تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
9

بازگشت مروارید های گمشده

  • کد خبر : 69863
  • 22 خرداد 1394 - 0:21

                       سعید بالنگ / میرملاس :       بازگشت مروارید های کمشده     بهم گفتن گلتُ آب برده،دیگه تنها شدى برا همیشه کسى که دلشو زده به دریا،به این راحتیا پیدا نمیشه بهم گفتن گلتُ آب برده،کسى از جاىِ اون خبر نداره دیگه باید […]

 

15527 copy

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

سعید بالنگ / میرملاس : 
 

 

 

بازگشت مروارید های کمشده

 

505134_310

 

بهم گفتن گلتُ آب برده،دیگه تنها شدى برا همیشه
کسى که دلشو زده به دریا،به این راحتیا پیدا نمیشه

بهم گفتن گلتُ آب برده،کسى از جاىِ اون خبر نداره
دیگه باید بشینى تا یه روزى،که دریا پرپرش رو پس بیاره

حالا میگن تورو با دسته بسته،تورو زنده زنده خاک کردن
نمیدونى که مادر چى کشیدم،منو با این خبر هلاک کردن

بگو اون لحظه که پراتُ بستن،چرا مادر منو صدا نکردى
تویى که قصد برنگشتن نداشتى،تو که پشت سرتُ نگا نکردى

بگو تا داغِ تازم تازه تر شه،بهت لحظه آخر آب دادن؟
آخه مادر براىِ تو بمیره،که اینجورى تو رو عذاب دادن

برا عکسات رو پام لالایى خوندم،شباى بى کسى و بى قرارى
کى جرأت کرده دستاتُ ببنده؟بمیرم تو مگه مادر ندارى؟

بهم برخورده مادر،بغض دارم،قسم خوردم دیگه دریا نمیرم
قسم خوردم گلم مثلِ خودِ تو،منم با دستاىِ بسته بمیرم

پُره حرفم پُره دردم عزیزم،ولى آغوش من امنِ هنوزم
بذار دستاتُ وا کنم عزیزم،تو آغوشِ تو راحت تر بسوزم

(یاحاکاشانى)

 

 

کلاس چهارم یادتونه؟

تو کتاب درسیمون یه پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود تو سوراخ تا سد خراب نشه…!!!

قهرمانی که با خاطره ش بزرگ شدیم.

تازه توکتاب عکسی از پطروس هم نبود و ما هیچ وقت تصویرش رو ندیدیم.

هر کدوممون یه جوری تصورش کردیم.

که خسته بود…

رنگ پریده بود…

انگشتش کرخت شده بود…

یه کمی پایین تر کلمات و ترکیب های تازه بود، کرخت یعنی: سست، بی حس

گذشت…

گذشت و دیدیم اصلا اسمش پطروس نبود، هانس بود.

هانس یه شخصیت تخیلی بود.

یه نویسنده امریکایی به اسم مری میپ داچ نوشته بود.

مری میپ خودش هم هیچ وقت به هلند سفر نکرده بود.

بعد ها هلندی ها از این قهرمان خیالی که خودشون هم اونو نمیشناختن یه مجسمه ساخته بودن.

خود هلندی ها خبر نداشتن که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم.

خبر نداشتن که ما ناراحت میشیم اگه بفهمیم پطروسی در کار نبوده، تخیلی بوده، اسمش هم تازه این نبوده.

 

 

اما سرزمین من پراز قهرمان بود…

قهرمانایی که هم اسمشون واقعا بود هم داستاناشون…

این روزها مرتب می شنویم ک پیکر ۱۷۵ شهید غواص ، که با دستان بسته به شهادت رسیده اند، را به میهن بازگرداندند.۱۷۵ جوان که هرکدام هزارن آرزو داشتند، جوانانی که  از آرزو های مادی خود گذشت کردند رفتن به جبهه و دفاع از خاک و ناموس ایرانی را ارجح بر آرزوها و حتی جانشان دیدند.

رفتند دل به دریای خروشان، خط دشمن زدند  و در نهایت با دست های بسته توسط دشمن جنایتکار بعثی به شهادت رسیدند. اینچنین مرگی را چه کسی می تواند تصور کند؟. برای من جوان که نسل سوم انقلاب را شامل می شوم تصور چنین مرگی سخت و دردناک است ولی آنان درد مادی این مرگ را به وصال رب و معبود خود به جان خریدند. با دیدن تصویر یکی از همین شهدای غواص چنان لرزه ای بر اندامم افتاد که در اثر این شوک بی اختیار اشک از چشمانم سرازیر شد ،  و نتوانستم جوابی برای  این همه ایثار و از خودگذشتگی پیدا کنم.چه بگویم ؟ اگربگویم آفرین بر این ایثار و از خودگذشتگی ،که همین آفرین گفتن به این شهدا هم لیاقت می خواهد ، متاسفانه من این لیاقت را در خود نمی یابم که این جمله را ذکر کنم. اگر بگویم شیر مادرت حلالت ، هیچ  فردی نمی تواند حس و حال مادر این شهید را درک کند که از داغ لاله خود چه کشیده است…  بنا براین زبانم قاصر است از جمله ای در وصف این سبک بالان عاشق…

