل اشکان فرزندان وبستگان مرحوم صفرزاده چه جوابی دارند؟برای پیداکردن جسد ایشان همگی دعا کنید.ازسایت میرملاس هم تشکرمیشود که اخباراستان راخوب پوشش میدهد.

  14. شهیدان همیشه زنده اند.همیشه زنده ای ای معلم شهید

  15. درود برخانم همتی/مدتها بود از بی توجهی قلمها به مظلومیت این معلم در رنج بودم و شما چه سوزناک نوشتید

    • و کوچه ها همه در رفتن مداومشان،
      به نا امیدی بن بست ها یقین دارند…
      و من در نوشتن ها ی مداومم…..

  16. خوشا به سعادت شان در راه عشق جان را فدا کرد جایگاهش بهشت جاودان است

  17. روحش شاد یادش گرامی باد

  18. گرامی میداریم یادوخاطره تمامی در گذشتگان راه اندیشه و تفکر تعلیم وتربیت نمیدانم ازکدامین محرومیت فرهنگیان بگویم ازمحرومیتهای فرهنگیان دیار کهن لرستان مامردم این دیار مرحوم کاظم صفرزاده را به عنوان شهید عرصه ی تعلیم و تربیت می شناسیم واز وزیر ومیرکل اموزش وپرورش استان لرستان استاندار محترم نمایندگان محترم و…. تدابیری را بیندیشند ومصوباتی رادرمجلس و شورای نگهبان ودولت داشته باشند تااین عزیزان اسم انها در رده شهدای تعلیم تربیت وتحت نظر سازمان بنیادشهد باشند وحتی نهادهای فرهنگی وشهرداری اموزش وپرورش تندیس وخیابانها مارس ومراکزی رابنام این بزرگوار نام گزاری نمایند ودر منزل این شهید حضور پیدانمایند وابراز همدردی نمایند

  19. روحش شادو یادش گرامی

  20. معلم فقیدصفرزاده دوست وهم دانشجویی مرکزتربیت معلم علامه خرم آباد،فردی خونگرم،خوش قلب،دلسوزوبی ریاء،به دورازغروروتکبربود.درمدت دوسال تحصیل خاطرات ساده زیستی ومهرورزیش برهمگان مبرهن بود.وسرانجام درمسیردلسوزی ومهربانیش جان شیرین خویش رافداکارانه ،برطبق اخلاص گذاشت ودراقلیم معلمی به سوی معبودخویش همراه دانش آموزانش ،سفرکرد.

    • هم استانی عزیز!
      با توصیف شما از شخصیت ایشان ، من در یک کلمه میگویم ایشان (شاعر)بودند.
      و
      ((هر جا که دست شاعری بر زخمه ای باشد
      یک پرده سازی هی نمک بر زخم می پاشد))

  21. لرستان آمیخته با زخم است درد پوسیده ی مفرغ و بلوط تا تالاب ها را کسی می بیند؟!
    سپلس از راضیه.

  22. درود بر تو راضیه خانم که باز عزادار هم استانی ات شدی…دستت همیشه قلم بدست!!!

  23. ما را به حال خود بگذارید و بگذرید
    از خیل رفتگان بشمارید و بگذرید
    اکنون که پا به روی دل ما گذاشتید
    پس دست بر دلم مگذارید و بگذرید
    تا داغ ما کویر دلان تازه تر شود
    چون ابری از سراب ببارید و بگذرید
    پنهان در آستین شما برق خنجر است
    دستی از آستین به درآریدو بگذرید
    ما دل به دست هرچه که بادا سپرده ایم
    ما را به دست دل بسپارید و بگذرید
    با آبروی آب چه باک از غبار باد
    نانپاره ای مگر به کف آرید و بگذرید
    قیصر امین پور

  24. حکایت از چه کنم سینه سینه درد اینجاس..هزار شعله سوزان و اه سرد اینحاس

    • چگونه گهواره با ناآرامی‌

      می‌خواهد آرامت کند

       پیوسته روی این گُسَل

      کسی‌

      خانه‌ام را می‌لرزاند

  25. قلمت جاوید باد خانم همتی نوشته شما تن ادم را میلرزونه فقط میتوان گفت افسوس و صد افسوس به خاطر رسانه میلی مانا باشید

    • دلم هر لحظه از داغی به داغ دیگر آویزد
      چو بیمارى که گرداند ز تاب درد بالین را
      .
      درود بر شما

