تاریخ : پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
11

شهادت ۲

  • کد خبر : 71382
  • 20 تیر 1394 - 14:36

محمد منصوری/سرویس منتظران:   اما جبهه حق طلبی در اسلام به کلی در هم شکسته و ارتجاع جدید کاملا بر همه جا و همه کَس مسلط شده است و همه صحنه ها را فتح کرده است و اکنون نوبت امام حسین (ع) است . امام حسین (ع) وارث نهضت اسلام ، وارث آن نهضتی که […]

IMG_6190 - Copy (2)

محمد منصوری/سرویس منتظران:

 

اما جبهه حق طلبی در اسلام به کلی در هم شکسته و ارتجاع جدید کاملا بر همه جا و همه کَس مسلط شده است و همه صحنه ها را فتح کرده است و اکنون نوبت امام حسین (ع) است . امام حسین (ع) وارث نهضت اسلام ، وارث آن نهضتی که محمد (ص) ایجاد کرده و علی (ع) ادامه داد و امام حسن (ع) آخرین مقاومت ها را کرده است . اکنون هیچ به ارث نمی برد ، نه سپاه نه سلاح نه زر و نه هیچ قدرتی ، جبهه ای صنفی و یا حتی گروه متشکلی ؛ هیـــــچ .

امام حسین (ع) حضور یافته با دست های خالی اما او در عصری هست که اندیشه ها فلج است ، شخصیت ها فروخته شده اند ، وفاداران تنها هستند ، پارسایان گوشه گیر ، جوانان مایوس یا منحرف و گذشته گان و بزرگان گذشته یا شهید شده یا خاموش و خفه شده اند و عصری است که در میان توده هیچ آوایی و ندایی بلند نیست قلمها را شکسته اند ، زبان ها را بریده اند و لبها دوخته اند و همه ی پایگاه های حقیقت بر سر وفادارانش ویران کرده اند . و اکنون امام حسین (ع) به عنوان یک رهبر مسئول می بیند که اگر خاموش بماند تمام اسلام به عنوان یک ” دین دولتی ” در می آید . اینست که در برابر دو ” نتوانستن ” گرفتار شده است . او نه می تواند خاموش بنشیند که مسئولیت جنگیدن با ظلم را دارد ، وی در قبضه ی قدرت زورمند حاکم است و نه می تواند فریاد کند و نه می تواند تسلیم باشد و نه می تواند حمله کند ، تنها مانده است اما بار سنگینی همه این مسئولیت ها بر دوش اوست . او تنهاست اما انسان تنها نیز در این مکتب مسئول است چراکه هرکس بیشتر آگاه است بیشتر مسئول است . مسئولیت مقاومت و مبارزه با همه این خیانت ها به اندیشه و جنایت ها به انسان و ضربه به مردم بر دوش یک تن ! یک تنها . باید بجنگد اما نمیتواند ؛ “بایستن و نتوانستن ” . ” نتوانستن ” نیز او را از ” بایستن ” معاف نمی کند ، این مسئولیت بردوش آگاهی انسانی اوست زاده ی ” حسین بودن ِ” اوست که او در تنهایی و عجز نیز ” حسین ” است . پس چه کند ؟ آری . . . ” حسین بودن ” او را به نبرد با ” یزید بودن ” می خواند . همه متولیان عقل و دین ، نصیحت گران شرع و عرف ، مصلحت پرستان و … همه یکصدا می گویند : نه  !  .  و امام حسین (ع) می خواهد بگوید : آری . و برای همین از مدینه بیرون آمده است و به مکه آمده تا پاسخ ویژه خود را به همه مسلمانان که در موسم حج در آنجا جمع اند ابلاغ کند . یعنی چه ” آری ” ؟ یعنی اینکه در عجز مطلق یک انسان آگاه و آزاد که ایمان دارد در عصر سیاهی و سکوت در برابر غضب و جور باز هم مسئولیت جهاد دارد توانستن یا نتوانستن ، ضعف یا قدرت ، تنهایی یا جمعیت فقط ” شکل ” انجام رسالت و چگونگی تحقق مسئولیت را تعین می کند نه ” وجود ” آن را . در روزگار سیاهی که اشرافیت جاهلی جان دوباره می گیرد و زور جامه ی زیبای تقوا می پوشد و کتاب راستی بر سر نیزه های فریب بالا می رود و بر سنت ابراهیم ، نمرود تکیه می زند و جلاد شمشیر جهاد به دست می گیرند و ایمان داروی خواب می گیرد و رنج مجاهدان همه بر باد می رود و قرآن ابزار جهل و روایت آلتِ جهل و اندیشه به زندان دیرین خفقان و سکوت افکنده می شود و روبهان گرمپوی و گرگان سیر و زبان ها فروخته به زر یا فرو بسته به زور یا بریده به تیغ!