اما برای من این سوال باقی است که اگر این شهیدان روزی از من بپرسند ما با دستان بسته مقاومت کرده ایم ، شما با دستان باز چه کرده اید ؟  نمیدانم چه بگویم جز سرافکندگی و شرمساری…

این روزها از یک طرف مرتب آمار اختلاس و محکومیت های اقتصادی و اجتماعی بیان می شود و از طرفی روزانه پیکر مطهر شهیدان با پوتین های محکم گره کرده، با دستان بسته و و ناجوانمردانه به شهادت رسیده نمایان می گردد.

آیا حکمتی در این آیه زمینی وجود دارد؟

بدون شک رازی در این هماهنگی نهفته است چون هیچ کاری از  خداوند بدون حکمت نیست و نخواهد بود.اما نمیدانم کی و کجا قرار است ما به خود بیاییم؟

قصد ندارم وارد مسائل روز جامعه و بی حرمتی هایی ک نسبت به بزرگان جامعه می شود بشوم، چون این خود بحثی مفصل است. کی می خواهیم به خود بیاییم و ببینیم بعد از شهدا چه کرده ایم ؟ اگر فردا روزی از ما بپرسند بعد از ما چه کرده اید ؟ آیا جوابی داریم؟ چه خوب است اگر همه از خود این سوال را بپرسیم اصلا توان جواب دادن داریم؟ من که جوابی ندارم چون هیچ کاری در مسیر شهدا نکرده ام و چه بسا دل شهدا را هم آزرده باشم .این روزها مرتب اسم شهید و شهادت را می شنویم . فقط می شنویم اما به هدف و آرمان شان هیچ عمل نمی کنیم. به راستی چرا؟؟ چون منفعت دنیوی ما در اسم شهید هست اما در راه و هدف شهید منفعتی نیست البته منظور منفعت مادی است.

روزگاری…

نه بال میخواست…

نه پر…

یک ترکش یا تیر کوچک کافی بود…

 

 

 

 

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=69863

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 35در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۳۵
  1. واقعا زیبا بود
    دستت درد نکنه سعید جان
    اجرت با شهدا

    • سلام میلادی
      ممنونم
      آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون دارم برایت

  2. همرهان، یاران خفته در سکوت سرد خاک
    رهروان جاده های پر ز راز عشق پاک
    ما دراین معنای زیبا از شما جا مانده ایم
    چند صباحی بیشتر در دام دنیا مانده ایم!
    درود و هزاران درود بر شما، شیردلان بزرگی که
    بیان حماسه ها و وصف کردن سفر عاشقانه و غریبانه یتان
    از عهده ما خارج است!
    و سپاس از برادر عزیزم سعید بالنگ که همیشه یاد و خاطره شهدا را برای مان زنده نگه می دارد…

    • مهدی جان ممنون شعر زیباییست

  3. بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
    بیا اینبار محکم تر بکو بیم
    مکوب ای دل به تلخی دست بر دست
    در این قصر بلور آخر کسی هست
    بکوب ای دل که اینجا قصر نور است
    بکوب ای دل مرا شرم حضور است
    بکوب ای دل که غفار است یارم
    من از کوبیدن در شرم دارم شرم دارم شرم دارم …………
    درود خدا بر برادر ارجمند و جوان محجوب بالنگ عزیز ادامه دهنده واقعی راه شهدا ء ، شهدای عزیزی که امتداد قیام خونین عاشورای حسین فاطمه بودند و مظلومانه در جای جای کربلای ایران زمین پر پر شدند اما : امروز تعدادی که از قافله شهداء عقب ماندند حتی بفکر چگونگی پروازشان هم نیستند و حتی یادی از شهدای عزیز هم نمیکنند و متآ سفانه بارها مشاهده میکنیم تازه به دوران رسیده ها با نق زدنهای ممتد خانواده این عزیزان را به باد انتقاد گرفته و میگویند : با با تا کی نوبت خانواده شهداست ؟؟!! در صورتیکه آنها با خدا معامله کرده و اجر و روزی خود را از خدای خود میگیرند و مصداق واقعی عند الربهم یرزقوننند . خدایا فردای قیامت مارا در مقابل شهدای عزیز سر افکنده مکن . آمین یا ربالعالمین .