  26. باعرض سلام و تسلیت خدمت تمامی فرهنگیان استان لرستان وعرض تبریک به جامعه فرهنگی استان به خاطر داشتن چنین معلمان فداکارومسئولیت پذیری .بارها وصف رفتار دلنشین ومحبت آمیز زنده یاد استاد صفر زاده را از زبان همکارانش شنیده ام درود خدا بر چنین انسان های وارسته ای که با راه و روششان درس فداکاری ،جوانمردی ومسئولیت پذیری به همه می آموزند معلم به معنای واقعی باید این چنین باشد .کاش مسئولین استانی وکشوری توجه بیشتری به این امر مهم میکردند و طی مراسمی باشکوه یاد وخاطره این معلم فداکار را تا ابد در یادها زنده نگه می داشتند هر چند یاد وخاطرش برای مردم عزیز استان لرستان تا ابد ماندگار خواهد بود .در پایان از صمیم قلب مصیبت وارده را به تمام فرهنگیان مخصوصا پدر و برادر عزیزم تسلیت عرض می نمایم .انشالله که راهشان، هدفشان واعتقادشان پایدار ودر پناه حق تعالی موفق باشند. وبا تشکر از دختر عموی عزیزم راضیه درود خدا برشما.

    • هِی بر خود می‌زنم که مگر در واپسین مجالِ سخن
      هرآنچه می‌توانستم گفته باشم گفته‌ام؟
       
      ــ نمی‌دانم.
      این‌قدر هست که در آوارِ صدا، در لُجّه‌ی غریوِ خویش مدفون شده‌ام
      و این
      فرومُردنِ غمناکِ فتیله‌یی مغرور را مانَد
      در انباره‌ی پُرروغنِ چراغش.

      شاملو
      زنده باشید.

  27. با آقا ابا عبدالله محشور شوند و خداوند به خانواده داغدارش صبر دهد.همه ی لرستان داغدار این معلم عزیز است

    • ﺩﺭﯾﺎﯾﻢ ﻭ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﮐﻢ ﺍﺯ ﻃﻮﻓﺎﻥ
      ﺩﺭﯾﺎ، ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ، ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺳﺖ
      ﺷﻔﯿﻌﯽ ﮐﺪﮐﻨﯽ

  28. خانم همتی!!
    چقدر درد داشتن و هم درد نداشتن زجر آوره.
    چقدر درک نکردن زجر آوره.
    برقرار و بر دوام باشی .

    • می‌گویند

      شاعر

      کسی است

      که واژه ها را

      به هم پیوند می‌زند

      نادرست است

      شاعر

      کسی است

      که واژه‌ها او را

      کم و بیش

      به هم پیوند می‌زنند

      اگر بخت یار او باشد

      اگر شوربخت باشد

      واژه‌ها اما او را

      از هم ‌م ی‌ گ س ل ن د . . .

      از : اریش فرید

  29. من هم این غم بزرگ را به تمام جامعه ی فرهنگی تسلیت عرض میکنم۰ باتشکر از متن زیبایتان

  30. باتسلیت درگذشت جانسوزمعلم فداکار لرستانی مرحوم کاظم صفر زاده وتشکر وتقدیر ازنوسینده جوان وهنرمند راضیه همتی.واحترام به احساس مسولیت ایشان.درودکه نقش ماندگار معلم راستوده ایدشاید خفتگان پشت دیوار بی توجهی وناسپاسی بیدار شوند.

    • آدم ها
      بالاخره یک روزی ، یک جایی ،
      در یک لحظه تمام می شوند ؛
      نه که بمیرند ،
      نه …
      جوهر احساسشان تمام می شود …

      ” ناظم حکمت ”
      .
      .
      برقرار باشید.

  31. سلام جناب آقای آزادبخت.باسپاس از تلاش شما در ارج نهادن به مقام معلم فداکار لرستانی.بهتر است نام مدرسه باغ مینو که در اقدامی شایسته وجلوتر از مسولین نام کلاسی رابه نام مرحوم صفر زاده اختصاص دادند ذکر شود.چون عکس مربوط به مدرسه باغ مینوست.موفق باشید.

