تاریخ : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
8

غزل لکی

  • کد خبر : 6652
  • 23 تیر 1391 - 20:30

      غزل لکی از  اسداله  آزادبخت  :     وا دی نموشی کوم دیار پا دی نموشی کوم ویار     تینی پر گرته چوچه پِل پِل وپِل پِل مایه هوار     سیلِ هنام ارَ مَکی بالوش خم دی واز نکه     چرخ دو چَمت کشتمِ سی و تریک هرچو داوار […]

 
 
 
غزل لکی از  اسداله  آزادبخت  :

 

 

وا دی نموشی کوم دیار پا دی نموشی کوم ویار

 

 

تینی پر گرته چوچه پِل پِل وپِل پِل مایه هوار

 

 

سیلِ هنام ارَ مَکی بالوش خم دی واز نکه

 

 

چرخ دو چَمت کشتمِ سی و تریک هرچو داوار

 

 

مَنیشمِ برزی سیل سیلِ بیونِ چملت

 

 

ایواره دل تارَ مکم بوری گلار بوری گلار

 

 

هوله مَکم دشت درّک مَگلمو راسا مکم

 

 

هنا هنا هنا مکم یخه هنام ها دس بنار

 

 

کوه وکمر بی کش دنگ مَتکنی گوش دوچم

 

 

دس ودَمم مونه یکی قووه مکیشم تا مخار

 

 

پشت سرم تَریکیه که متونم بامه دوما

 

 

مَپل سیل تووه تووه مَپیچمه وَرَ نثار

 

 

گُرّه دلم پاک مکم مَمالمی وَ وَر گپا

 

 

چممَ منم اِ ژیر پا مَمیژمت هرچو انار

 

 

گِری بوسا هنام بگِر مرچَنه هر هنا بکم

 

 

توبینسه لیلی دل مه بیمسه دنونِ مار

 

 

قلا قلا قلاقلا قیرِ قَرت سر بردمی

 

 

پری پری پری پری پریِ پنجره خمار

 

 

آزِ بی آزی ار دلم ماینه نوم خاو هم مَگلم

 

 

دنگ هاوارم کوت نکه گلار گلار گلار گلار.

 

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=6652

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 35در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۳۵
  1. باسلام

    قبل از هرچیز از آقای امین آزادبخت تشکرمیکنم که این غزل واقعا قوی و بی نطیر را انتخاب کرده اند و بعد هم از شاعر عزیز جناب آقای آزادبخت که روزگاری معلم بنده بوده اند و حق استادی بر ما دارند . بسیار زیبا و بدون نقص بود با واژه ای اصیل اما در منظری مدرنیته. غزل لکی شکر خدا مسیر خودرا با تلاش شاعران این ذیار بخوبی پیدا کرده و جا دارد از آقای علیپور /حشمت و عزیزانی که من با آثار لکی آنها مانوس نیستم تشکر کنم. اما یک گلگی بر جناب آزادبخت شاعر توانای این غزل وارد است که چرا تا به امروز اشعارشان را در اختیار عموم نگذاشته ؟ موفق باشید

  2. باسلام خدمت دوست خوبم جناب نیچه

    ازاظهار محبت حضرتعالی خیلی سپاسگزارم و ازاینک با دقت وحساسیت شعر بنده رو خوندی ممنونم. اما جواب سئوالتون رو باید از مدیرسایت جناب امین آزادبخت جویا باشید.

  3. احسنت زیبا بود

  4. ازدوست عزیزم جناب آقای گراوند سپاسگزارم.

