- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

مهمترین مشکل این شهرستان چیست؟

2 (35)

 

س . ج  / میرملاس نیوز :‌

از منظر بسیاری از پژوهشگران اولین شرط توسعه یافتگی آن است که عموم مردم بپذیرند که سیستم سازی مبنای تحول است. با این نگرش برای انجام یک تحلیل جامع ، علمی، سیستماتیک و منصفانه، مقایسه شرایط شهرستان با شرایط شهرهای دیگر استان و استانهای همجوار می تواند مناسب ترین روش باشد.

شهرهای مورد نظر این یاداشت به لحاظ سرمایه گذاری در بخش تولید بیشترین آمار شاغلین را دارند، تاجایی که در بسیاری موارد پذیرای کارگران سایر شهرهای مجاور خود نیز هستند. همچنین شهرهای مورد نظر به لحاظ میزان سرمایه گذاری و نوع آن بیشترین سودآوری را برای شهر خود از نظر سرمایه گذاری در صنعت و پروژه های بزرگ صنعتی در سایر شهرها دارا می باشند. به گونه ای که این موضوع به فرهنگی برای سرمایه گذاری و انتقال سود آن به درون شهرشان تبدیل شده است، تا جایی که جزئی ترین خریدها، یعنی مایحتاج روزانه، پوشاک، سوخت خودرو و… را نیز تا حد امکان در شهر خود انجام می دهند.
معانی صریح و تلویحی این تحولات در سطح همسایه‌های ما در مقیاس کشوری چیست؟ ساکنان مناطق مختلف در سطح کشور به فکر توسعه و افزایش توان‌مندی هستند. اما در شهر ما سرمایه عمدتاً حول مستقلات، درآمدهای کاذب و دلال بازی می گردد. در صورتی که سرمایه داران بزرگ شهرهای همجوار به ‌تدریج در حال خرید روزافزون سهام شرکت‌های بزرگ کشور هستند و اگر ما در آینده بخواهیم به‌منظور دستیابی به فن‌آوری با شرکت‌های بزرگ همکاری کنیم چه‌ بسا با دستور کار سیاسی همسایگان سهامدار خود نیز روبرو شویم. به گونه ای که به فرض بروز شرایط احداث کارخانه جات مولد در این شهرستان، از نفوذ خود برای احداث آن در شهر خود استفاده کنند.( پتروشیمی اراک و شاید سد معشوره)
در اینجا پرداختن به این سوال لازم به نظر می رسد که: آیا می‌توان عنصر فن‌آوری و تکنیک را از فرآیند تولید ثروت و قدرت نادیده گرفت؟ عمدتاً افراد حقیقی و حقوقی در قالب شهری، کشوری و حتی جهانی به دو دلیل وارد عرصه اقتصادی می شوند: اول فروش کالا و خدمات و دسترسی به پول و ثروت و دوم همکاری‌های مربوط به دستیابی به فن‌آوری های مورد نیازشان.
آیا می‌توان به جز افزایش توان‌مندی‌های اقتصادی، تولیدی، مالی و فن‌آوری هدف دیگری برای شهرستان در این منظومه موجود جهانی تصور کرد؟ هر هدف سیاسی و هر افق فرهنگی که یک منطقه برای خود درنظر بگیرد، تابع تولید امکانات و ثروت است.
وقتی روزنامه‌ها، رسانه‌ها و کامنت هایی را که در فضای مجازی درج شده مطالعه می‌کنیم، یا به مباحث صورت گرفته میان جناح ها در سطح شهرستان توجه می کنیم، هر فردی، نهادی و هر جمعیتی، اشکالات شهرستان را از زاویه دید و منافع خود می‌بیند و با مستمسک قرار دادن آن به گروه و جناح دیگر می تازد. یکی می‌گوید مهمترین مشکل، عدم امکانات در جهت ایجاد شغل مناسب است، دیگری اعتقاد ‌دارد بالا بودن تعداد سارقان و معتادان مسئله اصلی ماست، باز دیگری تصور می‌کند که مسئله اصلی ما عدم وجود افراد شاخص در پست های کلیدست و … همینطور مسایل دیگر: فساد، رانت‌خواری، بوروکراسی ناکارآمد، جاده‌های ناامن، بحران کمبود آب، تعداد پرونده‌های قضایی، نبود امکانات برای عامه مردم جهت رسیدگی به بهداشت و درمان، رسانه‌های ضعیف و عمدتاً تبلیغاتی و …
