تاریخ : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
10

شهید علی محمد آدینه وند / شهیدی که پس از ۱۱ سال به خانه برگشت

  • کد خبر : 68287
  • 24 اردیبهشت 1394 - 14:05

   نوری نظری طبا : شهید علی محمد آدینه وند(نظری)در سال ۱۳۴۸در خانواده ای مذهبی و کشاورز در شهر گراب از توابع بخش طرهان دیده به جهان گشود بعد از گذراندن مقطع راهنمایی با تلاش و کوشش فراوان تحصیلات خود را تا پایه ی چهارم دبیرستان با موفقیت سپری کرد عزیز دردونه ی مادر بود […]

photo_2015-05-23_13-56-38

 

 نوری نظری طبا :

شهید علی محمد آدینه وند(نظری)در سال ۱۳۴۸در خانواده ای مذهبی و کشاورز در شهر گراب از توابع بخش طرهان دیده به جهان گشود بعد از گذراندن مقطع راهنمایی با تلاش و کوشش فراوان تحصیلات خود را تا پایه ی چهارم دبیرستان با موفقیت سپری کرد عزیز دردونه ی مادر بود و همیشه ، عاشقانه بر دستهای مادربوسه می زد روزها در کار کشاورزی و خانه به پدر و مادر کمک می کرد و شبها را تا صبح در سپاه پاسداران شهر گراب می گذراند با آغاز ماه مبارک رمضان سحرگاهان به خانه می آمد و در مسیر راه، همسایه ها را برای سحری بیدار می کرد وبا صدور فرمان ملکوتی حضرت امام (قدس سره)به عضویت سپاهیان مخلص خدا در آمد روزها از پی هم می گذشتند تا اینکه بیتوته های شبانه در سپاه پاسداران شهر گراب جرقه ای در مغزش ایجاد کرد آری، باید بروم دشمن به خاک سرزمینم تجاوز کرده است  آسمان شهر گراب هفته ای چند بار مورد تجاوز جنگنده های رژیم بعثی قرار میگیرد دیگر جای ماندن نبود باید کاری می کرد تصمیم به رفتن گرفت ایشان بعد از گذراندن آموزشهای مقدماتی عازم پاسگاه زید شد و چند ماه در خط پدافندی در سرمای طاقت فرسای کردستان در کمین های شبانه شرکت کرد  کرم رضا رضایی یکی از همرزمان شهید میگوید ایشان انسانی بسیار متواضع و مهربان بود رسم ادب و احترام را بجای می آوردند و همیشه در کمین های شبانه حضور فعال داشتند و با تمام توان مقاومت می کردند
شهید علی محمد آدینه وند(نظری) سه بار به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدند که در بار دوم از ناحیه کشاله ی ران پای راست بشدت زخمی شده بودند که اجازه ندادند کسی از زخمی شدنش مطلع شود حتی زمانی که برای مرخصی به شهر گراب آمده بود به برادرانش میگفت که زمین خورده ام شهید علی محمد می ترسید اگر بگوید زخمی شده است خانواده اش دیگر اجازه ندهند به جبهه برگردد
