- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

تحولات اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی

IMG_3602

 

کرم محمدی / میرملاس نیوز :‌

تحولات به نسبت سریع اجتماعی و فرهنگی بعنوان یکی از عوامل اساسی شکاف بین نسل ها در نظر گرفته شده است . تحولات اجتماعی سریع موجب تغییر نگرش ها ، ادبیات و نوع تفاسیر و قرائت های مختلف از پدیده های اجتماعی شده است و هر نسل پدیده را از منظر خود می نگرد .
شکاف میان گفتمان سنتی و مدرن نیز می تواند یکی دیگر از عوامل فراق و شقاق نسل ها باشد با اندک تاملی در این مقوله می توان دریافت که شکاف نسل در جوامع سنتی که از همبستگی و یک دستی فرهنگی ناشی از پیروی فرزندان ازپیران می باشد. مانع پیدایش شکاف در نگرش نسل ها است . بر عکس در جوامعی که دستخوش تحولات اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی گسترده شده اند چنین شکافی محسوس تر است . این نوع شکاف باعث بیگانگی گفتمان و دلزدگی و نوعی گم گشتگی و سرگشتگی هویتی می شود .
شکل گیری فاصله طبقاتی جدید که زمینه ساز موفقیت یا شکست نسلی شود ، تغییر ساختار طبقاتی که توام با فاصله طبقاتی است . با ورود جامعه از دوره پیشرفت به رکود پیش می آیند نیز عامل دیگر در شکل گیری نسل ها است .
نگرش های ارزشی بعنوان یکی از مولفه هایی که در بیان تفاوتهای اجتماعی و نسلی مورد توجه قرار گرفته اند زیرا انسانها در حیات اجتماعی خود همیشه کمال مطلوبهایی را در نظر دارند که تشکیل دستگاهی از باورها و ارزش و هنجارها را تحت عنوان نظام ارزشی می دهد .
تصمیم گیری ها نیازمند نهاد و چارچوب نهادی است منظور این است که در فرآیند مزبور باید بر ارزشها ، هنجارها ،قواعد کردارها و خلاصه فرهنگ ها تاکید شود نه بر یک نهاد یا دو نهاد خاص ،زیرا تصمیم گیری بازتاب محیط های موثر بر سازمان و منعکس کننده ارزش های حاکم در یک جامعه است که در نهاد و چار چوب نهادی تجلی می یابد .
تصمیم گیری فرآیندی عقلانی و منطقی است و راه رسیدن به تصمیمی مطلوب پیمودن مراحلی است که به طور عقلانی بهترین نتیجه را می دهد . و از آنجا که افراد تصمیم گیر به عنوان بازیگرانی خردمند ضمن اینکه تصمیم گیری قبل از اینکه عقلانی و یا منطقی باشد حاصل قدرت ناشی از یک اقدام سیاسی است که مبتنی بر ارتباط نهاد گرای گفتمانی است (داخلی و خارجی )فشار درونی و بیرونی اتئلاف ها و سازش ها ، اثر گذاریها و اثر پذیری ها و عوامل بسیاری دیگری است که بهترین امر برای سازگار کردن آنها چار چوب نهادی است . زیرا چارچوب فوق تلطیف کننده روابط و روان شناسی قدرت است و اگر تصمیم گیری سیاسی حاصل عملکرد نهادی حوزه عمومی در جامعه باشد از اعتبار و ضمانت اجرایی بالاتری برخوردار است .

در واقع در رویکرد نهاد گرایانه طریقه تصمیم گیری سیاسی تا حدود زیادی مبتنی بر الگوی وابسته به مسیر طی شده است . در گفتمان نهاد گرایانه قصد دارد تا ابتدا و پیش از همه بر افراد و گروههای سیاسی در مرکز فرآیند تصمیم گیری سیاسی تاکید کند . که ایده های شکل دهنده به کنش ها و هویت را تولید نماید . در دومی بر استفاده از از ایده ها در فرآیند عمومی ترغیب تصمیم گیری در حوزه سیاسی تاکید می شود . بعضی بر سیاستهای انتخاباتی و افکار عمومی تاکید دارند بویژه زمانی که سیاستمداران ایده های تولید شده توسط نخبگان سیاسی را به خط مشی های سیاسی تبدیل می کنند و از طریق رای گیری و انتخاب در معرض آزمون قرار می گیرند و بعضی دیگر بر کنش های ارتباطی تاکید دارند که تصمیم های سیاسی – ملی را چارچوب بندی می کند .

اصولاً این کنش ها به عنوان ساختی فرهنگی تعریف می شود که چهار چوب معنایی هادی کنش های انسانی را ارائه می کند و بر رفتار انسانی تاثیر می گذارد . بنابراین بسیاری از نهاد گرایان بر ماهیت تعاملی و سازنده میان نهاد و کنش های فردی تاکید دارند که اوج آن در مرحله تصمیم گیری سیاسی است . در واقع دو رویکرد نهاد گرایانه سازمانها ،افراد و گروهها می آیند و میروند . اما اشکال نهادی تصمیم گیری در شرف تکوین با اشکال نهادی موجود همسان و کم آواز باقی می ماند .