آیا با وجود دهها اداره و صدها محقق در شهرستان، تا بحال “درخت مسائل و مشکلات شهر” را ترسیم کرده‌ایم؟ آیا نباید تقدم و تأخر مشکلات را طراحی کنیم؟ اگر افزایش توان‌مندی را به‌عنوان کلیدی‌ترین هدف شهرستان بپذیریم، مشکلات و موانع تحقق چنین هدف کانونی کدام است؟ امروز دزفولی ها و بروجردی ها در بازارهای مالی تهران حضوری فعال دارند. در دنیای اقتصاد محور کنونی قدرت تأثیرگذاری بازاریان تهران با وزارت کشور، وزارت جهاد کشاورزی و حتی بانک ها هم‌ترازی می‌کند. در تحولات منطقه ای اخیر مربوط به کشور عراق، ظرفیت‌های فکری، سیاسی و اقتصادی شهرستان برای ترانزیت، نه تنها برایمان سودآوری ندارد بلکه به نقطه ضعفی تبدیل شده که جان همشهریان را به مخاطره انداخته است.
در شهرستان ما، تعداد مباحث سیاسی بسیار است. معمولاً، نمایندگان که شاه کلید تغییرات مدیریتی را در اختیار دارند در چند روز اول بعد از انتخاب شدن که در سطح شهرستان حضور دارند، مباحث عمدتاً مربوط به شرایط خاص(تغییر مدیران) است و پس از آن عمداتاً به شرکت در مراسمات عرفی خلاصه می شود گویی وظیفه ‌تغییر مدیران مهم‌‌ تر از قانونگذاری و نظارت بر حُسن اجرای قانون است. اگر بخاطر بیاوریم تا اواخر دهه ۹۰ تنها یک روزنامه در شهرستان وجود داشت. اما امروز شرایط متفاوت است، علیرغم رشد کمی در این‌گونه ادبیات و متون، آیا ما توانسته‌ایم هرم علت و معلولی مشکلات شهرستان را طراحی کنیم؟
چند مشکل اول شهرستان به ترتیب کدامند؟ طبعاً نمی‌توان گفت شهرستان تعداد بی شماری مشکل دارد، زیرا که مجموعه مشکلات در یک شبکه علت و معلولی معنا پیدا می‌کنند. منطقی نخواهد بود که بعضی معلول‌ها را مشکلات اصلی بدانیم و یا ۵۰ اولویت مساوی داشته باشیم.
مدیریت مطلوب به یک نظام فهم دقیق مسایل، علت‌ها و معلول‌ها، هرم مشکلات و طراحی درخت اولویت‌ها نیاز دارد. اتاق فکر بررسی ماتریس مسایل شهرستان کجاست؟ بخشی دیدن مسایل شهر، غرق شدن در حل و فصل مسایل یک سازمان و نادیده‌گرفتن کل سیستم اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی ، ما را همچنان مشغول بحث‌های بدیهی، کلی با حواشی فراوان کرده و خواهد کرد. اگر با نگاه سیستمی و منظومه‌وار به کل مسایل ننگریم، نمی‌توانیم اولویت بندی مشکلات شهرستان را تشخیص دهیم.
اگر مجموعه مشکلات شهر را یکجا ببینیم، بنظر می‌رسد کانون ماهوی این مسایل در ناکارآمدی است. از خراب‌شدن آسفالت یک هفته پس از تکمیل گرفته تا صدای انفجارها و رگبارهای شبانه، از کشته شدن روزانه مردم در جاده‌ها گرفته تا وضعیت آبهای زیر زمینی و رودخانه ها ، از رتبه بسیار پایین فضای کسب و کار در شهرستان گرفته تا بیکاری شدید و غیر قابل قبول زنان تحصیل‌کرده، از اول بودن شهرستان در مهاجرت نخبگان و مدیرانی که در این دیار بدون هیچ تجربه قبلی اولین پست خود را در آزمون و خطا با هزینه های مردم محروم این دیار تجربه کرده اند تا تعویض سلیقه ای مسئولین تراز اول شهرستان و جایگزین کردن آنها با سرپرست بدون توجه به مطالبه عمومی و باز رایزنی به جهت پیدا کردن نیرویی همراه و… مجدداً تکرار می‌کنم: اتاق فکر بررسی ماتریس مسایل شهر کجاست؟ آیا ما در مدیریت شهرستان به تئوری سیستم‌ها قائل هستیم؟ هر چند تمامی خلقت تابع تئوری سیستم‌هاست.
بر اساس همین منطق، اگر ریشه مشکلات را در ناکارآمدی بدانیم که صدها مصداق می‌توانیم برای آن مطرح کنیم، پس باید بپرسیم علت‌العلل ناکارآمدی این شهرستان در کدام عنصر و عامل قابل جستجوست؟ علمی و منطقی است که در اتاق فکر کانونی شهر پاسخ های متعددی به این سوال داده شود. تازه اینکه اتاق فکر شهرستان کجاست موضوعی به شدت پیچیده است. اگر ما در حد بروجرد با کانونهای اقتصادی ارتباط داشتیم، تخصص را گرامی می‌داشتیم و به افراد نالایق حکم اجرایی نمی‌دادیم. اگر ارتباطات جدی اقتصادی داشتیم، در سریعترین زمان مجبور می شدیم ایمنی جاده‌ها، مبلمان شهری، نظام اداری، امنیت و دهها مورد دیگر را حل و فصل کنیم.