  5. سلام به اسد عزیز . شعر خوبی بود. اگر در برخی جاها زبان گیری و دست اندازهای شعر رو – مثل مصراع اول بیت پایانی – به هجایی بودن شعر لکی ببخشیم (که البته شخصن با این موضوع مخالفم و معتقدم فقط وقتی ناچار باشی به درد می خوره و اگر شاعر به ناچار چیزی شبیه این موضوع رو بر شعرش تحمیل کنه از نقاط ضعفش محسوب میشه) می شه گفت شعر موفق و خوبیه.
    تصویر سازی در نقاطی از شعر برجسته ست و عنصر خیال در جاهای متعددی به کمک شعر اومده. بعضی تصاویر گنگ هم توی شعر به چشم میخوره که یا ناشی از ذهنی بودن اون تصاویر هستن یا عدم ارتباط منسجم و کارساز باعث این گنگی شده. مثلن ” پری پنجره خمار ” ضمن اینکه به نظر شخص بنده گیرا و مصور نیست (با اینکه مستعدش هست) تازه از نظر ارتباط با یک مصراع و نیم قبل از خودش ، فقیر به نظر می رسه. در چنین نقاطی که به نمونه ای اشاره شد و نمونه ی دیگر “توبینسه لیلی دل مه بیمسه دنونِ مار” هست، حس می کنم کارگردانی قافیه در شعر بیشترین نمود رو داره و احتمالن برخی یا بسیاری از ابیات شعر قبل از اینکه سروده بشن ، قافیه ی اونها توی ذهن شاعر جولان خودش رو داده و بعد شعر شکل گرفته.
    با تمام اینم تفاصیل شعر خوبی به نظرم میاد… و ویژگی های مثبت زیادی هم داره
    سپاس از اسد آزادبخت عزیز

  6. مرتضای عزیز سلام

    بدون شک نکات ژرف و پر از انصاف شما را سر لوحه ی سروده های آتی خود خواهم نمود.
    از این که نظر زیبای شما را خواندم خوشحال شدم.
    پاینده باشی

  7. باز شور شعر غزلت را من چشم در راهم خیلی قشنگ بود استاد

  8. کیوان عزیز سلام . از محبتتون خیلی سپاسگزارم . حنما عزیزم اگه بتونم این کارو میکنم . پایدار باشی.

  9. باسلام وعرض ادب .خیلی خوب بود.استفاده کردیم.موفق باشید.بهرامی ازنورآباددلفان

  10. طیبه الله انفاسکم استاد
    امید میرود از استاد وهمچنین مدیریت محترم سایت که این راه ادامه یابد
    پایار بوین دمیشت گرم بو

  11. انار سیاب عزیز از حسن توجه حضرتعالی و دقت نظرتون بی نهایت سپاسگزارم . پایدار باشی

  12. از دو دوست خوبم امین و فری نهایت سپاس رو دارم . ممنونم

  13. با سلام به مرتضای عزیز

    من مسافرت بودم و تازه اومدم . با نگاهی به مطالب میرملاس متوجه این غزل زیبای لکی شدم و از چند منظر قابل بحث میباشد : اول اینکه این غزل در نوع خودش وبا توجه به قدرت جولان شاعرمحترم در ارتباط برقرار کردن در مقابل مخاطب کاملا موفق عمل نموده و چنانچه بعضی از واژه ها را مانمیفهمیم مقصر سراینده نیست و کلاس گذاشتن ماست که زبان مادری را به ورطه هلاک رسوندیم.دراینجا باید اول به خودم وبعد به دیگر شعرای پرمدعای شهرمون بگم خداوکیلی کدام یک از ما اینگونه غزل پرمغزی سروده ایم؟ اگر داریم درهمین صفحه نمایش بزاریم.هرچند شعربدون نقدرا نمی پذیرم ولی این نقد شما غیر علمی بنظر میاد
    وامیدوارم جواب قانع کننده ای ارائه دهید. ازخالق اثر جناب آزادبخت خیلی سپاسگزارم ومنتظر اشعار بعدی هستم.