  32. شادی روحش صلوات

  33. روحش شاد و یادش گرامی

  34. به یاددوست وهمکارعزیزمان معلم فداکارمرحوم کاظم صفرزاده

    تو که دانشت، خانه ها را استوار و راهها را هموار می ساخت
    تو که مهربانی را گسترده می خواستی و انسانیت را ستایش می کردی

    هیچکس چون تو سرود زیبای یاری رساندن بر قله های رفیع عشق را

    بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشتی فریاد نمی کرد

    و آنگاه که باید یاری می شدی، هیچکس را یارای یاری رساندن به تو نبود

  35. .

    جسد معلم فداکار لرستانی پیدا شد
    .
    .

    مرحوم کاظم صفر زاده ،حتی اگر دفن شود،،،
    صد سال دیگر هم برایش خواهم نوشت:
    (( کاظم صفر زاده نمرده است…))

  36. براستی که کاظم صفرزاده درخاطره هاتاابدخواهدماند.

    • در می زنند
      کیست؟
      گردوخاکِ تنهایی ام را جارو می زنم
      زیرِ فرش
      لبخندی بر صورتم می گذارم
      وَ در را باز می کنم …
      – مرام المصری
      ترجمه: سید محمد مرکبیان

  37. روحش باحسین (ع) محشور شود معلم خوش برخورد وخنده رویی بود تبسم هایش در آشنایی کوتاهم با او فراموش نمی شود

    • ﺩﺭﻭﻥ ﻣﺮﺍ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﻴﻨﺪ،
      ﺣﺘﻰ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮﻳﻦ ﻛﺴﺎﻥِ ﻣﻦ،
      ﺗﺎﺯﻩ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻜﻨﻨﺪ؟
      ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ …
      ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﺑﺎﺩﻯ

  38. شعرت را کسی میفهمد که عزیزش یک غروب جمعه برای همیشه رفته است…
    از خدا برای خانوادش طلب صبر میکنم

    • شیما جان، دستهای قلمم و واژه های چروکیده ی ذهنم ناتوان تر از آن است که تسکینی باشد بر کلمه به کلمه ی جمله ات .. خدا وند تمام پدران و مادران خفته در خاک را بیامرزد.
      (هیچ شعر در خوری پیدا نشد و نخواهد شد).

  39. زیباترین سلام نثار معلم عزیز مرحوم صفرزاده که حق معلمی را تمام کرد
    درود بر قلم زیبایتان خانم همتی
    دست مریزاد

  40. اجرتان با امام حسین( ع)

    • لاله را بس بود این پیرهن غرقه به خون،
      که شهیدان بلا را به کفن حاجت نیست.

      • لر یعنی همین – از ابراز همدردی هم استانیها ادم بغض گلویش میگیرد — ارامش و شادی شما را از خداوند بزرگ خواستاریم

  41. از درد گفتن واز درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه دردیست……….

  42. روح معلم وهمکار گرانقدر وفداکارمان با شهدای عاشورا محشور باد واز حضرت حق برای خانواده داغدارش آرزوی صبرجمیل داریم .

  43. “ن والقلم ومایسطرون”قسم به قلم وآنچه می نویسد.ای یارسفرکرده ،ای معلم ،ای قهرمان “توقلم به دست نوباوگان سرزمینت دادی ونوشتن آموختی.قلمی که خالق هستی به آن سوگندیادمی کند ارزش قلم تو راخدامیداند.همکارگرانسنگم ،کاظم عزیز، ای شهید راه قلم :کاری که تو کردی نه زبانها قادربه بیان آنند ونه قلمها راتوان نوشتن آن .تمام زندگیت درس بود .تمام زندگیت ایثاربودوفداکاری ،سوختی وساختی.عروجت هم درس بود ولی درس آخرت وپلان آخرزندگیت عجب درسی بود!!درس انسانیت درس ایمان درس اخلاق درس ازخودگذشتگی. درس وفا،درس بزرگی وعظمت روح،و درس ودرس…….ازمال وجان خودت گذشتی. چه مسئولین توراشهید قلمدادکنندچه نکنند تودرپیشگاه خداوندتبارک وتعالی روسفیدی ، ومقامت بس رفیع.وهمگان تورا شهید می دانند.به عنوان یک همکار، افتخارمیکنم به نامت به راهت وخودرادربرابرعظمت وبزرگی روحت،کوچک وحقیر میدانم .دراین مصیبت عظیم درسهای زیادی آموختیم .معلوم شد مالرهای سلحشور! توی این سرزمین چقدرگمنامیم ،فقیریم ، مظلومیم! .رسانه ملی ما اثبات کرد برای کاظم عزیزما، به اندازه کاظم آژانس شیشه ای یاسریالها ی افسانه ای شرقی چشم بادامیها !ارزش قائل نیست!! البته قبل ازهرگلایه وانتقادی ازرسانه ملی باید شبکه افلاک شبکه لرستان را مقصردانست شبکه خودمان باید این حادثه غم انگیز را روی آنتن می برد وکاری میکرد که کاظم شهیدما به عنوان قهرمان ملی دراذهان ودرکتابهای درسی ثبت وضبط شود دریغ ازبرنامه ای درباره این عزیز !! زحمات وپیگیریهای استانداردلسوز ومدیرکل آموزش وپرورش استان لرستان وازنمایندگان جناب دکتربروجردی جای تقدیر دارد .انتظارمیرفت رسانه های محلی ما وصاحبان تریبون ها حداقل یادی از این عزیز نمایند صد حیف صددریغ .یادآن عزیزسفرکرده بخیر روحش با حضرت ابا عبدالله الحسین محشورباد.ازشاعره غیرتمنددیارمان خواهرهمتی نهایت سپاس رادارم قلمت همیشه ماندگار. از نوعدوستی مسئولین سایت میرملاس نیوزهم سپاسگزارم.

