- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

مرحله ی اول عملیات ماووت

IMG-20141112-WA0005 [1]

داریوش گراوند/سرویس منتظران:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

 

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

احزاب/ ۲۳

از میان مؤمنان مردانى ‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند

 

روزبعدازعملیات صبح یک دستگاه تانک عراقی حد واسط گروهانهای ۱و۳ نیروهای ما را مورد هدف گلوله مستقیم تانک وکالیبر قرار میداد که باعث شهادت ومجروح شدن عده ای از بچه های شد .سریعا باشهید پرویز پورکه ازاطلاعات لشگر ۵۷بهمراه سید میرزا نوشادی وکرمرضا رضایی ازهمکارانشان بودن .خواستم سراغ خدمه تانک بروند علاوه برانهدام خدمه را نیزبدرک واصل نمایند .بعد ازنیم ساعت درگیری خدمه تانک کشته شدن وپرویز رفت بالای تانک تیربار تانک را  برامون بیاره از داخل درختها بوسیله تک تیرانداز عراقی پرویز بشهادت رسید.منهم بالای تپه نظارگر نحوه شهادت ایشان بودم سریعا به گروهان سوم گفتم بروید جنازه پرویزپور بیارید نگذارید دست عراقیها بیافتد دراین حین تعدادی ازبچه های اطلاعات لشگر هم آمدن وارد صحنه شدن هرکاری کردن نشد بطوریکه یکنفرازبچه های خرم آباد نیز بشهادت رسید.متاسفانه علاوه بر پرویز یکی نفر دیگربه شهادترسید.شب هم منصور قاسمی وبقیه بچه ها هرکاری کردند نتوانستند پیکر مطهرآنان را عقب بیاورند تافردا غروب بروی زمین ماندن،باعصبانیت وداد بیداد مجددا چندنفر بهمراه بچه های خرم آباد فرستادم و موفق شدیم پیکر مطهر آنان را به عقب بیاوریم عصری پیکرهای مطهررا تعدای از بچه ها بردن عقب کسی بنام شکربیگی بچه گراب مجروح داشتیم به منصور گفتم ببرش عقب چون خون زیادی از او رفته بود هنوز ۲۰۰متر بهمراه مجروح عقب نرفته بودندصدای تیراندازی شدید بلند شد بابیسیم پرسیدم درگیری کدام نیروهاست بعدازنیم ساعت منصور قاسمی بهمراه تعدادی اسیر عراقی وارد سنگر شد گفتم مجروح چی شد بردی عقب
گفت نه یعنی چی گفتن پشت سرمان پرعراقیه باهاشون درگیر شدم ۴نفراسیر ازشون گرفتم سریع دست بکار شدم آقا رضایی بیا ترجمه کن : آقای رضایی به زبان عربی مسلط بود نتیجه ترجمه: عراق قصد داره از پشت به تمام محورمان حمله کنه وگفتن ماجزء نیروهای ویژه هستیم برای شناسایی آمده بودیم که گرفتار شدیم .دست وپایهایشان را بستیم باخیال راحت سرم را گذاشتم خوابیدم تانماز صبح.بعداز نماز به یکیشون گفتم مسیر تردد شماکجا بوده قصد فریب داشت که رضایی طور ی ترسوندش به زبان آمد عراقی روهمراه بچه هابردم پایین شیار، کورش ابراهیمی بهمراه منصورقاسمی و چند نفر دیگر  بودن عراقی از ته دل فریاد میزد البته به عراقیها ی که درمیان جنگل خودشون مخفی شده بودن بعدازچند دقیقه سرکله ۲نفرپیداشد وخودشان را تسلیم کردن سریعا به بچه ها گفتم اسرا راببرند عقب مجروحین هم توسط اسرا به عقب فرستادم.هرلحظه عراق ازسمت گروهانهای ۲و۳و۴و۵بشدت تک میزد یک بار بوسیله هلی کوپتر جیره غذایی ومهمات وامکانات پزشکی برایمان فرستادن ودیگر خبری نشد تایک هفته انگار ماوجود نداشتیم نه پشتیبانی آتشی نه راهی برای تردد نه غذایی :خط مقدم رومحکم حفظ کردیم عراق روزهای حدودا هفتم باتمام امکانات تک زد هرلحظه جنگ شدیدتر میشد واقعا اوضاع خیلی خراب بود اگه دیرتردست بکار میشدیم بچه ها قتل عام می شودند گفتم به کورش ابراهیمی وحاتمی پسر حاج علی اکبراسمش فکرکنم فرزاد باشه  بگید که کارشان  دارم .در این حین منصور آمد گفتم سریع بروکمک گروهانهای درگیربهمراه حدود۴۰نفر، همچنان منتظرآمدن کورش بودم که بسیم چی گفتش همراه منصور رفته گفتم یعنی چی بگو برگرده گفتن دیرشده: چونکه چندنفربودند کم سن وسال دلم نمیخواست بروند جلو .بعداز۱و۲ساعت شدت درگیری بالا گرفت درگیری خیلی شدید بودلحظه به لحظه بابچه هاتماس میگرفتم

ادامه دارد………………

 

IMG-20141112-WA0009 [2]

 

 

گردان تحت امر داریوش گراوند

 

IMG-20141112-WA0018 [3]

 

شهید پرویز پرویز پور،…….نوشادی،کرم رضا رضایی

 

IMG-20141112-WA0055 [4]

 

 

IMG-20141112-WA0012 [5]

 

 

IMG_۲۰۱۴۱۱۲۱_۱۳۰۹۴۷ [6]

 

ایرج دارابی،منصور قاسمی،شهید علی محمد کوشکی،شهید پرویز پرویز پور،شهید علی مردان آزادبخت

 

IMG-20141121-WA0001 [7]

 

جانباز افتخارآفرین کورش ابراهیمی،شهید حمید ابراهیمی

 

IMG-20141112-WA0019 [8]