ناگهان جرقه ای در ظلمت ، انفجاری در سکوت ؛ سیمای تابناک شهیدی که زنده گام بر می دارد از اعماق سیاهی و از انبوه تباهی ها چهره روشن و نیرومند و یک ” امید ” در دل شب طلمانی یاس هویدا شد او فرزند خانواده ای است که ” هنر خوب مردن را ” در مکتب حیات آموخته است . آموزگار بزرگ ” شهادت ” اکنون برخاسته است تا به همه آنان که جهاد را در ” توانستن ” می فهمند و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در ” غلبه ” ، می دانند بیاموزد که شهادت : نه یک باختن که انتخاب است . انتخابی است که در آن مجاهد ، قربانی شدن خویش را در آستانه معبد آزادی و محراب عشق ، پیروز می شود و امام حسین (ع) وارث آدم و وارث پیامبران بزرگ که به انسان ” چگونه باید زیست ” را آموختند آمده تا در این روزگار به فرزندان آدم ” چگونه باید مرد ” ا بیاموزد . برای اینکه اگر نمیتواند دشمن را بشکند لا اقل به این وسیله رسوا کند و اگر نمی تواند قدرت حاکم را مغلوب کند آن را محکوم کند . در چنین روزگاری است که ” مردن ” برای یک مرد تضمین “حیات ” یک ملت است . شهادت او مایه ی بقای یک ایمان است ، گواه آن است که جنایتی بزرگ فریبی بزرگ غضب و قساوت و جور حاکم است ، شاهد اثبات حقیقتی است که انکار می شود . پیام خدا از او می خواهد که با مرگ خویش این فاجعه را شهادت دهد .  شهادت عبارت است از : عملی که یک ” مرد” _ اینجا جنسیت مطرح نیست _ ناگهان به شکل انقلابی ” بودنِ” پست خویش را در آتش یک عشق و یک ایمان می افکند و یکپارچه خدایی و یکپارچه نور و اهورایی می شود و اینست که شهید غسل ندارد ، شهید کفن ندارد . زیرا آن انسانی  که گناه و خطا می کرد ، انسانِ پیش از شهادت را خودِ شهید پیش از مرگ قربانی کرده است و اکنون حضور یافته است  . که دعوتی به همه ی عصر ها و نسل ها که : اگر می توانی بمیران ! و اگر نمی توانی ، بمیر ! .

امام حسین آمده است شهادت بدهد به نفع محکومان که این جلاد حاکم بر تاریخ ، چگونه این جلاد ضحاک مغز جوانان را در طول تاریخ می خورده است .

هر انقلاب دو چهره دارد : ۱- خون ۲- پیام . انقلاب امام حسین خون را ادا کرده اما پیامش اینست که : ای هر آنکه با این خاندان پیوند و پیمانی داری ، خود بیاندیش انتخاب کن ! در هر عصری و هر نسلی و در هر سرزمینی که آمده ای پیام شهیدان را بشنو ، بشنو که گفته اند : کسانی می توانند خوب زندگی کنند که می توانند خوب بمیرند . هر کس مسئولیت پذیرفتن حق را انتخاب کرده و هر کس که می داند مسئولیت شیعه بودن یعنی چه ، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ؛ همه ی صحنه ها کربلاست و همه ماه ها محرم و همه ی روز ها عاشورا . باید انتخاب کند یا خون را یا پیام را ، یا آنچنان مردن را یا اینچنین ماندن را ؛ اگر که نمی خواهد از صحنه ها غایب باشد بداند که :

آنها که رفتند کاری حسینی کرده اند

آنها که مانده اند باید کاری زینبی کنند

وگرنه یزیدی اند .

لینک کوتاه : https://www.mirmalas.com/?p=71382

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 35در انتظار بررسی : 1انتشار یافته : ۳۴
  1. سلام استاد خیلی زیبا بود لذتمان دوبرابر شد اخوی

  2. درود خدا بر محمد خوش قلم …اگر میتوانی بمیران اگر نه بمیر …احسنت برادر

  3. آفرین بر محمد عزیز … به حق که شایسته بهترین ها هستی

  4. اینده در دستان توست محمد جان

  5. با سلام
    ذکر منبع را هم بفرمایید چون این برگفته از کتاب حسین وارث آدم دکتر شریعتی است

  6. درود بر محمد عزیز بسیار زیبا و اثرگذار، انشاءالله همیشه قلمتان در نشر اندیشه های ناب اسلامی سبز و مستدام باشد

  7. سلام و درود خدمت دوست گرانمایه محمدجان منصوری!
    بسیار زیبا و همچنان این نوشته سندی است بر اندیشه ی ناب استاد شریعتی و کلک گویای خودت…
    استفاده کردیم،سپاس

  8. آفرین بر تو ؛ خیلی زیبا بود .

