تاریخ : سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
8

سه رباعی از حشمت اله آزادبخت

  • کد خبر : 65454
  • 17 اسفند 1393 - 16:29

  حشمت اله آزادبخت / میرملاس :  ××× کوهم ولی از کمر چنان که شده امکوهی که به لرزه ات سروته شده امای عشق به دنبال تو بس آمده امآواره ی یک کوچه ی بی ته شده ام *** با تو نفسی نهان برایم کافیستپوسیده ای استخوان برایم کافیستجز چشم تو سهم مال دنیا برباددوتکه […]

حشمت-اله-آزادبخت-2

 

حشمت اله آزادبخت / میرملاس : 

×××

کوهم ولی از کمر چنان که شده ام
کوهی که به لرزه ات سروته شده ام
ای عشق به دنبال تو بس آمده ام
آواره ی یک کوچه ی بی ته شده ام

***

با تو نفسی نهان برایم کافیست
پوسیده ای استخوان برایم کافیست
جز چشم تو سهم مال دنیا برباد
دوتکه از آسمان برایم کافیست

***

آرامش احساس مرا تا نزنید
انگشت به زخم کهنه ی ما نزنید
لطفا کمی آهسته قدم بردارید
براین دل پاره پاره ام پا نزنید

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=65454

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 23در انتظار بررسی : 2انتشار یافته : ۲۱
  1. احسنت زیبا بود و خوش مضمون و بامحتوا. موفق باشید

  2. دمت گرمو سرت خوش باد آقای آزادبخت
    خیلی قشنگ بود،آرزوی سلامتی براتون دارم…
    یا علی.

  3. ابزار ساخت آثار آزادبخت کلمات دم دستی اند اما حاصل کارها به هیچ وجه دم دستی نیست. لحن ,لحن عوام است
    اما نتیجه به هیچ روی عامیانه نیست. در خوانش شعرش هیچ گونه احساس فضل و تصنعی مشاهده نمی شود.
    شاعر واژه ی ویترینی و تزئینی به شعرش نمی چسباند.زبان , زبان روز است اما اشعار روزمره نیستند.
    الفاظ ،الفاظ کوچه وبازارند اما اشعار کوچه بازاری نیستند.

    نگاه اومانیستی که شاعر در آثار خودارد واین گونه آثار خالقان خود را ذیل شاعران متعهد معرفی می کند ،
    ستودنی است.اشعار آقای آزادبخت همگی حول محور انسان در گردشند:

    ۱-رابطه ی انسان با معشوق(اشعار عاشقانه)
    ۲-اشعار اجتماعی

    در هر دوی این آثار نگاه شاعر به شدت تیره است. این نگاه در آثار اجتماعی شاعر در بیان درد و رنج و فقر به شدت موج میزند،
    حتی در مواجهه با معشوق این نگاه همچنان مستتر است به نحوی که مخاطب احساس میکند شاعر دل خوشی از عشق معشوقه نیز ندارد نیز .تا تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد.به نظر بنده مشکل از آنجا شروع می شودکه در ورای این نگاه تلخ ،تنفر موج میزندو این تنفر و بغض ناترکیده عصبانیت بدنبال داردو خشم و عصبانیت الزاما خشونت گفتار در پی دارد ودر خشونت گفتار فضا دیگر نقادانه نیست،تخریبی است ،سلبی است وکمکی به بهبود اوضاع نمیکند.اشعار آقای آزادبخت چیزی شبیه به نوشته های محمود دولت آبادیند، به شدت خوبند اما آدم از خواندن آنها غمبادمیگرد و بعد از خوانش اثر، دلش می خواهد سرش را به دیوار بکوبد.

  4. ممنون جناب ابراهیمی عزیز و فرهیخته و قدردانی از زحمت نقد خوب شما.