    • تعجب می کنم
      چه طور انبوه غمی که در دل پرنده هست
      داخل قفس جا می گیرد.
      .

      احمد شاملو.
      .
      چه حس قشنگیه وقتی یه همدرد پیدا می کنی که اونقدر ظرفیت داشته باشه که تمام دردهاتو توی گوشش فریاد کنی.
      بابت لطف همه ی دوستان سپاسگذارم.

  44. چه حس قشنگیه وقتی یه همدرد پیدا می کنی که اونقدر ظرفیت داشته باشه که تمام دردهاتو توی گوشش فریاد کنی.بابت لطف همه ی دوستان سپاسگزارم.

  45. بازهم مثل همیشه قصه ای و غصه ای اززبان دلسوخته ای. جار نزنید این مظلومیت را. این قصه سردراز دارد. این هم مثل همیشه فقط دو سه هفته زمان می خواهد که فراموش فراموش فراموش شود.خانم همتی ، برابر رنجیا بی ور دیار پشت سر حالی. دستتون درد نکنه خدا از شما راضی و برای مسئولین قاضی.

    • عمو جان!
      این روزها عادت کرده ایم به مرگ خیلی چیزها بخندیم.
      ممنون و تشکر بابت لطفتون

  46. با قلبی متاثر و پراندوه از درگذشت معلم دلسوز وفداکار شادروان کاظم صفرزاده که بار دیگر مقام ومنش معلمی را دروجود خودش ثابت کرد وجان خودرا برای آرامش روح دانش آموزش فدا کرد . اجرتان با اباعبداله الحسین( ع)

    • دیگر حدیث غربت و تنها نشستن است
      یاران خوش سخن همگی بی زبان شدند
      آنانکه بود بر لبشان داستان عشق
      خود داستان شدند.

  47. رنگ ها رنگ خزان است بیا برگردیم
    این سفر بار گران است بیا برگردیم.
    دوست خوبم راضیه جان از اینکه این مصیبت وارده را با قلم زیبایت بیان کردی کمال تشکر را دارم .درگذشت این معلم فداکار چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست.
    این ماتم جانگداز را به،خانواده محترم صفرزاده صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می‌کنم.

  48. راضیه ی عزیز!

    درود بی کران نثار وجودت .
    بسیار بسیار زیبا بود.

  49. ممنون خانم همتی

    زنده یاد صفرزاده چندسالی در شهر ما معلم بودن میشناختمش مرد بسیار شریف و وظیفه شناسی بود از شنیدن خبر مرگش اونم بدین صورت بسیار ناراحت شدم.

    روحش شاد و یادش همسشه گرامی باد

  50. خدا را شاکریم که با دعای مردم نجیب لرستان خصوصا” مردم پلدختر ٰ در روز تاسوعای حسینی پیکر این معلم فداکار را به خانواده داغدارش هدیه فرمود تا غصر غاشورا در میان جمع کثیر و معنوی آحاد مردم شیفته فداکاری و با چشمان اشک بار سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) درجایگاه باقی و ابدی آرام گیرد.
    بارالها به مصیبت دیدگان این حادثه دلخراش صبر عنایت بفرما .
    دایی های عزیزم ما را هم در غم خود شزیک بدانید.