    • درود به جناب مجتبای گرامی.
      سپاس که توجه داشته اید.
      در خصوص صحبت هایتان و انتظارتان برای جواب قانع کننده ی بنده ، به رسم ادب پاسخی مینویسم که امیدوارم قابل قبول باشد و شما نیز با در نظر گرفتن منطق و تفکر بر روی مطالب با آن برخورد کنید.
      بسیاری از مباحثی که مطرح کرده اید نه در مورد من صدق می کند و نه به نقد من ارتباطی پیدا می کند.
      این که شعر موفق عمل کرده به قول شما ، یا خیر ، یک مسئله ی نسبی ست و سلیقه افراد بخشی از این نتیجه گیری را رقم می زند. ممکن است شعری از شاملو ، فروغ ، حافظ ، لورکا، بورخس، شیمبورسکا و دیگرانی دیگر ، به مذاق شخصی یا اشخاصی خوش نیاید اما شعر یک شاعر درجه چند در عصر مشروطه او را به وجد بیاورد و چه بسا گریبان بدرد پس از خواندن آن.
      من جایی از نوشته ی خودم ذکر نکردم که واژه یا واژه هایی را متوجه نشدم که کسی بخواهد از آن برداشت باکلاس یا بی کلاس بودن بکند. اتفاقن در این شعر آنقدر واژه ها مانوس و واضح و زودفهم هستند که افراد با کلاسی که شما می فرمایید نیز آن را متوجه می شوند. چه رسد به کسانی مثل من، که نه تنها این واژه ها را فراموش نکرده ام و به هلاکتشان نرسانده ام بلکه در مورد بسیاری از آنها پژوهش کرده ام و در اشعار بومی خودم بسیاری از فراموش شده های آن را احیا کرده ام.
      اگر به نوشته و نقد من رجوع کنید و با دقت بیشتری بخوانید خواهید دید که برعکس بسیاری از نقدهای غلامم چاکرم استاد عزیزم ، کاملن فنی و منطقی ست.ما اول باید نقد فنی را بشناسیم و تعریفی از آن داشته باشیم بعد یک نقد را منطقی یا غیر منطقی قلمداد کنیم. که در غیر اینصورت آن نقد دوم در مقام بی منطقی محض خواهد بود. کاملن هویداست که من در رابطه با موارد و عناصر فنی شعر صحبت کرده ام نه برداشت های شخصی و بی اساس. من از هجایی بودن شعر لکی گفته ام و در مورد آن دیدگاه شخصی ام را نیز در پرانتز نوشته ام. در مورد ایماژ و تصویرسازی در شعر گفته ام که بحثی کاملن تکنیکی ست.بحث ذهنی بودن شعر از مباحث مهمی ست که شما را ارجاع می دهم به کتاب بسیار مفید و ارزشمند رضا براهنی با عنوان “جنون نوشتن” برای پی بردن به اهمیت این موضوع(که البته این کتاب به شدت نادر است اما بنده حاضرم در اختیار شما قرارش دهم به شرط خواندن و بازگرداندن). مبحث ارتباط و عدم ارتباط از نکات کلیدی در بحث هنر و ادبیات و به طور خاص شعر است. بحث قافیه محوری شعر نیز بحثی فنی است که با رجوع به کتاب های پایه ای چون کتاب های سیروس شمیسا یا اساسی ترش، دکتر کدکنی، می شود مباحث چشمگیری از آن دستگیرمان شود.
      ضمن اینکه در آخر باید بگویم من هم نظرم این است که شعر خوبی ست. اما بر هر شعر خوبی هم یک سری نقدها ممکن است وارد باشد کما اینکه شعر بزرگانی باشد که در بالا اسمشان آمد. و نیز اینکه هر شعر خوبی می توانسته شعر بهتری باشد و یا می توانسته تبدیل به یک شعر عالی بشود. حال با توجه به میزان توانایی و قدرت پرداخت شاعرش این نسبت موفقیت در بین شاعران متفاوت، متفاوت است.
      از این نکته هم نباید گذشت که هر کدام از ما و مخاطبین دیگر ، شعر را بر اساس قدرت ذهنی خود و میزان اندخته ها و داشته های خود می سنجند و می طلبند و از آن لذت یا بهره می برند. هر کسی از یک سطح کار راضی می شود و ممکن است مخاطب عزیزی مثل شما این شعر را یک شعر “موفق عمل کرده بداند” اما مخاطبی دیگر آن را اصلن شعر نداند و کسی مثل من آن را شعر خوبی بداند.
      به قول خواجه ی شیراز :
      به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک …
      تندرست باشید و دانشمند

  14. با سلام

    جناب خدایگان بنده نیازی به اسم لورکا و شاملو وبورخس وشیمبورسکا نداشتم وندارم چون هرکسی که وارد دنیای ادبیات بشود به ناچار بااین تابوهای شیشه ای آشنا میشودودرلابلای کتاب هایش چندجلد ازآثار این خدایگان عَلَم شده داردو بنده هم مثل حضرتعالی این اسامی را کاملا ازبر هستم ولی منظور بنده نقد غیرعلمی و شاید غیرمنصفانه ی شما روی این غزل لکی بود که نقاط قوت دراین غزل (بنظربنده)به مراتب بیشتراز نقاط ضعف آن است . حس آمیزی همراه باتصویرهای زیبا که در هر مصراع نقش خود را به خوبی ایفا کرده واستفاده ی درست از صنعت تشبیه واستعاره ای پرمغزسبب چشمگیربودن این غزل شده تاجاییکه با دوبارخواندن به زیبایی تصاویر موجوددرآن پی خواهی برد(توبینسه لیلی دل مه بیمسه دنون مار) دراین مصرع ضمن تضاد بین لیلی دل و دندان مار که منظور همان تنفر وانزجار رامیرساند کاملا چشمگیر بوده وتصویری زیبا آفریده شده.در مصرع(پری پنجره خمار) اصلا گنگی که مورد اشاره شماست بچشم نمیخورد و پنجره استعاره از چشم است که با مهارت دراین مصرع جای خودرا پیداکرده وخوب نشسته است.درمجموع اگر بنده بخواهم تک تک ابیات غزل را بررسی کنم شاید مجالی نباشد وازحوصله حضرتعالی که این روزها بدجور مشغله هایت فراوان نگنجد اما در مجموع (بنظربنده)غزلی بسیارموفق ودرسطح مطلوبی ست وچنانچه بخواهم نمره ای باب انصاف بدهم کمتر از هیجده نخواهم داد . هم برای شما وهم برای جناب آزادبخت آرزوی موفقیت دارم.

