مذاکرات جامع هسته‌ ای ایران و ۱+۵ تمدید شد

حکایت های مدیریتی

متن حکایت

پیرمرد برای خرید مرغ و خروس به روستایی مراجعه میکند با پیرزنی که دارای مرغ ها و خروسی برای فروش است روبرو میشود پیرمرد با پیرزن برای خرید وارد معامله میشود که بعد از مشاجره قیمتی این دو نفر بر سر قیمت نهایتا معامله بدون هیچگونه بهایی جوش میخورد .
حالا که وقت پرداخت مبلغ به پیرزن می رسد پیرمرد که هیچگونه پولی ندارد به پیرزن پیشنهاد می دهد که من فعلا پولی بهمراه ندارم ، خروس خود پیرزن به رسم امانت در گرو پرداخت پول مرغ ها به پیرزن قرار گیرد تا پول مرغ ها در آینده پرداخت شود.
با این وصف پیرزن از روی ناآگاهی مرغ ها رو تحویل پیرمرد میدهد تا در آینده طبق قول و قرار مبلغ را تحویل نماید. پیرمرد که آدم دانایی بود با گذاشتن کلاه بر سر پیرزن ، رفتن همانا و پول مرغ ها همانا لذا کلاهی تا مچ پا به سر پیرزن میگذارد…

شرح حکایت

در این دیپلماسی که تاکتیک برد و باخت به نفع ۱+۵ شد ،حکایت فروش مرغ و خروس های پیرزنی است که در یکی از مناطق روستایی حکایت دارد.
حال حکایت معامله هسته ای ماست که ما پول نفت مان که توسط همین استعمارگران بلوکه شده است با دادن وعده (۷۰۰ میلیون دلاری ) در قبال سرمایه و خون ملت معامله میشود پس از فرصتها بنحو احسنت استفاده نکردیم و متحمل خسارات عظیم از نوع سرمایه های عظیم انسانی و سرمایه های مادی شدیم.
که انشالله چنین نباشد

درود بر حمید ازادبخت مدیر توانای شهرستان کوهدشت