- پایگاه خبری، تحلیلی میرملاس - https://www.mirmalas.com -

گفت و گوی جنجالی برادر عامل اسیدپاشی خانوادگی کوهدشت

635708420046221555

 

اکنون ۸ روز از آن حادثه اسیدپاشی خانوادگی کوهدشت می‌گذرد. رعنا و فاطمه را به بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری تهران آورده‌اند. شوهر رعنا برای تامین هزینه درمان به کوهدشت برگشته اما برادر دیگرش در تهران مانده و کارهای درمانی آنها را دنبال می‌کند.

به گزارش میرملاس به نقل پارس او مردی کوتاه قامت است که زبانش هنگام صحبت کمی می‌گیرد. برادر عامل اسیدپاشی در گفت‌وگو با «اعتماد» زوایای دیگری از این حادثه را بازگو می‌کند که در ادامه می‌خوانید:.

این حادثه چگونه اتفاق افتاد؟

چهارشنبه هفته قبل، طرف‌های ساعت ۷، ۸ شب، یکی از برادرهایم وارد خانه زن داداش و دخترش شد و ناغافل روی‌شان اسید پاشید و فرار کرد.

شما چگونه از وقوع این حادثه باخبر شدید؟

همسایه‌ها به ما زنگ زدند و ماجرا را گفتند. ما هم سریع خودمان را رساندیم. زن‌‌داداش و دخترش فاطمه داشتند می‌سوختند. برادر بزرگ‌ترم، شوهر رعنا خانم هم خودش را رسانده بود. آنها را به بیمارستان لرستان بردیم که آنجا به ما گفتند باید برای ادامه درمان به تهران اعزام شوند.

زن داداش شما از این حادثه چیزی برای‌تان تعریف کرده است؟

او گفته وقتی برادرم وارد خانه شد، در حیاط باز بود. زن داداشم فکر می‌کرد او آمده به آنها سر بزند. برای همین به او تعارف کرد که بنشیند تا برود برایش چایی بیاورد و چند دقیقه بعد افطار کنند. او نمی‌دانست می‌خواهد رویش اسید بپاشد.

برادر شما با چاقو هم به زن برادرتان حمله‌ور شد؟

بله اما آن‌طور نبود که آسیب زیادی ببیند. یک ضربه زده بود و سریع فرار کرد.

علت این کار برادر شما چه بود؟

چند ماهی می‌شد که زن برادرم از خانه‌اش قهر کرده بود. برادرم این موضوع را زیر سر رعنا خانم می‌دید. برای همین هم این کار را کرد.

زن داداش شما در جدایی همسر عامل اسیدپاشی نقش داشت؟

به نظر من اصلا این‌طور نبود. رعنا خانم خودش هفت ماه پیش باعث عروسی برادرم شد. او دنبال کارهای او رفت و عروسی سر گرفت. او بی‌گناه بود.

بنابراین زن داداش شما آن‌طور که برادرتان فکر می‌کرد در زندگی خانوادگی‌اش دخالت نمی‌کرد؟

تا آنجا که ما می‌دانیم نه. او ۱۱ سال است که عروس ما است. ۳۹ سال دارد و در این مدت برای ما از مادر بیشتر زحمت کشید. مثل فرشته‌ها بود. پدرم را‌ تر و خشک می‌کرد. وقتی به خانه ما آمد ما خیلی پیشرفت کردیم. من حاضرم جانم را بدهم اما او و دخترش سلامتی‌شان را به دست بیاورند.

برادر شما قبل از این، خانواده شما را تهدید کرده بود؟

نه، تهدیدی نکرده بود اما شش ماه پیش با برادر بزرگ‌ترم مشکل پیدا کرده بود که در مراسم عید آشتی کردند.

عامل اسیدپاشی چند سال دارد؟

۲۵ سالش است. هشت ماه هم نمی‌شود که ازدواج کرده.

تحصیلات و شغلش چیست؟

تا دوم ابتدایی خواند و بعد درس را رها کرد و رفت سراغ بازار. الان هم در کار جلوبندی‌سازی ماشین است.

سابقه زندان هم دارد؟

نه، تا حالا زندان نیفتاده.

برادر شما بیماری روحی دارد؟

بله. اما این قضیه مربوط به چند ماه پیش است. ما او را پیش دکتر بردیم. دارو مصرف می‌کرد. خداروشکر خوب شده بود.

برادرتان اسید را از کجا تهیه کرده بود؟

ما هنوز هم نمی‌دانیم. اصلا باورکردن این حادثه برای ما خیلی سخت است.

وضعیت جسمی رعنا و فاطمه چگونه است؟

خدا را شکر پزشکان می‌گویند وضعیت‌شان خوب است و جای امیدواری دارد. صورت‌شان زیاد آُسیبی ندیده. زن داداشم خیلی کم روی صورتش اسید ریخته و خدا را شکر چشمانش هم آسیبی ندیده. البته هنوز صورتش را با پارچه پوشانده‌اند و نمی‌شود خوب دید چقدر آسیب دیده.

وضعیت جسمی فاطمه چطوراست؟

بالای دست چپش و پشتش سوخته اما خداروشکر صورتش طوری نشده.

تا کی باید بستری باشند؟

دقیقا معلوم نیست.

فاطمه چند ساله است؟

هشت سال. کلاس دوم دبستان است.

تا حالا چقدر برای درمان‌شان هزینه کرده‌اید؟

سه میلیون تومان در بیمارستان لرستان هزینه کردیم. اینجا هم هنوز صورتحسابی نداده‌اند اما گفته‌اند ۶۰ـ۷۰ میلیون تومانی می‌شود.

این هزینه را چگونه تهیه می‌کنید؟

ما چشم‌مان به خداست. شوهر رعنا خانم میوه‌فروش است و درآمد آنچنانی ندارد. من هم کارگری می‌کنم. این هزینه خیلی برای ما سنگین است اما تلاش‌مان را می‌کنیم.

از مسوولان استانی کسی به عیادت آمد؟

نه هیچ کسی نیامد فقط یک نفر از موسسه مهرآفرین آمد و فاطمه و زن داداشم را دید.

قول کمک دادند؟

بله، گفتند کمک می‌کنند.

آخرین وضعیت پرونده اسیدپاشی چیست؟

ما شکایت کرده‌ایم. پلیس او را دستگیر کرده و الان زندانی است.

شوهر رعنا می‌خواهد شکایتش را ادامه دهد؟

دقیقا معلوم نیست. خودش باید تصمیم بگیرد.

اگر او از شما مشورت بخواهد شما می‌گویید رضایت بدهد؟

دست خودش است. آن برادرم که اسید را پاشیده، بودن یا نبودنش برای من مشکلی نیست، من فقط سلامتی زن برادرم و دخترش را از خدا می‌خواهم.