  15. با سلام

    بنده بعنوان یکی از طرفداران شعر لکی که احترام زیادی برای شاعران لک زبان قائل هستم باید خدمت آقای خدایگان عرض کنم :حضرتعالی با سرودن چند رباعی بعنوان شاعر دراین روستای بزرگ شناخته شده هستید وبرکسی پوشیده نیست ولی نه پرچم دارشعرلکی هستید ونه ادعایی دراین خصوص بایدداشته باشید دوبیتی (گومل ارسرگومل خاک مکیشم)شما سرلسربدآموزی .واشاعه فرهنگ زشت اعتیاداست که بایدازاینگونه واژه ها پرهیزکرد.اما بدلیل اینکه درجایگاه نقدنیستم ونمیتوانم نقدعلمی بریک اثر را داشته باشم ازاین منظر وارد نمیشوم اما باید خدمتتون عرض کنم هرکسی این نقدشمابخواند کاملا بر مغرض بودنتان گواهی میدهد وتعجب بیشترمن وروی سخنم با شاعر این شعرست که چرا هیچگونه جوابی به شما نداده ودرمقابل این حساسیت شما سکوت کرده وحداقل دفاعی مبنی بر مغرض بودن نقدتان نگفته.
    شهرما استعدادهای زیادی دارد که متاسفانه موقعیت جولان دادن ندارند وآنهم به سبب وجود امثال شما باید
    در پستوی خانه فراموش شوند بی آنکه خودی نشان دهند. شهری ست با یک انجمن ادبی که هربار با هزاران ترفند و… باید درید قدرت شما بچرخد وهیچکسی عرض اندام نکند بی آنکه چیزی در چنته داشته باشید وفقط به صرف داشتن چند آشنا که برای بودنتان از همه چیزخود میگذرند. کاش مجال سخن گفتن داشته باشم هرچند دردی از هزاران زخمم التیام پیدا نمیکند.

    • سلام به همه دوستان
      مسأله ای که در همه مطالب میرملاس به چشم می خوره اینه که متأسفانه دوستان گاهی حتی خود متن رو نمی خونن و یا مؤلف رو نقد می کنن و یا تا اسم کسی رو بالای یه کامنت می بینن عقده ها و کینه های شخصی شون جایی برای جولان پیدا می کنن.
      تا جایی که من یادمه و از جوانی به یاد دارم هیچ کسی نه در انجمن ادبی و نه هیچ جای دیگه جلوی شکفتن استعدادهایی رو نگرفته که در پستوی خانه فراموش شدند. دوستان عزیز انجمن ادبی و به یقین آقایان خدایگان اونقدر برای انجمن ادبی زحمت کشیدند و هزینه کردند که ما باید به فکر تقدیر از آن ها باشیم و نه تخریبشان. حالا اگر کسی فکر می کنه شاعره و انجمن ادبی جلوی ظهور و بروز استعدادشو گرفته چرا از طریق همین سایت استعدادهای بی بدیلشو بروز نمی ده تا ما بفهمیم چه مارهایی در آستین انجممن پروروندیم.
      در ضمن از کامنتتون برمیاد اصلاً با رسالت هنر آسنا نیستین و اون رو با کتاب آموزشی دوم ابتدایی اشتباه گرفیتد. کی میگه شعر باید آموزنده باشه که شعر آقای خدایگان رو بدآموز می دونید؟ اصلاً بهتر نبود اون دوبیتی رو کامل اینجا می نوشتید تا عزیزانی هم که نخوندند بتونن درست قضاوت کنن. این چه معنی می ده جز تلاش برای فرافکنی و تخریب کسانی که خودتونم خوب می دونین اگه هیچ چیز در چنته نداشته باشن(که دارن)، دست کم تلاش می کنن راه برای کسایی باز بشه که سر سوزن ذوقی دارن.
      کیوان عزیز، دور از اخلاق حرفه ایه (که البته اعتراف کردید ندارید و در جایگاهش نیستید) که کسی رو علیه کسی دیگه بشورانید. شاعر این شعر خودش تشخیص میده که شما مغرضید و با اطرافیانتون درگیری شخصی دارید یا دوستان دیگر که با ارجاعات دقیق دست کم تونستن از نطر خودشون منطقی و بدون خشم و آشوب دفاع کنن.

