- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

‌چپ‌های راستی و ‌راست‌های چپی قابل اعتماد نیستند/ فرصت‌طلبان را بشناسیم وبه آن‌ها اعتماد نکنیم

chra

 

پیشبرد اهداف و مقاصد شخصی برخی انسان‌ها با رنگ عوض کردن و پرزدن به هر سمت و سویی همانند قاصدک‌ یکی از غیراخلاقی‌ترین روش‌های زندگی اجتماعی و سیاسی است.
یک انسان شرافت‌مند تحت هیچ شرایطی حاضر نیست اعتقاد قلبی خود را معامله کرده و وارد بازی‌های کثیف و بده‌ بستان‌های تعفن‌آور شود‌.
متاسفانه برخی اشخاص که به کاربردن لفظ  “هزارچهره” درخور شخصیت آنان است، جهت نیل به اهداف مالی، پست و مقام و منفعت‌های حزبی و جناحی، وارد بازی‌هایی می‌شوند که با باورهای قلبی‌شان در تضاد کامل است‌.
تا آن‌جا که می‌شناسیم کم نیستند اشخاصی که در دوران احمدی‌نژاد اصول‌گرای سینه‌چاک بودند، اما به محض اعلام نتایج انتخابات خرداد ۱۳۹۲ برای آن که به زعم خود جای پائی در دولت جدید باز کنند، با تغییر موضعی ۱۸۰ درجه‌ای در یک چشم برهم زدن رنگ عوض کرده و خود را اصلاح‌طلب محض معرفی می‌کنند و یا برخی اگر تریبون و جایگاهی هم در اختیار گرفته‌اند برخلاف توصیه اکید مقام معظم رهبری مبنی بر عدم تخریب دولت‌های گذشته خود را از منتقدان جدی دولت گذشته معرفی می‌کنند.
در نقطه‌ی مقابل آن نیز بسیارند کسانی که در دوران حاکمیت اصلاح‌طالبان خود را از عناصر خط اول و تصمیم گیرندگان آن دوران می‌دانستند اما وقتی در انتخابات به اصطلاح پای چراغ را برای خود تاریک دیدند نه فقط به اردوگاه اصول‌گرایان رأی داده باشند بلکه تا قبول مسوولیت در ستادهای تبلیغاتی و تصمیم‌سازی برای برخی کاندیداهای مدعی اصول‌گرایی هم پیش رفتند و بعضاً مسوولیت‌هائی را در حاکمیت اصول‌گرایان تصاحب کردند.
این که افرادی با تغییر باورها و اعتقاداتی که در یک دوره چهارساله مجلس و یا ریاست جمهوری با آن زیسته‌اند به چه منافعی دست پیدا می‌کنند تا حدودی بر ما پوشیده است، ولی قطعاً هر چه دراین بازی ننگین عاید شود، در بلند‌مدت این افراد را دچار انزوا و پوچی خواهد کرد‌.
این که برخی افراد جامعه نقاب به چهره زده وخود واقعی‌شان را مدتی پنهان می‌کنند و برای رسیدن به نان و نوایی،حزب باد می‌شوند، بسیار آزاردهنده و با شأن و منزلت یک انسان آگاه‌، فهیم و با کرامت در تضاد است‌.
زندگی پر تناقض افراد هزار چهره، گر چه ممکن است در کوتاه‌ مدت با موقعیت‌های نان و آب‌داری مواجه شود‌، اما در گذر زمان چهره‌ی واقعی‌ شأن رو شده و از جانب جامعه و جریان‌های سیاسی طرد خواهند شد‌.
چه زیبا گفته‌اند که «هر چه در زندگی متظاهرتر باشی، معذب‌تر خواهی بود».
از آن‌جا که همه سردم‌داران جریان‌های سیاسی هویت واقعی چنین افرادی راکه قاصدک‌وار تغییر موضع می‌دهند می‌شناسند، لذا نشست و برخاست افراد هزار چهره با برخی مسوولان علامت سؤال بزرگی را در ذهن مردم ایجاد می‌کند.
اگر امروز نگاهی به دور و برمان بیاندازیم، از این قبیل نان به نرخ روزخورها زیاد می‌بینیم، اما چه کسی باید راه را بر این فرصت‌طلبان سودجو ببندد؟ این سؤالی است که حداقل این قسمت از پاسخش را می‌دانیم که با نوشتن‌مان، آ‌ن‌ها که باید این کار را بکنند را آگاه کردیم و از این‌جا به بعد، تصمیم‌گیری در این خصوص با آن‌هاست!
امیدواریم روزی فرا برسد که هیچ انسان آزاده‌ای جهت نیل به اهداف مالی و شغلی و رسیدن به جایگاهی، به باورهای قلبی خود پشت پا نزده و استوار و پا بر جا بر روی اعتقاد قلبی خویش وفادار بماند.
اما مد نظر نگارنده در این مجیزه کوتاه آن است که جریان‌های معتقد و مقید به آرمان‌های نظام (اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان به معنای واقعی کلمه) باید به این نکته حساس و مهم توجه داشته باشند که چون انسان‌های هزارچهره به اصول و چارچوب‌های تفکر سیاسی ادعائی خود پای‌بندی نداشته و صرفاً به دنبال نان و نوائی برای خود بوده و منافع خود را دنبال می‌کنند، هیچگاه تکیه‌گاه محکم و قابل اعتمادی برای هیچ‌کدام ازجریان‌های سیاسی درون نظام نبوده بلکه در ایجاد اختلافات و چند دستگی‌ها و عدم پیشرفت امور، انگشت اشاره به سوی این‌گونه افراد است.
به همین جهت میدان‌دار کردن این افراد جز مأیوس و بدبین کردن مردم ثمری نخواهد داشت. نهایتاً این که به عقیده نگارنده این سطور، هر کس با همه جریان‌هاست در اصل با هیچ کدام نیست.
منبع : نشریه بالاگریوه