  5. درود بر حشمت و ادبیات قابل لمسش

  6. با سلام خدمت استاد عزیز جناب ازادبخت عزیز .مثل همیشه زیبا و دلچسب بود .درود بر شما لذت بردیم

  7. سلام و درود بر جناب آزادبخت مثل همیشه پویا و رسا

  8. دوست خوبم حشمت
    همیشە ایام شاد باشی و پویا

  9. سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز
    شما همه ی اشعارتون زیبا هستند
    سربلند باشید

  10. خیلی زیبا بودو پرمحتوا

  11. حشمت عزیز سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند احسنت بر قلمت

  12. با عرض پوزش از محضر استاد گرامی آقای آزادبخت.
    در قواعد ادبیات فارسی درباره رباعی میگه: در رباعی مصراع اول و دوم و چهارم هم قافیه اند و اینکه هجای نخست این مصراع ها از سه واج تشکیل شده است. مانند رباعی خیام که میگه: برخیز و بیا بتا برای دل ما…
    که واژه بر از سه واج (ب -َ ر) که سه واج می باشد(۲ صامت و ۱ مصوت) تشکیل شده است.اما متاسفانه در ابیات شما چنین چیزی مشاهده نمی شود. شاید بهتر بود به جای رباعی از واژه دوبیتی استفاده می کردید.
    واژه های با و آ (در آرامش) فاقد سه واج بوده پس رباعی نمی باشد.
    ببخشید طولانی شد.خواهش میکنم تایید کنید

  13. سپاس از لطف بی کران دوستان گلم بیژن گراوند عزیز، مدیر عزیز بهزاد گرافیک، عارف کرمیان عزیز و رستم دوستی زاده عزیز…
    جناب نیمای عزیز ممنون از نظرشما اما این ها رباعی هستند و رباعی فقط دقیقا تعداد هجاهای خیام نیست.هرچند وزن رباعیات خیام هم با این رباعی ها یکی ست: مفعول مفاعیل مفاعیل فع..در برخی جاها رکن آخر ف عل می آید در برخی جاها می تواند فع بیاید.مثلا رکن آخر این مصراع که شما مثال زده اید به جای فع، ف عل است..برخی جاها خیام به جای مفاعیل سوم مفاعیلن می آورد….درکل وزن اصلی رباعی لا حول ولا قوت الا بالله هست ولی گاه هجای آخر رکن ها کوتاه می شود و گاه بلند…پس وزن رباعی درهمه جا یکی نیست.
    اما این ها رباعی هستند و دوبیتی نیستند چون وزن دوبیتی این است: مفاعیلن مفاعیلن فعولن..و قابل تغییر نیست . لااقل در ادبیات کلاسیک ما و نمونه ی بارزش دوبیتی های باباطاهر تغییر نکرده و همین است.
    درمورد واژه بر که مثال زده اید می شود فع و با هجاهای بعدی اش می شود مف عو ل… بعنی بر/خی/زُ
    در مصراع های بنده هم همین است: کو/ هم / وَ..مف عول..
    با / تُ /ن..
    آ / را / مِ
    حالا یک مصراع از رباعی های بنده کو / هم / و /لِ / یز/ ک / مر/ چِ / نان / که / شُ /دِ / ام..
    حالا رباعی خیام : این / دس / تِ / کِ / بر/ گر / دَ / ن / او / می / بی/ نی…

    هردو می شوند : مفعول / مفاعیل/ مفاعیلن / فع…تنها در رکن سوم خیام هجای آخر را بلند آورده و بنده حقیر کوتاه.
    بنده در رکن دوم مفاعیلن آورده ام در رکن سوم مفاعیل..خیام برعکس این.واگر رباعیات خیام را خوب بخوانید خیام هم در برخی جاها همین کار را کرده یعنی جای دورکن را عوض می کند..بازهم ممنون.

  14. درضمن درمورد مصوت و صامت های رکن اول مصراع دوم این رباعی خیام چه نظری دارید؟
    من می گویم که آب انگور خوش است…من / می / گو

  15. درود بر حشمت دوس داشتنی ، همچنان استوار
    باشی و قلمت گوچون فتح قله بو

  16. عالــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود…

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.