    • محضر دوست ندیده و نشنیده کیوان سلام
      سلامی که با اندکی اندوه همراه است…اندوهی که ناشی از آن است که ما به جای تشویق و ترغیب نخبگان و هنرمندانمان به دنبال تخطئه و بازخواست آنانیم و این درد روزگار ماست. این درد شهر ماست درد استان ماست و درد ایران ماست. کیوان عزیز مرتضی مردی اندوهگن با خروارها بار اندوه بر شانه های نحیفش برای این مردم و رنج های مردم بسی سروده است و مویه کرده است. وقتی که می گوید : من درد دارم درد دارم درد دارم…همشهریانی خسته و شبگرد دارم…او یک خدایگان است با یک یگان مغموم … او یک خدایگان است با یک خدای خسته…من نمیدانم کجای کار ایشان از معیارها و مترهای فنی نقد به دور بوده که سزاوار توهین! و تحقیر شما بوده است.متاسفانه شعر شناس نیستید که اگر بودید دوبیتی لکی زیبای این شاعر گران سنگ ایران زمین را ترویج اعتیاد نمی دانستید.حتما از منظر شما خیام که می گوید : ما با می و معشوقه از آنیم مدام…بوالهوس و اهل عیش و عشرت است!!! به خود بیائیم که خاک ما اینسان و با این گونه اندیشیدن آباد نخواهد شد.
      غم مباد….

    • جناب کیوان ناشناخته باید خدمت شما عرض کنم بنده میخواهم به عنوان یک شهروند کوهدشتی و کسی که دورا دور فعالیت های هنری دوستان رو رصد میکنم اینجا نظرمو بگم نه به عنوان دوست صمیمی و همکار مرتضا خدایگان ، انصافاً دور از انصافه که خانواده ی خدایگان را جدا از شعر و هنر دونست تا جایی که من از سالهای دور تا کنون یادم هست خانواده ی ایشان در جامعه ی ادبی شهرستان و حتی استان درکنار پیشکسوتان این وادی تاثیر گذار و پر نقش بوده اند ، در نظر درج شده ی شما تناقضات زیادی وجود دارد در ابتدای نظرتون اومده که من برای شعرا احترامه خاصی قائلم در صورتی که بنده بعد از خواندن نوشته احترامی از شما ندیدم در یک جایی دیگر اظهار داشتید که مرتضا نباید ادعایی داشته باشد در صورت شناختی که من از ایشان دارم با افتادگی و هنرمندی اش هیچوقت اظهار ادعا و خودنمایی نکرده اند در صورتی که هر ساله در جشنواره های شعر ملی و منطقه ای خوش درخشیده و با مقام هایش نماینده ی شایسته ای برای استان بوده در آخر نیز از عدم موقعیت برای جولان دادن باتوجه به استعدادتون در عرصه ی شعر سخن گفتید در صورتی که در بالا اعتراف کرده بودین که از نظر علمی چیزی از شعر نمیدانید و در جایگاه نقد نیستین البته اگر در این جایگاه نیستین که نقد کنید پس نباید بر نقد مرتضا هم ایرادی وارد میکردین چون به قول خودتون از علم شعر تهی هستین و هنری ندارین ، تمام این آشفتگی ها و تناقضات در متن نوشته ی شما ، پیامی بجز حسادت و غرض ورزی ندارد وچیزی دیگر قابل درک نیست .
      متاسفانه هنرمندان شهر ما همیشه مورد ظلم قرار گرفته اند چه از سمت مسئولان فرهنگی شهرمان که با کم کاری هایشان انگیزه را از هنرمندان این دیار گرفته اند و تقریبا فعالیت های هنری را به راکت ماندن سوق داده اند ، و چه از سمت افرادی مثل شما که از هنر چیزی نمیدانی و از روی غرض ورزی کلماتی را در خور و شایسته ی خودت از دهان عقده جاری می کنی امیدواریم شما نیز به خود بیایی به جای این حرکات نا پسند به دنبال اصلاح و رسیدن به سطح هنرمندانی چون مرتضا خدایگان که بعید میدانم از فرد بی هنری مثل جنابعالی این مهم برآید …