  9. باران که می بارد همه پرنده ها به دنبال سر پناهند،اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتر از ابرها پرواز می‌کند،این دیدگاه است که تفاوت را خلق می کند…

    و مطمئناً تفاوت دیدگاه شما بر همگان آشکار شده است اقای منصوری ان شاالله که ادامه دهنده ی راه دکتر شریعتی باشید ومنش و قلم تان آن را اثبات کرده است دلت پر از امید،اااااامیدوارم که شریعتی این دوره از زندگی باشید

    • سلام جناب یا سرکار ادینه وند از زیرتنگ جملات شما خیلی ناب ن اگه میشه خودتو معرفی کنید من دانشجوی دکترا هستم خیلی دوس دارم بیشتر خودتونو معرفی کنید کن زیرتنگم خیلی زیاد اومدم سرزمین یاقوت های سرخ رو خوب میشناسم

      • سلام از لطفتون بی نهایت متشکر اقای رحیمی،من خانوم ادینه وند هستم زیر تنگ هم زندگی نمیکنم اما چون زیرتنگ رو خیلی دوس دارم بخاطر همین نوشتم از زیر تنگ من تهرانم.

  10. ضمن اینکه مطلبتان زیباست اما به کار بردن برخی کلماتی همانند عجز ،عجز مطلق در شأن شجاع ترین انسان تاریخ بشریت نیست.امام حسین علیه اسلام و یارانش چون دارای روح بزرگ وشجاعت وشهامت ذاتی بودند قیام کردند.تنهایی مظلومیت هست اما ناتوانی وعجز نیست.
    قلمتان سبز موفق و سربلند باشید.

    • با سلام خدمت آقا علی
      جناب اگر با این نوع ادبیات آشنا می بودید مطمئنا به سبک سنبلیک و نمادین بودن آن متوجه می شدید، و همچنین اگر کتاب ” حماسه حسینی ” اثر استاد مطهری را مطالعه فرمایید با واژگانی سنگین تر از این کلمات مواجه خواهید شد و اگر کمی مطالعات تاریخی خود را افزایش بدهید خواهید خواند که امام حسین علیه السلام در چه موقعیتی قرار داشته اند که این کلمات را برای هر چه بیشتر روشن شدن وضعیت آن دوران استعمال شده است . با مهر

      • سلام محمد آقای خوش قلم اما زود رنج
        اولا این حقیر کتاب حماسه حسینی را مطالعه کردم وافکارم هم در قضیه عاشورا تحت تأثیر همین کتاب است حالا اگرشما کلمه ای تحت عنوان عجز وناتوانی در خصوص امام حسین علیه السلام در این کتاب از زبان شهید مطهری پیدا کردید من بابت آنچه که شما ما رابه آن متهم کرده ایدعذر خواهی خواهم کرد.
        صفاتی که شهید مطهری از اباعدالله حسین علیه السلام در قضیه عاشورا بیان فرموده اند عبرتند از ۱_شجاعت بدنی۲_قوت قلب وشجاعت روحی۳_ایمان کامل به خداو پیامبرو اسلام۴_صبر وتحمل عجیب۵_رضا وتسلیم۶حفظ تعادل وهیجان بی جا نکردن و…۷کرم وبزرگواری وگذشت۸فداکاری فدا دادن(حماسه حسینی_ص۱۰۱
        و۱۰۲)
        دوم اینکه یک انتقاد دلسوزانه وکوچک اینهمه بر آشفتگی نمی خواهد.
        سوم اینکه منبعی(حسین وارث آدم) که جنابعالی از آن برای مطلبتان استفاده کرده اید مورد نقد جدی شهید مطهری هست ودر مورد این کتاب می فرمایند این جزوه توجیه تاریخ است براساس مارکسیستی،نوعی روضه مارکسیستی است برای امام حسین که تازگی دارد. ….
        امام حسین به سوی مرگ می شتابد تنها و بی امید(ص۲۳)…
        امام حسین این جزوه همان امام حسین مظلوم ومحکوم روضه خوانهاست که هیچ نقشی در تاریخ ندارد،با این تفاوت که امام حسین روضه خوانها لا اقل سفره گریه ای برای توشه آخرت پهن کرده است وامام حسین این جزوه_بوسیله روضه ها و گریه ها_ابزاری است در دست جناح حاکم برای بهره کشی طبقه محکوم.(حماسه حسینی/ص۲۵۵و۲۵۶و۲۵۷)
        چهارم _محمد عزیز من به ایده شما احترام می گذارم و هر آنچه که امام حسین علیه السلام را به شایستگی توصیف کند با جان ودل می پذیرم و خوشحال میشویم جوانی خوش ذوق همچون شما در خصوص شهادت امام حسین (ع) عاشقانه بنویسد اما باید مواظب بود برخی اقوال در لفافه هستند واهداف واندیشه چیز دیگر!

        ” برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی دارم”

        ۱

        • با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوارم
          منظور از عجز و ناتوانی و تنهایی امام حسین علیه السلام اینست که ایشان در آن موقعیت در منگنه بوده اند ، مصلحت پرستان از طرفی و مخالفان او از سوی دیگر عرصه را برایش تنگ کرده بودند لیکن دعوت مردم کوفه ، علت قیام امام نیست بلکه نهضت امام که با اندک یارانش علت دعوت مردم کوفه است او به موجب قانون امر به معروف و نهی از منکر میکرد اگر هم تقاضای بیعت از او نمی کردند با هم ساکت نمی نشست و اعتراض خود را در آن وضع ابراز می کرد . (حماسه حسینی ؛ص ۲۲ الی ۴۰ ) .حال آن واژه ها توسط این دو نویسنده و متفکر معاصر ما ابداعی از خودشان است برای تبیین هر چه بیشتر روشن شدن موقعیت آن امام بزرگوار … حال یکی محتاطانه ! یکی هم بی پیرایه و عصیان پس پرده ها را نشان داده اند که به گفته خودش شرایط او را بر آن داشته فریاد کند و نصیحت نصیحتگران دلسوز و عاقل و بزرگ را که می گویند آدم باید طوری حرف بزند که همه خوششان بیاید را نتواند بفهمد ، برخلاف همه مصلحت ها حرف میزد پس شکی نیست حرفش به خاطر حقیقت است و فریادش از سر مسئولیت و درد .
          من همیشه اذعان داشته ام که که نسبت به انتقاد دیگران علی الخصوص جنابتان که برای بنده بسیار مورد احترام و عزیز هستید سر تعظیم فرد می آورم اما متاسفانه چون نوع ادبیاتم به گونه ای است که همیشه سعی کرده ام رعایت مخاطب را داشته باشم اما همان لحظه فکری به اندازه ی طول تاریخ همچون گرزی بر معزم می کوبد که مبادا حقیقت را ذبح شرعی بکنم … همین مهم سبب شده مخاطب فکر کند که آشفته ام یا تحمل ندارم که اینطور نیست و من به نقد اعاظم همچون راهنمای کار خویش می بینم و استفاده ها می برم .

          من دو منبع معرفی کرده ام : ۱) شهادت ۲) حسین وارث آدم . . .
          اما باید به این نکته توجه داشت که اختلاف آن دو متفکر از کجا سرچشمه می گیرد ! کسانی درس دین میدانستند و میدانند و کسانی درد دین را میفهمند ، مقاله ای از سوسن شریعتی هست که در آن مقاله آمده است : پس از درگذشت پدرم کسانی به خانه ما ریختند ! تا کتاب نویسندگانی چون چخوف و … را در میان کتب پدر پیدا کنند تا به او برچسب کمونیست بودن بزنند. حال آنکه همه می دانند که دکتر میان دو طیف متحجر سنتی و متجدد مآب روشنفکر قفل شده بود و او رسالت خود را در زنده کردن دین می دانست . نظریه برچسب زنی که معرف حضورتان است . چند سطر اول مقاله در قسمت اول مبین ادعای من می باشد .
          معنی آن باشد که بستاند تو را / بی نیاز از نقش گرداند تو را
          معنی آن نبود که کور و کر کند / مرد را بر نقش عاشقتر کند

          ” حسین وارٍث آدم ” جزوه نیست ، کتابی مستقل و ارزشمند است . در همین کتاب آمده که : هر که مظلوم است خود ظلم را یاری کردی است ص ۱۳۸. همین جمله مبین مسئولیت های فردی و اجتماعی است ؛ آن صحبت که حسین آن جزوه به قول استاد مطهری را که او مظلوم و در تاریخ نقشی را نداشته طرد می کند .
          نه طرق دوستانست و نه شرط مهربانی / که به دوستان یک دل سر دست بر فشانی
          این را هم اضافه کنم که نوع بیان دکتر سنبلیک است و چند پهلو . چه بسا در آن ایام که مسئله شهادت را عنوان کرده اند جاهای دیگر را نیز نشانه گرفته بودند
          نکته ای طریف اینجاست که به قول دکتر فرج دباغ عده ای جامه ی زیر را جامه رو جلوه دادند و همین امر سبب شد بر اختلاف های کوچک دامن بدهند .
          در آخر از الطاف جنابتان صمیمانه متشکرم که بنده حقیر را با راهنمایی های کار گشا در این مسیر همراهی کردید .
          رهنمایی همرهم باش ای رفیق / تو قلاووزی در این راه دقیق

