- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

بنیادی از جنس گلشیری

[1]

 

 

 

 

 

 

بنیادی از جنس گلشیری

علی اصغر آدینه وند :

گاهی سر به دیواره ها کوبیده ام…

گلشیری را بی شک می توان تاثیر گذار ترین فرد در ادبیات معاصر به شمار آورد. گلشیری مردی است که بر خلاف رفتنی ها، ماندنی بود و تا آخر ثابت کرد که ماندنی است و زیبایی این ماندنش را بهمن فرمان آرا به زیبایی یک بوس کوچولو به تصویر کشید. گلشیری از “شازده احتجاب” چاپ تهران به “جن نامه” چاپ سوئد رسید. حکایت این گذر از تهران به سوئد را در چروک های چهره اش می توان دید، هر چند همیشه خود را پشت غرورش محفوظ نگاه می داشت و علت تلاش نکردن برای تجدید چاپ اثر عظیمی چون شازده احتجاب را این گونه جواب می داد:

 “رمانی را که سیزده سال رویش زحمت کشیده ام به جایی نمی برم که یک نوجوان بگوید این تکه را بردار”

گلشیری تا ابد یاغی ماند و این یاغی بودنش را بعد از خود برای تمام ادبیات به جا گذاشت، گلشیری نشان داد که می شود مانند  «فخرالنساء» مسخ نشد و علی‌رغم فشار برای چگونه اندیشیدن و به چه اندیشدن، به خود اندیشید و برای بقیه نوشت حتی اگر این تعداد پنج نفر باشند. تاثیر گذاری بر ادبیات معاصر، فکری بود که گلشیری در اواخر عمر در سر می پروراند اما کوتاهی روز و بلندی شب این مجال را به او نداد که تا زنده است این بنیاد را به برپا سازد. اما یاران به جا مانده به همراه فرزانه طاهری(همسر گلشیری) در هفتمین روز درگذشتش خبر تشکیل این بنیاد را اعلام کردند تا هنوز جایی باشد که سالانه یاغی ها را انتخاب کند، و راه و رسم یاغی گری را به دیگران بیاموزد. از مهم ترین اهداف این بنیاد می توان موارد زیر را بر شمرد:

  1. اهدای جایزه سالانه هوشنگ گلشیری به آثار برتر ادبیات داستانی و نقد ادبی به زبان فارسی
  2. تشکیل کارگاه های داستان نویسی، جلسات داستات خوانی و نقد و بررسی
  3. تاسیس مرکز انتشارات و کمک به چاپ و نشر آثار داستان نویسان
  4. برگزاری مراسم بزرگداشت داستان نویسان
  5. گسترش ارتباطات فرهنگی داخلی و خارجی
  6. تاسیس کتابخانه تحقیقاتی و مطالعاتی و مرکز اسناد
  7. گردآوری مدارک مربوط به هوشنگ گلشیری، ترجمه و نشر آثار او

اما دست روزگار همچنان که به گلشیری کم لطف بود به بنیاد و یاران او هم کم لطف که نه، بی لطف بود. یاران همکاری کردند، نشد. تلاش کردند، نشد. تحریم کردند، نشد. دوباره شروع کردند باز هم….

با این حال این بنیاد هنوز زنده است و دارد راه و رسم یاغی گری را می آموزد، همچنان که گلشیری یکی از جملاتی که تا آخر عمر تکرار می کرد این بود:

“این کار ی‌ست که من تا زنده هستم می‌خواهم انجام بدهم و اگر موفق نشوم خواهم نوشت که دیگران باید چه کار کنند”