    • جناب آقای کیوان اگر شما از شعر لکی کوهدشت باخبرهستید وشعر بچه های کوهدشت رو می شناسید چرا کسی از شاعران ومخاطبان بانام شما آشنا نیست؟ جناب کیوان کسی جلوی فعالیت شما رو نگرفته و انجمن ادبی به روی همه باز است اما اگر چیزی در چنته نداشته باشی تقصیر دیگران نیست.شمااگر شاعر باشید خودبخود صدامی کنید وشعر امثال مرتضی هم کاری به رشد شما ندارد.صدای شما معلوم است از جای حسادت و تنفری حاکی از شکست برمی آید وگرنه لازم نبود پشت نام مستعار پنهان شوید وعربده بکشید.اصلا به تو چه مربوط شعر دیگران چطوراست واصلا به تو چه مربوط کسی شعر دیگری رو نقد می کند؟اگر ته پیاز ادبیات هستی چرا به حال محرومیت بچه های ادبی گریه نمی کنی وآمده ای اینجا عربده ی جاهلانه می کشی؟ همان مصراعی از مرتضا رو که مثال زدی معلوم است چنان در همت ریخته است که آه نمی توانی کشیدن از حسادت وبه دلت مانده چنین مصراعی از ذهن کجت عبور کند.بچه های ادیات کوهدشت سال هاست همدیگر رو می شناسند وشعرشان را مردم می شناسند لازم نیست شما معلم تربیتی ادبیات شوی و از طرف سازمان مبارزه با مواد مخدر حرف بزنی.اگر شاعر بودی به محتوا گیر نمی دادی واز زیبایی های آن دوبیتی حرف می زدی.باانگشت گذاشتن روی محتوای تکان دهنده ی آن دوبیتی معلوم کرده ای که اهل ادبیات نیستی وچیزی از نقد نمی دانی.درنهاین گله ی من از تو این است که چرا مشخص نکرده ای کیوان کیست؟کدام کیوان؟کیوان کی؟ این شاعر کیست که کسی هنوز اورا نشناخته است؟که با یک حرف تمام ادبیات جهان را در شیشه ی لورکا و…شکست ونابود کرد؟این کیوان باید یکی از نوابغ ادبی جهان باشد که لورکا را به کاهی می بیند! یا آن قدر بزرگ باید باشد که اجازه نمی دهد کسی هویتش را بداند….

  16. سلام

    جناب مجتبی وکیوان گرامی

    کاش شناخت کافی ازشما دوستان مجازی داشته باشم تا حداقل پاسخی درشان شخصیتتان ارائه دهم.

    من مرتضا خدایگان را ازهرحیث شناخته وسالهاست باشخصیت ایشان انس دارم واینگونه که اسب سخن را رانده ایدازادبیات شعرای این شهر بدوراست بنده نتیجه میگیرم که شما هیچوقت دلسوز ادبیات لکی نبوده ونیستید