    • سپاسگذارم آقای جوزی پور

  4. احسن به شما
    ما دلنگرانیم اما نه از جنس دلواپسان کاسب منش نان به نرخ روز هم نگرانیم هم دلهامان خون است از دست نامرادی روزگار،غصه هامان با دیدن این صحنه ها دو چندان شده است،دلمان برای صفای بچه هایی که صادقانه جان در طبق اخلاص نهادن وبرای دفاع از سرزمین ومیهن اسلامی امان خالصانه چشم از دنیا ودنیا گرایی پوشیدن،لباس ریا و تزویر کندن و عاشقانه بالهایشان را گوشودند وسوختند تنگ شده است،شرممان میاد وخجالت میکشیم تو روی مادرانی نگاه کنیم که هنوز داغ به دل منتظرند شاید جنازه عزیزشان در میدانهای دفاع پیدا شوند و با دیدن استخوانهای او آرام گیرند واز این طرف عده ای غرق در دنیا شده اند و پا روی استخوانهای شهدا گذاشته اند و هر روز شاهد افتضاهات آنهاییم.
    در چه مکتبی اینچنین درس شجاعت و ایثار و اخلاق و امانت و حلال خواری و تقوا فراگیری میشود؟ پای کدام درس استاد اخلاق باید بنیشینیم تا درس دینداری را بیاموزیم؟ به راستی مگر خون و استخوان این شهدا مرکب و قلم نوشتن ارزشها نیست که اینچنین ما آنها را نادیده می گیریم ؟مگر چند سال از مکتب خونی شهدای ما گذشته است که اینچنین به فراموشی سپرده شده اند ؟
    اینها چه کسانی اند آیا خود ندیده اند و یا فراموش کرده اند؟ یا اینکه منتظر فرصتی بوده اند که از پل خون شهدا و ارزشها ریاکارانه عبور کنند و به اهداف دنیایی خود برسند؟ ما اعتقاد داریم همچنانکه خون شهدای مظلوم ما دامن متجاوزین را گرفت و آنها را رسوا کرد ، دامن ریاکاران را خواهد گرفت ودر بین مردم سرافکنده خواهند شد.

    • ممنون دوست عزیز
      عکس شهدا رو میبینیم و عکس شهدا عمل میکنیم

  5. سلام .
    باز یاد آتش و خون کرده ام ،
    یاد جبهه یاد شبیخون کرده ام .
    یاد سنگر یاد میدانهای مین ،
    یاد حمله رمز رب العالمین .
    دستت درد نکنه جناب بالنگ حدا قوت

    • سلام سردار
      ممنونم از حضورتون
      با آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون

  6. سعید بیابانکی :

    میان خاک سر از آسمان در آوردیم

    چقدر قمری بی آشیان در آوردیم

    وجب وجب تن این خاک مرده را کندیم

    چقدر خاطره ی نیمه جان در آوردیم

    چقدر چفیه و پوتین و مهر و انگشتر

    چقدر آینه و شمعدان در آوردیم

    لبان سوخته ات را شبانه از دل خاک

    درست موسم خرما پزان در آوردیم

    به زیر خاک به خاکستری رضا بودیم

    عجیب بود که آتشفشان در آوردیم

    به حیرتیم که ای خاک پیر با برکت

    چقدر از دل سنگت جوان در آوردیم

    چقدر خیره به دنبال ارغوان گشتیم

    زخاک تیره ولی استخوان در آوردیم

    شما حماسه سرودید و ما به نام شما

    فقط ترانه سرودیم – نان در آوردیم –

    برای این که بگوییم با شما بودیم

    چقدر از خودمان داستان در آوردیم

    به بازی اش نگرفتند و ما چه بازی ها

    برای این سر بی خانمان در آوردیم

    و آب های جهان تا از آسیاب افتاد

    قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم

  7. شهدا دنیای فانی را وا نهادند وهیچگاه به این دنیا باز نمی گردند زیرا در نزد خدای خویش آرام گرفته اند و روزی می خورند

  8. شهدا هستند و نزد پروردگارشان یرزقونند، شاید ما گم شده ایم

  9. ای دریغا

  10. درودخدابروان پاک شهدای عزیز بخصوص ۱۷۵گل پرپرشده غواص
    خداقوت به برادرعزیزم جناب سعید بالنگ

  11. چه زیبا ملائک شدند زیستند

    همان ها که هستند ولی نیستند !