  51. خدا را شاکریم که با دعای مردم نجیب لرستان خصوصا” مردم پلدختر ٰ در روز تاسوعای حسینی پیکر این معلم فداکار را به خانواده داغدارش هدیه فرمود تا عصر عاشورا در میان جمع کثیر و معنوی آحاد مردم شیفته فداکاری و با چشمان اشک بار سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) درجایگاه باقی و ابدی آرام گیرد.
    بارالها به مصیبت دیدگان این حادثه دلخراش صبر عنایت بفرما .
    دایی های عزیزم ما را هم در غم خود شریک بدانید.

  52. ازشهیدکاظم صفرزاده هرچه گوییم کم گفته ایم .نگذارید این سندافتخار به آسانی فراموش شود.درآذربایجان غربی معلمی بخاطر همدردی بادانش آموزش که به سرطان مبتلا شده بود وتحت شیمی درمانی موهای سرش ریخته بود،موهای خودراتراشید هفته ها وماها سوژه صداوسیما ونقل دهان همگان شده بود. اما خودتان انصاف دهید شاهکار کاظم ماکجا وکار پسندیده آن معلم کجا ؟ صداوسیما ی ملی ما برای اوچه کرد وبرای کاظم عزیز چه کرد؟نمایندگان ما که هیچ حرفی درمجلس ندارن !حداقل می تونستن اعلام موضعی بکنن حرفی بزنن تذکری بدهند.حداقل نامی ازکاظم ما درمجلس می آوردند .من فقط مصاحبه دکتربروجردی راخواندم که آن هم کافی نبود شایدمن اطلاع نداشته باشم شمابگین کدوم نماینده گلایه ای برزبان آورد؟البته مابرآن معلم عزیز درودمی فرستیم وهدف ما پایین آوردن عمل ایشان نیست .واما غیرت به مرد وزن نیست سوال اینجاست آیا این واقعه روی نمایندگان ماوتریبونداران ما قلم به دستان ما اندازه یک صدم راضیه همتی این شاعره عزیز دیارمان تاثیر نداشت؟چراساکت نشستند؟

    • خنده ام می بینی و از گریه دل غافلی

      خانه ما از درون ابر است و بیرون آفتاب
      .
      .
      هم فکر عزیز !
      نوشتن چند خط که چند روز از ساعت از عمر بی حاصل مرا گرفت،
      به فکر فرهیخته ای همچون شما بزرگ است.
      در حد فکر منجمد خودم جسارتا قلمی راندم.
      از شما و دیگر دوستان بی نهایت ممنون و سپاسگزارم.

  53. درود بر شما خانم همتی
    واقعا زیبا و متین نوسته اید
    صفرزاده نمرده است شهیدان تا ابدیت جاویدند

  54. حمد وسپاس خدایی را که در این مرز وبوم احساسات وعواطف اهل قلم به رشته تحریر در می آیند و دل هر انسانی را به درد می آورند از حسن توجه شما بسیار ممنون وسپاسگزارم.باشد که مسئولین دیگران را دریابند چون : بنی آدم اعضای یک پیکر ند که در آفرینش ز یک گوهرند

  55. حمد وسپاس خدایی را که در این مرز وبوم احساسات وعواطف اهل قلم به رشته تحریر در می آیند و دل هر انسانی را به درد می آورند از حسن توجه شما بسیار ممنون وسپاسگزارم.باشد که مسئولین دیگران را دریابند چون : بنی آدم اعضای یک پیکر ند که در آفرینش ز یک گو

    • به جستجوی تو در چارراه رهگذران
      نگاه دوخته ام در نگاه رهگذران

      تمام رهگذران چیزی از تو کم دارند
      نظاره ی تو کجا و نگاه رهگذران.
      .

      بدون بودن تو میله های زندان است
      خطوط پیرهن راه راه رهگذران.

  56. آفرین به دختر دایی گلم.

  57. بنده برای مرحوم صفرزاده هر روز گریه و زاری کردم حتی الان که در حال نوشتن مطلب هستم اما بزرگانی چون مرحوم
    عزادار نمی‌‌‌ خواهند رهرو می خواهند.

  58. نام روشنش روشن !

