- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

یاد

73135

 

یعقوب آزادبخت / میرملاس : 

یاد 

*********

یک دنیا، یک یاد

یک پنجره به کوچه ی تنهایی ام باز است

باران دلتنگ می بارد

مرابه کنارپنجره می برد

یاد روز بارانی،

من و تو و باران

و قهقه ی بی امان خنده

رفتن و رفتن تا…

رسیدن به انتهای کوچه ی بن بست

تو رفتی ومن  باز  ماندم

بالحظه هایی که از پی هم می گذرند

طاق لحظه ها تاب نمی آورد

گاه گاهی زمانه مرا قلقلک می دهد

ناخودآگاه به خود می خندم  

اما دلگیرم از رفتن بی بهانه ات

و نسیم دلگیرتر از من به خود می وزد

پنچره به هم می خورد

به خود  می آیم     

آه،  دلتنگی باز به کوچه  سرکشید

این روزها بیشتر تنهایی به سراغم می آید

بیم آن دارم که روزی تنهایی ام ،مرا از یاد ببرد

بغض کهنه ای، گوشه ی چشمانم را تر می کند

وبازتنهایی ویادو من وپنجره

من پرم از یادهایی که ازیادم نمی روند