مرخصیِ آخرش تمام شد و زمان آن بود که دوباره به خط مقدم برگردد شبِ آخرین وداع تختخواب خیالش را بر بالین پشت بام در نزدیکی ستاره ها گستراند جایی که راحت تر می توانست خلوت کند و با خدایش درد دل کند سپیده دم غریبانه پرواز کرد و عازم جبهه شد صبح هنگام بانگ مادر برای بیدار کردن علی محمد، جوابی نمی گیرد برادر بزرگتر بعد از آمدن به پشت بام متوجه می شود شهید علی محمد، آنجا نیست و سپیده دم و بدون خداحافظی بار سفر را بسته است تا کسی مانع رفتنش نشود آری، شهید علی محمد بخاطر دفاع از خاک مقدس کشور عزیزمان ایران و دفاع از ارزشهای اسلام حتی فرصت خداحافظی با مادرش را پیدا نکرد چون می دانست شاید محبتهای مادرانه مانع رفتنش شود و می دانست خیلی دیر شده است و رژیم بعثی با کمک کشورهای غاصب دیگر روز به روز به خاک سرزمینش نزدیک و نزدیکتر می شوند دشمن تا مرز چنگوله ی ایلام پیشروی کرده و دیگر فرصتی برای ماندن نمانده است
علی محمد ادینه وند همرزم شهید، و یکی از فرهنگیان شهر گراب میگوید ساعت ۸غروب، روز۲۲مرداد ۱۳۶۴ در قالب تیپ ۷۲ محرم از خوزستان به سمت چنگوله ی مهران راه افتادیم تقریبا ساعت ۱۲ شب به انجا رسیدیم تا ساعت ۸ غروب روز بعد به دستور فرماندهان در آنجا اتراق کردیم و در رودخانه ای که آنجا بود همه غسل شهادت گرفتند و با توجه به اینکه عملیات لو رفته بود تصمیم فرماندهان این بود که یک گردان در قالب سه گروهان بصورت داوطلب ثبت نام کنند تا بعنوان نیروهای خط شکن و افندی به قلب دشمن بزنند تا فرصت برای انجام عملیات اصلی مهیا شود
شهید علی محمد فرصت را غنیمت شمرده و سریعا بصورت داوطلب ثبت نام میکند سرتیپ دوم شمس الله زاده یکی از همرزمان شهید می گوید تقریبا ۹۰ نفر برای این عملیات ثبت نام کردیم که از همان ابتدا هدف ناامن کردن منطقه ، تخریب میدان مین ، منهدم کردن سنگرها و تانکهای دشمن و فتح سه تپه ای بود که دشمن پشت آنها مستقر شده بود ایشان می گوید شهید علی محمد، انسانی آرام ،متین و عبادی بود اهل نماز بود و خیلی به آن اهمیت می داد
در سکوتی مبهم و ملکوتی راس ساعت ۲ بامداد، عملیات با رمز یا مهدی (عج)آغاز می شود سنگرها و تانکهای دشمن به ترتیب منهدم می شوند میدان مین سریعا پاکسازی می شود شهید علی محمد ادینه وند بهمراه همرزمان شجاع ودوستان دلاورش به قلب دشمن زده بودند بطوریکه بید لرزان دلهره و وحشت در لشکر دشمن موج می زد تقریبا ۵۰۰ نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی می شوند و تعدادی نیزبه اسارت رزمندگان اسلام در می آیند چندین دستگاه خودرو و مقادیری مهمات از دشمن نابود می شود و علاوه بر به غنیمت گرفتن چند قبضه خمپاره‌انداز و مهمات از دشمن، شماری سلاح سبک و سنگین نیز به دست رزمندگان اسلام می آفتد و مهمتر از همه آنکه تپه های دوقلو با ارتفاع ۱۴۵متر از دستان دشمن خارج می شود. علی محمد در کمال آرامش و متانت با آرپی جی ای که بر دوش نحیف و سبکبارش داشت تانکها و سنگرهای دشمن را به سرعت واژگون می کرد و به پیش می رفتند پیشروی تا سپیده دم تداوم داشت بقول سرتیپ دوم شمس الله زاده از هر چیزی که دم دست بود برای ضربه زدن به دشمن استفاده می کردیم