  59. چه آبرومندانه زیست و چه شجاعانه رفت.درو بر معلم شهید صفرزاده .درود بر غیرت و شهامتت .نام این انسان وارسته و فداکار تا ابد باقی خواهد ماند .روحش شاد .دست مریزاد خانم همتی .از کدوم بدبختی و زجر استانمان بگویم .هاوار هی داد………………………………………………………………………؟

    • در باز می شود ولی نه! در پرنده نیست..
      پرواز در توان پر هر پرنده نیست ..
      باید به سمت تیغ پرید و پرنده شد..
      شمشیر اگر به سر رسید،سر پرنده نیست.

  60. دریغا که فقر چه به اسانی احتضار فضیلت است
    به هنگامی که تو را از بودن و ماندن چاره ای نیست

    • روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند.روز و شب دارد.روشنی دارد،تاریکی دارد.کم دارد،بیش دارد.دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده تمام می شود بهار می آید.
      ..جای خالی سلوچ –

  61. ای معلم عزیز ای کسی که همیشه وهمه وقت به دنبال محبت دوستی ، رفاقت وصمیمیت با آشنایان ودوستان بودی چرا همرا رها کردی ورفتی آنهم با شتاب وبرای آرامش حال دیگران که همیشه جزء خصوصیات تو بود با قلبی متاثر و پراندوه از درگذشت معلم دلسوز وفداکار شادروان کاظم صفرزاده که بار دیگر مقام ومنش معلمی را دروجود خودش ثابت کرد وجان خودرا برای آرامش روح دانش آموزش فدا کرد . اجرتان با اباعبداله الحسین( ع)

    • از من جدا شد شکل یک دریا ز ماهی، با او تمام رود ها همدست بودند

      من ماندم و حوض و فقط یک فکر ،اینکه: من در تهِ یک راه بی آغاز هستم

  62. دست از کمین بردار
    مرا بخواه کنارت تا
    برایت چنان
    نعره ی بی باک شیران کشم
    تا جان ها به تمامی افتند از
    شکوه عشق تماشایی تو
    در پای جنون.

  63. گلی بودی نه وقت چیدنت بود

    جوان بودی نه وقت مردنت بو د

    گلی بودی میان تازه گلها

    نه وقت زیر گل خوابیدنت بود
    داداش
    نمیدانم به کدام گلشن پرکشیدی که آشیانه ات اینچنین ساکت وخاموش شد وفای یادوخاطرات تورا نازم اینچنین پیوسته به ما هم خواهد بود همیشه تماشاگر خوبیهایت هستم

    • درود بر شما.
      تسلیت خشک و خالى ما را از راهى دور با واژه هایى بى سر و ته بپذیرید .
      امید اینکه راه ایشان توسط فرزندانشان همیشه ى تاریخ زنده بماند.
      کاظم صفر زاده نمرده است.همیشه هست و رسالت معلمى اش را فریاد میزند.

  64. دلنوشته خواهر به برادر
    داداش با اشک چشمهایم برات می نویسم نمیدونم تاکی باید به این نوشتنها ادامه بدم …تاکی باید لحظه رفتنت به ذهنم بیاید وعذاب بکشم …تاکی بایدباعکس هایت بجای خودت حرف بزنم داداش دلم اینقدر برایت تنگ شده که دلم فقط وفقط بهونه تورا می گیردوفقط برای آروم شدن تورامیخواد.داداش هنوز رفتنت را باورنکردم هنوز احساس میکنم که یه روز به خونه برمیگردی؟راستی داداش یه سوال ؟وقتی که رفتی به امروز پسرک ته تغاری پاییزیت محمدرضاوغربت وبیکسی های خواهرت فکر کردی ؟اصلاچطور دلت آومددستهای کوچولوی محمدرضارا رهاکنی .داداش محمدرضا هنوز چشمهایش به در دوخته شده که بر می گردی ودستهایش یخ زدن وبهونه دستهای گرم تورا می گیردگرد غم بقرای همیشه برچهره همسرت وبچه هات نشست وکمربرادرت شکست وجگرخواهرت سوخت داغت برسینه ام سنگینی می کندیادته آخرین بار که همدیگه رودیدیم دلمون نیومددستهای همدیگه رو رها کنیم یه شب قبل رفتن باهام خداحافظی کردی ولی ای خداحافظی مثل قبل نبودصدای خنده هات هنوز توگوشم است وقتی که خنندیدی تودلم گفتم قربون این خنده هات برم بخدا دلم نیومدگوشی روقطع کنم بخداداداش پاهایم می لرزد وتوان راه رفتن ندارم داداش در حسرت بوسه ای برگونه هایت موندم اون روز مراز بوسیدن تومحروم کردن دستم روکشیدن وبردن گفتن اشکهای من تن توروناپاک می کنندنمیدونم چطور میتونستنداینقدرسنگدل باشندمیدونی گاهی با خودم میگویم چه دیر میگذرد این روزها ِروزهای که درآن حجم تهیست حضوری کمرنگ است ومن بعداز توازتمام درسهای زندگی بیزارم آخه نمیدونی چه ظالمانه به من آموخت .آموخت که بی تونفس بکشم آموخت که بعدازتوراه بروم وتماشاکنم وهروقت چیزی برقلبم سنگینی کردنفسی عمیق بکشم وچند قطره اشک بریزم .من خسته ام مهربانم …دلم خواب میخواهدخوابی عمیق بدون دردوپراز تو داداش فراموشت نخواهم کردوداغت تاابدبرگوشه دلم خواهد ماند.

