- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

پاک‌تراشی جنگل‌ها را متوقف کنید!

لطیف-آزادبخت-254x300

 

لطیف آزادبخت :

 کُره آبی رنگ ما شبیه یک بیمار سرطانی است که در حال تحمل اثرات جانبی یک دوران سخت شیمی درمانی است. بر اساس نمایی بصری که ذهنیت خلاق ” آلن تین دورینگ ” از روند نابودی جنگل ها در جهان تصویر کرده است، اگر فیلمی کوتاه از ده هزار سال تاریخ بشر بر زیست کره تهیه شود و هر هزار سال از این تاریخ در یک دقیقه گنجانده شود، و دوربین فیلمبرداری سرگذشت زمین را از زاویه ی بالا نمایش دهد، تا ۹ هزار سال از این تاریخ زیستکره بیشتر به یک عکس ثابت شبیه است وزمین جزیره ای مسکون است که پوسته ای سبز و آبی آن را درمیان گرفته است. در این دوران حدود ۳۴ درصد از سطح خشکی های زمین دارای پوشش جنگلی است. اما در اواخر دقیقه نهم نواحی متعددی در اروپا ، آسیا و آمریکای مرکزی از پوشش جنگلی برهنه می شود و در ۱۲ ثانیه پایانی این فیلم ( حدود دو قرن اخیر ) بسیاری از مناطق ۵ قاره اندک اندک از این جبه ی سبز گیاهی عاری می شود.پا به پای شدت گرفتن روند توسعه روند نابودی جنگل ها نیز سرعت می گیرد و در۳ ثانیه پایانی فیلم ( از حوالی سال ۱۹۵۰ به بعد ) اتفاقات عجیب و غریبی آغاز می شود. حرص و طمع کور آدمی چنان بی رحمانه با تبر، تیغه لودر و اره های غول آسا و آتش سوزی های عمدی و شبه عمد به جان زمین می افتد که بسیاری از نقاط زمیناز دورترین نقاط آسیای باختری و ژاپن و فیلیپین گرفته تا جنوب غربی آسیا و فلات ایران ، شبه قاره هند ، شمال آفریقا و از آمازون و آمریکای جنوبی تا کانادا و اروپای مرکزی و سیبری و سرتاسر روسیه بزرگ از جنگل عاری می شود.به تعبیر دورینگ جنگل چنان در نقاط بسیار و ناگهان ناپدید شده است که گویی ملخ بر این کره فرود آمده است.۱