    • (توضیح : این کامنت قبل از مشاهده ی کامنت شخصی با نام کیوان نگاشته شده و جواب ایشان نیست. چون بحث در رابطه با موضوعاتی که مطرح کرده اند اصلن مناسب فضای سایت نیست و من ترجیح میدهم پاسخ ایشان را نداده و احساس میکنم اگر پاسخی برای ایشان وجود داشته باشد دیگران باید بگویند . در نهایت دیگران در مورد شخصیت ها و توانایی ها قضاوت می کنند . ما اینجا به مسائل انسانی توجه داریم و فعالیتمان اینجا فنی و به دور از حرمت شکنی است. از مدیر سایت هم تشکر می کنم که فضا را دموکراتیک اداره میکند.)
      سلام جناب ناشناس (مجتبی)
      کاش خواهش مرا در مورد برخورد منطقی و توام با تفکر ، با حرف هایم می پذیرفتید و جبهه ای عمل نمی کردید. یعنی در میان تمام حرف ها و نقد های من حتا یک حرف منطقی وجود نداشت؟(البته ممکن است نباشد) خب اینجا بیشتر آدم شک می کند که اصلن به آنها فکر شده باشد، چه رسد به اینکه در مقام پذیرش قرار گیرند.
      البته وقتی شما مثل آب خوردن ، لورکا و شاملو وبورخس وشیمبورسکا را تابوهای شیشه ای قلمداد می کنید و آنها را خدایگانانی علم شده بر می شمرید ، بدیهی است که مرا نیز منتقدی بدون منطق یا غیر منصف بدانید.(تازه با لطف و عنایت به من نگاه کرده اید)
      به نظرم شما همین روند مطالعاتی را دنبال کنید و عدم احساس نیازتان به اسامی بالا را با همین میزان توقع جبران کنید و بنده نیز در میان مشغله هایم (که البته امری کاملن خصوصی ست) به مطالعه ی این تابوهای شیشه ای می پردازم.(شاید روزی به نتیجه ای شبیه شما رسیدم) چون من نه سعی در محکوم کردن طرف مورد بحث را دارم نه توانایی این کار را. اما می توانم عقیده و نظر خودم را داشته باشم. درست مثل شما و هر کس دیگر.
      از اسد عزیز به خاطر غزلش و حمایتش و از کیوان مستعار هم به خاطر لطفش سپاسگزارم.
      تندرست باشید

  17. اینگونه اراجیف وحرفهای بدون منطق و مغرضانه را در حق هیچکدام از دوستان خوب و دوست داشتنی شاعرم به خصوص مرتضای عزیز تحمل نکرده ودرخور شخصیت افراد معلوم الحال همین بس که بگویم کاش از پستوی لانه درآییدو چهره کریه خود را نشان داده شاید بیشترازاین مورد احترام واقع شوید . از مدیرسایت میخوام که این شعر لکی رو حذف کنه . هرچه زودتر خواهشن این کاررو بکنید.

  18. باسلام به رضا آزادبخت

    حرفهای شما دوست و سرور گرامی سوای مسائل تربیتی که به زیبایی و جذابیت کلام بیان نموده اید سطر به سطر آن انصاف و انسانیت به روشنی میدرخشد و چراغی ست برای کسانی که راه درست و انسان بودن را به سبب تاریکی اندیشه گم نموده اند . امیدوارم مطالب جذاب شما تلنگری باشدبر افکار پوسیده ومغرض این دیار. برایتان سعادت آرزو میکنم . سربلندباشید.

  19. جهت اطلاع تمامی دوستان عزیز مستعار :
    این سایت به دلیل ثبت آیدی دوستان عزیز ، با هویت اصلی تمام کامنت گذاران آشناست وکسی که یک بار با نام اصلی خود در این سایت کامنت گذاشته باشد ، کامنت های بعدی ایشان قابل شناسایی ست.اما بنده بنابر تعهد اخلاقی از گذاشتن نام اصلی کامنت گذار معذورم اما چنان چه از این پس کسی بخواهد با پنهان شدن پشت نام مستعار به دیگران توهین کند با اجازه ی تمامی دوستان نام حقیقی او را بالای کامنتش درج خواهد شد…

  20. سلام خدمت مخطبین ارجمند سایت میرملاس
    چقدر لذت بخش است که سرور عزیز و شاعرم آقای اسدالله آزادبخت وقتی دوستی چون مرتضا خدایگان نقد بی‌تعارف و علمی بر کارشان می‌نویسد با آغوش باز استقبال می‌کند. کاش دوستان دیگر هم از خود آقای آزادبخت یاد می‌گرفتند. توضیح اینکه ما وقتی اثری را نقد می‌کنیم یا نقد کسی را بر اثری بررسی می‌نماییم زیبا آن است که به شخصیت طرف هجوم نیاورده و به بررسی علمی اثر بپردازیم تا مخاطبین در لابلای این صحبت‌ها درس‌های آموزشی گرفته و همچنین آزرده خاطر نگردند. البته من هم اسدالله و هم مرتضا را خوب می‌شناسم. که بر خلاف تصور برخی افراد از تجربیات هم استفاده کرده و جالب است که هر دو امسال از موفق‌های کشوری و افتخارات استان و کشورمان بوده‌اند.