با طلوع خورشید حجم آتش دشمن لحظه به لحظه شدت می گیرد یک لشکرِ زرهی با تمام امکانات از زمین و آسمان آتش می باراند اما همچنان مقاومت ادامه دارد تاریخ در حال رقم زدن صحنه های خارق العاده از دلاوریهای ۹۰ نفر شیر بیشه ی ایران زمین است ساعتها از پی هم می گذرند حوالی ساعت ۱۰ صبح بازهم بر شدت آتش دشمن ، بمانند کوره های داغ و مذاب در گرمای مرداد ماه سال ۱۳۶۴ چنگوله افزوده می شود چندین نفر از بچه ها، شهید شده اند و شهید علی احمد مومنی نیز بشدت زخمی شده بودند جنگ بدون وقفه ادامه می یابد با حرکت عقربه های ساعت به مرزهای بی سایبان و آتش افروز ۱۲ ظهر، مقاومت در گرمایی سوزان وارد جنگ تن به تن می شود دشمن در چند متری رزمندگان اسلام و قرآن سیطره زده است حلقه ی محاصره تنگتر می شود فضا کاملا ملکوتی است رزمندگان دلاور مرزو بومم یکی یکی در خون می غلتند مقاومت شکسته می شود و یکسری از رزمندگان دستگیر می شوند در این حین ، علی احمد مومنی که بشدت زخمی شده بود توسط بعثی های خدانشناس تیر خلاص بر پیکرمبارکش می زنند تا به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت در راه اسلام و قرآن نایل آید علی محمد نیزدر کمال سکوت و تواضع، دلاورانه آرپی جی بر دوش در خون سرخ خویش می غلتد تا غریبانه در بستری از مخمل خونِ سرخش آرام بگیرد جنگ تمام می شود اما حجم آتش دشمن اجازه نمی دهد جنازه ها به پشت خط انتقال داده شوند و اینچنین رزمندگان گردان عاشورای ۲ چنگوله غریبانه توسط نیروهای عراقی دفن می شوند
هیچ کس شاهد شهادت علی محمد نبود گاه خبرهای امیدوار کننده ای، به مادرش ، امید می داد اما آنقدر طول کشید که اشکهای مادر خشک شد و داغ علی محمد چشمانش را برای همیشه ازاو گرفت اما امید دیدار پسر که احتمال میدادند مفقودالاثر شده است دل مادر را بینا و روشن نگه داشته بود مادر نذر کرده بود که داغ پسرش را نبیند و یکسال قبل از او به خاک سپرده شود و اینچنین هم شد و مادربا داغی سنگین بر دل در سال ۱۳۷۴ به خاک سپرده شد وجنازه ی علی محمد بعد از ۱۱سال غربت و دوری در سال ۱۳۷۵دقیقا یکسال بعد از فوت مادر در بستری از گل و لاله در کنار اوبه خاک سپرده شد روح بلند پروازپسربرای اسقبال از مادر، قبلا به ملکوت پروازکرده ودر کنار آب زمزم منتظر مادر مانده بود.
شادی روح طیبه ی شهدا و امام شهدا رحم الله من یقرأ الفاتحه مع الصلوات