درختان ریه های تنفس زمین هستند، فرایندهای بوم شناختی اکو سیستم را تنظیم و تسهیل می کنند، هوا را پالایش می کنند غنا و تنوع ذخایر ژنتیکی را حفظ می کنند، به شکل گیری منابع خاک و حفظ ثبات و پایداری آن کمک می کنند، زاد آوری و بقای حیات وحش را ممکن می کنند، از فرسایش خاک و طغیان سیلاب ها جلوگیری می کنند، به تثبیت و فرونشست آبهای جاری و در نتیجه تقویت و حفظ ثبات منابع آب زیر زمینی کمک می کنند. درختان میوه ی جان و رمق وجود خود را فروتنانه به بشر تقدیم می کنندو برای گونه های زیستی شناخته شده و ناشناخته مادری می کنند، درختان گردش مواد و انرژی را در هواسپهر در حالت تعادل نگه می دارندو جلوه ای زیبا و دلپذیر به اکو سیستم می دهند. بشر امروز به طور متوسط هر سال ذخیره ی اکسیژن دو هزار سال را از طریق سوخت های فسیلی و ادوات موتوری می سوزاند و معلوم نبود که اگر درختان نبودند، چه بر سر زمین می آمد. جنگل های طبیعی در کنار این همه مواهبی که به بشر هدیه می دهند،یکی از مهم ترین منابع و ذخایر مواد دارویی و بهداشتی و یکی از پر طرفدارترین جاذبه های گردشگری نیز هستند و در صورت سرمایه گذاری پایدار ارزش اضافه ای به مراتب بیشتر از تهیه چوب ، کشاورزی ، استخراج معادن و دیگر اشکال بهره برداری از جنگل تولید می کنند.
ارزش فرهنگی درختان قابل محاسبه نیست؛ اما از گذشته تا امروز جامعه ای وجود ندارد که زیبایی، شکوه، فروتنی ، آرامش و وقار درختان برای زبان ، مذهب ، تاریخ ، فرهنگ ، هنر ، موسیقی و ادبیات آن الهام بخش نباشد. در اغلب فرهنگ های جهان درخت یک عنصر اساطیری و یک کهن الگو به شمار می رود. جنگل و فضای سبز حتی برای سیاست پیشگان هم الهام بخش بوده است و توانسته است به عنوان یک مطالبه سیاسی در دستور کار بسیاری از گروه ها و احزاب جهان قرار گیرد. در برخی از کشورها درختان و جنگل های طبیعی به طور رسمی به عنوان میراث فرهنگی به ثبت جهانی رسیده و برای برخی از جوامع نیز درخت موجودی قدسی به شمار می رود. در کتاب آسمانی ما مسلمانان خداوند بزرگ به درختان سوگند می خورد و در تمامی ادیان توحیدی درخت پاداش راستی و نیکویی و گهواره ی رستگاری انسان در بهشت است.
تردیدی وجود ندارد که توسعه اقتصادی ، اجتماعی روندی یک طرفه و برگشت ناپذیر است. این تیری است که از چله ی کمان رها شده است و توقف و بازگشتی ندارد . اما همین توسعه اگر پایدار و مبتنی بر مراقبت از محیط زیست نباشد، نه فقط به نقطه ی زوال بشر برخورد می کند بلکه ثبات و پایداری زیستکره را نیز با خود نابود می کند. در عصر سرعت و تکنولوژی بشر سیستم های طبیعی را به خاطر منافع خود دچار آشفتگی می کند و بسیار بیشتر از طاقت و تحمل زمین از آن بر می دارد. در ۲۰۰ سال اخیر بیش از ۶ میلیون کیلومتر مربع از جنگل های جهان نابود شده وروزانه هزاران کیلومتر مربع از جنگل ها تنها به خاطر خطوط انتقال نیرو، راهسازی ، مسکن و بقا پاک تراشی می شود و کاربری خود را برای همیشه از دست می دهد.
بسیاری از مردم ما با دیدن تصویر یک درخت شکسته دچار حزن و اندوه می شوند و کم نیستند افرادی که در صورت شکستن بی اختیار یک شاخه زیر لب می گویند : دستم بشکند! اما همین مردم به شکل روزمره شاهد پاک تراشی بسیاری از اراضی جنگلی پیرامون خود هستند و کمترین واکنشی از خود نشان نمی دهند. کشیدن یک کیلومتر جاده در یک مسیر جنگلی به سرعت ۲۰ هکتار از جنگل را به کلی نابود کرده و دست کم ۲۰ هکتار دیگر را در معرض نابودی قرار می دهد. با شکستن یا قطع شدن یک درخت در یک جنگل طبیعی تنها یک درخت می شکند و خود درخت می داند که چگونه این زخم را التیام ببخشد و ترمیم کند اما در صورت پاک تراشی یک هکتار از یک جنگل طبیعی دست کم ۲۰۰ درخت برای همیشه می میرد، و همراه با او هزاران گونه ی ژنتیکی شناخته شده یا ناشناخته ( اعم از گیاه ، جانور و میکروارگانیسم ) نیز می میرند.