          • با سلام احترام
            مهم برای ما وشما این است که از جنبه مثبت به موضوع نگاه می کنیم و دیدمان نسبت به شهادت مقدس است و مهمتر اینکه هدفٍ شهادت امام حسین علیه السلام است که گم نشود و می دانیم که امام حسین علیه السلام برای اینکه عقیده و رأیش را نفروشد، برای اینکه امر به معروف ونهی از منکر کند،قیام کرد، در مقابل ظلم و بیداد ایستاد و عاشقانه برای مکتبش، خود واهل بیتش را فدا کرد.
            امام حسین علیه السلام:
            من برای خوشگذرانی و فساد وظلم خارج نشدم بلکه برای اصلاح و رستگاری امت جدم بیرون آمده ام میخواهم امر به معروف ونهی از منکر کنم وبه روش وسیره جدم وپدرم عمل کنم
            (انی لم اخرج اشرا ولا بطرا ولا مفسدا ولا ظالما،انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر واسیربسیره جدی وابی)

          • متشکرم استاد عزیز. . .همینطور است که می فرمایید

  11. بسیار زیبا نوشتی …دمت گرم

  12. سلام خیلی عالیه مطلبتون جای تقدیر و تشکر داره جناب منصوری

    ببخشید جناب یا سرکار ادینه وند از زیرتنگ جملات شما خیلی ناب ن اگه میشه خودتو معرفی کنید من دانشجوی دکترا هستم خیلی دوس دارم با آشنا بشم

  13. آفرین محمد جان عالی بود

  14. بسیارزیبا بودازشماسپاس گذاریم امیدوارم مانیزسطح اطلاعات خودرادراین زمییه بالاببریم. چون فهم نهضهت امام حسین نیازمنددرک قوی میباشد

  15. بحث داره داغ میشه … اصلا خوبی یه مطلب به نقد و جواب های آن است

  16. با کمال احترام برای نویسند سعی کنید در عمل هم همان گونه باشید که در قلم آورده اید.

    • سلام عرض میکنم خدمت دوست گرامی
      تا حال که قلم و عملم همپای هم آمده اند و زین پس هم به یاری خدا بر همین منوال ادامه خواهم داد . با مهر

  17. عرض ادب و سلام…
    به گفته دکترشریعتی:فتوای حسین(ع) این است درنتوانستن نیز بایستن هست!پس سخن گفتن از کارهای این بزرگان دشوار است و درک کردنشان بیشتر و هیچکس نخواهد فهمید امام حسین و یارانش و دیگر شهیدان چه کرده اند و از چه گذشته اند مگربه درکی صحیح و کامل از گوشه ای ازکارهای عظیمشان باشند…
    ام وهب مادر یکی از شهیدان دشت نینوا هم بعد از شهادت فرزندش وقتی سر پسرش را بعنوان پیشکش برایش می اورند سررا بازگردانده و به سپاه کفر میگویند:
    در مرام ما زیبنده نیست چیزی را که درراه خدا داده ایم باز پس ستانیم پس ببینید به چه درکی از عالم حقیفی خلقت رسیده اند که چنین اندیشه ای داشته اند…
    و چه بسا فراوانند کسانیکه میتوانند کارهایی زینبی کنند اگرمدعیان این امر اجازه دهند…
    زیبا بود وتاثیر گذار
    موفق و‌موید باشید
    یاعلی

  18. سلام بر اندیشه شهادت
    سلام بر پیرون راه شهادت
    سلام بر قلم داران شهادت
    شلام بر سبکباران شهادت
    سلام بر نهایت راه شهادت یعنی ولایت

  19. خانم آدینه وند واقعا فوق العاده بود .استفاده کردیم

  20. سلام . جناب منصوری چه خوب است ازرشادت های شهدا دیگر شهرستان ها هم یادی شود نه فقط کوهدشت که دراین سایت تعبیضی نباشد به امید عمل

  21. عالی بود محمد جان موفق باشی

  22. ممنون که ما را به فیض رساندی

  23. بسیار عالی جناب منصوری
    قلمتان سبز ومانا

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.