کاوه غضنفری امرایی / میرملاس :
×××××××××××××××××
لب های خشکیده زمین
و آسمان هم
کلی تأخیر کرده است
و ابرهای تیره ی نابارور
گنجشک های فریب خورده را
زود زود به تکاپو می اندازند
انگار کسی
برای آوردن بهار نرفته است
انگار کسی دلواپس رویش گل ها نیست
و تو چقدر ساده ای که هنوز فکر می کنی
دختر بیوه ی کشاورز همسایه
به خاطر خشکسالی های گذشته
لباس تیره پوشیده است
تو چقدر ساده بودی
که صداقت و مهربانی
هر دست نوازشگری را
باور می کردی
کاش می شد
برای تپ یدن های انفجاری و داغ
کمی درنگ کرد
و به تصویر های مجازی فرارو
انگشت کشید
تصویر هایی که تمامی جذابیت خود را
از رنگها و قلم های برند وارداتی گرفته اند
کاش می دانستی
که لوبیاهای سحر آمیزقصه هارا
خیلی از کودکان هم
با تمام سادگی
هرگز باور نکرده اند
دیگر تمام عشق ها و دوستی ها
در فضای مجازی لاین ها وارفته اند
دیگر اثری از معشوقه های اورجینال
و آفتاب ندیده شرقی دیده نمی شود
و چه بسیارند آنهایی که
تا سپیده صبح واژه ((آنلاین))
از بالای صفحه وایبرشان محو نمی شود
و به صداقت عاشقان دلباخته
به سادگی ریشخند می زنند
زمان گذشته است
و مجال باز آفرینی کیس های عاشقانه و رمانتیک را نمی دهد
زمان گذشته است
و کوچه باغ های پیش رو
کوچه هایی با دیوارهای سیمانی اند
که تمامی درخت ها و گل های روی آن
مثل معشوقه های امروزی نقاشی شده اند
زمان گذشته است و من
در هیاهوی ارتباطات مجازی
مثل همه ی آدم های زمان خودم
دیگر با شعرهای آتشین عاشقانه
ارتباط برقرار نمی کنم
زمان گذشته است
و من می دانم
دیگر هیچ وقت عاشق نخواهم شد