  65. باسلام وتشکرازشمابخاطرطراحی سایتتون اگه میشه این مطب که نوشتم در یه قسمتی از سایت کپی کنید

  66. داداش
    غربت دیرینه ام راباتوقسمت میکنم
    تاابدبادردورنج خودخلوت میکنم
    رفتی وبارفتنت کاخ دلم ویرانه شد
    من در این ویرانه هااحساس غربت میکنم

    کجای همسفر کجای رفیق اون همه قول وقرارهاآیا فقط دریک لحظه خداحافظی خلاصه شد؟آیادر این دنیا به این بزرگی جای برای زیستن تونبود؟
    آیامابایدتابه ابدبااین دردسنگین دوری از توعادت کنیم ؟ولبخندی دیگربرلبهای داغدار ماخواهدنشست؟آیا خاطرات باتوبودن را می توان دریک لحظه فراموش کرد؟اگرزندگی یعنی بغض همین!!صدسال پس چرا مازنده ایم؟چرا خبرنکردی تاهمسفرخوبی باشیم ،اگرمابعداز مرگ متولدخواهیم شدپس عزیزمن تولدت مبارک وگوشه ایوان دلم بهترین جای دهلیز چپ قلبم برایت جشن تولدمی گیرم وقلم ودفتررابه این جشن تولددعوت خواهم کرد،تا تمام ماجرارابه گوش خاطره بسپارم وبعداز عمری یادآوری که شد،اگردنیا اینطوره!!پس به منزل ابدیت خوش آمدی ومطمئناکه فرشتگان ورودمبارکت راجشن خواهندگرفت وبرسرمبارکت دست رحمت خواهندکشیدپس خداحافظ دنیا خداحافظ برادر…؟

    • نگیر از این دل دیوانه ابر و باران را
      هوای تنگ غروب و شب خیابان را
      اگر چه پنجره ها را گرفته ای از من
      نگیر خلوت گنجشک های ایوان را
      بهار بی تو در این خانه گل نخواهد داد
      هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را

      .
      .
      تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد
      و بی پرنده گی عصر های آبان را.
      .
      هزار باره تسیلت میگم خواهر داغدیده خداوند ایشان را مورد مغفرت قرار بده .
      ما همه عزادار این برادر عزیزمون هستیم.

  67. بازم مثه همیشه عالی بود.دخترعموی گلم.

  68. درست است که نقطه تمام کننده جمله است، اما باعث مرگ و فنای جمله نیست .

    همانطور که در مورد انسان نیز، مرگ باعث فنای او نیست و فقط یک سطر او را جابجا میکند.

    از سطر دنیا به سطرعقبی …

    کاش تا جایی که می توانیم بی غلط باشیم …

  69. کاش می دانستم بعد از مرگم اولین اشک از چشمان چه کسی جاری می شود ، و آخرین سیاه پوش که مرا فراموش می سپارد چه کسی خواهد بود تا قبل از مرگم جانم را فدایش کنم.

