- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

خاطره ای از شهید والامقام احمد قبادی

امام خمینی (ره) : ملت ما عاشق شهادت بود، با عشق به شهادت پیش رفت این نهضت.

 

 

محمدی نژاد

شهید والامقام احمد قبادی و آزاده سرافراز حاج محمد محمدی نژاد

 

  : حاج محمد محمدی نژاد

یک روز در محوری که گردان محبین، خط نگهدارش بود نمایندگان آیت الله هاشمی رفسنجانی بازدید داشتند.
به جوان کم سن و سالی کوهدشتی بنام شهید احمد قبادی برخورد کردند. بعد از سخنان زیادی که با ایشان داشتن از حاضر جوابی و در عین حال منطقی جواب دادن و هوش و ذکاوت ایشان متعجب شده و در نهایت تصمیم گرفتند تا ایشان را همراه خود به تهران برده و به دیدار مقامات نظام ، ( احیانا آقای هاشمی ) که در خدمت امام تشریف دارن ببرند. نهایتا این کار انجام و ایشان همراهشان به تهران رفت.
در این سفر، شهید عزیز احمد موفق به دیدار با آقای رفسنجانی می شود و ایشان بعد از احوال پرسی و خبر وضعیت روحیه دوستان رزمنده، آقای هاشمی از شهید احمد می پرسد که شما با این سن کم چرا جبهه می روید اگر خدای نکرده اسیر بشوید دشمن در بوق و کرنا میکند بر علیه ما.
پسرم شما درستان را بخوانید بهتر است که بغض احمد میترکد و شروع به گریه کردن می کنند که آقای رفسنجانی ایشان را با خود به محضر امام (رحمهالله علیه) می برند و احمد پس از دست بوسی حضرت امام گریه اش می گیرد.
آیت الله هاشمی مسئله را برای حضرت امام توضیح می دهند و امام دلیل ناراحتی احمد را می پرسد ایشان صحبت آقای رفسنجانی مطرح می نمایند و سئوال می کنند مگه سن من از علی اصغر امام حسین کمتر است یا از حضرت قاسم و … امام (ره) ایشان را می بوسند و هدیه ای به احمد می دهند و ایت الله هاشمی هم هدیه ای و یک قالیچه سجاده کوچک به احمد بزرگ تقدیم نمودند.
بعد از این اتفاق بزرگ که در زندگی احمد افتاد، حقیقتأ شهادت نصیبش گردید.
روحش شاد و راهش مستدام باد.
آری نظام ما با خون همچون عاشقانی سینه چاک حفاظت شد.
البته احمد درعملیات های بعدی شهید شدند

 

سمت چپ نفر سوم احمد قبادی

از سمت چپ نفر سوم شهید والامقام احمد قبادی

 

شهید احمد قبادی

 

1584889kakc002

 

 

 

قبادی احمد

 

 

Untitled

 

آزاده سرافراز حاج محمد محمدی نژاد