اگر ارتباطات وسیع علمی داشتیم، نمی‌توانستیم نرخ بالای ۵۰% بیکاری را برای دهه‌ها حفظ کنیم. اگر با نظم بودیم، در دانشگاههای ما، از اساتید مجرب و بزرگ کشورحضور پیدا می‌کردند، آموزش می‌دادند و می‌آموختند و افراد دانشگاهی در داخل شهرستان، خود را محک می‌زدند، قبول نمی‌کردیم دانشجویان مان از انواع روشهای نفوذ برای قبولی و گرفتن مدرک استفاده کنند و بدینسان فارغ التحصیلان دانشگاههای ما از سوادی به مراتب پایین تر نسبت به شهرهای دیگر برخوردار نبودند.
منظور از از ارتباط داشتن چیست؟ سه اصل است:‌ رقابت، کیفیت و استاندارد. یکی از بهترین مصادیق برای فهم ارتباط داشتن، شهرستان بروجرد است. هم پیشرفت خارق‌العاده‌ای کرده‌اند، هم زبان، فرهنگ و ادبیات خود را حفظ کرده‌اند و هم می‌توانند با سیستمی رقابتی که بپا کرده‌اند، سایر شهرهای استان را در صورت نیاز تهدید اقتصادی کنند. اما تفکرشهرستان ما و عمده مدیران آن نگران بازشدن است (پیمانکاری غیر بومی که توسط افرادی ناشناس مقابل شهرداری به شدت مورد حمله قرار گرفت)چون تضادهای درونی مان برملا می‌شود و نظمی که ایجاد شده را متزلزل می‌کند.
آیا مردم بروجرد می‌توانند پنج نفر از مقامات شهرشان را نام ببرند. احتمالاً خیر. چون بروجرد تا حد زیادی سیستم است و نه فرد. البته به میزان رشد فرهنگی این موضوع در شهرهای پیشرفته جهان پر رنگ تر می شود. اما همین که در شهرمان بگردیم و بپرسیم احتمالاً همگان نام بسیاری از مسئولان گذشته تا کنون و احتمالاً آینده را می دانند. اول شرط توسعه‌یافتگی این است که همه بپذیرند، سیستم‌سازی مبنای تحول است و افراد صرفاً سیستم را مدیریت می‌کنند. لکن در شهر ما عزل و نسب ها با تغییر نمایندگان شروع و تجربیات مدیران پیشین بدون استفاده در داخل به سایر نقاط کشور تقدیم می شود .
اعتقاد به رشد شهرستان و آینده مردم شهر باعث خواهد شد تا از مباحث نظری عبور کرده و به راهبردها و سیاست‌های محک‌خورده روی‌ آوریم و مانع از بروز بحران‌های جدید شویم. اگر این‌گونه تصمیم‌گیری‌ها و چرخش‌ها صورت نپذیرد، متأسفانه با قواعد علمی می‌توان نتیجه گرفت که شهر ما با یک فرآیند افول پایدار روبرو خواهد شد. مسئله ما ناکارآمدی است و راه‌حل آن سیستم، ترتیب، تخصص، کیفیت، رقابت و استاندارد منحصراً در سایه روابط گسترده قابل تحقق است.
شهری که ثروت دارد، می‌تواند فرهنگ، ارزش‌ها و تعادل سیاسی خود را حفظ کند، مدیریت آن مشروعیت داشته و در نتیجه به پایداری متخصصین در پستهای کلیدی و جذب سرمایه که نتیجه آن رفاه، اشتغال و تسهیل تولید ثروت برای عامه مردم است دسترسی پیدا ‌کند.
در برابر هر آنچه گفته شد اما یک نقطه باقی ماند. در شهر چندین روزنامه ، سایت و وبلاگ به اطلاع‌رسانی، تحلیل و تبلیغ مشغولند. در این آشفته بازار خبر و تحلیل و تبلیغ، فهم دقیق، علمی، سیستماتیک و منصفانه مسایل شهرستان کارآسانی نیست. در بسیاری از مواقع، مزاج، تعصب، احساس، حسادت، کینه‌توزی، قبیله گرایی، تحریف، بزرگ‌نمایی، سیاه‌نمایی در خبر و تحلیل و تبلیغ و ترویج همه در هم مطرح می‌شوند. تمیز صواب از ناصواب بسیار مشکل است. تشخیص تواضع از تزویر که بعضا با هم آمیخته می شوند، کار هر کسی نیست. بدون تردید هستند افراد، روزنامه‌ها و سایت‌هایی که دغدغه شهر و این مردم مظلوم را دارند و به جامعه معیار و آگاهی می‌دهند. در عین حال، خلأ تحلیل علمی، بی‌طرف، سیستم‌وار و آینده‌نگرانه مشاهده می‌شود.
در متدلوژی علوم انسانی، کارآمدترین و دقیق‌ترین روش فهم یک پدیده، مقایسه آن با پدیده‌های مشابه است. شاید برای دستیابی به یک تحلیل علمی، سیستماتیک، واقع‌بینانه و منصفانه از مسایل شهر، مقایسه شهرستا‌ن‌ با شاخص‌های شهرهایی مانند بروجرد، ملایر، کاشان، دزفول و.ساوه مناسب‌ترین روش باشد…

« این نوشته بر گرفته از مقاله دکتر محمود سریع القلم با اندکی هماهنگ سازیست«