  70. ببخشید میشه عکس های بیشتری بزارین؟

  71. برادرکم کم داریم به بیست وهشت مهرنزدیک می شویم این یعنی سالگرد غروب غم انگیزت در آن سیلاب پرازگل ولای وان پاییزبی رحم وغم انگیز… یک سال است که غمی سیاه آسمان قلبم را فرا گرفته و لهیب سوزان دوزخ بر وجودم مستولی گشته وبارش مستمر چشمانم نتوانسته از شعله آتش درونم که در فراق تو زبانه کشیده بکاهد.

    این یعنی یک سال بی بهار است که تو آرام زیر بستر خاک خفته ای وما گرفتار غم دوری از تو, غمی که آن چنان سنگین است که نه تنها بارش چشمانم که بارش آسمان هم نتوانسته ونمی تواند ذره ای از آن را بکاهد.

    چه زود وجود نازنینت که محروم از مهر مادر ومحبت پدر بود ,در تلاطم روز

    وشب گرفتار موجی بنیان کن گردید ونابهنگام در حالی که می رفت تا شکوفا

    گردد به یکباره وبدور از انتظار پر پر گردید.

    سرودن غزل خدا حافظی برای تو که در بهار عمرت بودی زود بود زمان برای آرمیدن زیاد بود. نمی دانم از چه واز کی دلگیر بودی که اینچنین غریبانه مارا در ماتم وغم هجرت رها نمودی ورفتی. رفتی و بعد از رفتنت باران از چشمانمان در آن پاییزغم انگیزچه معصومانه می بارید؛

    بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت

    بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد

    برادرم ! یک سال است که آرام خفته ای؛ دیگر بوی ریا ودروغ وفریب وتزویر مشام معصوم وپاکت را آزار نمیدهد دیگر بر چشمان آرزومندت ملالی نیست

    دیگر دروغ وریایی حرمت شبهایت را نمی شکند؛ دیگر شبی مهتابش را به تو نمی فروشد.

    آه که بعد از آن وصلت شوم تورا در میان نامردمی ها رها کردم . تویی که پاک تر

    از برگ شقایق بودی.افسوس که در مدت این یک سال بعد از رفتنت فهمیدم که چه

    ها کشیده ای. اینک می دانم که چرا قلب پاکت در نقطه آغازین عمرت ازطپش

    ایستاد . ومارا گرفتار غم جدایی نمود.

    امّا ندیدنت ونبودنت در عمق باورم نمی گنجد، مگر می شود سیمای نورانیت را با

    آن لبخند همیشگیش از یاد برد،مگر می شود خاطرات نه چندان خوب دوران کوتاه

    زندگیت را فرا موش کرد؟برادرم !

    از درد فراقت ،از جوانیت

    از مظلوم بودنت حتی در خانه خودت واز سیمای پاک ونورانیت. می نویسم

    ومی نویسم تا این فلم یا خسته گردد ویا با ادای حق مظلومیتت سیراب گردد.

    برادرم ! بودن با تو ودیدن روی ماهت نه ذهنم که وجودم را تسخیر نموده است .

    چرا رفتی؟ چگونه رفتی که خاطراتت اینگونه زنده اند گویی که با منی ونوشته

    های ناقصم را می خوانی؛ هرچقدر که مینویسم از یادت تهی نمیشوم

    رفتی، ولی از یاد ما هرگز نرفته ونخواهی رفت؛ ز آن روزی که رفتی، ما

    همچنان در انتظار تلخ آمدنت ماندیم، زآندم که ما غمنامه سوگ تو خواندیم. از

    دیدگان ، بر مزرع دل ، خون فشاندیم ؛ر فتی ولی ما را به دست غم سپردی. تو

    رفتی و قلب مرا، فکر مرا، همه وجود مرا همراه خودت بردی و من سست و بی روح ساعت های متمادی به دوردست ها خیره میشوم، به افق، همانجا که آسمان و زمین به یکدیگر پیوند خورده اند تا شاید نشانی از تو بیابم، نشانی از بازگشت تو، اما تو نیستی، هیچ چیز نیست. سکوت مطلق و من ناامید تر از همیشه باز هم با خیال تو چشم های پر از آشوب خویش را بر هم میگذارم
    و به دلم، دل بیقرارم التماس میکنم، کمی آرام تر باش، میخواهم بخوابم تا شاید خواب برادرم را ببینم. ولی او بی تاب است، آرام نمی گیرد، تا وقتی تو برگردی!
    و من باز به افق خیره شده ام و چه بیهوده فریاد میزنم بازگشتت را

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.