- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

حجت علی پور، شاعر شکست

هادی-مومننی1

 

هادی مومنی / میرملاس : 

نمی شود از شعر کوهدشت نوشت و حجت علی پور را نادیده گرفت. نمی شود از شعر لرستان نوشت و حجت علی پور را نادیده گرفت. اما چقدر عجیب است که او را باید شاعر بی کتاب نامید. ماجرا وقتی عجیب تر می شود که” حجت بی کتاب” از هر شاعر کتاب داری بیشتر در نزد مردمان آن دیار به عنوان شاعر شناخته شده است. با این همه کاش قدر خودش را بیشتر می دانست، واینقدر شعرهایش را در حاشیه قرار نمی داد و مخاطبانش را منتظر انتشار اشعارش نمی گذاشت. این حاشیه نشینی شاید از” فروتنی” حجت است ولی به نظرم باید با انتشار مجموعه غزل ها و شعرهای سپیدش دوستداران شعرش را شاد کند و شعرش را در اختیار طرفدارنش قرار دهد. به راستی می توان حجت علی پور را پر طرفدارترین شاعر کوهدشتی نامید. حجت جایگاهی مثل ایرج رحمانپور در موسیقی کوهدشت دارد. بیشتر از همه ی شاعران دیگر کوهدشتی شعرش را مردم عامه می خوانند و از بر می کنند و نامش بر سر زبان هاست.اسم حجت که می آید پرت می شوم به سالاهای دور، شاید ۱۶سال پیش وقتی در یک شب زمستانی کنار آتشی روشن در پیاده رو خیابان جهادجنوبی کنار من و چند نفر از بچه محل های آن روزها که داشتیم از سرما می لرزیدیم نشست و بی آنکه شعری از خودش بخواند از عشق گفت و از خاطره و ما گرم شدیم، بله بی آنکه شعری بخواند می شد فهمید شاعر است. چرا که همیشه زندگی و شعرش یکی بوده وهست. از همان روز مرا و بچه های دیگر را عاشق و دلباخته ی حودش کرد.شیفتگی من اما شکل دیگری بود، از آن روز به بعد دیدار با حجت شده بود انگیزه ی زندگی ام. به هر بهانه ای سراغش را می گرفتم و او که مهربان بود وصادق نه در بند سن و سال بود نه موقعیت وشان اجتماعی، حجت علی پور شاعر خاطره هاست. اگر او را از نزدیک بشناسید- که احتمالن اینگونه است_آشکارا این مساله را می دانید که او بیشتر از آنکه درگیر دو دو تا چار تا کردن برای آینده ی شخصی و زندگی اش باشد رو به سوی گذشته ی از دست رفته دارد،چه گذشته ی ایلیاتی جمع(کاش می شد به داوار وکپر برگردیم/ مثل مهتاب به دامان سحر برگردیم) چه گذشته ی شخصی خودش. در تاریخ هنر هنرمندان مکتب “رمانتیک”ها بیشتر از همه به گذشته ی از دست رفته می نگریستند، و حجت هم که نماد رمانتیک است. نوستالژی ویژگی اصلی شخصیتی علی پور است و البته حجت که شعر و زندگی اش یکی است همین رویکرد را در اشعارش هم می توان مشاهده کرد. شاید اغراق نباشد اگر بگویم اولین کسی بود که جریان نوگرایی شعر کوهدشت را سامان داد. او که ادبیات خوانده بود برعکس بسیاری از دانشجویان این رشته، عاشق ادبیات بود و در دوران دانشجویی با همجواری شاعرانی مثل بهروز یاسمی،حبیب الله بخشوده و…به طور کلی شاعران غرب کشور که غزل بعد از انقلاب و سالهای جنگ به شکلی وامدار تلاش های آنهاست، به شناخت مناسبی از جریان غزل معاصر رسیده بود. شاید تا قبل از حجت گرایش اصلی شعر در این شهر در دست شاعران بومی بود که با زبان محلی می سرودند-والبته کمتر می نوشتند-و بیشتر گرایش طنز داشتند یا مساله ای اجتماعی فرهنگی را موضوع کار خود قرار می دادند. پس بی راه نیست اگر بخواهیم برای نسل شاعران حرفه ای امروز کوهدشت پدری معنویی در نظر بگیریم آن شخص کسی نباشد جز حجت علی پور. یادم می آید کار هرشبم شده بود حضور در خانه ای او، اتاق کوچکی که آن روزها برایم مرکز جهان بود با کتابخانه ای کوچک-آن روزها چقد بزرگ وعظیم می نمود- که اولین کتاب های زندگی ام شدند. حجت با اینکه کتاب هایش را دوست داشت اما هیچ وقت اگر کتابی از او می خواستی نه نمی گفت و… .حجت انجمن ادبی کوهدشت را به موقعیتی رساند که هنوز که هنوز است بعد از گذشت سالها پا برجاست و نقش فرهنگی اش را در آن شهر_کوهدشت_نمی شود نادیده گرفت. حجت شاعر تک وجهی نبود، هم سینما را می شناخت هم دستی از دور بر آتش موسیقی داشت و هم معلم بود و …طی سالها خیلی از شاعران کوهدشتی تلاششان شده بود عبور از جایگاه حجت علی پور. انگار برای دیده شدن باید پدر معنوی را کنار می گذاشتی و از آن عبور می کردی. تاثیر او را بر دیگر شاعران کوهدشتی نمی شود نادیده گرفت.”بلوم”نظریه پرداز ادبیات می نویسد هر دوران یک شاعر پدر_ممکن است پدر ،یک شخص نباشد یک جریان ادبی حاکم باشد_دارد که پیش رو ترین شاعر است و بیشتر از همه شناخته شده است وجایگاه دارد، شاعر جوان برای اینکه بتواند از آن عبور کند باید خودش را به مهمترین اثر آن هنرمند/شاعر_پدر_تبدیل کند اثری که هنرمند پدر، آرزوی خلق آن را در دل داشته است. اما به راستی در شعر کلاسیک کوهدشت کسی توانست از حجت علی پور عبور کند؟به نظر من نه. حجت هنوز مهمترین شاعر کلاسیک مدرن کوهدشتی است و حتی لرستانی. او هم تحصیلات آکادمیک جدی در این رشته دارد، هم با ادبیات بومی آشناست، هم شعر کلاسیک فارسی را خوب بلد است. بر این ویژگی ها اضافه کنید احساسات شدید، حساسیت بالای اجتماعی وهوش شاعرانه. این ویژگی ها حجت علی پور را تبدیل کرده به شاعری یکه و تکرار نشدنی در استان لرستان. از ویژگی های مهم شعر او ” عشق” ، ” زخم” و “شکست” است. بی دلیل نیست که پایان نامه ی کارشناسی ارشدش را به بررسی و مطالعه ی زندگی و آثار نصرت رحمانی پرداخت. شکست وناامیدی ورنجی اگزیستانسیال (وجودی)شاخصه ی اصلی آثار نصرت بود. به راستی شاید بتوان او را” شاعر شکست “ نامید و از این رو انسانی مدرن را می ماند که مدام می کوشد و شکست می خورد و دوباره از نو شروع می کند.

