- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

درمن دوباره خنجری پهلو گرفته است

  [1]

 

حشمت اله آزادبخت :

 

 

درمن دوباره خنجری پهلو گرفته است

 

باگرده ام زخمی عمیق خوگرفته است

 

حسی پراز دویدن ودشتی پراز پلنگ

 

دنیای ما حکایت آهوگرفته ست

 

عمری کنارخانه ی این خفتگان چند

 

درمن کسی مچاله ی زانو گرفته است

 

دیگرخداهم ابری شب های روشن است

 

دیگرزبان یاحق ویاهو گرفته است

 

حتی به یادچشم توشاعرنمی شوم

 

وقتی هوای حوصله ام بوگرفته است

 

دیرآمدی آب ازسرتنهایی ام گذشت

 

امشب دلم تا آسمان، بانو ! گرفته است