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=68287

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 30در انتظار بررسی : 3انتشار یافته : ۲۷
  1. شادی روح شهدا صلوات
    تشکر از جناب نوری نظری طبا بابت متن زیباشون

  2. روحش شاد

  3. روحش شاد ویادش گرامی
    ممنون اقای نظری عالی بود

  4. روح شهید علی محمد آدینوند و مادرقهرمان پرورش شاد ویادشان گرامی باد.

  5. دوردخدابرشیرمردان عرصه جهادوشهادت وسلام برارواح طیبه شهدا٬الخصوص روح شهدای گلگون کفن عملیات عاشورای ۲منطقه چنگلوله مهران٬روح پاکشان باسیدالشهدامحشوربادوشفیع ماهم قطاران بازمانده ازقافله شهادت باشند.

  6. دست مریزادآقای نظری.زنده نگه داشتن یادوخاطره شهیدان کمترازجنگ بادشمنان اسلام نیست.

  7. روحش شاد و یادش گرامی ؛ اخلاق نیکو و محجوبیت و خوشرو بودن از صفات برجسته آن شهید عزیز بود. جای آن شهید در خشکسالی هنجارهای ارزشی و اخلاقی جامعه کاملا خالی است.

  8. روحش شاد و یادش گرامی باد و ممنون از جناب نظری طبا عزیز جهت قلم شیوا و گرامی داشت شهیدان

  9. بخش طرهان با اهدای۸۰شهید و بیش از ۱۰۰جانباز در راه کشور و اسلام دین خود را ادا کرده است و به پاسداشت حرمت خون شهیدانش، هیچ حرکت شایسته ای برای بخش طرهان انجام نگرفته است شهید علی محمد ادینه وند انسانی ولایی و خدایی بود تا جایی من ایشآن را میشناختم در ورزش بخصوص رشته ی والیبال زبانزد بودند و در اخلاق و صله رحم رسم ادب و احترام بجای می آوردند در کار خانه خیلی به مادر کمک میکردند و بنظرم دلیلش همین بود که مادر او را اینچنین دوست میداشت خداوند روح شهید علی محمد و علی احمد مومنی و ملک محمد ادینه وند و سلطانعلی خاصی زاده را با عزیزانش محشور بدارد

  10. روحشان شاد ویادشان را گرامی میداریم.ممنون از برادران نظری طبا و آزادبخت

  11. خداوند روح شهید علی محمد نظری را با عزیزانش محشور بدارد

  12. درود بر شهیدان اسلام از صدر تا کنون و درود بر روح شهید علی محمد ادینه وند

  13. ای دوست به حنجر شهیدان صلوات بر قامت بی سر شهیدان صلوات
    روحش شاد ویادش گرامی باد.تشکر از برادر نظری طبا .

  14. روحش شاد ویادش گرامی باد

  15. شادی روح شهدا صلوات :
    خدایا توفیقی بده تا در عمل همانند شهدا باشیم.روح شهید علی محمد آدینه وند (نظری) با سید و سرور شهدا محشور باد.روحش شاد و یادش گرامی.از آقای نظری طبا و همچنین مدیر میرملاس نیوز تشکر و قدر دانی بعمل می آید

  16. خوشا به حال سروقامتان آل محمد وبدا به حال ماکه درس نخوانده باید در محضرشان جواب پس بدهیم.شادی روح ملکوتیشان صلوات

  17. سلام و صلوات خدا بر شیرمردان عرصه ی جهاد و شهادت وسلام و درود بر اهل پاک قلم های آغشته به مرکب پاک سبک روحان عاشق که با دل نوشته ها و خاطرات زیبای خود برای همیشه یاد شهیدان را زنده نگه میدارند و به تعبیر فرمایش مقام معظم رهبری آنان اجر شهید را در کارنامه خویش دارند .اما شنیدن کی بود مانند دیدن .هیچ راه شناختی بهتر برای معرفی اشخاص ودوستان خوب خدا جز هم نشینی با آنان نیست گر چه قلم در وصف شهیدان عاجز و زبان در مدحشان قاصر است .اما وظیفه ایجاب میکند تا با کلکی شکسته ودستانی لرزان و ادبیاتی تهی ازکلمات رسا بنویسم که غیر از ذات پاک الهی کس نتواند کند بیان شرح حال شهیدان . ولی آنانی که جرعه ای از هم کلامی شهید را نوشیده اند ویا لحظاتی را با شهید،قبل از شهادت سپری کرده اند میدانند گواه این مطالب همرزمان شهیدانند.براستی شهید علیمحمد آدینه وندیکی از مردان خاص خدا بود که در دوره آموزشی قبل از عملیات با روح لطیف و سر شار از معنویت به همه درس اخلاق و پاکی و شجاعت مثال زدنی می آموخت ودرچادرهای استراحت بزم محبت وهمدلی بر پا میکرد وبذر دوستی و یک رنگی در دلها می کاشت .همه دوستان عملیات عاشورای ۲ بر این ادعا صحه میگذارند. ویادش به خیر بالطیف های دل نشینش تبسم را به لبهایی که ذکر خدا در آنان جاری بود ارزانی میداشت .تا لحظه موعود ،یعنی غروب ۲۳مردادماه ۶۴ در حالی که غسل شهادت را بجا آورد، از قامت رعنایش بوی عطر محمدی به مشام می رسید اسلحه ی آر پی جی خویش را بر دوش و تبسم شیرینی بر لب وذکرخدا بر زبان جاری به رو بوسی با دوستان می پرداخت و از همه حلالیت می طلبید تا اینکه به قول حافظ : شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
    گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
    و در روز ۲۴ مرداد ۶۴ شربت شهادت نوشید و به خیل همرزمان شهیدش پیوست .یاد او و همه شهدای جنگ تحمیلی گرامی باد. ودر پایان اززحمات برادر عزیزو ارجمندم جناب آقای نوری نظری طبا تقدیر و تشکر مینمایم.