 

191

 

اما نقدهایی بر این مرد بزرگ هم وارد است. اول اینکه چرا قدر خودش را ندانست و هوز هم نمی داند.-شاید بتوان گفت مخاطبانش بیشتر از خودش قدرش را می دانند-چرا بعد از گذشت چهار دهه از زندگی اش هنوز مجموعه ای منسجم از اشعارش را به شکل کتاب در اختیار مخاطبان بی شمارش قرار نمی دهد؟چرا شعر های سپیدش -که می دانم تونایی بسیاری در سرودن شعر غیر موزون دارد- را جدی نمی گیرد و آنها را هیچ جا منتشر نکرده است و در پستوی خانه نهان کرده است ؟در پایان می خواهم به معلم سالهای دور و دوست امروزم بگویم خسته نباشی استاد، تو تلاشت را کردی هر چند مدام شکست خوردی اما مفهوم” زیبایی شناسی شکست” همین است، تو بیشتر از هر سیاست مداری به گردن کوهدشت حق داری. تو در آن شهر مستبد، سیاست زده و رنگ و رو رفته مدام از عشق حرف زدی و این مهمترین اثرت بود چرا که با آزادی و انسانیت پیوند داشته و دارد. شهر مال توست نه شورای شهر و شهردار، چرا که تو هستی که با شاخک های حساست می توانی موقعیت آن شهر دل مرده را درک کنی و برای درد آن شعر تجویز کنی تا بل بتوانی عوض اش کنی و شکل دیگری به آن بدهی. شعرت می تواند “جهانی “را بسازد. همانگونه که برای ما ساخت. شعرت می تواند تخیل را بارور کند، نوجوانی ما با خیالی که تو در روح اشعارت دمیده بودی شاعرانه بافته شد و آموخت عاشق شدن را. شعرت توانسته احساس های ما را پالایش کند، نگاهمان را انتقادی تر کند تا بل با انسان تر شدنمان وضعیت جامعه از آنچه که هست به سمت مناسب تر شدن گام بردارد. ”شاعر شکست” خسته نباشی. دوباره بلند شو و تکه های تخیلت را سر هم بندی کن شعرهایت را کنار هم گرد بیاور و به فکر انتشار مجموعه شعرت باش تا جهانی دوباره بسازی.

 هادی مؤمنی (دانشجوی دکتری هنر)