- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

بسیجی روح الله

image-553b6071100bf976d1f33c1dd372611005cb2fcf89587171ef2f48338af1deb0-V [1]

پرویز رضایی/سرویس منتظران:

 

یک روز صبح در محوطه اردوگاه ایستاده بودیم گروهی از سربازان بعثی در حال رد شدن از جلو ما بودند یکی از بچه ها که در کنار ما نشسته بود توجه آنها را جلب کرد وی جثه ای بسیار نحیف لاغر و ریزه میزه داشت ولی سر شار از عشق به امام و ائمه اطهار وبه معنای واقعی بسیجی بی ترمز را نمودار بود . سرباز عراقی که غولی بی شاخ و دم بود رو به بسیجی کرد و با حالت تمسخر از وی پرسید به راستی خمینی شما چگونه می خواهد با ما بجنگد مگر نمی داند که صدام ۲۰۰۰۰۰ سرباز آماده و قوی مانند من دارد که تا آخرین نفس به پای او می ایستیم و برای او جان فدا می کنیم.بسیجی دلاور همان طور که نشسته بود رو به عراقی کرد و گفت رهبر ما هم سلاح جدیدی دارد که در طول تاریخ بزرگترین ارتش های دنیا آن را در اختیار نداشته اند و نخواهند داشت سرباز عراقی از حرف دوست ما تا حدودی آتیش گرفته و در حال سوختن بود سرباز دیگری با خنده و مسخره گفت حتما آن را خمینی خودش درست کرده شاید هم اسرائیل براش درست کرده و قاه قاه زد زیر خنده دوست ما که از شنیدن نام امام خمینی خونش به جوش آمده بود از جا بلند شد و به سرباز عراقی گفت این اسلحه را خدا برای خمینی درست کرده که همه ارتشهای دنیا حتی اسرائیل وشما بعثی ها از شنیدن نامش هراسانید چه برسد به دیدنش سرباز عراقی که در پیش هم رزمانش کنف شده بود آنچنان به صورت دوست ما کوبید که دو سه متر آن طرف تر روی زمین افتاد ولی سریع از جا بلند شدو به جلو سرباز عراقی آمد و به او گفت آن سلاحی را که خدا برای امام خمینی ساخته من بسیجیم که دنیا از نام من هراسانند و در یک شب (اَسَرتُ اَحَدَ عَشَرَ مِنکُم مَعَ آفتابه )یعنی در یک شب یازده نفر از شما را با آفتابه اسیر کردم سر باز عراقی که نمی دانست آفتابه چیست فکر می کرد که یک سلاح پیشرفته است از مترجمش پرسید (شنو آفتابه) آفتابه چیه مترجمش گفت سیدی آفتابه یعنی ابریق سرباز عراقی با شنیدن این کلمه انفجارش کامل شد و با حالت جنون آمیز دو دستش را دور گردن دوست ما گرفت و او را بلند کرد و به دیوار چسباند دوست ما قبل از اینکه راه نفسش بند بیاید بانگ برآورد اشهد ان لا اله الّا الله اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله و منم بسیجی روح الله آن موقع بود که سرباز عراقی فهمید که واقعا بسیجها آماده جان آفرینی هستند نه بعثی ها لذا او را بر زمین کوبید وتا جا داشت کتکش زدند تا شاید کمی از آتشی راکه بر جانشان افتاده بود بخاطر آفتابه پایین بیاورند. بسیجی قهرمان نامتان جاودان هفته بسیج مبارک

ادامه دارد……….