  21. نظر تمامی دوستان برای من قابل احترام است واگر کسی به من بگوید از نوشته هایت خوشم نمی آید خوشحال می شوم چون کسی نظر خودش را صراحتا بیان نموده اما حقیقتا باتوهین مخالفم .اما نظر من این است به عنوان کسی که کوره سوادی در نوشتن وشعر دارم این شعر در پله های ابتدایی شعر پاگذاشته و باوجود زیبایی های بسیارش احتیاج زیادی به چکش کاری دارد وخیلی از کلماتش را می شود دور انداخت وعوض کرد….اما نظرم در مورد مرتضا این است که او یک شاعر بسیار قوی وباهوش است.شاعری که به زبان اجتماع روز خودش آشنا ودردهای اجتماعی دروبرش را به خوبی می شناسد وروایت می کند.مرتضا وچند تن دیگر را اگر از ادبیات کوهدشت حذف کنیم حقیقتا دهان این شهر از گفتن باز می ماند چون او عضوی از گفتمان ادبی کوهدشت است….زنده باشید.

  22. سلام داریوش عزیزم

    ازاینکه شعر مرا خواندی و محبتت رو دریغ نکردی بی نهایت سپاسگزارم . شما بدون شک یکی از وزنه های سنگین وتاثیر گذار در عرصه ی هنر این دیار هستید که وجودتان وحضورتان مملواز انرژی مثبت برای سایردوستان میباشد . بسیار از کامنتت خرسندشدم.

  23. به نظر من بیسواد آقا کیوان امین فری مجتبی انار سیاو حتی رضا آزادبخت خیالی هستند وهمه یکی اند

  24. عجب احترام زیادی قائل هستید!کیوان آقاشو نمیگم خودت میدونی آقاواسه همه کس به کار نمیره.تازه!روستا اگه پسوند بزرگ بگیره دیگه روستا نیست۰اگه گفتی میشه چی؟من چه قداحمقم این سوال از شما می پرسم اگه بلد بودید که نمی نوشتید.یه چیزدیگه آخه میدونی مغرض یعنی چی؟معلومه که میدونی میشه کینه ۰این طور که پیداس باید به مغروض بودن شما گواهی بدن۰تعجب نکن که شاعر هیچ گونه جوابی به آقای خدایگان نداده۰ازاین تعجب کن که به شما جواب داده!حالا چرا؟ چرا؟میگی شهر ما بازم برسیدن نداره به گمانم شما خود پسندید.وقتی ازخودتون میگید میشه شهر ۰هرکی هراستعدادی داره باید خودش بره دنبال شکوفا کردنش ۰نه اینکه آقای خدایگان بره دره خونه هاشونو بزنه تازه اینو هم نمیگید میگید پستوی خونها!باید اونا بیان سراغ آقای خدایگان وامثال آقای خدایگان و از شون کمک بخوان اگه کمک نکردن اون وقت این حرفارو بزنید۰ای بابا خوبه که مجال سخن گفتن نه ۰۰۰نوشتن نداشتید ۰ولی۰۰۰دلم به حالتون میسوزه میدونم که خودت این حرفارو دوست نداشتی بنویسی ۰شایدهم دستهات ندونسته نوشتن ۰امیدوارم آقا کیوان دیگه مواظب دستاتباشی۰شوخی کردم گفتم آقا واسه شما نیست ۰یا اینکه گفتم خود پسندید ۰راستی آقای اسدله مهربون داشت یادم می رفت بگم شعرتون خوب بود۰شعرتون خوب بود۰البته من شاعر نیستم شاید اگه شاعر بودم ۰مینوشتم خیلی خیلی خوب بود ۰مامانم داره صدام میزنه باید برم

  25. سلام آقای اسداله مهربون۰ حرفام تموم نشده بود صدام زدن شاعر بودم مینوشتم شعرتون خیلی خوب بود یا خیلی بد بود یاهرنظردیگه۰ من به اندازه درک خودبه شعرتون نظر دادم۰

  26. لری و لکی را پاس داریم

  27. با درود
    جناب استاد آزادبخت اشعارت را هر وقت و هر چند بار که بخونم سیر نمیشم باور کن تشنه تر میشم
    در ضمن با بزرگواریتون بنده را. . . . .
    زنده باشی.

  28. من از شعرهای شما خیلی خوشم آومده می توانم یه روز تو مدرسه کتاب شعرتون رو به من معرفی کنید

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.