اگر بخواهیم با همین دوربین خیالی دورینگ نگاهی کوتاه و گذرا بر نواحی جنگلی کوهدشت بیندازیم ، همه اتفاقات مهلک در دوثانیه آخر رخ داده است. کسانی که گذارشان به این دشت تشنه افتاده است می دانند که جنگل های جوان بلوط ( شامل درخت و درختچه ) در ضلع شمال و شمال شرقی شهر تا ۲۰ سال پیش از حوالی کیلومتر ۵ جاده اولادقباد آغاز می شد. و در دو سوی جاده نیز مزارع کوچکی در حریم منابع ملی وجود داشت .این منطقه بنا به ویژگی های خاص جغرافیایی و مشخص بودن حریم اراضی کشاورزی از اراضی دارای پوشش جنگلی می تواند شاهد و نمونه ای روشن و بی چون و چرا باشد. در ۲۰ سال اخیر پوشش جنگلی این منطقه به طور متوسط تا عمق ۲۰۰ متری ( از هر طرف جاده ) یا به کلی نابود شده و به اراضی کشاورزی اضافه شده است و یا در شرف نابودی است. با یک محاسبه سرانگشتی روشن می شود که در همین بازه زمانی دست کم حدود ۲۰۰۰ هکتار از این اراضی به اراضی زراعی کم بازده و مستعد فرسایش تغیر ماهیت داده و هزاران درخت و درختچه ی جوان بلوط طعمه طمع آدمیان شده است. این منطقه صرفاً مثالی بود برای تخریب بی رحمانه ای که به اشکال مختلف پوشش جنگلی دامنه های پوشیده از درختچه های بلوط شهرستان را از منطقه دالاب و تنگ قلعه و تنگ گراز و خوشناموند و قرعلیوند و چهارقلعه و گل زرد گرفته تا کشماهور و شماش و میشنان وبلوران و سی چل و طرهان و شیراوند و ضرونی و ریکا و دهها منطقه دیگر به شکل بی سابقه ای تهدید می کند. اگر خسارات ناشی از مرگ و میر درختان بلوط را نیز به این تخریب ها بیفزائیم ، آنگاه روشن می شود که ابعاد فاجعه چقدر گسترده است. بر اساس آمارهای موجود در سالیان اخیر حدود ۴۷ درصد از جنگل های طبیعی لرستان تنها به علت تغییرات اقلیمی بین ۱۰ تا ۱۰۰ درصد دچار زوال و خشکیدگی شده و حجم این خسارات چنان نگران کننده است که باید برای جنگل های بلوط لرستان تمهیداتی در همین حد گسترده و سریع اندیشیده شود.۲
ادارات منابع طبیعی و دیگر مسئولین ذیربط که نگهداری و محافظت از محیط زیست وظیفه ی ذاتی آنان است، بایستی بیشتر توجه خود را معطوف به این خسارت های حجیم و غیر قابل جبران و البته قابل پیشگیری کنند. تجربه ی تاریخی کشورهای مختلف جهان نشان می دهد که کسی که برای سوخت از چوب استفاده می کند ، اگر جایگزینی برای آن نداشته باشد ، در هر حال این کار را خواهد کرد و کسانی که به ناچار از جنگل برای درآمد شخصی بهره برداری می کنند در صورتی به جنگل احترام خواهند گذاشت که ممری برای درآمد پیدا کنند. کشاورزان خرده پا که در حریم منابع ملی کشاورزی می کنند لزوماً دشمن محیط زیست نیستند. بسیاری از آنان از روی ناچاری و فقر به این اندک ثروت نامشروع دل خوش کرده اند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم از نظر کمبود منابع آب زیر زمینی در مرز هشدار قرار گرفته ایم . به راستی می توان گفت که فاجعه ای زیست محیطی در شرف وقوع است که در صورت عدم پیشگیری و مهار کلیت بقای ما را در خواهد نوردید.بحران کم آبی مسئله ای ساده و منفرد نیست و به سلسله ی دراز دامنی از علائم هشدار آمیز دیگر همپوشانی دارد . از همین رو راه حل ساده و مستقلی هم ندارد. این طور نیست که با یک دستورالعمل اداری بتوان بحرانی ریشه دار با این وسعت و ژرفا را مدیریت نمود . بحران های زیست محیطی دوران ما نتیجه ی بدیهی و چاره ناپذیر مدرنیته است که با شدت گرفتن روند توسعه ، افزایش دیوانه وار مصرف انرژی ، بالا رفتن گازهای گلخانه ای و گرمایش زمین ، آشفتگی اکوسیستم ها و خارج شدن جریان های آب و هوایی از چرخه ی طبیعی و پایدار خود شدت گرفته است. افزایش گرمای زمین ، کاهش نزولات جوی و خشکسالی های ادواری ، افزایش تبخیر و خشک شدن تدریجی دریاچه ها و تالاب ها های طبیعی ، تهدید حیات وحش ، نابودی جنگل ها و مراتع ، سیستم ناعادلانه تقسیم آب های جاری و حرص و ولع سیری ناپذیر مناطق نسبتاً توسعه یافته برای حداکثر بهره برداری از منابع آب ، پدیده ی ریزگردها ، شور شدن منابع آب و خاک و دهها عامل ، علت و معلول دیگر هم بر این بحران اثر می گذارند و هم از آن اثر می پذیرند. به عبارت دیگر بحران های زیست محیطی دوران ما به شکل ارگانیک به هم وابسته هستند و در واقع ما با منظومه ای از بحران ها رو به رو هستیم و نه یک بحران مشخصو شرط مقابله با چنین بحران هایی مدیریت پایدار توسعه و منابع انرژی است.