    کسانی که در جمع ما بوده اند

    ولی حیف نفهمیده ایم کیستند
    درود بر سعید بالنگ………

  12. سلام آقای بالنگ اصن کی گفت فردای هست که شهیدان از ما بپرسند چه کرده اید؟ هست نیست الله اعلم
    فقط شنیدیم تحقیق که نکردیم

    • سلام دوست عزیز
      همون ، اگر ب این حرف ایمان داشته باشیم که دیگه وضع خیلی فرق میکرد

  13. کربلا کعبه‌ی عشق است و منم در احرام شد در این قبله‌ی عشاق دو تا تقصیرم
    دستم من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم
    باید این دیده و این دست کنم قربانی تا که تکمیل شود حج من و میقاتم

  14. این شهدا مظلومانه کشته شدند تصورش هم سخت است .دستان را ببندند در کانالهایی عمیق که یر از مازوت ویر ونفت بود .در کربلای ۴ کانالهایی وجود داشت که ۳ متر ارتفاع داشت واین ۳متر کاملا از این قواصان وشهدا پر شده بود .شاید روی هم قرار گرفته بودند تا دیگر رزمندگان از روی آنها بگذرند و پیشروی کنند.
    چه بگویم سعید جان هر شهید دفتری از خاطرات با خود همراه داشت .هرشهید برای خود وصیتی داشت. باور کنید یکی از شهدا می گفت :مواظب بعد از ما باشید نگذارید ایده ها و آمال وآرمانهای شهدا از بین برود.
    آیا بر اساس آرمان شهدا عمل می کنیم.
    مطلب بسیار زیبایی بود .فقط حسرت می خوریم

  15. درود فراوان بر سعید عزیز …خیلی زیباست ….کار شما و زحمت شما ستودنی است

  16. قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
    والذی نفسی بیده ((لولا ان رجالا من المومنین لاتطیب انفسهم)) لوددت انی اقتل فی سبیل الله، ثم احیا ثم اقتل ثم احیا ثم اقتل، ثم احیا ثم اقتل.
    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
    قسم به آنکه جانم به دست اوست((اگر نبود اینکه جمعی از مومنین خوش ندارند)) دوست داشتم که در راه خدا نه یکبار و دوبار، که چندین بار زنده گشته و بار دیگر کشته گردم.
    صحیح بخاری، ج۴، ص۲۱، باب تمنی الشهاده

    خستگی ندارد پیمودن راهی که انتهایش رضوان
    الهیست، پس با عرض خدا قوت و افسوس بسیار از دریایی از تخلفاتی که در وعده هایمان با شهدا داشتیم به روزمرگی مان میپردازیم و خود را شرمنده ابدی شهدا میدانیم
    سعید جان امیدوارم در راهت ثابت قدم بمانی

  17. حافظ:
    عشق دردانه است ومن غواص ودریا میکده
    سر فرو بردم درآنجا تاکجا سربرکنم
    سی سال از غوطه ورشدن سرو قامتان غواص دریادل دردانه عشق این فرشتگان آسمانی در اقیانوس زلال معرفت می گذرد واکنون با گذشت این همه سال با دست ها وپاهای به زنجیر کشیده سر برآورده اند وپیامی دوباره برای ما دارند که دراین سی سال ما چه کرده ایم ودر کجا قرار داریم ؟آیا توانسته ایم راهشان را ادامه دهیم یا خدای نخواسته در بیراهه قرار گرفته ایم .
    باتشکر وسپاس از سعید بالنگ عزیز وتلاشگر .
    ب

  18. از زبان مادر غواص شهید:
    نوجوانم شاد اما عاصی نبود
    این لباس تنگ و چسبان مال رقاصی نبود
    داغ من را مادر عباس(ع) می فهمد فقط
    دست وپا بسته قرار و رسم غواصی نبود
    درود برسعید بالنگ و محجوب احسنت

  19. میمز دردو بلا بسیار عالی بود مرسی

  20. سلام بر مهندس سعید بالنگ
    بسیار زیبا وقشنگ بود .دست گلت درد نکنه. ان شاء الله فردای قیامت شرمنده شهدا نباشیم.

  21. یکی از دوستانم به نام احمد رضا اعرابی اهل سمنان در میان غواصان بود . آن شب (کربلای ۴) رفت و بر نگشت حالا نمیدانم آیا در میان شهدا هست یا نه ؟

  22. شیریا بی انیش.آخم سیشون.

  23. این انقلاب و این اقتدار ملی، ثمره خون شهداء است
    جناب بالنگ عزیز، از اینکه یاد و خاطره هشت سال دفاع مقدس را برای ایثارگران و خانواده هایشان و تمام هموطنان قدردان یادآوری نمودی به شما خدا قوت می گویم.

  24. همکار ارجمند سعید جان قلم جنابعالی انهم در وصف شهدا موجب فخر ومباهات همه همکارانت در بانک کشاورزی می باشد

  25. سلام اقا سعید.درود بر عشق ورزی ات به شهدا که ما را بیشتر شیفته خود و شهداکرده ای.

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.