۱۲ ساعت کلاغ
(نمایشنامه) – صمد آزادبخت
______________________________________
*** پرده اول
پرده بالا می رود صحنه سراسر سفید و خالی از دکور است
زنی جوان با لباس سیاه وارد صحنه می شود و طنابی سیاه در دست دارد
زن طناب را به دو طرف صحنه می بندد و از صحنه خارج می شود
پرده می افتد.
*** پرده دوم
همان صحنهی پرده قبل، فقط روی طناب ۱۲ کلاغ به طور منظم نشسته اند
بعد از دقایقی همان زن جوان با تشتی لباس وارد صحنه می شود
و در وسط صحنه می ایستد
و مبهوت به طناب و کلاغها نگاه می کند
پرده می افتد.
…………………………………….پایان
پرده می افتد. زن جوان پشت صحنه می رود. چادر سیاهش را سر می کند. بی نگاهی به کارگردان بیرون می رود. مردانی با لباس سیاه و دست هایی سیاه و چاقوهایی با تیغه های سیاه و دندان هایی سیاه آن طرف توی پیاده روی سیاه ایستاده اند. زن، توی سیاهی شهر دور می شود.
فردا پرده بالا می رود. کلاغ ها با پنجه های خونین روی طناب سیاه می نشینند. کمی بعد پرده می افتد.
درودبرصمد…
زیبا بود صمد جان مثل همیشه. به امید دیدار.
سلام شب عالی بخیر سپاس از مهرتان که دیدگاهم را حذف کردید شما بس لطف نمودید 🙂 در دستان خداوند بیارامید هم گویش عزیز
حسین بچه های ملاثانی شماره اتو ندارن بزار روسایت هادی صفری