  18. ایشان انسانی متدین صبور و انقلابی بودند بسیار آرام و منطقی بودند چهره ی نورانی ایشان خبر از شهادت ایشان میداد ایشان یکی از آرپی چی زنان قهار و شایسته ای بودند که زبانزد همه گردان بودند شیری که از مادرخورده حلالشان باشه روحش با صالحان محشور باد

  19. روحش شادو یادش گرامی.

  20. روحش شاد ممنون و سپاسگزاریم از جناب اقای نظری طبا

  21. روح تمام شهیدان شاد ویادشان گرامی با د.از اقای ازادبخت خیلی متشکریم که هر بار یادی از شهدای شهرما ن دارند.

  22. سردرگم و حیران – حمیدرضا حامدی

    دید در معرض تهدید دل و دینش را

    رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را

    رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر

    چفیه و قمقمه اش … کوله و پوتینش را

    رفت و یک قاصدک سوخته تنها آورد

    مشت خاکستری از حادثه ی مینش را

    استخوانهای نحیفی که گواهی می داد

    سن و سال کم از بیست به پایینش را

    ماند سردرگم و حیران که بگیرد خورشید

    زیر تابوت سبک یا غم سنگینش را ؟

    بود ناچیزتر از آن که فقط جمجمه ای

    کند آرام دل مادر غمگینش را

    باز هم خنده به لب داشت کدر کرد و کبود

    تلخی غربت اگر چهره ی شیرینش را

    شب آخر پس از اتمام مناجات انگار

    گفته بود از همه مشتاق تر آمینش را

    ماجرای تو خدا خواست کند تازه عزیز !

    قصه یوسف و پیراهن خونینش را

    کفن پاک تو سجاده ، پلاکت تسبیح

    ابتدا بوسه صواب است کدامینش را ؟

  23. روح تمامی شهدا با روح سرور و سالار شهیدان محشور باد.دست مریزاد آقای نظری طبا.

  24. شادی روح شهدا صلوات

  25. با سلام ودرود خدا وتمام اولیا برروح شهید علی محمد ادینه وند این انسان وارسته وابرمرد براستی این همه شجاعت رااین مجاهدان فقط درمکتب حسین ع وعباس ع اموخته بودند چرا که فقط چنین مکتبی است که مرگ مجاهدانه وشرافتمندانه دارد سلام ودرود خدابرروح این شهید وسایر شهدای طرهان زمین یاد سردارشهید ملک محمد ادینه وند شهید علی احمد مومنی ادینه وند.شهیدان عزیز یعقوب وسلطانعلی خاصی زاده ادینه وند شهید سرازتن جدا شهید شاهمراد محمدی گرامی باد(تقدیم به شهدا……کبوتران مهاجرپیامبران امید…شکوه خلقت ادم صنوبران امید…. شما ز غربت ووحشت امانمان دادید…..حریم امن خدا را نشانمان دادید…هنوز خلوتتان بانگ ربنا دارد……وشهرماهنوز به دعاتان محتاج است)

  26. جناب نظری باسلام
    درود خدا بر شهیدان شهر گراب وعلی الخصوص شهید علی محمد ادینه وند وشهید ملک محمد ادینه وند وهمرزمانش,.وکودک شهید کامران رحمتی وشهدای بمباران شهر گراب.علی رحیمی از تهران .

  27. روحش شاد یادش گرامی باد باتشکر از اقای نورالدین نظری بابت متن زیبا و یاد اوری رشادتهای رزمندگان اسلام

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.