محیط زیست باید به عنوانه یک مطالبه ی عمومی در دستور کار جدی نخبگان ، کارشناسان ، مدیران دولتی و نمایندگان مردم در مجلس قرار گیرد. این مطالبه ای است که بقا و ثبات اکوسیستم و جامعه ی ما در گرو آن است. مردم باید به این بلوغ برسند که در شرایط برابر نماینده ای را برگزینند که به اصول اخلاق و فرهنگ سبز آراسته باشد.
ـ مطبوعات ، رسانه ها و رادیو تلویزیون می توانند و باید از طرح ها ، آثار و برنامه هایی پشتیبانی کنند که دارای پسوند سبز باشند. توسعه ای که متوازن و پایدار نباشد ، توسعه ای که مبتنی بر طاقت و تحمل اکوسیستم نباشد؛ تنها مجموعه ای از مصالح ، آهن ، بیماری و پول است و نه توسعه و پیشرفت به معنای واقعی کلمه. از چنین توسعه ای انسان متمدن بیرون نخواهد آمد. هیچ استانی از کشور به اندازه خوزستان سد و نیروگاه ندارد اما در هیچ نقطه ای هم بحران های زیست محیطی به وخامت این منطقه نیست. چنین توسعه ای چه مشکلی را حل می کند ؟ توسعه برای خوب زیستن انسان است اما اگر سلامت و بقای انسان قربانی توسعه شود ، چنین توسعه ای چه مزیتی دارد؟
ـ برنامه های سلبی و محدود کننده در خصوص محافظت از جنگل ها و منابع طبیعی تنها یک آرامبخش است. محیط زیست ما نیاز به مداوا و درمانگر دارد. دادن حق کشت محدود و دارای الگوی تناوبی قابل قبولبه بهره بردارن روستایی خرده پا در مناطق جنگلی و سهیم کردن آنان در این ثروت ملی به شرط محافظت از آن یک راهکار است که در مناطق مختلف جهان آزموده شده و نتایج مثبتی به بار آورده است.
ـ برخی از مناطق جنگلی ما ( از جمله کریدور کوهدشت ، اولادقباد ، شیرز و منطقه هومیان ) از ابتدا تا انتها دارای آثار و جاذبه های تاریخی و سیاحتی هستند . تمرکز بر ایجاد پارک های طبیعی و تأسیس یک قطب گردشگری در این منطقه ضمن ایجاد اشتغال پایدار برای جنگل نشینان میتواند رژیم اقتصادی منطقه را از اساس دگرگون کند و فشار زایدالوصف بهره برداران روستایی خرده پا را از سر منابع ملی این منطقه بردارد.
ـ ظاهراً در بسیاری از نواحی دامنه ای منطقه ما حریم منابع طبیعی از اراضی کشاورزی دامنه ای مشخص شده است ولی مشخص کردن حریم منابع ملی به خودی خود مهم نیست زیرا اگر حتی این مرز روشن هم نباشد ، دست کم خود کشاورزی که به این حریم تجاوز می کند ، حقیقت ماجرا را می داند. ادارات وابسته به سازمان جهاد کشاورزی می توانند و باید اساس آموزش های ترویجی خود را بر مراقبت از زمین، و اصول کشاورزی پایدار مبتنی کنند.
ـ ایجاد کمربند سبز در اطراف شهرها و تمرکز مجدد بر کاشت درختان بومی در مناطق آسیب دیده می تواند بخشی از صدمات وارده بر سلامت محیط زیست را لااقل برای نسل های بعدی از میان بردارد.
ـ آموزش و پرورش می تواند با تهیه پیک های دانش آموزی در مناطق روستایی و شهری پایه و اساس تفکر سبز را از همان دوران دبستان همگانی کند.
ـ تشکیل تشکل های مردم نهاد ( N.G.O ) حافظ جنگل و فضای سبز و وارد کردن اخلاق و تفکر سبز به متن گفتمان های محلی و منطقه ای برای محافظت از سرمایه های ملی یک راهکار اساسی برای بیان مطالبات مدنی و زیست محیطی است. برای نجات جنگل هر انسانی باید خود را یک مأمور منابع طبیعی و یک جنگلبان فرض کند. تشکل های مردم نهاد به شکل مدنی می توانند طرح ها و پروژه های آسیب رسان به محیط زیست را به خاطر فقدان توجیه زیست محیطی متوقف کنند و دولت باید از همکاری و تشریک مساعی چنین نهادهایی سپاسگزار باشد و از آن پشتیبانی کند. نجات اکوسیستم نیاز به یک اخلاق ، شیوه تفکر و فرهنگ جدید دارد. بکوشیم در دایره ی تأثیر خود مبلغ چنین فرهنگی باشیم.
پانوشت :
۱ ـ برای اطلاع بیشتر ر.ک : وضعیت جهان ۱۹۹۴ ـ لستر براون و همکاران ، ترجمه عبدالحسین وهاب زاده ، نشر جهاد دانشگاهی مشهد
۲ ـ http://fa.wikipedia.org/wik

منبع: هفته‌نامه سیمره/ شماره ۳۱۴